1394/8/26 ۱۰:۱۸
اتفاقات اخیر در یکی از شبکههای صداو سیما باعث شد دوباره یکی از زخمهای کهنه مردم این سرزمین سر باز کند؛ زخمی که از تمسخرهای تند و تیز بر پیکره اقوام این سرزمین به وجود آمده است. اعتراض شدید ترکزبانان ایرانی به چنین جریاناتی دوباره لزوم بحث بر سر تعصبات زبانی و قومی را واجب کرده است و اینکه آیا چنین تمسخرهایی طبیعی است و نشان دادن چنین واکنشی از سر حساسیت بسیار بروز میکند؟
زهرا سلیمانیاقدم: اتفاقات اخیر در یکی از شبکههای صداو سیما باعث شد دوباره یکی از زخمهای کهنه مردم این سرزمین سر باز کند؛ زخمی که از تمسخرهای تند و تیز بر پیکره اقوام این سرزمین به وجود آمده است. اعتراض شدید ترکزبانان ایرانی به چنین جریاناتی دوباره لزوم بحث بر سر تعصبات زبانی و قومی را واجب کرده است و اینکه آیا چنین تمسخرهایی طبیعی است و نشان دادن چنین واکنشی از سر حساسیت بسیار بروز میکند؟ آیا این حساسیت بجا است؟ آیا بروز چنین واکنشهایی خود تاکیدی بر تقویت تفاوتها نیست؟ اینها همه پرسشهایی هستند که این چند روز و بعد از به راه افتادن این مسائل دستبهدست در جمع و شبکههای اجتماعی میچرخد. برای یافتن پاسخی مناسب به این سوالات به سراغ کارشناس و مردمشناس در حوزه علوم اجتماعی رفتهایم. امانالله قراییمقدم، جامعهشناس و استاد دانشگاه در پاسخ به سوالات ما معتقد است که اگرچه رسم و سنت دیرین تمسخر در همه جای دنیا جاری بوده است اما این رسم از رسوم بد زمانه است که باید با فرهنگسازی رفع شود.
****
با توجه به اتفاقات و ناراحتیهای اخیر، سوال ما از شما بهعنوان یک جامعهشناس این است که تعصب داشتن روی زبان و قومیتها تا چه اندازه بحق و بجا است؟
ما اول باید بدانیم که همه خردهفرهنگها و همه اقوام و ملتها؛ حتی قبایل ابتدایی ارزش و احترام دارند. ما در مردمشناسی وقتی صحبت از اقوام ابتدایی میکنیم (چون کلمه دیگری وجود ندارد این کلمه را به کار میبریم؛ وگرنه همین کلمه هم توهین است چون هیچ قومی نمیتواند ابتدایی باشد) باید متوجه باشیم خردهفرهنگهایی در باورهای آنها وجود دارد که همه از اعتقاداتشان سرچشمه میگیرد. بنابراین اگر ما به نسبیت فرهنگی اعتقاد داریم - که باید هم داشته باشیم - و اگر قوممدار نیستیم و فرهنگ خود را برتر از فرهنگ یا خردهفرهنگهای دیگر نمیدانیم باید بپذیریم و قبول کنیم که همه فرهنگها و خردهفرهنگها ارزش و اعتبار دارند و از جانب هیچ فرهنگی نباید به آنها اسائه ادب شود. اما متاسفانه تمسخر اقوام و خردهفرهنگها در جوامع مختلف از ابتدا در همه جای دنیا بوده است؛ چنانچه میبینیم در آمریکا منجر به جنگ داخلی شده است؛ جنگی که بین شمالیها و جنوبیها اتفاق افتاد. درواقع یکی از علل اصلی این جنگ به خاطر آن برتریهای نژادی و فرهنگی بود که شمالیها برای خود نسبت به جنوبیها قائل بودهاند.
برخی در نقد تعصبات قومی معتقدند تمسخرها، بهخصوص تمسخرهای زبانی خیلی پیش از این بوده و همچنان هم خواهد بود و این مساله محدود به ایران نمیشود، بلکه تمام کشورهای دنیا را دربر میگیرد. از این رو نباید حساسیت و تعصب بیش از حد نشان داد زیرا همین تعصبات باعث شدت گرفتن اختلافات میشود.
وجود چنین رفتاری از گذشته دلیل بر صحیح بودنش نیست. این رفتار را چه کسانی انجام میدادهاند؟ من این را از شما میپرسم که چرا غرب از ما حق توحش میگرفت؟ این فرهنگ آنگلوساکسون است. این اعتقاد از تئوری چارلز تیلور میآید که معتقد است فرهنگ و تمدن غرب برتر از تمدنهای دیگر است، پس فرهنگهای دیگر باید به ما حق توحش بدهند. این یعنی نوعی استعمار. اینکه چیزی از قبل بوده مبنا بر درستیاش نیست. ما حق نداریم با اتکا به این قضیه به فرهنگ و زبانی توهین کنیم. ما باید فرهنگسازی کنیم. این کار بسیار اشتباهی است که با این توجیهها یک روز برای خراسانیها جوک درست کنیم، یک روز برای آذربایجانیها، یک روز برای لرها و یک روز برای جنوبیها و... اگر اینگونه بوده، اشتباه است. تغییر ذهنیت فرهنگی به تدریج صورت میگیرد. اگر مردم دوستانه در کنار هم و بهعنوان شوخی و تفریح برای هم جوک میگویند و با هم میخندند، هرگز نمیتوانند بیاحترامی به یک قوم خاص را در تلویزیون ملی، آن هم در برنامهای که مخصوص به کودکان است، توجیه کنند. ذهن کودکان مانند لوح سفیدی است که کوچکترین چیزی در آن به سرعت نقش میبندد، از این رو ما باید در اینکه چه چیزی را داریم به آنها میآموزیم بسیار حساس باشیم. من نه ترک هستم و نه زبان ترکی میدانم که بخواهم از جانب فردی حساسیت نشان دهم بلکه این نکات را از منظر مطالعات جامعهشناسی و انسانشناسی میگویم. وقتی چنین اشتباه و به گفته شما چنین برداشت اشتباهی پیش میآید ما جامعهشناسان و مردمشناسان باید در حفظ تجانس فرهنگی و وفاق اجتماعی بکوشیم؛ نه تفرقهافکنی.
یعنی شما معتقدید تحملپذیری شوخیها در استانهای مختلف نیز متفاوت است؟
بعضی استانهای ما حساس هستند. مثلا درباره خراسانیها هر چقدر بگویید بها نمیدهند و به اصطلاح، ککشان هم نمیگزد. اما بعضی از قومیتها مانند لر، کرد یا ترک حساس هستند.
چرا؟ این حساسیت از کجا میآید؟
این حساست تا حدودی سابقه تاریخی دارد. از سوی دیگر نیز آنها فکر میکنند نظام جامعه فرهنگ و زبان آنها را نادیده گرفته است. آذربایجان و شهرهای ترک زبان در ایران از جمله جاهایی است که نبض اقتصاد کشور را در دست دارند. این شهرها نبض فرهنگ کشور را دارند و مدنیت و مدرنیته از این طریق وارد ایران شده است. آنها انقلاب مشروطه را به وجود آوردهاند، از این رو به گردن این ملت حق دارند.
چنین حساسیتهای قومیتی و زبانی فقط در ایران به این شدت وجود دارد یا اینکه این یک مساله در تمام کشورهایی است که از تنوع قومی و زبانی برخوردارند؟
تمسخرهایی از این دست در تمام دنیا وجود دارد، چنانچه میبینیم در همان آمریکا هم آمریکایجنوبی، لهجه آمریکایشمالی را مسخره میکند یا مثلا انگلیسیها، اسکاتلندیها را افرادی خسیس میدانند، اما این تمسخرها را در تلویزیون و شبکههای عمومیشان مطرح نمیکنند. ما زبان روزمره 20میلیون نفر از هموطنان خودمان را مسخره میکنیم. جوک ساختن و شوخیکردن هم حد و مرزی دارد؛ اما آنچه در تلویزیون ایران اتفاق افتاده است، بیحرمتی بوده وگرنه در همه جای دنیا اقوام با هم شوخی میکنند.
منبع: روزنامه فرهیختگان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید