گفت‌وگو با جابر رحماني، انسان‌شناس: با توليد انبوه صنعت خاطره‌سازي ايراني مواجهيم

1392/10/24 ۰۸:۳۶

گفت‌وگو با جابر رحماني، انسان‌شناس: با توليد انبوه صنعت خاطره‌سازي ايراني مواجهيم

كافي است پاي صحبت‌هاي مادربزرگ يا مادر يا حتي دوستان‌مان بنشينيم. كافي است توي تاكسي پاي صحبت‌هاي راننده و مسافران بنشينيم يا خودمان درد دل‌مان بگيرد و بخواهيم از زمين و زمان گله كنيم. آن وقت به يك عبارت كليدي و هميشگي برمي‌خوريم: «قديم‌ها كجايي كه يادت به خير». حالا مي‌خواهد اين قديم‌تر‌ها دو سال پيش باشد يا 20 سال. مهم اين است كه ببينيم ذهن‌مان تا كجا ياراي بازسازي خاطرات گذشته را دارد و چه اندازه مي‌تواند آنها را بپروراند. هر چيزي كه بوي گذشته را داشته باشد و از دست رفته باشد براي ايراني گذشته‌گرا درخور توجه است.

 

مهراوه فردوسي: كافي است پاي صحبت‌هاي مادربزرگ يا مادر يا حتي دوستان‌مان بنشينيم. كافي است توي تاكسي پاي صحبت‌هاي راننده و مسافران بنشينيم يا خودمان درد دل‌مان بگيرد و بخواهيم از زمين و زمان گله كنيم. آن وقت به يك عبارت كليدي و هميشگي برمي‌خوريم: «قديم‌ها كجايي كه يادت به خير». حالا مي‌خواهد اين قديم‌تر‌ها دو سال پيش باشد يا 20 سال. مهم اين است كه ببينيم ذهن‌مان تا كجا ياراي بازسازي خاطرات گذشته را دارد و چه اندازه مي‌تواند آنها را بپروراند. هر چيزي كه بوي گذشته را داشته باشد و از دست رفته باشد براي ايراني گذشته‌گرا درخور توجه است. همه ما در تجربه زيسته زندگي روزمره‌مان بارها و بارها به موقعيت‌هايي كه ما را پرت كند به «مدينه فاضله» گذشته برخورده‌ايم. حتي‌ ايميل‌هايي با عنوان‌هاي «شما يادتون نمياد» يا ما «خاطرات دهه شصتي‌ها يا چهلي‌ها يا پنجاهي‌ها» برايتان فوروارد شده است. يا حتما در پيشخوان كتابفروشي‌ها، كتاب‌هايي با جلد دفترچه‌هاي 40 يا 60 برگ گذشته را ديده‌ايد كه پر است از درس‌هاي دوران ابتدايي و نشانه‌هايي از گذشته. شايد هم خريده‌ايد و به كسي هم هديه داده‌ايد. اينها همه نشان‌دهنده اين است كه ما ايراني‌ها ملت خاطره بازي هستيم. براي ما فرقي نمي‌كند متولد كدام دهه باشيم هر چيزي كه مربوط به گذشته و معرف آن باشد يعني خوب است و مقدس. هوا آن وقت‌ها تميز و آسمان شفاف بود. نعمت‌ها به وفور يافت مي‌شد. ميوه‌ها طعم واقعي داشت. برف و باران زياد مي‌باريد. ترافيك نبود. مردم مهربان بودند. كسي سر هيچ كس را كلاه نمي‌گذاشت و... اينها از آن دست گزاره‌هاي كلي و متقني هستند كه نشان مي‌دهد گويي قديم‌ها هيچ كس گله و شكايتي نداشت. حال آنكه متوجه اين نيستيم ما نيز با اين همه گله و شكايت و حسرت، قديم‌تر‌هاي چند سال بعدمان هستيم و اين چرخه ادامه خواهد داشت. با جابر رحماني، استاديار انسان‌شناسي پژوهشكده مطالعات فرهنگي و اجتماعي صحبت كرديم و نظر او را راجع به اين ويژگي منحصر به فرد انسان ايراني پرسيديم. آنچه مي‌خوانيد حاصل اين گفت‌وگو است.

 

آنچه مي‌تواند جامعه ما را از اين گذشته‌گرايي افراطي و خطر ايدئولوژيك شدن آن برهاند، گفت‌وگوي انتقادي و مهم‌تر از همه نقش قشر فرهيخته است. اين گروه هستند كه مي‌توانند مسير زندگي مردم را از جهت‌گيري به گذشته و غرق شدن در خاطرات رها سازند و آنها را به ساختن حال و آينده تحريك كنند، در غير اين‌صورت در گذشته طلايي توهمي، هميشه غرق خواهيم ماند

 

آقاي دكتر حتما شما هم مثل همه، جمله‌هايي همچون «ياد قديما به خير» و «چه حيف كه قديما گذشت» را بارها و از زبان همه اطرافيان خود شنيده‌ايد. اگر بخواهيم از ديدگاهي جامعه‌شناسانه اين عبارات را واكاوي كنيم نكته‌يي براي ما روشن مي‌شود: حسرت گذشته. اين حسرت از كجا اينچنين در زندگي روزمره ايراني تنيده شده و چرا ما ايراني‌ها گرفتار يك نوع نوستالژي گذشته‌گرا شده‌ايم؟

بازگشت و تاكيد بر گذشته وجهي دوگانه در حيات مردم ايراني دارد، از يكسو نوعي متضمن نوعي ايده‌آل‌سازي در گذشته است، به‌گونه‌يي كه در بازسازي گذشته وجوه مثبت و مطلوب آن برجسته شده يا به آن اضافه مي‌شوند و از سوي ديگر بيانگر نوعي تمايل به خروج از زمان حال است. به همين دليل اين نوع گزاره‌ها نشان‌دهنده ناآرامي ذهن وروح ايراني از زندگي جاري و حال او است، بنابراين انسان ايراني تمايلي به دستاويزي دارد كه بتواند به‌واسطه آن از ناخوشي حال خارج شود، اين دستاويز را نمي‌توان درآينده نامعلوم جست‌وجو كرد، لذا بهترين حالت ساختن و توليد روايتي مطلوب از گذشته است. بايد دقت كرد نمي‌توان اين مساله را به يك امر صرف روانشناختي تقليل داد. در پس اين گذشته‌گرايي نوستالژيك، اين حس تجربي براي كنشگران ايراني هست كه زمان حال و آينده و روندهاي منتهي به ‌آن، مطلوب و مثبت نبوده‌اند، لذا هميشه از خلال آرماني‌سازي گذشته و نارضايتي از حال راهي براي رهايي ذهني فراهم مي‌شده است. البته يك نكته كليدي در الگوهاي فرهنگي درك و جهت‌گيري نسبت به زمان در جوامع مختلف وجود دارد كه مي‌توان آن را در سه دسته كلي فرهنگ‌هاي گذشته‌گرا، حال‌گرا و آينده‌گرا دسته‌بندي كرد. بحث بر سر اين نيست كه در اين فرهنگ فقط يك جهت‌گيري زماني هست بلكه اين تقسيم‌بندي بيانگر وجه غالب و اصلي و مركزي درك و جهت‌گيري زماني در هر فرهنگي است: 1- برخي فرهنگ‌ها جهت‌گيري كلي و زماني آنها معطوف به آينده است و اعضاي آن جامعه دائما در ذهن و عين خودشان درگير تلاشي براي ساختن آينده‌يي مطلوب هستند، به عبارتي هر فردي مسوول ساخت آينده است. 2- برخي فرهنگ‌ها نيز به گذشته‌گرايش دارند و معمولا در منطق نوستالژيك با ترسيم گذشته طلايي دائما تلاش مي‌كنند حال و آينده را با ارجاع به گذشته معنادار سازند. 3- برخي فرهنگ‌ها نيز اولويت را به زمان حال مي‌دهند. محور اصلي اين مردم دم غنيمت شمردن و لذت بردن از حال است. معمولا فرهنگ‌هايي كه ميراث سنتي زيادي دارند، بار گذشته هميشه بر دوش آنها هست. به همين دليل در فرهنگ‌هاي باسابقه تمايل به گذشته و خاطره‌گرايي را بيشتر مي‌توان ديد. در اين نوع فرهنگ‌ها از جمله فرهنگ و تمدن ايران، گذشته تنها زمان سپري شده نيست بلكه منبع و منشا توليد معناي فرهنگي است و هرچيز را بر اساس منطق برساخته شده از تجربه‌هاي گذشته معنادار كرده و به‌ آن معنا و حس خاص خودشان را مي‌بخشند. بار گذشته هميشه و در همه حال بر شانه‌ مردم است.

 

آيا مي‌توان نكات سازنده‌يي از خاطره بازي گذشته‌گراي ايراني‌ها نيز پيدا كرد؟ اينكه بگوييم پديده ناخواسته خاطره بازي باعث به وجود آمدن يك نوع فرهنگ خاص پيش برنده شده است؟

پديده‌يي كه شما آن را خاطره بازي نام نهاده‌ايد، در حدي نيست كه آن را بتوان يك فرهنگ دانست بلكه اين پديده بخشي از فرهنگ روزمره ايراني است، آنجا كه فرد ايراني در خلوت خودش يا در جمعي صميمانه با يادآوري خاطرات شيرينش مي‌خواهد گريزي به آن زمان بزند تا لذتي را به تجربه كمتر خوشايند حال اضافه كند. به همين دليل هميشه در ‌ميهماني‌ها و جمع‌هاي صميمانه يكي از محورهاي اصلي صحبت‌ها، حرف زدن از گذشته و خاطرات آن موقع‌هاست. در اين خاطره بازي ايراني مكانيسمي روانشناختي- فرهنگي نهفته است كه از سويي لذتي بر حال مي‌افزايد و از سوي ديگر رنج حال را تحمل‌پذير مي‌كند. به عبارت ديگر اين خاطره بازي بيش از آنكه فرهنگي را به وجود آورد، خودش محصول فرهنگ ايراني است. همان‌طور كه پيش‌تر اشاره كردم، فرهنگ ايراني تمايل خاصي به جست‌وجوي معنا به‌واسطه ارجاع به گذشته دارد. اين تمايل را مي‌توان در همه سطوح از خرد تا كلان ديد. به عنوان مقال اين تمايل مي‌تواند در ايدئولوژي‌ها به‌واسطه برساخت دوران طلايي در تاريخي در گذشته خودش را نشان بدهد، اين گذشته ساخته شده را مبناي مشروعيت بخشي به قدرت فعلي بكند. يا در عرصه اجتماعي و هويتي، نوعي تمايل فزاينده به افتخار كردن به پدران و بزرگان تاريخي است و در عرصه هويت تاريخي نيز دائما با بيان گذشته‌هاي باشكوه تلاش مي‌شود از طريق گفتن اينكه پدران من چه كساني بوده‌اند، خويشتن معاصر را تعريف كند و در نهايت در زندگي روزمره ايراني اين مساله در بطن تمايل به حسرت خوردن از گذشته‌هايي كه دائما يادش به خير گفته مي‌شود، خودش را نشان دهد. در همه اين حالت‌ها، از خرد تا كلان، يك نكته ضمني هست كه تجربه حال مشروعيت و لذتي ندارد و اميدي هم به آينده نيست. همه‌چيز با ارجاع به گذشته و تكرار نمادين آن مي‌تواند معنادار بشود. به همين سبب بيش از آنكه ما با نوعي خاطره بازي مواجه شويم، با نوعي خاطره‌سازي مواجه هستيم كه در همه عرصه‌ها، از روزمره تا سطح كلان مي‌توان اين خاطره‌سازي و جست‌وجوي تجربه طلايي در گذشته را شاهد بود.

 

اما امروزه بشر به كمك پيشرفت‌هاي فناورانه شاهد دنياي جديدي از نسل موبايل‌ها، دوربين‌هاي عكاسي وب‌سايت‌ها، ماهواره‌ها و... است. همه اين ابزار‌ها ضمن اينكه متضمن و گسترش‌دهنده خاطرات نيز مي‌توانند باشند از سوي ديگر ناقض امر خاطره بازي و مانع برگشت ذهن انسان به خاطرات و گذشته نيز مي‌شود. اين تناقض را چطور تحليل مي‌كنيد؟

به نظرم اين تناقض به اين گستردگي هم كه شما فرموديد، نيست. تمايل گذشته‌گرايانه فرهنگ ايراني، در كاربرد گسترده از تكنولوژي‌هاي تصويري نيز خودش را نشان داده است. تمايل افسار گسيخته به نشانه‌گذاري نمادين و دستكاري شده گذشته، كه گاه مي‌توان از آن به نوعي شهوت ثبت تصوير در فرهنگ ايراني ياد كرد، دليل اصلي اين هجوم تكنولوژيك مردم ايراني به دنياي پيرامون‌شان است. بيشترين نمود اين مساله را مي‌توان در استفاده از موبايل ديد. يكي از بيشترين ومهم‌ترين كاربردهاي موبايل براي فرد ايراني، ثبت و نمايش تصوير است. اما اينكه چرا اين‌همه تمايل به ثبت تجربه‌هاي لذت بخش (سفر، ‌ميهماني و...) وجود دارد، آن را بايد در اين فرآيند ذهني فرد ايراني دانست كه گذشته امري گذراست، از سويي منبع و منشا لذت و معنابخشي به حال و آينده نيز در اين گذشته قرار دارد، لذا هرچه تصاوير مطلوب را بيشتر ثبت كنيم، مي‌توان اين معدن خاطره‌ها را غني‌تر كرد. به همين دليل است كه در هرجايي كه مسافر ايراني هست، رفتار بسيار رايجي كه مي‌توان ديد عكس گرفتن و ثبت تصويري آنجاست. اما در گذشته اين گذشته به‌صورت بسيار نمادين و محدود در خاطره شفاهي باقي مي‌ماند، بعدها تكنولوژي عكس، قدرت بيشتري براي ثبت گذشته و توليد منبع خاطره فراهم كرد اما با ورود ثبت ويديويي و تكنولوژي‌اي كه امكان تكثير انبوه و دستكاري شده خاطرات و لذات گذشته را مي‌دهد، اين حجم توليد معادن خاطراتي از گذشته بسيار بيشتر شده است. عامل ديگري كه به اين توليد انبوه خاطره كمك كرده، تحول اقتصادي مردم و امكان بيشتر مسافرت براي آنهاست. در نتيجه همه اينها مي‌توان گفت كه ما بانوعي توليد انبوه تصاوير (عكس و ويديو) از گذشته و خاطرات جذاب مواجه هستيم. در نتيجه مي‌توان گفت براي فرهنگي با تمايل به گذشته مانند ايران، تحولات فرهنگي مدرن سبب شده ما با نوعي صنعت خاطره‌سازي مواجه باشيم كه به سمت توليد انبوه خاطره حركت مي‌كند. در اين وضعيت، سير توليد انبوه خاطرات آنقدري هست كه ديگر فرصت مرور همه آنها نباشد، به نظرم بسياري از نسل جديد حجم انبوهي عكس و فيلم از خاطرات‌شان دارند كه در موارد بسياري حتي فرصت يكبار ديدن آنها را هم پيدا نكرده‌اند. اين سرعت تكثير تكنيكي خاطره براي ايرانيان به حدي است كه قبل از آنكه فرصت استفاده از خاطره قبلي را داشته باشند، فضايي جديد براي توليد انبوه خاطره پيدا مي‌كنند. به همين دليل ما با نوعي خاطره زدايي، به سبب حجم انبوه و سازمان‌نيافته خاطرات مواجه هستيم كه به‌طور دوره‌يي مجبوريم خاطرات را پاك و تلاش كنيم كه آنها را غربال كنيم تا امكان استفاده از آنها فراهم شود.

واقعيت اين است كه انسان سال به سال و قرن به قرن بالغ‌تر، كامل‌تر و زندگي نيز بر او به كمك پيشرفت‌هاي صنعتي آسوده‌تر مي‌شود. اين موضوع ميل شديد ايراني‌ها به بازگشت به قديم‌تر‌ها (گاه فرقي هم نمي‌كند هر كجا و هر زمان كه باشد) را كم نكرده بلكه گاه بيشتر و بيشتر هم مي‌شود. آيا مي‌توان با تحليل اين رفتار‌ها در زندگي روزمره ايراني، نتيجه گرفت: ايراني عادت به حسرت خوردن دارد و ميل به زندگي ساده تر (غير تجملاتي) و شايد سخت‌تر؟

دقت كنيد كه يك پديده فرهنگي را به سادگي نبايد به يك امر روانشناختي تقليل داد، بايد زمينه‌هاي فرهنگي اين رفتار روحي و رواني را تحليل كرد. تمايل به قديم و گذشته‌گرايي ايرانيان يك خصيصه روانشناختي است اما ريشه‌هاي فرهنگي دارد. اين مساله را هم نمي‌توان گفت كه عادت به حسرت خوردن است بلكه مساله اصلي گذشته‌گرايي فرهنگ ايراني و وزن بالاي خاطره در معنادار كردن زندگي حال و آينده ايراني دارد البته شايد تجربه نامطلوب تحولات منفي زندگي و ناپايداري ساختارهاي اجتماعي نيز به اين گذشته‌گرايي دامن زده است يعني عدم اعتماد به آينده بيانگر تجربه تلخ افراد از تحولات آينده است.

نمونه ساده اين مساله را مي‌توان در تجربه تلخ تورم ديد، تورم نه تنها در عرصه اقتصاد بلكه در حيطه فرهنگ هم ديده مي‌شود، تورم بيانگر نوعي گراني و كميابي كالاي اقتصادي و فرهنگي است. در نتيجه هميشه حسرت گذشته‌يي خورده مي‌شود كه كالاها ارزان در خدمت آدم‌ها بود. مواجهه دائمي با ناامني و تورم در تمام شوون زندگي مردم، سبب شده وفور و ارزاني گذشته آرمان ذهني مردم باشد.

 

آقاي رحماني گاه خاطره بازي‌هاي گذشته‌گراي ما نيز تنها بخشي از آن چيزي است كه واقعا اتفاق افتاده است. ما گاه خالق قصه‌هايي مي‌شويم كه ممكن است در گذشته اتفاق نيفتاده باشد اما ما حاضريم براي دوستان، آشنايان، بچه‌ها و همكاران‌مان حادثه‌هايي خلق كنيم كه هيچ مدعا يا شاهد زنده‌يي براي رد آن نداشته باشد. آيا اين به‌ آن معنا نيست كه ما با خاطره‌بازي و سير در گذشته‌ها براي خود هويت مي‌سازيم؟

باز هم تاكيد مي‌كنم كه گذشته‌گرايي فرهنگي ايراني كه منبع توليد معنا و احساس لذت را در اتصال به معادن خاطره گذشته مي‌داند، هميشه بايد گذشته‌يي جالب را به عنوان ذخيره معنايي داشته باشد. بايد دقت كرد كه هيچ‌وقت اين گذشته‌يي كه آدم‌ها از آن ياد مي‌كنند، به مفهومي كه شما مي‌گوييد واقعي نيست بلكه گذشته در هر حالتش، يك برساخت ذهني ما از ميان اتفاقات و تجربه‌هايي است كه در زمان‌هاي قبل بر ما رخ داده است. به عبارت ديگر گذشته تصويري است كه از ميان انبوه مبهم تجربه‌هاي قبلي، به‌واسطه نياز امروزي ما برساخته مي‌شود. اين فرآيند خاطره‌سازي از گذشته آرماني و طلايي، هميشه با نوعي تصفيه و حذف و طردهاي بخش‌هاي عادي و ناخوشايند گذشته همراه است. به عبارت ديگر خاطره‌سازي در بطن خودش متضمن نوعي سانسور و تحريف گذشته است تا بتواند آنچه را لازم دارد، در گذشته بسازد. برساختي و تصنعي بودن «خاطره» بر اساس نياز حال رخ مي‌دهد، به همين دليل اين خاطره‌سازي، نوعي فرآيند ايدئولوژيك است، فرآيندي براي توليد معنا و منبع معنايي در گذشته‌يي بر حسب نيازهاي حال و آينده ما. اگر اين فرآيند در سطح ساختار سياسي رخ بدهد، مي‌تواند خطرناك باشد چراكه با نوعي سانسور بيش از حد و تحريف فزاينده تجربه‌ها و اسناد تاريخي همراه مي‌شود.

آنچه مي‌تواند جامعه ما را از اين گذشته‌گرايي افراطي و خطر ايدئولوژيك شدن آن برهاند، گفت‌وگوي انتقادي و مهم‌تر از همه نقش قشر فرهيخته است. اين گروه هستند كه مي‌توانند مسير زندگي مردم را از جهت‌گيري به گذشته و غرق شدن در خاطرات رها سازند و آنها را به ساختن حال و آينده تحريك كنند، در غير اين‌صورت در گذشته طلايي توهمي، هميشه غرق خواهيم ماند.

 

آقاي دكتر آيا با اين گزاره كلي موافقيد: جامعه ايران به خاطر حوادث و رويدادهايي كه بر آن گذشته است نسبت به برخي ملت‌هاي ديگر اخلاق‌گرا تر است؟ اين اخلاقيات گاه به وسيله مذهب گاه به وسيله نهادهاي آموزشي و در بسياري از مواقع نيز به وسيله نقل خاطرات و خاطره بازي و سير در گذشته منتقل مي‌شود. مي‌توان گفت اخلاقيات و انتقال آن فرد ايراني را نوستالژي يا خاطره‌باز كرده است؟ اينكه او بخواهد براي حفظ سنت و اخلاقيات شايد كمرنگ شده در دنياي مدرن اين پيوند را با نسل‌هاي بعدي حفظ كند؟

درباره اين گزاره شما كه بيشتر يك كليشه رسانه‌يي و روزمره است، خيلي بايد بيشتر دقت كرد. يكي از مصاديق نقض ادعاي شما مبني بر اخلاق‌گرايي بيشتر ايرانيان، رواج گسترده دروغ است كه به ركني از فرآيندهاي ارتباطي ما در زبان و فرهنگ و زندگي روزمره تبديل شده است. به همين دليل نمي‌توان نوستالژي‌گرايي ايراني را نوعي تلاش براي تداوم اخلاق دانست. آنچه ذيل ضرب‌المثل‌ها از خلال بازگويي حوادث تاريخي گفته مي‌شود، چندان مرتبط به احياي خاطره گذشته نيست بلكه استعاره آن در انتقال يك معناي اخلاقي است. به هر حال اين فرآيند متمايز از گذشته‌گرايي ايراني است. به عبارت ديگر اخلاقيات و تمايل به تداوم آن عامل گذشته‌گرايي فرهنگي ايرانيان نيست. سنگيني ميراث سنتي و تلخي حال و آينده، سبب شده مهم‌ترين منبع معنايي و تحمل‌پذير ساختن ناراحتي‌ها، گذشته و خاطرات نمادين آن باشند اما لزوما اين فرآيند متضمن بازتوليد اخلاقي و توسعه معنوي نيست. اين گذشته‌گرايي مي‌تواند هم براي امور مثبت و هم براي امور منفي نيز به كار گرفته شود.

ما اينجا با يك پارادوكس ديگر نيز مواجهيم. بسياري از جامعه‌شناسان از نبود حافظه تاريخي در ميان ايرانيان گلايه مي‌كنند و اين مورد يكي از پايه‌هاي ثابت نقد جامعه ايراني است، اما از سوي ديگر ما مي‌بينيم نوعي گذشته‌گرايي در ميان افراد جامعه ديده مي‌شود. چگونه مي‌توان اين را توضيح داد.

تمايزي معنادار ميان فقدان حافظه تاريخي در ايرانيان و گذشته‌گرايي و خاطره‌گرايي آنها وجود دارد. آنهايي كه از فقدان حافظه تاريخي صحبت مي‌كنند، منظورشان فقدان نوعي خود آگاهي انتقادي نسبت به حوادث گذشته است، اين خودآگاهي متضمن شناخت همه وجوه مثبت و منفي گذشته و تحليل و تبيين آن براي درس گرفتن از تجربه‌هاي تلخ گذشته است. در حالي كه گذشته‌گرايي ايراني بيانگر نوعي بازسازي فانتزي و تخيلي گذشته با جرح و تعديل دلبخواهانه آن بر حسب تمايلات فردي است. در مورد اول ما نوعي خود انتقادي معطوف به آينده را داريم و در حالت دوم ما نوعي توهم و خودفريبي معطوف به گذشته را داريم. در حالت اول نوعي كنشگري فعالانه در افراد جامعه براي ساخت آينده شكل مي‌گيرد و در حالت دوم با نوعي انفعال نسبت به حال و آينده و شايد طرد آنها، همراه با پناه بردن به گذشته مواجه هستيم. لذا بهتر است از مقايسه اين دو بپرهيزيم اما در كل مي‌توان گفت كه آنها در تضاد هم هستند.

 

و به عنوان آخرين سوال، به اعتقاد شما براي ايرانيان «گذشته چراغ راه آينده» است؟

اين گذشته‌يي كه شما به‌ آن اشاره كرديد، همان گذشته‌گرايي‌اي نيست كه شما از آن در خاطره‌سازي در اين سوالات بحث كرديد، اين گذشته و فهم آن مصداق همان آگاهي تاريخي است كه با نوعي بازخواني انتقادي و واقع‌بينانه عناصر مثبت و منفي تجربه‌هاي قبلي همراه است. گذشته‌يي چراغ آينده است كه به نوعي خودآگاهي انتقادي و نقد حال و بالاخص صاحبان قدرت منجر بشود.

در غير‌اين‌صورت، گذشته همان خاطره‌سازي و خاطره‌بازي است كه مامن فرار از واقعيت حال است. به همين دليل براي رهايي از گذشته در معناي تخديري، بايد ما تلاش كنيم در برنامه‌ها و سياست‌هاي فرهنگي خودمان، جهت‌گيري زماني جامعه خودمان را از گذشته به حال و بالاخص آينده معطوف كنيم وقتي جهت‌گيري جامعه به گونه‌يي بشود كه ما معنا و لذت و اميد را در آينده ببينيم، آينده‌يي كه قرار است بسازيم و ساختن آن نيز وظيفه ما است، در اين‌صورت چون جهت‌گيري كلي جامعه به سمت آينده است، هرگونه رجوع به گذشته براي آن است كه از آن چراغي براي آينده ساخته شود.

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: