1392/10/18 ۱۲:۵۴
جهانی شدن به عنوان یك فرایند گریز ناپذیر در قرن بیست و یكم در ابعاد سه گانه خود (اقتصادی ،سیاسی و فرهنگی ) آموزش و پرورش را دستخوش تغییر و تحول میکند ،از این رو شناسایی ویژگی ها و آثار این فرایند بر آموزش و پرورش (و به عبارتی جهانی شدن تعلیم و تربیت) یكی از وظایف اصلی هر نظام تعلیم و تربیت و از جمله نظام آموزش و پرورش ایران است. در این میان می توان به پیامدهای اقتصادی جهانی شدن برای نظام آموزش و پرورش از جمله توجه بیشتر بر آموزش های فنی و حرفه ای و استفاده بیشتر از تكنولوژی اطلاعات و پیامدهای بعد سیاسی جهانی شدن از جمله كمرنگ شدن نظارت و تسلط دولت و حكومت بر نظام تعلیم و تربیت و پیامدهای فرهنگی جهانی شدن از جمله ترویج فرهنگ غرب و كمرنگ شدن ویژگی های بومی و به مخاطره افتادن هویت ملی و ارزش های دینی در برنامه های درسی مدارس اشاره کرد.
جهانی شدن به عنوان یك فرایند گریز ناپذیر در قرن بیست و یكم در ابعاد سه گانه خود (اقتصادی ،سیاسی و فرهنگی ) آموزش و پرورش را دستخوش تغییر و تحول میکند ،از این رو شناسایی ویژگی ها و آثار این فرایند بر آموزش و پرورش (و به عبارتی جهانی شدن تعلیم و تربیت) یكی از وظایف اصلی هر نظام تعلیم و تربیت و از جمله نظام آموزش و پرورش ایران است. در این میان می توان به پیامدهای اقتصادی جهانی شدن برای نظام آموزش و پرورش از جمله توجه بیشتر بر آموزش های فنی و حرفه ای و استفاده بیشتر از تكنولوژی اطلاعات و پیامدهای بعد سیاسی جهانی شدن از جمله كمرنگ شدن نظارت و تسلط دولت و حكومت بر نظام تعلیم و تربیت و پیامدهای فرهنگی جهانی شدن از جمله ترویج فرهنگ غرب و كمرنگ شدن ویژگی های بومی و به مخاطره افتادن هویت ملی و ارزش های دینی در برنامه های درسی مدارس اشاره کرد. از طرفی می توان به برقراری ارتباطات فرهنگی بیشتر و شناخت سایر فرهنگ ها به عنوان فرصت های پیش روی تعلیم و تربیت اشاره کرد. بنا براین دیدگاه جهانی شدن فرصت ها و چالش هایی را برای نظام تعلیم و تربیت به طور عام و برای ایران بطور خاص پدید می آورد. كه با بهره گیری از این فرصت ها و با شناخت بهتر چالش ها می توان به حفظ میراث های فرهنگی و اعتلای نظام تعلیم و تربیت در راستای جهانی شدن پرداخت .تبیین و تحلیل این فرصت ها و تهدید ها از جمله اهداف این مقاله است.
مفهوم شناسی جهانی شدن
روند تحولات در قرن بیستم در دهه ۱۹۷۰میلادی وارد مرحله جدیدی شد و در اواسط دهه ۱۹۸۰تقریباً در تمامی زمینه ها نشان خود را بر جای گذاشت . در دهه ۱۹۸۰برای اشاره به این دگرگونی ها مفاهیمی چون جامعه صنعتی و فرامدرن (پست مدرن ) به كار می رفت ، اما در دهه ۱۹۹۰میلادی مفهوم جهانی شدن رایج شد و به مفهوم مسلط در دوران معاصر تبدیل شد . به گونه ای كه امروزه همه چیز با رجوع به این مفهوم مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می گیرد . در ظاهر امر ، جهانی شدن یعنی ره سپردن تمامی جوامع به سوی جهانی وحدت یافته كه در آن همه چیز در سطح جهانی مطرح و نگریسته می شود . اما در واقع، جهانی شدن به معنای آزادی مطلق كسب و كار ، برداشته شدن تمامی موانع برای جریان یافتن سهل و آسان سرمایه و نفوذ آن در تمامی عرصه ها و حركت روان اطلاعات ، امور مالیه ، خدمات و بالاخره تداخل فرهنگ ها آن هم به سوی یكسان شدگی و یكدستی است که تمامی این امور در مقیاسی جهانی رخ می دهد (ایران زاده ، ۱۳۸۰،ص۱۶.)
در علم معانی بیان جهانی شدن فرایند كوتاه كردن فاصله ها ،تغییر در تجارب زمانی و ارائه امور با ماهیت جهانی است به عبارت دیگر هر گونه رویداد فنی ، روانشناختی ، اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی كه گستردگی منافع ورویه ها را ورای قلمروهای جا افتاده تقویت نماید هم منشأ وهم مبین فرایندهای جهانی شدن است.(صادقی ،۱۳۷۸،ص،۴۳)با این ملاحظات می توان جهانی شدن را از واژه هایی چون یكپارچگی جهانی،عمومیت ،غربی سازی ومحلی كردن متمایز دانست (اختری،۱۳۷۸،ص،۱۲۴).جهانی شدن، مرزها و هویت ها را كمرنگ تر می كند ،به مردم، كالاها ، اطلاعات ، عادت ها ، هنجارها و نهادها توجه می کند و به مرزها اجازه جابه جایی می دهد .از آنجا كه نمی توان مرزهای نفوذناپذیری درمقابل اشاعه اندیشه ها و كالاها ایجاد كرد بنابر این جهانی شدن در بلند مدت به هر حال استیلا خواهد یافت ،پویشهای مرزگشای جهانی شدن دقیقا به این دلیل بارزتر می شود كه طی دهه های گذشته گسترش فراوان امكانات ،منافع و بازارها زمینه بالقوه رواج عالم گیر آنها را فراهم ساخته است .انقلاب كشاورزی و بعدازآن دگرگونی های عصر صنعتی و فرا صنعتی در شمار منابع اصلی تقویت كننده فرایند جهانی شدن هستند.
شكی نیست كه وجه اصلی جهانی شدن و آنچه مایه موافقت و مخالفت ها است وجه اقتصادی آن است و از این رو به جا است كه ابتدا با سرچشمه های اقتصادی آن آشنا شویم. جهانی شدن در واقع بخشی از فرایند تاریخی تكامل اجتماعی است و به زعم عده ای ناشی از ماهیت و ذات رشد سرمایه، تلاش برای بقاء و كسب بازارهای جدید و سود آور و نیاز به صدور سرمایه از بازارهای اشباع شده به بازارهای بكر و بلقوه می باشد كه این انتقال سرمایه تبعات مثبت و منفی بسیاری برای كشورهای عقب مانده ودر حال توسعه دارد ،به طور كلی می توان گفت مبنای اقتصادی جهانی شدن نئو لیبرالیسم اقتصادی است (قاسمی ،۱۳۸۰،ص،۵۳).
بطور كلی با توجه به ابعاد مختلف جهانی شدن وتغییرات سیاسی ،اجتماعی،اقتصادی ناشی از آن كشورهای مختلف جهان برای سازگاری با تغییرات حاصل از روند جهانی شدن باید دست به ابتكار عمل بزنند آنها با پیش بینی ها و تخمین های خود برخورد با آسیب های احتمالی پیش رو را هر چه بیشتر كاهش داده و ورود به كوران جهانی شدن را تا حد امكان نرم وروان می سازند ،این سازگاری ها در سه سطح فرا ملی ،ملی وفردی باید لحاظ شود. درسطح فرا ملی باید به توسعه یك نوع كنترل جهانی به منظور حل مسائل ومشكلات جهانی رو كرد،در سطح ملی دولت های محلی جایگاه و برنامه ویژه ای را باید داشته باشند و نهایتاً درسطح فردی می بایست توجه داشت كه مشكلات موجود دارای همبستگی بالایی با آموزش و پرورش هستند. به بیان دیگر آسیب های فردی جهانی شدن ناشی از نداشتن منابع آموزشی كافی ونیز نداشتن آگاهی و دانش لازم برای راه حل های بالا بردن امنیت فردی است (سلیمی ،۱۳۷۹،ص،۱۴) .البته تغییر و اصلاح آموزش و پرورش منطبق با منطق جهانی شدن نیازمند اقداماتی است که خود دال بر تأثیر پذیری آموزش و پرورش از جهانی شدن است، از جمله: اصلاح هدف های کلی و هدف های عینی در برنامه درسی، بسط محتوای آموزش جهانی به آن اندازه که در برنامه درسی منعکس شود،تقاضا برای برنامه درسی آموزش جهانی برای گروههای درون مدرسه ای و گروهای اجتماع بیرونی،حرکت به سوی یادگیری مادام العمر برای همه،حرکت به سوی آموزش از راه دور و یادگیری پراکنده و حرکت به سوی نهادینه کردن استفاده از شبکه های ارتباطی در آموزش و پرورش.
فرصت ها و تهدیدها
جهانی شدن در ابعاد سه گانه خود آموزش و پرورش را تحت تأثیر قرار می دهد . در بعد اقتصادی با گسترش دیدگاه های نئو لیبرالیسمی باعث خصوصی سازی مدارس, قطع هزینه های عمومی درجهت تجهیز مدارس و باعث خود گردانی اقتصادی مدارس و نهایتا آموزش و پرورش می شود .تربیت افرادی كه بتوانند به دنبال سود فردی خود باشند محوریت می یابد ودر همین راستا آموزش های فنی و حرفه ای اهمیت بیشتری پیدا می كند. در بعد سیاسی با كمرنگ شدن نقش حكومت های ملی ـ محلی وایجاد حكومت جهانی واحد ،تناسب بین اهداف ومحتوا و روشهای تربیتی با نیازهای جامعه محلی- ملی کاهش می یابد و آموزش ها شكل غیر بومی وجهانی یافته و باعث جهت گیری نظام تعلیم و تربیت به سمت تربیت شهروند جهانی می گردد .
البته با توجه به رشد عملكرد های فرا ملی در نتیجه جهانی شدن، شناخت سایر فرهنگ ها و زبان ها ضرورت می یابد. بعد دیگر جهانی شدن یعنی بعد فرهنگی با توجه به آنچه قبلاًذكرشده مهم ترین ومؤثرترین بعد از نظر تأثیرگذاری بر نظام آموزش و پرورش می باشد. جهانی شدن باعث نفوذ ارزش های سایر فرهنگ ها در جامعه می شود . همچنین رشد پدیده مهاجرت باعث ایجاد كلاس های چند فرهنگی و اهمیت یافتن یاد گیری برای با هم زیستن و استلزامات خاص آن كه شامل یادگیری شناخت خویشتن , قائل شدن احترام برای دیگران و آموختن حس مسئو لیت و همكاری با دیگران است، می گردد. آموزش وپرورش دركشور ما به عنوان یك جامعه اسلامی برای مواجهه با این فرایند اجتماعی، سیاسی و فرهنگی وظایف مهمی را به عهده دارد تا بتواند فرهنگ قومی و مذهبی خود را حفظ نماید. از آنجا كه آموزش و پرورش بیشتر جنبه فرهنگی _اجتماعی دارد، علاوه بر بررسی ابعاد سیاسی و اقتصادی بیشتر بر ابعاد فرهنگی جهانی شدن تاكید می شود، تا با روشن شدن فرصت ها و چالش های ناشی از این فرآیند بتوانیم به شیوه های درست حفظ فرهنگ و ارزش های اسلامی دست یابیم. بنابراین این مقاله در صدد پاسخ گویی به سئوالات ذیل می باشد:
۱- فرصت ها ی ناشی از پدیده جهانی شدن برای نظام تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران کدامند؟
۲- تهدیدهای پدیده جهانی شدن برای نظام تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران کدامند؟
فرصت های جهانی شدن:
۱-استفاده از جدیدترین اطلاعات در آموزش و پرورش ایران :
دانشآموزان قرن بیست و یكم عضو جامعه سازمان یافتهای هستندكه نیازمند آموزش مهارتهای سازماندهی گروه های رسمی و غیر رسمی در راستای رشد درك فناوری و بهرهگیری از آن در تنظیم خط مشیها و سیاستهای آموزشی می باشند.
شهروندان آتیه نیازمندند كه برنامه زندگانی خودشان را با خط مشیهای نوگرایانه از یك سو و رعایت اصول ارتقای كیفیت یادگیری، كمك به ایجاد برابری آموزشی و اعتلای اثر بخشی از سوی دیگر هماهنگ نمایند. شهروندانی كه توانایی تهیه لوازم مربوط به اینترنت را دراختیار دارند، به راحتی میتوانند اطلاعات روزآمد را از آن سوی جهان دریافت دارند ودر همان حال اطلاعاتی نو تولید كرده و در اختیار مخاطبان خود قرار دهند.
رسانههای الكترونیك جدید مرزها را شكسته است اطلاعرسانی به شیوه جدید سبب شكستن انحصار رسانههای داخلی شده و افراد را قادرمیسازد منبع اطلاعاتی خویش را تعیین كنند. و با افزایش سرعت اطلاع رسانی و استفاده بیشتر از تكنولوژی پیشرفته ارتباطات باعث ایجاد فرصتهای بیشتر و مناسب تر جهت رسیدن آموزش و پرورش ایران به اهداف خود می باشد .(كرمی پور ،۱۳۸۱،ص،۵۲)
2- اهمیت یافتن اصل اخلاقی
از آنجا كه در روند جهانی شدن ارتباطات گسترش می یابد و افراد از سراسر دنیابا یكدیگر ارتباط برقرار می كنند و بیشتر در معرض شناخت و ارتباط با سایر افراد جهان قرار می گیرند لذا تفاهمات بین المللی ضرورت می یابد و یادگیری برای با هم زیستن به عنوان یك هدف مهم در آموزش و پرورش در می آید.یادگیری برای با هم زیستن مستلزم یادگیری چگونگی ابراز خویشتن و برقراری ارتباط به شكلی موثر با دیگران است و نیز به معنای آموختن حس مسئولیت و سهیم كردن دیگران و مستلزم یادگیری همكاری با دیگران است از این رو شناخت سایر فرهنگ ها و نحوه ارتباط با آن ها ضرورت می یابد و می تواند به عنوان فرصتی در دست آموزش و پرورش ایران قرار می گیرد .(یونسكو،۱۳۷۸،ص۱۰۰ )
۳-آموزش الكترونیكی
آموزش الكترونیكی، تصویری از تكامل آموزش های مشاركتی و شخصی در مقایسه با آموزش سنتی است .همچنان كه تجارت الكترونیكی شكل توسعه یافته تجارت در مقایسه با تجارت سنتی است .این نظام آموزشی به دلیل داشتن امتیازات زیاد میتواند ضرورت اجتناب ناپذیر و یك راه حل منطقی برای نظام آموزشی باشد.از جمله نكات مثبت این نوع آموزش می توان به رشد كیفیت آموزش و پرورش،كاهش هزینه ها و امكان پذیر شدن آموزش ها و ایجاد مدارس مجازی اشاره کرد كه همه این موارد باعث افزایش راندمان های آموزشی خواهدشد.(سعادت،۱۳۸۲،ص،۸۹).آموزش و پرورش جمهوری اسلامی نیز می تواند از این امکان جدید آموزشی به عنوان یک فرصت مناسب برای بهبود کیفیت خود بهره گیرد.شکستن مرزهای زمانی و مکانی از خصایص آموزش های الکترونیکی است که خود فوایدی را نصیب نظام آموزشی ما می کند، از جمله گسترش فعالیت های آموزشی همزمان در کشور،انتقال سریع اطلاعات در تمامی مدارس به صورتonline ،حذف روشهای کم بهره آموزشی(روش های سنتی معلم محور).
۴- شکافت حلقه های بسته دانش
شاید بتوان یکی از ثمرات مفید و فرصت ساز جهانی شدن برای تعلیم و تربیت در جمهوری اسلامی را شکافتن مرزها و حلقه های بسته دانش و اصلاح زوایای معرفت شناختی آن دانست. یکی از محدودیت هایی که دانش آموزان در نظام های آموزشی دنیا از جمله ایران با آن مواجه هستند، عرضه الگوریتمی و هندسی دانش و اطلاعات به آن هاست، آنگونه که سرشت نظام آموزشی یک کشوراقتضا می کند.البته اگر چه این یک حقیقت مسلم و حق مفروض برای نظام های آموزشی هر کشوری است که دانش آموزان را مطابق آرمان ها ی خود تربیت کند، اما این به معنی هندسی کردن و محدود کردن نظام عرضه اطلاعات نیست.ورود به دنیای فراخ معرفتی از جمله نیازهای طالبان معرفت در عصر کنونی است که خود پیشرفت های عظیمی را در پی خواهد داشت و این همان فرصتی است که جهانی شدن در اختیار نظام آموزشی ما می گذارد.به عبارت دیگر جهانی شدن نظام عرضه هندسی و الگوریتمی اطلاعات(عرضه اطلاعات در مسیرهای از قبل مشخص ، ثابت و تعریف شده) را به نظام عرضه دیالکتیکی اطلاعات تبدیل می کند.
تهدیدها ی جهانی شدن
می توان گفت در راستای جهانی شدن با توجه به گسترش نئولیبرالیسم، آموزش وپرورش از حالت ارزشی ودینی خارج شده ونقش اخلاقیات دینی درتدوین اهداف و محتوای آموزشی كمرنگ می شود و همچنین باعث تضعیف هویت و فرهنگ ملی می گردد.از جمله این تهدیدها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱-تك فرهنگی شدن و تضعیف فرهنگ های بومی:
هویت ملی آن ویژگی است كه ملتها را قابل شناسایی میكند. هویت ملی، ابزاری برای تفكیك یك ملت از ملت دیگر با تكیهبر آگاهی مشترك حول مفهوم یا مفاهیم تعریف شده جمعی است و تا زمانی كهآگاهی مشتركی برای تفكیك خود از دیگری به وجود نیاید، هویت ملی، امكانشكلگیری ندارد .در ارتباط با مقوله جهانی شدن مسئله نگران كننده ،رشد تك فرهنگی(monoculture) است ، فرهنگی كه از سوی رسانه های جهانی غرب و شبكه های روابط عمومی آن ها تبلیغ می شود ،فرهنگی كه به مردم دیكته می كند كه چه بپوشند ،چه بخورند ،چگونه زندگی و چگونه فكر كنند.
۲- تهدید روندهای مربوط به تربیت دینی در ایران:
در جوامع اسلامی باورهای دینی و نظام ارزشی اسلام بخش مهمی از هویت مسلمانان را شكل میدهد. این هویت خواهناخواه در درون مرزهای اعتقادی و دینی تعریف میگردد و نوعی خط كشی و مرزبندی بین خود و بیگانه را مطرح میسازد. هر چند تفاسیر و قرائتهای مختلف از اسلام در این زمینه دارای تفاوتهای جدی است اما این تفاوتها صرفا پررنگشدن یا كمرنگشدن مرز خودی و بیگانه را نشان میدهند، هر چند در اصل اینكه بالاخره دین و باورهای اسلامی بخشی از هویت جوامع اسلامی را تشكیل میدهد اجماع نظر وجود دارد. با پذیرش این نكته هر چند تفسیر پلورالیستی مطلق از اسلام را اتخاذ نماییم. باز هم نوعی تعارض با هویت مطرح در فرایند جهانی شدن و زدودن مرزهایاعتقادی و مذهبی جوامع داریم و احتمالا چالشآورترین بخش جهانی شدن نسبت به اسلام و اندیشه دینی، خود فرهنگ و اندیشه است. این امر ناشی از نقش زیربنایی فرهنگ نسبت به دیگر ساختارهای اجتماعی است و از سوی دیگر بخش مهمی از فرهنگ متشكل از نظام ارزشی، هنجارها و باورهای دینی جامعه است(براندا،۱۳۷۹،ص۱۷۷). ،بنابراین آموزش و پرورش در جهت استقرار تربیت اسلامی، ابتدا علایق ایدئولوژیك پنهان در مواد آموزشی، روشهای تدریس، عناصر فضاهای آموزشی و به تعبیری برنامه پنهان را شفاف ساخته و سپس بر مبنای ارزشها و اصول اسلامی آنها را در جهت علایق ایدئولوژیك اسلامی متحول می سازد و به تدوین نظام جدیدی از تربیت دینی اقدام می کند. ناگفته پیداست كه گرچه این امر مستلزم صرف هزینههای فراوان مادی و انسانی برای برنامهریزی و اجراست ولی گریزناپذیر است(باقری،۱۳۷۴،ص۱۷۷).
۳-تأثیر بر زبان و آموزش
یكی از مواردی كه در بحث پیامدهای وسایل الكترونیكی باید آن را جدا از مباحث دیگر فرهنگی، به طور مجزا مدنظر قرار داد، زبان است. در رسانههای الكترونیكی جدید، غالباً زبان انگلیسی سلطه دارد و میخواهد خود را به همه(فرهنگ) كشورها از جمله ایران تحمیل كند. نفوذ و گسترش زبان انگلیسی از طریق تلویزیونهای ماهوارهای و اینترنت در جای خود میتواند مهمترین تهدید علیه زبان ملی و محلی قلمداد شود. از آنجا كه تمامی كانال های ارتباطی دنیا و رسانه های جهانی تنها به چند زبان خاص تعلق دارد و سایر زبان ها برای ارتباط برقرار كردن به افراد مختلف در گوشه و كنار دنیا ملزم به برقراری ارتباط با این زبان ها هستند، لذا این مهم می تواند تهدیدهای عمده ای را برای زبان های دیگر از جمله زبان فارسی ایجاد نماید به طوری كه به مرور كارایی خود را از دست داده و رو به زوال نهد از این رو برنامه ریزان خصوصاً سازمان های آموزشی باید تلاش بیشتری را وقف این مهم نموده تا زبان فارسی نیز جایگاه خود را بیابد و كاربردهای بیشتری داشته باشد.
۴- چند فرهنگی بودن
شیوه جدید اطلاعرسانی به نوبه خود سبب آگاهیهای جدید شده و انسانهای نو میآفریند. اطلاعاتی كه در عصر دوم رسانهها تولید و عرضه میشود، غالباً مخاطبان فراملی و بینالمللی دارد. انسانهای بیشماری با «دیگران» و «غریبهها» ارتباط برقرار كرده و تبادل اطلاعات میكنند. به همین جهت این شیوه اطلاعرسانی فرهنگ خاصی (جهانی و غربی) را ترویج میكند و مخاطبان (مصرفكنندگان) اندكاندك بیش از آن كه خود را متعلق به قوم، فرهنگ و كشور خاصی بدانند، خود را انسانی با تابعیت جهانی و بینالمللی خواهند نامید. در همین راستا مهاجرت به كشورهای مختلف زیاد شده و این پدیده هر چند باعث شناخت بیشتر سایر فرهنگ ها و آشنایی بیشتر آنها می شود ولی چالشی را به عنوان آموزش ،مدارس و كلاس های چند فرهنگی ایجاد می نماید كه خود این مطلب می تواند مشكلاتی چند برای آموزش و پرورش ایجاد نماید. از جمله نیاز به معلمینی توانا و آشنا با زبان و ویژگی های فرهنگی سایر كشورها و برنامه ریزی هایی جهت كاهش مشكلات ناشی از این سبك آموزش می باشد .همچنین این گونه آموزش ها كیفیت را در نظام آموزش و پرورش كشورها تحت الشعاع قرار می دهد.هویت که یک مقوله فرهنگی ملی و محلی(local and national) است،به یک مقوله جهانی تبدیل می شود که این تبدیل خود محصول حضور در کلاسهای چند فرهنگی( multi –cultural classroom) است.
نتیجه
از آنچه در این مقاله آمده می توان چنین استنباط نمود كه نظام آموزش و پرورش ایران همگام با سایر نظام های آموزشی دنیا در معرض فرایند جهانی شدن قرار گرفته و می گیرد از این رو باید تلاش نماید تا از فرصت هایی كه جهانی شدن پیش روی آموزش و پرورش قرار می دهد، استفاده نموده و تدابیری جهت كاهش آثار منفی آن بیاندیشد، تا بتواند علاوه بر حفظ میراث های فرهنگی و سایر ویژگی های بومی ، ویژگی های فردی رانیز در دانش آموزان رشد داده و هم زمان آنها را به شناخت جهان و سایر فرهنگها قادر سازد.
منبع:سایت میگنا
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید