هویت جامع ملی ایران دربازخوانی گفت وگو با مرحوم دکتر حسن حبیبی

1394/11/7 ۰۸:۴۲

هویت جامع ملی ایران دربازخوانی گفت وگو با مرحوم دکتر حسن حبیبی

شاید بتوان مهمترین کار مرحوم دکتر حبیبی را تأسیس بنیاد ایران‌شناسی و تعریف خاص ایشان از این مقوله دانست که پیراسته از گرایشهای افراطی و تفریطی، به شناسایی درست و همه‌جانبه از ایران و آگاهی از جایگاه تمدنی آن و نقش مهم و دیرپایش در برپایی تمدن جهانی همت گماشته است. آنچه در پی می‌آید، بخشهایی از گفتگویی مفصل با آن مرحوم در همین مقوله است. همزمان با ایام درگذشت ایشان، نام و یادش را گرامی می‌داریم و آرزو می‌کنیم نهال نهادی که او با خون دل کاشت، به درختی تناور و شکوفا و برومند تبدیل شود و پایدار بماند.

 

در آستانه سومین سالگرد درگذشت مؤسس بنیاد ایران‌شناسی

اشاره: شاید بتوان مهمترین کار مرحوم دکتر حبیبی را تأسیس بنیاد ایران‌شناسی و تعریف خاص ایشان از این مقوله دانست که پیراسته از گرایشهای افراطی و تفریطی، به شناسایی درست و همه‌جانبه از ایران و آگاهی از جایگاه تمدنی آن و نقش مهم و دیرپایش در برپایی تمدن جهانی همت گماشته است. آنچه در پی می‌آید، بخشهایی از گفتگویی مفصل با آن مرحوم در همین مقوله است. همزمان با ایام درگذشت ایشان، نام و یادش را گرامی می‌داریم و آرزو می‌کنیم نهال نهادی که او با خون دل کاشت، به درختی تناور و شکوفا و برومند تبدیل شود و پایدار بماند.

 

ضرورت، هدف یا اهداف تشکیل بنیاد ایران‌شناسی چه بود؟

بنیاد ایران‌شناسی برای این تأسیس شد تا آنچه را که مربوط به ایران است و در حال حاضر متولی مستقیمی برایش وجود ندارد، مورد تحقیق و مطالعه قرار دهد.

 

این فعالیت در همه زمینه‌هاست و یا فقط جنبه فرهنگی دارد؟

به نظر من بایست دامنه را وسیع کنیم و در همه زمینه‌ها فعالیت داشته باشیم. علتش هم این است که در دنیا آنچه به عنوان ایران‌شناسی مطرح است، به همه موارد و مسائل ایران مربوط می‌شود. وقتی که دنیا به همه مسائل ایران کار دارد، به‌خصوص ایرانی که پس از پیروزی انقلاب یک موقعیت استثنائی پیدا کرده است و درنتیجه می‌خواهند ببینند که این نظام و کشور حرف حسابش چیست یا چگونه می‌شود زمینش زد؟ به هر حال در این زمینه‌ها کار و ‌مطالعه می‌کنند و آرام آرام کوشش می‌کنند دوستداران ایران را در سراسر جهان کنار بزنند. حتی گهگاه از برخی ایران‌شناسان و دوستداران ایران گله و اظهار نارضایتی می‌شنویم که باندهایی مافیائی در گوشه و کنار به عنوان مؤسسات مطالعاتی به وجود آمده و نفوذ کرده‌اند و نمی‌گذارند هرکس که مطلب نسبتاً مناسبی را دارد، بیان کند و یا گزارشی از آنچه واقعیت دارد و در ایران می‌گذرد، عرضه کند. برخی از ایران‌شناسان به من گفتند که ما به خاطر طرح حقایق در مورد ایران، در کنگره‌ها نتوانستیم شرکت کنیم و دعوتمان نمی‌کنند. وضع به این ترتیب درآمده است.

در تمام دنیا هم دوستداران ایران و هم آنهایی که نظر سوئی دارند، به تمامی مسائل ایران می‌پردازند و کنفرانس‌ها و سمینار و کنگره‌هایشان در همه زمینه‌هاست؛ یعنی در حال حاضر مسائل اقتصادی، یا سیاسی و روابط بین‌المللی ایران به عنوان موضوع ایرن‌شناسی در دنیا مطرح است و مورد بحث و گفتگو قرار می‌گیرد. بنابراین ما هم باید در مورد این موضوعات سمینار برگزار کنیم و از اطراف و اکناف دنیا صاحب‌نظران را دعوت می‌کنیم تا در این خصوص صحبت شود. بحث کنونی از جنبه فرهنگی و باستان‌شناسی خارج شده و مطالعه فقط درباره زبانهای باستانی و یا زبانهای جامعه ایران نیست. حتی به دوره اسلامی هم که یک زمان فقط حول تصوف و عرفان بود، محدود نیست. وقتی که دیگران ما را رصد می‌کنند، ما هم باید خودمان را رصد بکنیم و ببینیم چه هستیم.

تحقیقات دانشگاهی به هرحال به مسائل مربوط به ایران می‌پردازد و تمام دانشگاه‌های ما متصدی ایران‌شناسی هستند؛ یعنی به جز علوم جدید، بقیه مسائلی که در دانشگاهها مطرح می‌شود ـ چه به عنوان آموزش و چه به عنوان تحقیق ـ به هر حال مربوط به ایران است و به نوعی ایران‌شناسی است. همین مسائل را در کرسی‌های ایران‌شناسی خارج، تحت عنوان ایران‌شناسی مطالعه و تحقیق می‌کنند؛ منتهی با توجه به اینکه موضوعات درباره ایران زیاد است و امکانات دانشگاههای ما محدود است و برای خودشان اولویت‌هایی دارند. فرض کنید در دانشکده کشاورزی صرف نظر از بحثهایی که مربوط به آموزش کشاورزی ایران است، تحقیقی هم درباره کشاورزی انجام می‌شود؛ اما بایست بسیاری از مسائل مورد توجه دیگران، حتماً مورد توجه ما هم باشد. باید این دو دسته مطالعه را در مقابل هم قرار داد و مقایسه کرد تا اشکالات کار آشکار شود.

مسأله دوم این است که ما از جمله کشورهایی هستیم با تاریخی طولانی و مجموعه‌ای پرشمار از دانشمندان و فرهیختگانی که همواره درخصوص این سرزمین بزرگ به تحقیق و مطالعه پرداخته‌اند. جغرافی‌دانها و مورخان اسلامی زمانی به جغرافیا و تاریخ پرداختند که در جاهای دیگر جغرافیا و تاریخ به این ترتیب مطرح نبود؛ یعنی اگر از دوره‌ یونان بگذریم، کمتر مورخ بزرگی را در اروپا می‌بینیم یا تاریخ‌دان خیلی قوی نداریم. همه این مورخان یا جغرافی‌دانان، هم مسلمانند و هم جمعی از آنها ایرانی هستند. این مجموعه فرهنگی و تمدنی و بسیاری چیزهای دیگر از این قبیل، به وسیله کتاب به ما منتقل شده‌ و مجموعه‌ای بسیار وسیع و گنجینه‌ای عظیم است. دنیای اسلام و به‌خصوص ایرانیها به گردآوری اطلاعات اهمیت می‌دادند و حتی آنها را دسته‌بندی هم می‌کردند. روشهای فهرست‌نویسی و کتابداری گذشته هم این مسأله را نشان می‌دهد.

متأسفانه یک نظام نگهداری برای این مجموعه اطلاعات در طول تاریخ نداشتیم، در حالی که دیگران همان اطلاعات مختصری را که داشتند، نگهداری کردند…کتابخانه‌های عظیمی در ایران به وجود آمد؛ ولی پراکنده شد و از میان رفت. علتش این بود که برای آنها هیچ نظم و ترتیب معینی نبود. در شرح حال شیخ طوسی نوشته‌اند هنگامی که ایشان بغداد را ترک می‌کند و در کرخ ساکن می‌شود، ظرف مدت‌کوتاهی کتابخانه بزرگی در آنجا ایجاد می‌کند. در دوره‌ای که الحاکم حکمران مصر بود (تقریباً حدود سالهای ۱۰۰۰)، در فرانسه شخصی حکمران بود که در ضمن فرهیخته و فرزانه و حکیمش می‌خوانده‌اند. کتابخانه او براساس آماری که ثبت شده، در مجموع ۱۱هزار جلد کتاب داشت؛ اما کتابخانه الحاکم یک میلیون کتاب داشت. اینها کجاست؟ همه از بین رفته است! همین امروز بزرگان ما هر کدام برای خودشان کتابخانه‌ای درست می‌کنند. هر یک از این دانشمندان و استادان حدود ۳هزار، ۵ هزار تا ۱۰هزار جلد کتاب در کتابخانه دارند. ممکن است نسل بعد هم اینها را نگه دارد؛ ولی به محض اینکه حجم کتابها بیشتر شد و جای زیادی گرفت و زمین هم که امروز گران است، در نتیجه از خیرش می‌گذرند و کتابها را متفرق می‌کنند و بدین ترتیب زحمتی ۳۰ تا ۴۰ساله از بین می‌رود.

بسیاری از اطلاعات ما به همین سرنوشت دچار شده است. ما اطلاعات پراکنده زیاد داریم که در یک‌جا جمع نشده و یا نشانه‌ای از آن وجود ندارد. روزی به قانونی که مصوب ۱۳۰۵ است، برخوردم که می‌گوید از اول ۱۳۰۶ شمسی مالیات اصناف و سرشماری (همان مالیات سرانه) لغو می‌شود. این قانون چهار پنج ماده بیشتر ندارد. ذیل آن هم فهرستی ضمیمه است که حدود ۲۷۰ صنف را اسم می‌برد. از مجموع این ۲۷۰ صنف، شاید امروز ۲۰ تا ۲۵ صنف را بشناسیم و دیگر اصناف به ترتیبی که وجود داشته، امروز وجود ندارد. حداقل در تهران دیگر به کسی که برنج و روغن و این چیزها می‌فروشد، «رزّاز» نمی‌گویند. یا به کسی که کالاهایی سخت و سنگین مانند قند کلوخه می‌فروخت، نمی‌گویند «سقط‌فروش».

حداقل سه هفته دنبال آن بودم که در یک جایی تعریف اینها را پیدا کنم. بنیاد ایران‌شناسی یکی از کارهای اساسی که باید انجام دهد، این است که این اطلاعات پراکنده را جمع‌آوری کند. این کار به معنای این است که بنیاد آنچه را که دارد از دست می‌رود، به هر ترتیبی که شده، جمع‌آوری و نگهداری کند.

مسأله دیگری هم که از وظایف ایران‌شناسی به طور کلی است و این فکر را به وجود آورد که چنین کاری را شروع بکنیم، این است که ایران‌شناسی در خارج از ایران، سابقة به طور متوسط۱۵۰ ساله دارد؛ یعنی در حدود ۳۰۰ سال پیش هم کارهای عظیمی مربوط به ایران در برخی از کشورها انجام یافته، کتابهایی ترجمه شده و درباره آنها کار و تحقیق شده است. در جاهای دیگر به طور مثال در ژاپن و چین کار ایران‌شناسی خیلی سابقه ندارد، گرچه در این کشورها هم کارهای قدیمی وجود دارد. بخشی از این کارها که کم هم نیست، ارزشمند است، قسمتی هم بر اساس غرض‌ها و مقاصد خاصی بوده است؛ ولی ما نه از آن دسته اول و نه از این دسته دوم اطلاع کافی نداریم. بسیاری از مقالات مهم درباره مسائل ایران وجود دارد؛ اما هنوز به فارسی ترجمه نشده است و بنابراین عده محدودی از آن خبر دارند و لذا نمی‌تواند مورد استفاده دانشجویان قرار گیرد.

اشراف بر این اطلاعات هم لازم است؛ برای اینکه ببینیم دیگران به ما چگونه نگاه می‌کردند و ما اگر بخواهیم از کارهای آنها استفاده کنیم، باید چه روشی را انتخاب کنیم. نگاه از بیرون و نگاه از درون بحث درستی است که ادوارد سعید مطرح کرده؛ ولی لزوماً نگاه از درون به این معنا نیست که ما هر چیز خودمان را نگاه می‌کنیم از آن تعریف کنیم. و هر کسی هم که از بیرون کس دیگر را نگاه می‌کند، لزوماً نمی‌خواهد که او را تخطئه کند یا تکذیب و مذمت کند.

اگر ما درباره همین نگاه از بیرون و نگاه از درون چنین معنائی بدهیم که نگاه از بیرون یعنی نگاه مذمت‌بار و نگاه منتقدانه منفی و نگاه از درون یعنی نگاه حقیقت‌جو و حقیقت‌یاب، مسلماً اشتباه می‌کنیم و به نتیجه نخواهیم رسید. اصلاً نگاه از بیرون شاید که لازم باشد، به تعبیر سعدی: کو دشمن شوخ‌چشم چالاک ر تا عیب مرا به من نماید؟ بالاخره وقتی کسی از دور دیگری را نگاه می‌کند، طرز رفتار و کردار او را که ممکن است در آن اشکالاتی باشد، می‌بیند. ما اگر این اشکالات را بدانیم، شاید مفید باشد؛ در ضمن باید از غرض‌ورزی‌ها نیز مطلع شویم، به‌خصوص در این دوره انتقالی مهم در زمینه مسائل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و نظائر آن که در پیش داریم. اما نگاه از درون یعنی کسی که خودش را در آینه می‌بیند، نباید همیشه قربان صدقه خودش برود و به‌به بگوید! آینه برای این است که انسان خودش را ببیند و تصحیح بکند، نگاه از درون باید برای این باشد که شخص خودش را بشناسد.

بعضی وقتها سؤال می‌شود که «ایران‌شناسی یعنی چه؟ ایران‌شناسی اگر به معنای خودشناسی است که ما خودمان را می‌شناسیم!» نه، خودمان را نمی‌شناسیم. همان‌طور که به ما گفته‌ شده: خودت را بشناس تا از طریق آن شناخت واقعی بتوانی مقداری به طرف بالا حرکت بکنی و متعالی بشوی، اول خودت متعالی بشوی تا بتوانی امر متعال را خوب دربیابی، بنابراین شناختن کار ساده‌ای نیست و ایران‌شناسی در این معنا هم مهم است، هم مفید. اینها مجموعه مبانی نظری و عملی بود که درصدد برآمدیم تا چنین مرکزی را به وجود آوریم و موارد متعددی از این مطالب را در اساسنامه آوردیم.

 

چطور شد که بنیاد تأسیس شد؟

این مسائل دلمشغولی‌های همیشگی من بوده است و از طرف دیگر دو نکته هم در جامعه مطرح شده بود: یکی اینکه ما دیدیم آرام آرام در برخی از مناطق کشور زودتر از اینکه یک فکر منسجم و ملی در کار باشد، فکر خودشناسی مطرح شده است. به نظر می‌رسد که چون نزدیکتر به مسائل بودند، متوجه شدند که اطلاعات دارد از دست می‌رود. مطلب دیگر بحث درباره هویت ملی ماست. نباید هویت ملی را رها کنیم و فقط به گوشه‌هایی از آنچه واقعاً جزو هویت ملی است فشار وارد آوریم که خود اینها عکس‌العمل ایجاد کند. اشتباه بزرگ دیگری که به قبل از پیروزی انقلاب برمی‌گردد، در دوره‌ای که می‌خواستند به مسائل ایران بپردازند و بخشی از آن هم ناشی از کارهایی بود که در خارج از ایران درباره ایران انجام شد، فقط ایران قبل از اسلام را دیده‌اند و وقتی هم که وارد دوره اسلامی شده‌اند، باز هم بخشهای کوچک آن را دیده‌اند و مثلاً فقط به تصوف پرداختند، یا کمی سطح بالاتری را گرفتند و به عرفان پرداختند و در همین محدوده ماندند. هر دو مورد در خود ایران به‌حق عکس‌العمل ایجاد کرد و عده‌ای متوجه شدند که حتی همان مطالعات مربوط به ایران قبل از اسلام هم یک وجه نژادی خاص دارد. برای اینکه دنیای عرب را که درهم شکسته بودند و به‌خصوص پس از عثمانی، ایران را در مقابل آن عَلم کنند، این مسئله نگرانی‌هایی را در خارج و در داخل ایران به وجود آورد.

وقتی که از ایران قبل از اسلام یاد می‌شد، در واقع اسلام نادیده گرفته می‌شد و این، معتقدان و باورمندان واقعی را که به این آب و خاک علاقه داشتند، نگران کرد که چه خبر است؟ چرا اسمی از اسلام نمی‌آورند؟ وقتی هم که وارد مباحث اسلامی شدند، باز به گوشه‌هایی پرداختند که آن گوشه‌ها، همه ایران اسلامی نبود. اسلام ایران به لحاظ تمدنی و فرهنگی فراگیر بود و هست. به هر حال این سؤال مطرح شده بود که: با طرح جزئی این مسائل می‌خواهند چه چیزی را بیندازند؟ چه اتفاقی می‌خواهد بیفتد؟ بالاخره ایرانی فرهیخته هم که از ریسمان سیاه و سفید ترس داشته و ترسش هم همیشه درست بوده، نسبت به این جنبه از ایران‌شناسی نظر منفی پیدا کرده بود. این هم مطلبی بود که بایست در هویت واقعی ایران شناخته بشود. هویت واقعی ایران این است که ایرانی از دوردست تاریخ به نحوی از انحا موحد بوده است. باید بگردیم و دریابیم که چرا ایرانی هیچ گاه بت نپرستیده است؟ بنابراین هویت را باید یک هویت جامع گرفت.

باید به‌جد به دوره اسلامی ایران هم بپردازیم، این از یک طرف و اگر هم بخواهیم کیفی کار کنیم، می‌بینیم که دوره پس از ظهور اسلام و گرویدن ایرانیها به آن هم یک دوره بسیار بسیار پرباری است. حتی در مقایسه با دوره قبل که می‌خواهیم به آن افتخار کنیم؛ وقتی این دو دوره را کنار هم می‌گذاریم، می‌بینیم دوره دوم خیلی با ارزش است؛ ولی به این قسمت باارزش کم توجه کرده‌ایم. این دو دوره مانند دو جواهر است، روی هر دو بایست حساب باز کنیم؛ اما کنارگذاشتن دوره دوم در ایران‌شناسی مصطلح بیشتر انجام شده است. در ایران‌شناسی جدید هم که به‌خصوص در برخی از کشورها و از جمله آمریکا باب شده، به ایران امروز می‌پردازند که دلایل دیگری دارد. باز این قسمت وسط که برای ما بسیار بسیار اهمیت دارد، مورد غفلت قرار گرفته است؛ نه اینکه به گذشته بند شویم و همه‌اش به گذشته بپردازیم، بلکه این گذشته را باید بشناسیم و ببینیم که چرا نتوانستیم از آن استفاده بکنیم.

 

یعنی بخش میانی فراموش شده است؟

تقریباً فراموش شده است. یک بخش کوچک آن مورد بحث قرار گرفته و بقیه‌اش هم رها شده است. بهترین نمونه بارز در مورد کتابهای خطی است. بالاخره چند بار دیگر می‌خواهیم دیوان یک شاعر را تصحیح بکنیم؟ کسانی که کمی اهل شعر هستند، می‌دانند که اگر به یک شاعر فرصت و امکان بدهند، صد بار یک غزلش را و کلماتش را تغییر می‌دهد. همه تغییرات هم مال شاعر است. بسیاری از این ابیات را که اگر به همان ترتیب که در هر نسخه‌ای هست، بخوانیم، می‌تواند از آن شاعر باشد، همان فخامت را دارد، همان استواری را دارد و یک معنای دیگر را القا می‌کند. حالا اگر اینها را تصحیح کنیم و همین طور نسخه بدل بدهیم که البته کار پرزحمتی است و باید قدرشناس بود، ولی این مصحح که هم حوصله دارد، هم علم، هم ذوق و شناخت، چرا یک کتاب دیگر را که روی زمین مانده و تصحیح و چاپ نشده تصحیح نمی‌کند؟ مثلاً اگر می‌آمدیم در مورد همین بزرگانی که ۵۰ مرتبه دیوانشان را تصحیح کردیم، یک کار زبان‌شناختی درست و حسابی می‌کردیم، خوب می‌گفتیم که به این دلیل این کارها را می‌کنیم تا ببینیم که هر کدام از واژه‌ها بسامدش چقدر است و چه معناهایی داشته و آیا این معنا مال یک دوره خاصی بوده، یعنی در طرف همان سی سال مدهایی تغییر کرده و براساس این مدها کلماتی وارد قصیده و یا غزلی شده و شاعرش آمده آن کلمه‌اش را به کلمه دیگر بدل کرده است. این یک بحث جامعه‌شناسی زبان می‌شود و خیلی هم خوب است؛ اما این کارها را هم نکردیم. اگر می‌کردیم، باز راهی به ده می‌برد. دیوانهای دیگری هم هست که باید تصحیح شوند؛ اما به محض اینکه یک فاضلی دنبال کتاب مهجوری می‌رود، تحویلش نمی‌گیریم…

 

در واقع به گوشه‌های ناشناخته فرهنگ اسلامی و ملی اشاره دارید.

بله، کسی باید به این کارها بپردازد، نه لزوماً بنیاد ایران‌شناسی؛ ولی باید طرح مسأله بکند و محققان ایرانی و غیر ایرانی را برای این کارها فرا بخواند. به همین دلیل اساسنامه بنیاد به تعیین اولویت‌های تحقیق اشاره می‌کند؛ کما اینکه اگر دانشگاههای ما اولویت‌های تحقیق را برای خودشان تعریف نکنند، نمی‌توانند یک کار جدی انجام دهند… پیشنهاد من این است که در زمینه‌هایی که می‌توانیم همراه تحقیقات دیگران باشیم و با محققان دیگر از طریق مبادله اطلاعات روز جلو برویم، کار کنیم. موضوع تحقیقات ما در دانشگاه باید به این ترتیب اولویت‌بندی شود. اگر می‌خواهیم انتخاب کنیم، پیشنهاد من انتخاب آن مواردی است که درباره‌اش اطلاع کمتری هست تا سریعتر بتوان بر آن اطلاعات مسلط شد. در ایران‌شناسی هم بایست همین اولویت‌ها را داشت؛ یعنی توجه کنیم که همه مسائل مربوط به ایران را نمی‌شود در یک دوره کوتاه مورد تحقیق قرار داد. این امر می‌تواند ما را مقداری جلو ببرد. ما اگر می‌خواهیم درباره شاعران خودمان و نظراتشان تحقیق کنیم، می‌توانیم تحقیقات مربوط را در قالب رساله دانشگاهی انجام بدهیم.

بیشتر شاعران قدیم ما دارای عنوان و یا لقب «حکیم» بوده‌اند: حکیم نظامی، حکیم فردوسی، حکیم خاقانی، حکیم سنائی؛ چرا؟ برای اینکه اینها با همان مفهوم ارسطوئی که علم یک علم واحد است و شعبه‌های آن را هر فیلسوف یا حکیمی باید بداند، بر علوم زمان خودشان مسلط بودند؛ یعنی در دیوان خاقانی هم نجوم می‌بینید، هم طب، هم موسیقی و فقه. در مورد سنائی و فردوسی نیز همین طور، به‌خصوص در دیوان خاقانی نوعی ادیان تطبیقی را هم می‌بینید. حالا رساله‌های دکتری بسیار خوب دانشگاه را ببینید: یکی رفته نجوم در نزد خاقانی را مطالعه کرده، دیگری رفته نظرات عرفانی سنائی را استخراج کرده و سومی هم شیوه سعدی را در غزلسرایی بررسی کرده است. اگر همه این رساله‌ها را در کنار هم جمع کنید، نه سعدی را خواهید شناخت، نه خاقانی را و نه سنائی را. این کارها انجام شده است؛ اما مجموعه‌ای که بتواند خاقانی را به ما نشان بدهد، نداریم. اگر دانشگاه‌های ما به‌خصوص در دانشکده ادبیات ما، اگر استاد بگوید من پنج موضوع دارم و در مورد خاقانی هر کسی که می‌خواهد بیاید یک تز را بگیرد، پس از پنج ـ شش سال، پنج رساله دکتری تهیه و خاقانی شناخته‌تر می‌شود. می‌خواهم بگویم حتی به ‌لحاظ تعیین موضوع، اولویت‌ها را باید به این‌ ترتیب انتخاب کرد. برای مباحث ایران‌شناسی نیز دانشگاه‌های ما کمتر به تاریخ علوم و فنون می‌پردازند.

 

در واقع به تاریخ علم و تاریخ تکنولوژی و فنّاوری خودمان توجه نکرده‌‌ایم؟

اخیراً برای دوازده موضوع مربوط به تاریخ علوم و فنون ایران، مطالبی نوشته‌ام که می‌خواهم به دستگاه‌های مختلف پیشنهاد کنم که: بیایید این نمونه‌ها را مطالعه کنید، ببینید این چه بلائی است که سر صنعت ما آمده و ما چه چیزهایی را قبلاً داشته‌ایم که ممکن است به ما کمک کند که از این بحران‌ها بیرون بیاییم. اینها مسائلی است که در بحث ایران‌شناسی باید با اولویت مطرح بشود. تحقیقاتی که جزو اولویت‌‌های کار ایران‌شناسی می‌شود، در واقع دو قسمت است. ما مدعی نیستیم که بنیاد ایران‌شناسی باید همه این کارها را انجام بدهد؛ چون نمی‌توانیم، زیرا افرادی که این کارها را بکنند، همان استاد‌های دانشگاه هستند، ما کس دیگری را نداریم. آنها هم یک سر دارند و هزار سودا. وقت طرح آن را هم ندارند؛ ولی برخی مسائل وجود دارد که دانشگاه نمی‌تواند به آنها بپردازد. به ‌خاطر همین کمی امکانات، استادی هم که آمادگی دارد این کار را بکند، قدمش روی چشم.

اینجا ما این کار را انجام می‌دهیم. والا بحثهایی را که ما مطرح می‌کنیم، وزارتخانه اگر خودش بخواهد بانی بشود، اصلاً خودش این کار را بکند؛ اما اگر نکردند، به ما کمک کنند ما انجام دهیم. اگر دانشگاه نکرد و استادی بود که می‌خواست در این زمینه‌ها کار کند، بیاید به بنیاد.

ما در بنیاد ایران‌‌شناسی سه کار عمده داریم: ۱٫ گردآوری و آماده کردن اطلاعات و داده‌های مربوط به ایران که می‌تواند ستون فقرات و محور اصلی مطالعات ایران‌شناسی باشد؛۲٫ می‌خواهیم بدانیم که چه کارهایی در دنیا انجام می‌شود، یعنی همایش‌های ایران‌شناسی؛ ۳٫ و بالاخره تحقیق. ستون فقرات کار اطلاعات است. ما تعداد معتنابهی بانک اطلاعاتی ایجاد کردیم که دو سه مورد مهمش اینهاست: بانک مطالعات ایران‌شناسی (معرفی کتاب و مشخصاتش و محل نگهداری آنها، مقاله همراه چکیده، عکس، اسلاید، نسخه خطی)، بانک اطلاعات ملی ایران (یعنی اطلاعات مربوط به ایران از همان دو سه هزار سال پیش).

 

این بانک با بانک قبلی چه تفاوتی دارد؟

بانک قبلی اطلاعات نوشتاری و یا دیداری است که اطلاعات کتاب و مسائلی از این دست است. دومی را خودمان ایجاد کردیم و در واقع یک نوع دایره‌المعارف مربوط به ایران است. در خارج از ایران این بحث وجود دارد و همواره دوستان ما می‌گویند که یک کتاب شسته و رفته در زمینه معرفی ایران نداریم. اخیراً کتابی تصویری با مقدمه‌ای سی چهل صفحه‌ای تهیه شده است به ‌نام «کتاب ایران»؛ اما کتابی که هم تصویری باشد و هم تحریری، یعنی معلوم بشود که زبانهای ایران کدام‌ها هستند، فارسی باستان کدام است، اوستایی کدام است، زبان پهلوی دارای چه مشخصاتی است و دیگر مسائل اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی، همه اینها تحت عنوان بانک ملی اطلاعات آمده است. وجهی از این بانک را به ‌عنوان بانک استان به‌عهده شعبه‌های استان گذاشتیم که آنها در مورد استان مقداری بازتر بررسی بکنند و این اطلاعات را اضافه بکنند.

 

آیا بنیاد ایران‌شناسی وابسته به وزارتخانه خاصی است یا به صورت مستقل عمل می‌‌کند؟

بنیاد یک مؤسسه پژوهشی است‌ که اساسنامه‌اش به تصویب شورای گسترش آموزش عالی کشور رسیده است. هیأت امنایی دارد نظیر هیأت‌ امنای دانشگاه‌های کشور؛ یعنی بر اساس همان مصوبه جلسات شورای عالی انقلاب فرهنگی که برای دانشگاه‌‌ها وجود دارد، هیأت امنا تشکیل داد. مرکب از چند نفر از شخصیت‌های علمی و برخی از مسئولان دستگاه‌های اجرایی و به صورت یک مؤسسه پژوهشی کار می‌کند. از لحاظ مقررات مالی و اداری و غیره هم نظیر دانشگاه‌هاست و مطابق قانون دانشگاه‌ها عمل می‌‌کند. از لحاظ علمی مستقل است و ریاست عالیه‌اش با رئیس جمهوری است. اعضای هیأت امنای آن هم به حکم رئیس جمهور تعیین می‌شوند. رئیس بنیاد هم با حکم رئیس جمهوری تعیین می‌شود.

باید در ایران رشته ایران‌شناسی داشته باشیم. به وزارت علوم پیشنهاد کردیم و آنها هم به خودمان محول کردند که طرح درسها و عناوین درسها و غیره را برای رشته‌ای به ‌نام رشته ایران‌شناسی بدهیم. هم خودمان در اینجا متصدی‌اش بشویم و هم پیشنهادمان برای دانشگاههاست. البته ترجیح این است که از کارشناسی ارشد و دکتری باشد؛ چون به هر حال این رشته باید یک پایه داشته باشد. بایست کسی در حد کارشناسی تاریخ یا زبانهای ایرانی یا ادبیات فارسی خوانده باشد، تخصص و گرایشش (کارشناسی ارشد و دکتری) را برود به طرف ایران‌شناسی.

یکی از کارهای جدی، بانک مطالعات ایران‌شناسی و مدارک و اسناد است تا برای تهیه رساله، در اختیار دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری قرار بگیرد. اگر اولویت‌ها تعیین بشود و گفته شود در این زمینه‌ها خوب است که مطالعات و مباحث ایران‌شناسی مطرح بشود، اگر کسانی این رساله‌ها را با این اولویت‌ها بگیرند، می‌توانند بیایند اینجا، یک میز و قفسه بگیرند و کارهایشان را در آنجا بگذارند و بیایند شش ماه، یک سال از این مدارکی که ما داریم، استفاده کنند. اگر هم نداشته باشیم، سعی می‌کنیم آن مدرک به امانت بگیریم و یا از رویش نسخه تهیه کنیم و در اختیارشان بگذاریم. بعد امیدواریم که بتوانیم امکانات را برای آماده‌سازی رساله‌شان فراهم بکنیم تا کار شسته و رفته‌ای را تحویل بدهند. الان کتابخانه را داریم، اما محل و جا نداریم که این دعوت عام را بکنیم. این بانکها ستون فقرات است برای تحقیق و مطالعه. هر کسی به این بانکها رجوع کند، می‌تواند اطلاعاتی بگیرد که بر اساس آن بتواند تتبع و مطالعه و تحقیق بکند.

کار سومی که باز هم مقداری مرتبط می‌شود با آن بانکها،‌ همایشها هستند. همایشها دو کار عمده را باید انجام بدهند: یکی اینکه ببینیم در گذشته جریان ایران‌شناسی در خارج از ایران چه کارهایی را کرده که ما اطلاع نداریم. یکی از بهترین وسیله‌ها همین همایش‌‌هاست که صاحب‌نظران خارجی اطلاعات و مباحثشان را مطرح می‌کنند. مطلب دوم کارهای خود ایرانیهاست که وجه ایران‌شناسی دارد.

یکی از نکاتی که در اساسنامه هست و لازم است زودتر به آن بپردازیم، این است که سوابق ایران‌شناسی را بررسی کنیم. در نتیجه همایشی را تحت عنوان «پیشینه و دستاوردهای ایران‌شناسی تا زمان حاضر» طراحی کرده‌ایم. این موضوع در واقع تاریخ ایران‌شناسی سراسر جهان را در بر می‌‌گیرد. می‌خواهیم ببینیم که اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها و شرق نزدیک و دور در این مدت چه کار کرده‌اند و ایرانیها چه کار. قلمروهایی وجود دارد: یک عده روی ادبیات کار کرده‌اند، یک عده در مورد تاریخ و یک عده درباره هنر و یک دسته در مورد زبان. در هر قلمرو نیز چند مکتب ایران‌شناسی وجود دارد؛ به عنوان مثال ادبیات چندین مکتب ایران‌شناسی دارد یک مکتب نیست. بعضی‌ها کار توصیفی کرده‌اند، بعضی‌ها کار تحلیلی کرده‌اند و نظایر اینها. این هم به عنوان زمینه‌های بحث است، به اضافه شرح حال ایران‌شناسان نامی و معرفی مجلات و مؤسسات ایران‌شناسی و غیره.

حوزه‌های جغرافیایی را که قسمتی از آن هم فرهنگی است، تعریف کردیم. هر کدام از این حوزه‌ها مشخصاتی دارند و از لحاظ اینکه به هم نزدیک هستند، وجوه مشترکی دارند. مهمترین اینها از لحاظ روش‌شناختی و کارهای مشترک و نزدیکی جغرافیایی، آسیای مرکزی و قفقاز است؛ حوزه دیگر، اروپای غربی، شمالی و جنوبی است که از اتریش شروع می‌شود و نروژ و دانمارک و اسکاندیناوی و فرانسه و انگلیس تا یونان. حوزه سوم شبه‌قاره (هند، پاکستان، بنگلادش، سریلانکا و احتمالاًَ نپال) است. حوزه دیگر هم خاور دور، به خصوص چین و ژاپن است که اخیراً درایران‌شناسی فعال هستند و اندونزی و مالزی و اقیانوسیه؛ حوزه دیگر کشورهای عربی و آفریقائی و بیشتر آفریقای شمالی است. و آخر هم آمریکای شمالی و کانادا و مرکزی و جنوبی. ایران‌شناسی در اروپا از اهمیت بالایی برخوردار است، هم قدمت دارد و هم کار وسیعی در این زمینه شده است. در همه این کشورها در زمینه ایران‌شناسی کار شده است. از سوئد و نروژ گرفته تا بلژیک و فرانسه و انگلیس٫ در همه کشورها افراد صاحب‌نامی در مسائل ایران‌شناسی وجود دارند، از جمله در ایتالیا، یونان و حتی اسپانیا و پرتغال.

منبع: روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: