خادمان علم و فرهنگ / مهدي موسوي زارع

1392/10/24 ۰۷:۴۶

خادمان علم و فرهنگ / مهدي موسوي زارع

اشاره: در همايش نکوداشت پروفسور فضل‌الله رضا در دانشگاه تهران، جناب دعائي گذشته از پرداختن به سجاياي اخلاقي استاد، اشاره‏اي به جنبه فکري و علمي و فرهنگي و ايران‌دوستي انديشمند معاصر، دکتر سيد حسين نصر داشتند و در ادامه نيز به ويژگيهاي فرهنگي، علمي و ايماني استاد دكتر احمد دامغاني اشاره کردند.

 

اشاره: در همايش نکوداشت پروفسور فضل‌الله رضا در دانشگاه تهران، جناب دعائي گذشته از پرداختن به سجاياي اخلاقي استاد، اشاره‏اي به جنبه فکري و علمي و فرهنگي و ايران‌دوستي انديشمند معاصر، دکتر سيد حسين نصر داشتند و در ادامه نيز به ويژگيهاي فرهنگي، علمي و ايماني استاد دكتر احمد دامغاني اشاره کردند. با تجليل پروفسور رضا از برخي ديگر از اساتيد كشور، از جمله: مرحوم استاد مطهري، جلال همائي، دکتر غني، دکتر قريب و ... نکوداشت پروفسور رضا برکت مضاعفي پيدا کرد و اين نشست به نکوداشت جمعي از خادمان انديشه و علم و فرهنگ ايران زمين که در عين حال پل ارتباط بين معارف گذشته ايران اسلامي و دانش امروز جهان مي ‏باشند، ارتقا يافت.

نگارنده به دنبال نوشتار «جنبه‏‏هايي از ابعاد شخصيتي پروفسور رضا، با تأکيد بر بعد عاطفي و نگرش سياسي»، مطلب حاضر را براي آشنايي نسل جوان عرضه مي‌كند.

 

جنبه‏‏هايي از ابعاد شخصيتي پروفسور رضا

کانون مهندسين فارغ‌التحصيل دانشکده فني دانشگاه تهران، چهارشنبه 27/8/ 1392 در آستانه هشتادمين سالگرد تأسيس اين دانشکده ـ مهد مهندسي کشورـ با حضور مشايخ و مشاهير فرهنگي، علمي و ادبي کشور که اغلب خود درس‌خواندة اين دانشگاه بودند و غالباً در کسوت استادي، به احياي معارف و توسعه علمي ايران و جهان مفتخرند، ميزبان يکي از مفاخر اسلامي و بين‌المللي بودند که دانش‌آموخته نخستين دوره مهندسي همين دانشکده است.

اين کانون در دعوت‌نامه خود نوشته بود که افتخار دارد مراسم «نکوداشت مقام علمي و فرهنگي پرفسور فضل‌الله رضا را با حضور جمع برگزيده‌اي از چهره‌هاي علمي و دانشگاهي و بزرگان فرهنگ و ادب ايران برگزار نمايد.»

مدعوين درباره ابعاد والاي انساني استاد رضا مطالب مبسوطي بيان کردند. شبي خاطره‌انگيز بود، تعدادي هرچند اندک از فرهيختگان کشور که در عين حال شهرت جهاني هم دارند، از فضايل فضل‌الله رضا گفتند و حضار که جمع اساتيد و دانشجويان جوياي معرفت و علم بودند، با احساسات پرشوري، مقدم اين استاد فرهيخته را گرامي داشتند. اگرچه مفاخر فرهنگي و علمي مدعو در وصف اوصاف اين رادمرد در مراسم نکوداشت وي به جنبه‌هاي مختلف شخصيت ايشان پرداختند، ولي در اين ميان ، ابعاد عاطفي و نگرش سياسي ايشان، مقداري مستور واقع‌شده است.

مطلبي با عنوان «13 آبان و فرهنگ سياسي غرب» در روزنامه اطلاعات همان روز (دوشنبه 13 آبان 1392) منتشر شده بود که خمير‌مايه اصلي آن نوشته، از مقاله «نامه‌اي به يک دوست» استاد رضا برگرفته شده بود. ايشان شم جهان‏شناسي حساسي دارند و مباني فرهنگ متعالي انساني و نگرش دقيق علمي خود را معيار ارزيابيهاي سياست کشورها و جهان قرار مي‏دهند. آن نوشته اشاره‏اي داشت بر چگونگي زيرپاگذاشتن قوانين و مقررات بين‌المللي توسط مستکبران مدعي حقوق بشر!

نويسنده تقارن نکوداشت استاد با مذاکرات نفس‏گير مستکبراني که حفظ منافع ملي خود را هرچند مغاير با حقوق حقه ديگر ملتها باشد، بهانه قرار داد تا با کاويدن بخشي از آثار و آراي وي در عرصه سياست، هر چند مجمل و کوتاه، آغازي شود بر شناخت بهتر نگرش سياسي وي که براي شناختن و شناساندن حق از باطل مي‌كوشد و راست‌قامت و استوار، حق را مي‏گويد، اگرچه افشاگري در مورد فردي از کشور ميزبانش باشد که در نوشته روز 13 آبان سال جاري به آن اشاره شده بود.

 

بُعد عاطفي و نگرش سياسي استاد رضا

ابعاد شخصيت انساني اين استاد فرهيخته چنان درهم‌تنيده است که اغلب قابل تفکيک نيست. دو دهه قبل، عمل باز قلب داشتم، با بزرگواري از راه دور براي احوالپرسي تماس گرفتند و پس از حال و احوال معمول، گفتند: «روزنامه امروز را ديده‏اي؟» و ادامه دادند: «تروريستي دولتي چندين مسلمان را با رگبار مسلسل به شهادت رسانده، ولي چون اين کشتار از قبل برنامه‏ريزي شده بود، در رسانه‏هاي جهان با آوردن عبارت "بر اثر جنون آني" خواستند بار فاجعه اين جنايت را از دوش خود و فرد جنايتکار بکاهند؛ اما اگر فرد يا افرادي از سر دادخواهي، و احساس فشار چکمه جيره‌خواران زورمند يا جاهلان متعصب، خواستند از خود و ديگر مظلومان دفاع‌کنند، تروريست خوانده مي‌شود و رسانه‌هاي استکباري غوغا مي‌كنند و مدافع حقوق بشر مي‏شوند...»

مواضع سياسي استاد مبتني بر مباني هستي‌شناسي الهي و شناخت رخدادهاي جهان امروز در برش مقطع تاريخ عصر حاضر است. او کسب شناخت و شناساندن اين وقايع را «جهان‌شناسي» مي‏نامد و لازمة هرگونه تصميم‏سازي و تصميم‏گيري مؤثر را مديريت خرد و کلان معرفي مي‏کند.

بازنويسي اين گفتگو و ديگر خاطره‏هايي که از مجالست و مؤانست با ايشان حاصل مي‏شود، نه تنها کمتر از آرا و آثار مدقانه و موشکافانه فرهنگي و علمي ايشان نيست، بلکه گنجينه‏اي از معارف و تجاربي است که کسب شناخت از لايه‌هاي تودرتوي آنها مي‏تواند ملاک داوري گفته‏ها و عملکرد اکثر سياست‌بازان دروغ‌پرداز حرفه‏اي جهان شود. چون عنوان اين قسمت را جنبه عاطفي و نگرش سياسي استاد انتخاب کرده‌ام، خاطره ديگري در خصوص عواطف انساني عرض مي کنم، در حالي که موارد مربوط به نگرش سياسي ايشان نيز بسيار گسترده است كه انشاءالله در فرصتهاي ديگري عرضه خواهد شد.

استاد رضا رعايت حسن ارتباطات انساني را مورد توجه قرار دارند که اين موضوع مي‌تواند به طور مستقل مورد مطالعه قرار گيرد. استاد در يکي از سفرهايشان به اصفهان گفتند مي‌خواهند به منزل يکي از ارادتمندانشان بروند. گفتم: «پدر و مادر ايشان که به رحمت خدا رفته و خودشان نيز تهران هستند!» گفتند: «شنيده‌ام خدمتکار اين خانواده مريض است، به عيادت وي مي‌روم.»

 

خصوصيات نمايندگان سياسي ايران

استاد اگرچه به مناسبتهاي روز، در مقابل حق و باطل موضع مي‏گيرد، اما نان به نرخ روز نمي‏خورد. زماني کسي از سرخامي از ايشان پرسيد: «چگونه است که شما هم درگذشته خدمت کرديد و هم درحال؟» گفتند: «تمام سعي من خدمت به مردم است و بس، دولتها مي‌آيند و مي‏روند، اين مردم و فرهنگ والاي آنهاست که مي‏ماند.»

اگرچه او در مقابله با باطل و ظلم و در دفاع از حقيقت سکوت نمي‏کند و قلم بر زمين نمي‏گذارد. او خدمت به ملت خود و ديگر ملتها را وظيفه مي‏داند. در اينجا دو دست‌نوشته ايشان مربوط به دوره سفارتشان در کانادا که از حدود چهل سال قبل باقي مانده، ارائه مي‌شود. اين نوشته تأکيدي بر ضرورت خدمت به هموطنان مقيم خارج کشور است که در محل کنسولگري سفارتخانه ايران در کشور کانادا نصب‌شده ‌بود.

 

رهنمون همکاري

«اعتقاد من اين است که وظيفه انساني، به ويژه مهرباني، هم‌فرهنگي و هموطني ايجاب مي‌کند که کارگزاران دولت با مراجعه‌کنندگان به مهرباني و يگانگي رفتار کنند. از اين گذشته هر کس که مزد مي‌گيرد، بايد در برابر آن خدمت کند. ما که بر جاي ديواني نشسته‌ايم، از کشور ايران مزد مي‌گيريم تا به کار مردم برسيم. حسن‌رفتار با همه، به خصوص با ايرانيان، و رسيدگي به اموري که مردم مراجعه مي‌کنند، وظيفه اصلي ماست. مردم براي گره‌گشائي از پيچيدگي کارشان به کارمندان دولت روي مي‌آورند و ما براي انجام کارهاي قانوني ايشان بر اين جايگاه نشسته‌ايم. پيش از پاسخگويي به مراجعه‌کنندگان، شايسته است يک دقيقه بينديشيم که اگر ما به جاي ايشان بوديم از مجريان قانون و مأموران دولت چه انتظاري مي‌داشتيم.

من از خوشرفتاري همکارانم با مراجعه‌کنندگان به سفارت بسيار خشنود مي‌شوم، و اگر گاهي اشتباه يا ناخشنودي رخ دهد، شائقم در حدود وقت و امکانات خود آن را از ميان بردارم ، ايرانيان عزيزان و سروران گرامي من‌اند. «سفارت ايران در کانادا»

نوشته بالا به قلم سفير ايران در اتاق انتظار سفارت براي يادآوري نهاده شده است. جالب اينکه اين نامه با عنوان «پروفسور فضل الله رضا» امضا شده است نه «سفير».

نامه دوم درباره گزارشي از خدماتي است که استاد رضا در دوره تصدي سفارت کانادا براي توسعه پيوندهاي دوستي، اقتصادي و سياسي بين دوکشور ايران و کانادا انجام داده به صورتي خلاصه براي آيندگان آورده‏اند که در عين حال معرفي بخشي از خدمات و نظرات علمي خود را به عنوان انديشمند و دانشمندي از جهان اسلام مي‌نماياند که نمايانگر خط و خطوط اعتقادي و سياسي ايشان است:

«در اين مدت که نمايندگي ايران را در کانادا بر عهده داشته‌ام، کوشيده‌ام که علاوه بر انجام امور جاري سفارت، پيوندهاي دوستي و اقتصادي و سياسي ايران و کانادا از دو سوي ديگر نيز تقويت پذيرد: نخست آنکه گامهايي در راه آشنايي مقابل مردم ايران و کانادا و شناسايي و آميزش فرهنگها برداشته شود تا روابط دو کشور در سطح امور رسمي و دولتي متوقف نماند. دوم آنکه تصويري از ايراني که جوياي پيشروي و آباداني بر مبناي دانش و فرهنگ است، در ذهن مردم کانادا نقش بندد.

از پي اين کار به کانونهاي دانشگاهيان و پژوهندگان و کارشناسان کانادا راه جستم و بار يافتم؛ در بسياري از مجامع علمي آن کشور سخن راندم، در چندين کنگره دانشمندان و مهندسان رياست جلسات به سفير ايران عنايت شد، سه کنگره جهاني که در آن چند هزار دانشمند و کارشناس از بيش از پنجاه کشور مشارکت داشتند، با سخنراني اين جانب گشايش يافت، و در سه سال گذشته به دعوت دانشگاه مک گيل در دوره دکتري و فوق ليسانس مهندسي برق و کنترل تدريس کردم.

خدماتم را در اين مأموريت بر پايه پيشينة دانشي و فني خود قرار دادم تا در محافل کانادا، سفير ايران نمايانگر فرهنگ‌دوستي و بيداري علمي کشور خويش باشد و اين آگاهي در ضمير گروهي از مردم اين سرزمين پديدار شود که ايران امروز وراي قدرت خريد و نيروي نوسازي صنعتي، تواناييهاي ديگر هم دارد. اميدوارم که در اين کوشش دايرة نفوذ و پهنه نام ايران در اين ديار در جهت دانش و نام نيک گسترش پذيرفته باشد، هرچند که اين هنوز آغاز کار است. اين دفتر حاوي فهرست کوتاهي از خدمات فرهنگي نگارنده در اين مأموريت است. فهرست خدمات جاري سفارت و امور اقتصادي و سياسي و دانشجويي و خدمات همکاران در دفتر ديگري عرضه شده است. «پروفسور رضا»

جالب اينک وي در زمان اقتدار حکومت پهلوي دوم که اکثر گزارشها و مکاتبات اداري با نام خدايگان شروع مي‏شد، با آوردن آيه شريفه قرآن (سوره آل عمران، آيه 103) و ترجمه فارسي و انگليسي‌اش، به ضرورت وحدت نظر و عمل جهان اسلام در مقابل ظالمان و غاصبان تأکيد مي‏کند: «و اعتصموا بحبل‌الله جميعا و لاتفرقوا: همگي به رشته دين خدا چنگ‌زده و به راههاي متفرق نرويد.» وقتي از ايشان سؤال شد به چه دليل اين گزارش را با عکس قسمتي از کاخ پرسپوليس شروع کرديد، گفتند: «براي اينکه نمي‏خواستم طبق عرف آن روز با آوردن عکس رئيس مملکت معرفي عملکردم را آغاز کنم. (اين گزارش را استاد در تاريخ 1978 تهيه كرده بود)

استاد رضا ده ‌سال بعد از ورود به دانشگاه تهران (1313) و پس از پايان خدمت وظيفه و انجام سفري نسبتاً طولاني و پرمخاطره در دورة جنگ جهاني دوم به آمريکا به قصد ادامه تحصيل، خاطراتي نوشته‌اند كه مؤيد اين است که از آن روز تا به حال هوشمندانه بر ضرورت شناخت وقايع جهاني تأکيدداشته‌اند؛ مطالبي که از آنها جز رايحه دل‌انگيز خدمت به مردم به مشام جان، نمي‌رسد.استاد فضل‌الله رضا در «خاطره‌اي از نمايندگي ايران در نيويورک» آورده است:

«در پائيز سال 1323 شمسي آنگاه که به نيويورک وارد شدم، شمار ايرانيان مقيم در آن شهر بزرگ، محدود بود (شايد کمتر از ‌صد نفر) . از ميان ايرانيهاي تازه‌وارد چهار يا پنج گروه مختلف را به ياد مي‌آورم: چند بازرگان و چند پزشک كه با خانواده‌هايشان به قصد اقامت دائم به اين ديار آمده بودند. در آن موقع دولت آمريکا به‌ندرت به کسي رواديد تحصيلي مي‌داد.

در آن زمان آقاي حسين نواب، سرکنسول و آقاي حاج محمد نمازي ـ از بازرگانان معروف ـ سمت وابستگي افتخاري در کارهاي اقتصادي را داشت. نمازي هم در آمريکا تجارت مي‌کرد و هم مردي فهميده و جهانديده بود و هم ‌خوان گسترده داشت. مراوده‌ام به دفتر کنسولي از همان آغاز ورود به نيويورک برقرار شد. در اين مختصر مطلب دو نکته قابل توجه به چشم مي‌خورد: يکي اينکه در آن زمان درب کنسولگري ايران به روي ايرانيان باز‌بود و...آقاي حسين نواب فردي فهيم، اديب و فرهنگ‌شناس بود؛ به گونه‌اي که رضاي جوان شايق به علم را که درآن زمان تقريباً کل ديوان حافظ را از حفظ بود و کتاب راز آفرينش و دوره هندسه علمي و عملي و راديو به زبان ساده، او را در ايران معروف کرده بود، جذب سجاياي سر‌کنسول مي‌کند.

دوم اينکه بازرگاني بين‌المللي و فهيم و خير که پيش از جنگ جهاني دوم با خاور دور رابطه بازرگاني داشت، وابسته افتخاري اقتصادي سر‌کنسولگري قرار داده بودند. جذب چنين افرادي به کنسولگري‏ها بيانگر ضرورت توجه مسئولين به اهميت انتخاب افراد مناسب براي نمايندگيهاي ايران در خارج کشور است .

استاد رضا، در جاي ديگر مي‌نويسد:«راکفلر سرمايه‌دار معروف و خدايگان مکنت سرشار در سراسر آمريکا و صاحب آسمانخراشي که در طبقه سي‌ام آن سر‌کنسولگري ايران و رستوراني هم در طبقه شصتم آن قرار داشت، در کنار ميز مجاور ما، نشسته ‌بود و غذا مي‌خورد. من که آن ايام تازه از ايران بيرون آمده بودم و اختلاف و تشريفات آقا نوکري و افادة نو‌دولتان را به ذهن داشتم، از ديدن اين منظره ساده لذت مي‌بردم. همان روز در دفترم يادداشت کردم: دريغا ما كه در صدر اسلام اين گونه رفتار ساده و بي‌پيرايه و برابر‌گونه‌اي داشتيم و آن را از‌ دست ‌داديم، اکنون پايبند تشريفات صوري شده‌ايم!

شادروان نواب از من مجرب‌تر و به سال سن، برتر بود و مدتي هم در آمريکا کار کرده بود. او بازرگانان و ايرانيان ديگر را بهتر از من مي‌شناخت. صحبت ما فرهنگي و اجتماعي و در حدود آرزوي پيشرفت ايران بود و گله از نامردمي‌ها و عقب‌ماندگي‌ها. از بدبختي‌هاي اهل علم و کمال در ايران سخن در ميان رفت که بقال سرگذر هم حاضر نيست به ايشان نسيه چيزي بدهد، چه بسا که مردم آبرومند از گرسنگي و بيماري رنج مي‌برند ويا مي‌ميرند،حال آنکه بسياري از اشخاص بي‌فضل و بي‌کمال، نه تنها بر‌صدر‌مي‌نشينند،بلکه اهل کمال را خفيف مي‌شمارند . اين مطلب گرچه تازگي نداشت، ولي حس مي‌کردم که درآن زمان بازتاب دلتنگي دروني ما بود...» (برگ‌ بي‌برگي، ص23ـ34)

گفتگوي اين جوان دانشجو با سرکنسول مشحون از حسن اعتمادي است که سر‌کنسول توانسته فراهم کند و به قول امروزي‌ها اعتمادسازي کند و دامنه بحث را به مسائل روز جامعه بکشاند.

يکي از ويژگيهاي پروفسور رضا خط‌کشي نکردن آحاد مردم به دولتي و غيردولتي بودن و يا داخل و خارج زندگي کردن و يا وابسته به اين خاندان بودن يا نبودن است، بلکه ملاک سنجش ديگران از نظر وي خدوم‌بودن نسبت به ديگر آحاد و فهيم‌بودن نسبت به آنچه در اطرافشان مي‌گذرد، است. به نظر کساني که ايشان را مي‌شناسند، اين خصلت انساني و مردمي در وي بارز است. کسي را به جرم اينکه در دولتي خدمت مي‌کند اما فهيم و مردمي است، کنار نمي‌گذارد و براي کسي که روشنفکر مآبانه خود را فهيم‌مي‌داند ولي به دنبال نان و نام و نشان است و براي مردم دلي نمي‌سوزاند، احترامي قائل نمي‌شود. پروفسور رضا بر اين باور است که سفيران بايد هم به فرهنگ ميهن و هم به فرهنگ کشور ميزبان، آشنايي داشته باشند تا بتوانند وظائف خود را بهتر انجام‌دهند.

 

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: