1394/11/4 ۰۷:۳۳
کامبیز درم بخش میگوید: «مخاطب شوکه میشود که هنرمند جوانی چون نرگس سلیمانزاده توانسته با تکنیک قوی چنین آثاری خلق کند. این آثار از کمپوزیسیون بسیار خوب، ترکیب رنگ و تاشهای قوی برخوردارند.» نصرت الله مسلمیان، نقاش صاحب سبک هم گفته است؛ «استفاده از رنگهای تند و متنوع و تاشهای بلند و قوی شاخصه آثار سلیمانزاده است، ذهنی شهودی و فردیتی خلاق در آن جاری است که قابل تحسین است.»
علی غرضی: کامبیز درم بخش میگوید: «مخاطب شوکه میشود که هنرمند جوانی چون نرگس سلیمانزاده توانسته با تکنیک قوی چنین آثاری خلق کند. این آثار از کمپوزیسیون بسیار خوب، ترکیب رنگ و تاشهای قوی برخوردارند.» نصرت الله مسلمیان، نقاش صاحب سبک هم گفته است؛ «استفاده از رنگهای تند و متنوع و تاشهای بلند و قوی شاخصه آثار سلیمانزاده است، ذهنی شهودی و فردیتی خلاق در آن جاری است که قابل تحسین است.» «زمان نامرئی» دومین نمایشگاه انفرادی نرگس سلیمانزاده است که بار دیگر در گالری الهه به تماشاست؛ آثاری که از دور سرشار از رنگ و طراوت و شادمانی است اما از نزدیک و پس از لختی تماشا و تأمل، مخاطب را دچار تشویش میکند که چه بر سرش و بر سر انسان معاصر آمده است. با نرگس سلیمانزاده درباره نمایشگاه تازه اش گفتوگو کرده ایم...
«زمان نامریی» عنوان نمایشگاه شماست، این چه زمانی ست؟ دو برخورد با این عنوان در ذهنم بود؛ نخست در راستای محتوای آثارم اشاره ام به زمان روزمرگی است که هر روز داریم اما این زمان نامریی را نمیبینیم؛ این همان زمانی است که تمام انسانها آن را تجربه میکنند ولی دیده نمیشود (به حساب نمیآید)؛ این همان لحظهای است که من در آثارم با کنش نقاشانه در پی انعکاسش هستم؛تعریف دومم از «زمان نامریی» در اثر هنری، لحظه ناب آفرینش اثر است، لحظهای که محتوا و فرم در ذهن هنرمند شکل میگیرد، به حرکت درمی آید و اثر هنری متولد میشود، همه اینها در آنی پدید میآید که معلوم نیست چه ساعت و دقیقهای است، واقعاً در زمان نامریی است؛ به نظرم یکی از کارکردهای هنر، مرئی کردن همین نامرئی هاست. «مشاهده میشویم» نمایشگاه اول شما تک فیگورهای انسانی بر پهنه بوم و اکنون «زمان نامریی» بومهای لبریز از تصاویر، احتمالاً این مهم ترین وجوه تمایز این دو نمایشگاه در این دو سال است؟ گستره نشانهها در کارهایم وسیع تر شده و از روابط پیچیده تری خبر میدهند. در نمایشگاه اول بیشتر به تک فیگورها و فضای رنگی تخت بسنده کردم ولی این مرا راضی نمیکرد. زمانه را پیچیده تر میبینم حتی اگر انسان معاصر در عصر جهانی شدن و ساکن دهکده جهانی بودن بیش از همیشه به تنهایی دچار باشد؛ برای درک پیچیدگی واقعیت و بیان ذهنیاتم نیاز به ساختار جدید داشتم؛ تغییرات بنیادینی که در فرمهای تصویری ام به وجود آمد حاکی از جهان بینی دیگری است. چرا به پاپ آرت گرایش پیدا کردید؟ در واقع من نقاش پاپ آرت نیستم؛ به نظرم تمرکز هنرمندان پاپ آرت به نشانههای روزمره و پیرامونی است؛ در حالی که من از چنین عناصری در جهت خلق معنای خودم بهره جستم؛ روایت من از مصرف گرایی و یا روزمرگی پیچیده تر از مفهوم روزمر گی عام است؛ من پاپ آرت را در نوعی پرتره نگاری بیانگرا پیچیده ام که ماهی خود را از این آبگیر بگیرم؛ به نظرم آقای دکتر امید روحانی در متنی که برای این نمایشگاه نوشتند صحیح و فصیح توانستند موضوع را انعکاس دهند: «بیش از آنکه تمایلی به نوعی پاپ آرت یا نو کردن و امروزی کردن پاپ آرت مدنظر باشد که این حتماً هست، تمایل و کوشش جذاب در رسیدن به چهره نگاری یا پرترههای اکسپرسیو با حفظ روحیهای دکوراتیو و افزوده هایی از عناصر امروزی، عناصر آشنای فرهنگ عامه و گهگاه افزوده هایی شوخ طبعانه و شیطنتهای شالوده شکن به چشم میخورد...» در نمایشگاه قبلی تأکیدتان بر کلاغ بود و حالا خروس، الاغ، گربه. عقاب و... رد پای پررنگی در بومهای تان دارند. گونه نقاشی من با آنکه فیگوراتیو تعبیر میشود اما به جهت تعدد عناصر بصری و تأملی که میطلبد مخاطب در ارتباط بین این عناصر ایجاد کند میتواند انتزاعی نیز تفسیر شود؛ بدین معنا که هر کس میتواند از ظن خود و تجربیاتی که در زندگی داشته این آثار را تحلیل محتوا کند؛ لذا تصویر حیوانات در آثارم میتواند بنا به دانش هر شخصی یک جور تعبیر شود؛ اما برای اینکه پرسش شما را بدون پاسخ نگذارم عرض میکنم که میتوان یک مثلث مفهومی را در این آثار پی گرفت: نخست روایت نمادین از هر یک از این حیوانات و تفسیر آنها با توجه به بنیانهای کنایهای آنهاست، دومین ضلع کاربرد این تصاویر به شکل طنز گونه و هویدا کردن روابط نا بهنجاری است که ممکن است در متن جامعه در جریان باشد؛ سومین ضلع هم ممکن است برداشت نوستالژیکی باشد که آدمها در پهنه ارتباطات اجتماعی از چنین آیکون هایی در ذهن دارند. گویا به جز یک اثر، نقش اول همه آثارتان زنان هستند، چرا؟ من خودم یک زن هستم و زنان را بیشتر میشناسم. دغدغههای زنان در جامعه امروزی برای من قابل لمس تر هستند و پرداختن به این موضوعهای زنان حائز اهمیت است؛ رویکرد کلی کار یافتن درونیات و نوعی جامعه شناسی رفتاری است، اکنون برای نقبی در عرصه زنان خودم را مهیاتر میبینم. برش هایی از نقد اجتماعی را در آثارتان میبینم؛ سویه اصلی این نقد چیست؟ به هر روی توجه من به جامعه اطرافم است، هنرمند از جغرافیایی که در آن زندگی میکند الهام میگیرد؛ زاویه نگاه من رفتار شناسی آدم هاست، شاید نقد به نظر برسد اما من آنچه را میبینم تصویر میکنم یکی ممکن است آن را واقعیت نگاری بداند و یکی نقد؛ نمیگویم ارائه معنا برایم مهم نیست، اکنون کنش نقاشانه و فراهم آوردن نوعی پازل در پهنه بوم برایم اولویت بود. نوع نقاشیهایتان چنان است که انگار در هر بوم نوعی بینظمی و اعوجاج موج میزند؟ بله درست. در واقع این یکی از مؤلفههایی است که دلم میخواهد مخاطب نیز آن را دریابد؛ این پریشان حالی، پراکندگی همان چیزهایی است که من در محیطم میبینم؛ روشن نیست ما مردمان سرزمین پیکان دهه ٥٠ خورشیدی هستیم یا به روزترین کاراکترهای کارتونی دنیا؛ معلق میان سنت و مدرنیته که حاصلی غیر از این اعوجاج که شما روی بوم هایم یافته اید ندارد؛ آنچه در پس این تصاویر انتظار دارم دیده شود قطعه قطعه شدن روابط آدم هاست، روابط شان با هم و با اشیای پیرامون شان؛ این پدیدارهای اجتماعی هر روز ابعاد وسیع تری به خود میگیرد. و حضور شخصیتهای کارتونی در آثارتان جالب توجه است: گارفیلد... برای توضیح مبسوط تر باید برگردیم به همان سؤال که درباره حضور حیوانات حرف زدیم، یعنی کارکردهای چند وجهی برای این شخصیتهای کارتونی قائل هستم؛در عین حال این آیکونها را در فضای ایدئولوژیک و مصرف گرا بر روی بوم آوردم؛وجوهات دیگر مثل نوستالژی،طنز حتی هجو نوعی از نگرشها... هم بر آنها مترتب است.
منبع: ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید