1392/10/26 ۰۹:۴۷
جشن میلاد پیغمبر بزرگ اسلام حضرت محمد بن عبدالله سلام الله و صلواته علیه است و این میلاد فرخنده و عید بزرگ و سعید را تبریک میگویم.
جشن میلاد پیغمبر بزرگ اسلام حضرت محمد بن عبدالله سلام الله و صلواته علیه است و این میلاد فرخنده و عید بزرگ و سعید را تبریک میگویم. مولود امروز برای ما آنقدر جای صحبت و سخن و گفتوگو دارد که ناچارم عرایض امروزم را فقط به بخشی از زندگی او اختصاص دهم و آن بیشتر مربوط به تولد و دوران کودکی است.
چهل سال دوران زندگی پیغمبر(ص) مربوط به قبل از بعثت است. در این چهل سال دورههای مختلفی در زندگی پیغمبر(ص) هست و هر یک از این دورهها، تاریخ مفصل و مبسوطی دارد. مورخین اسلامی تقریباً اتفاق نظر دارند که تولد پیغمبر(ص) در سال حادثه فیل یعنی عامالفیل بود. برخی از مورخین هستند که سال تولد پیغمبر(ص) را بعد از عامالفیل میدانند وگرنه اکثراً و باید گفت تقریباً اتفاق آرا بر این است که سال تولد همان سال حادثه فیل و عامالفیل بوده است. در ماه و روز تولد پیغمبر(ص) آرای تاریخنویسان اسلام خیلی متشتت است. باز باید گفت که رأی اکثر مورخین بر این است که ماه تولد پیغمبر اسلام(ص) ماه ربیعالاول است و باز باید عرض کنم که رأی کسانی که ماه تولد را غیر از ماه ربیعالاول میدانند، بسیار نادر و ضعیف شمرده شده است. پس آنچه با توجه به اکثریت آرای تاریخنویسان اسلام میتوان گفت، این است که پیغمبر اسلام(ص) در ماه ربیعالاول از سال واقعه فیل چشم به این جهان گشود. اما چه روزی از ماه ربیعالاول؟ بعضی از مورخین روز دوازدهم ماه ربیعالاول را روز تولد پیامبر(ص) میدانند. بیشتر تاریخنویسان از برادران سنی ما و چند نفر از محدثان بزرگ شیعه از جمله کلینی در کتاب کافی و شیخ صدوق در کتاب اکمال الدین تاریخ تولد پیغمبر(ص) را روز دوازدهم ماه ربیعالاول نوشتهاند. ولی غیر از این آرای دیگری هم هست. در میان همین مورخان عدهای تاریخ تولد را روز دوم ماه ربیعالاول، بعضی دیگر روز سوم، بعضی روز هشتم، بعضی روز دهم و اکثر روز دوازدهم دانستهاند. در میان مورخین و محدثین شیعه عدهای روز تولد پیغمبر(ص) را روز هفدهم ماه ربیعالاول نوشتهاند. ابن شهر آشوب که از محدثین و مورخین و مفسرین بزرگ اسلامی در قرن ششم هجری است در کتاب مناقب روز تولد پیغمبر(ص) را روز هفدهم ماه ربیعالاول نوشته است. علاوه بر آن عدهای از قدمای شیعه که علامه مجلسی در کتاب بحارالانوار آرای آنها را جمعآوری کرده از جمله شاذان بن جبرئیل قمی که از قدمای محدثین شیعه است، روز میلاد پیغمبر(ص) را هفدهم ماه ربیع نوشتهاند. شاذان در کتابی به نام فضائل بحث مفصلی در تاریخ ولادت پیغمبر اسلام(ص) از مورخ معروف اسلامی، واقدی نقل کرده و میگوید قال الواقدی و بحث مفصلی را درباره میلاد پیغمبر(ص) نقل کرده است. در این بحث شاذان نقل میکند که واقدی نیز روز تولد پیغمبر(ص) را روز هفدهم ربیعالاول ذکر کرده است. بنابراین روز میلاد پیغمبر(ص) از دوم تا هفدهم ربیعالاول بین روزهای دوم، سوم، هشتم، دهم، دوازدهم و هفدهم است. بنای برادران سنی ما بر این است که معمولاً روز دوازدهم را به عنوان روز میلاد پیغمبر اسلام(ص) جشن میگیرند. بنای شیعه بخصوص در مملکت ایران این است که روز هفدهم ربیع را به عنوان روز تولد پیغمبر اسلام(ص) جشن میگیرند. در اینجا مسألهای پیش میآید که من مایلم درباره این مسأله توضیحی بدهم و آن مسأله این است که اگر به راستی میسر بود که این گونه اختلافات جزئی در میان مسلمانان برطرف شود که همه یک روز را به عنوان میلاد پیغمبر(ص) جشن بگیرند و همه یک روز را به عنوان وفات پیغمبر(ص) سوگواری کنند، بسیار بهتر بود و هیچ جای تردید نیست. ولی کسانی که به مسائل اجتماعی بخصوص مسائل اجتماعی که با دین و احساسات دینی سروکار دارد آشنا هستند، میدانند که تغییر دادن این گونه امور در هر محیطی بسیار مشکل است و نیروی فراوان صرف میکند و باید دید که آیا تغییر یک چنین چیزی به قیمت آن نیرویی که باید صرف کرد میارزد یا نه و از آن گذشته اصلاً آیا توفیقی در این کار نصیب ما میشود یا نه. به همین جهت عدهای از بزرگان اسلام چه شیعه، چه سنی و چه از مذاهب گوناگون بر این عقیدهاند که بهتر است ما این گونه اختلافات را اصلاً اختلاف تلقی نکنیم. به جای این که بیاییم بکوشیم و بگوییم که همه حتماً باید روز هفدهم جشن بگیرند یا حتماً همه باید روز دوازدهم جشن بگیرند، بگوییم این مهم نیست؛ دستهای روز دوازدهم جشن گرفتند و دستهای روز هفدهم جشن گرفتند به دلیل این که در کتب تاریخی ما هر دو روز ذکر شده است. دستهای هم ممکن است روز هشتم جشن بگیرند، دستهای هم روز دهم، بعضی هم ممکن است روز دوم جشن بگیرند. اما مسأله مهم روز جشن نیست. یعنی هر کدام از ما هر روزی را که میخواهیم جشن بگیریم چراکه همه ما پیروان اسلام، دوستان محمد(ص) و پیروان راه محمد(ص) هستیم. این، آن فکری است که از سوی «دارالتقریب بین المذاهب اسلامی» به صورتی رسمی در حدود 14-13 سال پیش در یکی از کشورهای اسلامی شروع شد و در همه بلاد اسلامی از آن حمایت شد؛ از جمله یکی از بزرگان دانشمندان سنی که خدایش رحمت کند، مرحوم علامه شیخ محمود شلتوت، مفتی بزرگ و رئیس دانشگاه الازهر مصر و در همان عصر مرحوم آیتالله بروجردی، مفتی بزرگ و رئیس جامع اسلامی شیعی و دانشگاه بزرگ قم، این هر دو که در عصر و زمان خود زعیم دینی و علمی و فقهی شیعه و سنی بودند این فکر را با کمال خلوص دنبال کردند. روزی که رفقا صحبت میکردند که آیا ما جشن مولود را دوازدهم ربیعالاول بگیریم یا هفدهم، من به آقایان گفتم فرقی نمیکند برای اینکه ما باید از اهمیت دادن به این اختلافات جزئی بکاهیم. واِلّا برفرض ما آمدیم در هامبورگ موافقت کردیم با رأی دوازدهم و روز دوازدهم را جشن گرفتیم. از آقایان میپرسم که آیا به راستی ممکن است امروز در ایران و در تربیت مسلمانان ایرانی با همه نیروهایی که ما داریم، آیا ممکن است ما این فکر را وارد کنیم که به جای روز هفدهم، روز دوازدهم جشن بگیرند؟ من که از ایران میآیم، میگویم که این عملی نیست و بر فرض که عملی باشد نباید نیروهایمان را فعلاً در این راهها صرف کنیم. یکی از دوستان چندی پیش از ما سؤال میکرد که ما با برادران سنیمان نماز میخوانیم و فتوای فقهی شیعه در مورد نماز این است که موقع نماز نباید روی فرش، لباس، چیزی که از پشم یا پنبه یا پوست یا از مواد خوراکی درست شده باشد سجده کنیم. این فتواست. مسلمانان شیعه به پیروی از این فتوا هنگام نماز مقیدند روی خاک، چوب، حصیر، یک مادهای که خوراکی نباشد، پوشاکی نباشد، از سنگهای معدنی و قیمتدار هم نباشد روی آن سجده کنند. پیروان مذاهب فقهی دیگر، چنین قیدی را ندارند؛ روی پشم، قالی، لباس، روی هر چیز سجده میکنند. چند نفر از برادران شیعی مقیم هامبورگ میگفتند که ما در نماز جماعتی که با برادران سنیمان میخوانیم، گاهی فکر میکنیم که ما هم چیزی برای سجده نگذاریم و روی همان فرش نماز بخوانیم. نظر تو در این باره چیست؟ من به آن آقایان عرض کردم که آیا فکر میکنید با کنار گذاردن خاک یا چوب برای سجده، تمام اختلافات میان تمام فرقههای اسلامی در مسائل فرعی حل میشود؟ هرگز! برای آنها مثال زدم گفتم که پیروان دو مذهب از مذاهب فقهی سنی در موقع نماز لازم میدانند به ادب دستها را این طور ببندند و بایستند. پیروان دو فرقه دیگر و همچنین فرقه شیعه میگویند این کار واجب نیست یا اصلاً حرام است و نباید این کار را کرد. حالا آیا میشود در یک نماز جماعت اسلامی هم دست را بسته و هم باز کنیم؟ نمیشود. از این آقایان پرسیدم که در این صفوف نماز جماعتی که متشکل از برادران مسلمان سنی ما و برادران مسلمان شیعی ما تشکیل میشود، از نظر طرز ایستادن و دست چگونه رفتار میکنید؟ گفتند یک عدهای دستها را میبندند و یک عده دستها را میاندازند و به نماز میایستند. گفتم آیا این تفاوت شما را از مسلمان بودن، نمازگزار بودن و با یکدیگر پیوسته و یکدسته بودن بیرون میبرد؟ گفتند نه! گفتم خیلی خوب، عین این مطلب را در مورد سجده عمل کنید. به آن برادران عزیز ما بفهمانید ما اگر روی خاک نماز میگزاریم، اگر روی چوب پیشانی میگذاریم این یک مسأله فرعی فقهی است و هرگز معنی ندارد که اختلاف در یک مسأله فرعی، ما را در اصول از یکدیگر جدا کند. این است که من به همه برادران و خواهران عزیز مسلمان پیشنهاد میکنم ما همه بیاییم این اصل را اتخاذ کنیم؛ یعنی این اصل که همه ما به حکم این که به خدای یکتا معتقدیم، به حکم این که به روز پاداش و کیفر معتقدیم و به حکم اینکه همه ما به یک پیغمبر و یک کتاب آسمانی معتقد هستیم همه ما مسلمانیم و همه ما برادری و خواهری اسلامی داریم. اما اختلاف در آرای فقهی، اختلاف حتی در مسأله خلافت و ولایت حرام است و نباید پیوند وحدت اسلامی مسلمانان را بر هم زند و صف متحد اسلامی را بشکند. کما این که خود علی(ع) درباره این که مبادا مسأله امامت و خلافت به صورتی مطرح شود که اجتماع و اتحاد مسلمین دچار شکست و تزلزل شود در نهجالبلاغه بیانات مفصل دارد. بنابراین بنده میخواهم عرض کنم امروز که ما به عنوان روز میلاد پیغمبر اکرم(ص) جشن گرفتیم این جشن روز هفدهم به هیچ عنوان ما را از برادران عزیزمان که روز دوازدهم همین جا و جاهای دیگر جشن گرفتند، جدا نخواهد کرد. مطلب دیگری که از من سؤال کردند، این بود که میگفتند مگر روز میلاد پیغمبر(ص) بزرگترین عید ما نیست؟ میگفتند که مسیحیان روز میلاد حضرت مسیح را به عنوان بزرگترین عید مسیحیت جشن میگیرند و بنابراین ما هم باید روز میلاد پیغمبر اسلام(ص) را به عنوان بزرگترین عید اسلامی جشن بگیریم. من به چند نفر از آقایان عرض کردم که اینطور نیست. ما روز میلاد پیغمبر(ص) را جشن میگیریم، به پیغمبرمان احترام میگذاریم، محمد(ص) را خیلی دوست داریم، اما فراموش نکنیم که بزرگترین عید ما دو عید است؛ عید فطر و عید اضحی [عید قربان] و در اینجا نکتهای هست شایان بسی توجه. آیا ما مسلِم و مسلمانیم یا «محمدانه» هستیم؟ کدام یک؟! عدهای از نویسندگان مسیحی و شرقشناسان و اسلامشناسان در نوشتههای خود ما را به عنوان محمدانه نام میبرند؛ پیروان محمد(ص). خوب واضح است که دلیل این مطلب این است که آنها خودشان را کریستین و منصوب به کریس و مسیح میدانند، یعنی همانطور که خودشان را مسیحی میشناسند ما را هم محمدانه میشناسند و نام میبرند. در صورتی که ما در کشورهای اسلامی و در میان خودمان، خود را هیچ وقت به این نام نمیشناسیم. ما همه خود را به عنوان مسلم و مسلمان میشناسیم؛ پیرو اسلام. در اینجا نکتهای است که در مورد عید هم همان نکته است و من مطلب را در مورد عید عرض میکنم. بزرگترین عید ما مسلمانان عید فطر و عید اضحی است و خوشبختانه در مورد عید فطر و عید اضحی همه متفقیم که روز اول ماه شوال عید فطر است و روز دهم ماه ذیالحجه عید اضحی است و در روز و تاریخ آن هیچ گونه اختلافی نداریم. چطور شده است که بزرگترین عید ما عید فطر و عید اضحی است. برای اینکه کودکی که امروز پا به جهان گذارد برای مردم دنیا دینی آورد بر دو پایه؛ پایه ایمان و پایه عمل. به خلاف آن مردمی که فکر میکردند صرف ایمان به خدا و ایمان به مسیح و اظهار علاقه به مسیح و تکریم و تعظیم و تواضع و خم شدن در برابر مجسمه مسیح یا دست کشیدن و تبرک کردن به مجسمه مسیح برای نجات انسان کافی است، کودک امروز آمد اعلام کرد: نه من! نه مسیح! نه موسی! نه ابراهیم و نه نوح! هیچ یک از ما نمیتوانیم ذرهای از بار گناه یک انسان گنهکار را که خدا از او ناراضی است بکاهیم و کم کنیم. بنابراین تقرب به محمد(ص) و نزدیک شدن به محمد(ص) یا نزدیک شدن به مسیح و تقرب به مسیح از نظر دین مولود امروز امری بیمعناست. اگر از مولود امروز بپرسید ای محمد! ای پیشوای بزرگ ما! به ما بگو چه کسی از همه به خدا نزدیکتر است؟ میگوید آن کس که بیش از همه خدا را میشناسد و به فرمان خدا عمل میکند. ای محمد! ای پیشوای ما! به ما بگو اگر ما در راه تو گوسفند قربانی کنیم، در راه شخص تو جانبازی کنیم، در پیشگاه شخص تو به خاک بیفتیم آیا این موجب تقرب ما به خداست و موجب سعادت معنوی ما میشود یا نه؟! پاسخ میدهد، هرگز! ابداً، نه تنها موجب سعادت شما نمیشود بلکه اگر در پیشگاه محمد(ص) به خاک بیفتید شرک است و گناه. بنابراین در دین کودک امروز، روز تولد پیغمبر(ص)، روز تولد علی(ع)، روز میلاد ولی عصر (علیهالسلام) روز میلاد همه اینها محترم است، میمون است، جشن و مبارک است اما بزرگترین عید نیست. بزرگترین عید اسلام، بزرگترین عید از نظر محمد(ص)، روزی است که یک مسلمان از انجام یک عبادت بزرگ و یک فرمانبرداری بزرگ در پیشگاه خدا فراغت پیدا کرده است. روز فطر؛ روزی که یک ماه رمضان را روزه گرفته، آن هم روزه اسلامی، نه آن روزه مصنوعی، یا روزی که از عبادت بزرگ حج، آن هم حج اسلامی نه حج باسمهای، فراغت پیدا کرده باشد. در آن روز، در روزی که مسلمان از عبادت بزرگ روزه یا از عبادت بزرگ حج فراغت پیدا کرده آن روز را عید میگیرد، جشن بزرگ میگیرد، جشن فراغت، جشن افتخار، جشن سرور و شادی از بندگی و اطاعت خدا. به خصوص با نکتههای بسیار ارزندهای که در مورد حج و روزه هست و عجیب این است که حج و روزه دو عبادتی هستند بسیار به هم نزدیک! و در اسلام روز فراغت از این دو عبادت بسیار به هم نزدیک جشن گرفته شده است. خوب، آیین رسمی این جشن چیست؟ آیین رسمی این دو جشن بزرگ، عبادت بزرگ دیگری به نام نماز است؛ نماز عید فطر و نماز عید اضحی، به صورتی دستهجمعی و به صورتی که برای تکامل معنوی و اجتماعی و تکامل همه جانبه مردم مسلمان سودمند و مؤثر باشد. بنابراین پاسخ سؤال این است که بزرگترین عید ما عید کار و عید عمل در راه رضای خداست. و مسلمانان حق دارند روزهای بندگی را قبل از روزهای حوادث تاریخی برای خودشان جشن بگیرند. میلاد پیغمبر(ص) یک حادثه تاریخی است. میلاد علی(ع) یک داستان و واقعه تاریخی است. یعنی یک واقعهای است که هر قدر هم زنده باشد بالاخره مربوط به گذشته است. اما عید فطر و عید اضحی همیشه مربوط به حال و مربوط به آینده است. یعنی مسلمانان مسائل مربوط به زمان حال و آینده را باید مقدم بر مسائل مربوط به زمان گذشته احترام بگذارند و اهمیت دهند. ولو آن حوادث گذشته حادثه بزرگی چون بعثت پیغمبر(ص)، چون میلاد پیغمبر(ص)، چون میلاد علی(ع)، چون منصوب کردن علی(ع) به مقام ولایت و خلافت یعنی روز غدیرخم باشد. مسلمانان باید مسائل همیشه نو و 100درصد نو و 100 درصد مربوط به عصر و زمان خود و زمان آینده، یعنی مسائلی که در سازندگی امت اسلام مؤثر است را بیشتر اهمیت دهند. مسأله فطر و مسأله اضحی از این قبیل است. این است که بنده گمان میکنم که هم آقایان و هم خانمها با من همرأی و هماهنگ باشند که ما عید بزرگ فطر و عید بزرگ اضحی را دو عید بزرگ بر جامعه اسلام بدانیم و همواره در تعظیم، تجلیل و تکریم این دو عید بزرگ بیشتر بکوشیم ولی توجه کنیم که واجبات، ما را از مستحبات غافل نخواهد کرد. باز هم تکرار میکنم ما پیغمبر بزرگ خود را دوست داریم، محمد(ص) پیشوای خود را احترام میگذاریم، با صمیم قلب دوست داریم اما دوستی محمد(ص) در منطق ما پیروی از محمد است. در عین حال سرور و شادمانی امری است طبیعی، امری است قهری. قهری است که ما در روز میلاد پیغمبر اسلام(ص) مسرور و خشنود هستیم. من این میلاد و این عید بزرگ را در خاتمه عرایضم مجدد به همه برادران و خواهران خودم تبریک میگویم، امیدوارم کوچک و بزرگ و زن و مرد ما به راستی پیرو محمد(ص) و وابسته محمد(ص) باشند و امیدوارم این مرکز اسلامی که در شهر هامبورگ به همت یکی از پیشوایان بزرگ علمی و فقهی شیعه به وجود آمده، بتواند در آینده مرکز تعلیم و آموختن صحیح اسلام واقعی به مسلمانان مقیم این دیار و به غیر مسلمانانی که خواستار شناسایی صحیح اسلام هستند، باشد.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید