1394/10/14 ۰۹:۲۸
آمنه ابراهیمی- تاریخپژوه| بزرگان هر قوم و خانواده به یاد دارند که در دوران کودکی، درختانی در باغستانها و تاکستانها بر امور خیریه وقف و نذر بود و کودکان هنگام بازی، حق نداشتند بدانها دست بزنند. این خاطره بر روح و ضمیر و فرهنگ مردم ما سنجاق شده و تا امروز زنده و پابرجا است. برای درک این گونه نذر باید به اهمیت درخت در فرهنگ ایران نگاهی داشته باشیم. درخت در فرهنگ ما از گذشتههای دور همچون موجودی مقدس که نماد زندگی و شکوفایی به شمار میآمده، مورد توجه بوده است.
آمنه ابراهیمی: بزرگان هر قوم و خانواده به یاد دارند که در دوران کودکی، درختانی در باغستانها و تاکستانها بر امور خیریه وقف و نذر بود و کودکان هنگام بازی، حق نداشتند بدانها دست بزنند. این خاطره بر روح و ضمیر و فرهنگ مردم ما سنجاق شده و تا امروز زنده و پابرجا است. برای درک این گونه نذر باید به اهمیت درخت در فرهنگ ایران نگاهی داشته باشیم. درخت در فرهنگ ما از گذشتههای دور همچون موجودی مقدس که نماد زندگی و شکوفایی به شمار میآمده، مورد توجه بوده است. درخت در اندیشه ایرانیان اصولا همچون حلقه اتصال انسان با عالم الوهیت است، از آنرو که به سوی بالا یعنی آسمان سر برمیکشد و ریشهای استوار در خاک دارد. بشر نخستین که از درک پیدایش طبیعت به ویژه گیاهان پیرامون درمیماند، بر این باور بود که نیرویی آسمانی زیر پوست درخت جاری است؛ درخت بر همین اساس در صفحه اندیشه او در گذر تاریخ وجهی مقدس و نمادین یافت. فردوسی در شاهنامه به روشنی از گزپرستی مردم سیستان سخن رانده است. او زمانی که به نبرد رستم و اسفندیار میرسد چنین میسراید «ابر چشم او راست کن هر دو دست/ چنان چون بود مردم گزپرست». احمد ضابطی جهرمی درکتاب «پژوهشهایی در شناخت هنر ایران» بدین مساله اشاره میکند که درخت مورد و نیز سرو در میان زرتشتیان از تقدس برخوردار است. زرتشتیان بر این باورند که درخت سرو را زرتشت از بهشت آورده است «نقل است که زردشت در آغاز پیامبریاش سروی را آورد و در برابر آتشکدهای کاشت که شبها از شاخههای آن نور میبارید. روایت است که سرو باستانی کاشمر نتیجه تکثیر و کاشت بذر همان سرو بوده است». هاشم رضی نیز در اثر خود «زرتشت در گاثاها» به نقل از وندیداد ٣٩ درباره ازدیاد درختان مینویسد «اگر کسی مرتکب گناهی ویژه میشد، در سنت دینی برای جبران و کفاره، لازم بود درختی یا درختانی بکارد. چون هر پدری دارای فرزندی میشد، حداقل لازم بود برای هر فرزند هنگام تولد درختی بکارد». به پیروی از چنین اندیشه، آیینهایی ویژه پیرامون اهمیت این مظهر طبیعت جان گرفته است که برخی از آن تا امروز زندهاند. درخت یا درختانی در هر منطقه از ایران بنا بر شرایط طبیعی مورد حرمت و تقدس قرار گرفته و هدف نذر و نیاز عامه شدهاند. نیتهایی همچون کمک به تنگدستان، مسافران، ثواب اخروی و پاک کردن گناهان، کمک به گسترش علوم دینی و برگزاری مراسم مذهبی و شفا گرفتن، نذر درخت را در فرهنگ ایران از اهمیتی قابل توجه برخوردار کرده است. در روستاهای پیرامون کرمان که درخت پسته به گونهای نمادین، طبیعت آنجا را بازمیشناساند، این درخت برای نذر و نیاز مورد توجه است. نگارنده به یاد میآورد که کنج حیاط خانه مادربزرگ در باغچهای کوچک سه درخت پسته جای داشت. یکی از درختان نذر امام حسین (ع) بود. مادربزرگ، فصل رسیدن پستهها خوشهها را میچید و به نیت روا شدن حاجتاش به واسطه آن امام، پستهها را در ماه محرم به مردم می داد. درختان انجیر و توت در مالکیت عمومی انجیر نیز در فرهنگ ما یکی از درختان مقدس و بهشتی است؛ درختی که باردهی و شفابخشیاش پرآوازه است و حتی خدا در قرآن بدان قسم یاد میکند. باورهای کهن بدین درخت، مردم را نسبت به نذر آن برانگیخته است. پیمان متین در «دایرهالمعارف فرهنگ عامه» اشاره میکند که معروف است در روایتی عامیانه ابولولو قاتل خلیفه سوم در نزدیکی کاشان در کوه سرک و جوشقان از انجیری کهنسال که مردم نذر کرده و هدیه به آن بخشیدهاند، خود را سیر میکند. ابولؤلؤ به موجب این روایت، تحت تعقیب بود و نتوانست به دره کوه برود، از این رو به درگاه خدا دعا کرد و به فرمان خدا درخت پر از انجیر شد. مردم ایران بر اساس باورهای کهن، از اینرو برای خوردن انجیرها غوغایی برپامیدارند، ویژگیهایی گوناگون درباره آن را باور دارند و زن و مرد با خوردن انجیرها باروری میجویند. انجیر بر پایه اینگونه اندیشهها و باورها در سفرههای نذری و آجیل مشکلگشا نیز هست. درخت توت نیز در فرهنگ ما در مالکیت عمومی است و برای مسافران، درراهماندگان، رهگذران و دستیابی به ثواب دنیوی و اخروی جنبه وقفی دارد. هیزم آن نیز در اختیار کسانی جای میگیرد که نذری دارند. بنا به نوشته رضا مرادی غیاثآبادی در کتاب «پژوهشهای ایرانی»، «در فراهان (و لابد در بسیاری جاهای دیگر) رسم و باورداشتی بسیار زیبا و مبتنی بر توجه به انسان و محیط زیست وجود دارد که درخت توت را وقف عام میدانند. معتقدند که درخت توت از ازل متعلق به عموم مردم بوده و تا ابد از آنِ همه مردم خواهد بود. معتقدند که میوه توت را هر کسی میتواند بچیند و بخورد و هیچکس نمیتواند مانع از توت خوردن دیگری شود. همچنین اعتقاد دارند که هیچکس حق ندارد به درخت توت آسیب بزند و یا شاخه آنرا بشکند». عزاداری محرم و نذر درخت مسعود اعرابی در گفتوگویی با مجله فرهنگ مردم، از نذر درخت به شیوهای ویژه در روزهای محرم در روستای خمس از توابع خلخال میگوید «هر سال یک هفته به ماه محرم مانده یکی از باغداران داوطلبانه به نزدیکی از متولیان هیئت عزاداران روستا میرود و میگوید: امسال نذر کردهام که قارقارای مسجد را بدهم (قارقارا عَلمی است برای هیئت عزاداران حسینی) هیئت امنای مسجد هم پنج روز مانده به محرم به وسیله بلندگوی مسجد اعلام میکنند گروهی از جوانان در فلان ساعت در جلو مسجد جمع شوند تا به باغ مورد نظر برویم و قارقارای نذری را به مسجد بیاوریم. بدین ترتیب روز مقرر عدهای از جوانان به همراهی چند تن از ریش سفیدان و دسته عزاداران با علم و کتل و خواندن نوحه و سینهزنان به باغ مورد نظر میروند به محض رسیدن به باغ با سلام و صلوات با راهنمایی باغبان به پای درخت مورد نظر هدایت میشوند. آنگاه چند نجار با ارههای موتوری شروع به قطع درخت میکنند و پس از بریدن درخت تمام شاخ و برگهای آن را قطع کرده و تنها چند شاخه کوچک را در سر درخت باقی میگذارند در این هنگام چند پیرمرد که اگر از سادات باشند بهتر است به شاخههای باقیمانده پارچههای سیاه و سبز میبندند و درخت را با سلام و صلوات و سینه زنان بر دوش گرفته و به مسجد حمل میکنند. در مسجد درخت را آهسته و با احترام زمین میگذارند و مکان مخصوصی را که محل دفن قارقاراهای سالهای قبل است به عمق یک متر حفر میکنند و قارقارای تازه را با سلام و صلوات برافراشته میدارند». بدینسان قارقارا در اینجا سمبل محرم است. درخت نذری سال پیش را روز بیست و هشتم صفر از زمین درمیآورند و قطعهقطعه میکنند و به خاک میسپارند. مردم در میان باغهای میوه خود، وقف درخت و اختصاص آن را به هیات عزاداران محرم از عوامل برکت و ایمنی باغشان از بلا و آفت میدانند. قصه سرو کاشمر در دل تاریخ خود درخت به عنوان موجودی مقدس از سوی دیگر مورد توجه مردم برای رفع نیازهایی تلقی میشود که در دنیا راهی برای آن نمیتوان متصور شد. حرمت و تقدس درختان در کنار آب و چشمه در مناطق کویری و کمآب، بر همین اساس مکانهایی مقدس را پدید آورده است. این مکانها از پیشینهای دیرینه برخوردارند و درختانشان نیز کهنسالاند؛ درختانی که مردم به آنها دخیل میبندند و نذرهارا برآورده میکنند؛ نذرهایی که بیش و پیش از هر چیز، مفهومی از سبزینگی، باروری، رویش و زایش را در خود دارند. یکی از درختان نامدار مقدس، سرو کاشمر است. فردی مقدس همچون زرتشت بنا به روایاتی این سرو را غرس کرده است. باور به این درخت و نذر و نیاز مردم برای آن در دوران خلفای عباسی آنچنان گسترده شد که خیلفه دستور داد آن را ببرند. حمید مصدق، شاعر روزگار معاصر، در اینباره میسراید «باری، خلیفه بغداد، آن برگزیده شیوهی شدادی... بر باد رفت حتی/ نام خلیفهی خودخواه خودپرست ... از یاد رفت، اما در کاشمر هنوز/ در ذهن هر خردورز ایرانی/ سروی به پاست ... آن سرو، سرفرازتر از هر چه سرو ... پابرجاست». بدینسان ایرانیانی که درخت و گل و گیاه را در سرزمین خشک و نیمهخشکشان با ریسهایی رنگین بر فرشها نقش میزنند و بهشتی زیبا میآفرینند، نیز باغچه و پنجره خانهشان با درخت و گل و گیاه زینت یافته است و پدیدآور باغستانهایی گسترده در دل کویر و دشتاند و این بهشتآفرینی را از دیرباز در فرهنگ خود پدیدار ساخته و زنده نگه داشتهاند، در وقف و نذر درخت و اعتقاد بدین مهم راسخ و استوارند. آنان تا امروز نیز اینگونه نذر را از نظر دور نداشتهاند. روزگار ما با تغییرات آب و هوایی بیشک بیش از گذشته به چنین نذورات و وقفیاتی نیازمند است که هر چه بیشتر بر گسترش فضای سبز و روحافزا میدمند و خاطرهای ماندگار را در یادهای آیندگان حک میکنند.
منبع: شهروند
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید