تاملي در منش و روش سيد حسين فاطمي / کاوه رهنما

1394/8/19 ۱۰:۴۱

تاملي در منش و روش سيد حسين فاطمي / کاوه رهنما

« برو ‌اي خائن كه تو را آنقدر اجانب نيز پست و حقير شناخته‌اند كه ديگر براي اين جنايت هولناك كه ورق آخر و برگ نهايي ١٢ سال سلطنت توست و به اشاره و دستور مستقيم آنان صورت گرفت مزدي به تو نخواهند داد. اكنون از غارتي‌هاي پدر و از دلارها و ليره‌هاي يغماشده خويش بايد خرج كاباره‌هاي اروپا را تامين كني.» اينها تنها چند سطر از يكي از سه سرمقاله تند و تيز سيد حسين فاطمي است كه در شماره ٢٦ مرداد باختر امروز خطاب به محمدرضاشاه پهلوي كه در آن زمان تنها ٣٥ سال داشت، نوشت. فاطمي، روزنامه‌نگار تند و تيزي بود و شايد به دليل همين تعابير تند و طرح شعار جمهوريت بود كه در دادگاه نظامي بعد به استناد مواد ٣١٦ و ٣١٧ كيفرخواست دادستان به اعدام محكوم شد.

 

« برو ‌اي خائن كه تو را آنقدر اجانب نيز پست و حقير شناخته‌اند كه ديگر براي اين جنايت هولناك كه ورق آخر و برگ نهايي ١٢ سال سلطنت توست و به اشاره و دستور مستقيم آنان صورت گرفت مزدي به تو نخواهند داد. اكنون از غارتي‌هاي پدر و از دلارها و ليره‌هاي يغماشده خويش بايد خرج كاباره‌هاي اروپا را تامين كني.» اينها تنها چند سطر از يكي از سه سرمقاله تند و تيز سيد حسين فاطمي است كه در شماره ٢٦ مرداد باختر امروز خطاب به محمدرضاشاه پهلوي كه در آن زمان تنها ٣٥ سال داشت، نوشت. فاطمي، روزنامه‌نگار تند و تيزي بود و شايد به دليل همين تعابير تند و طرح شعار جمهوريت بود كه در دادگاه نظامي بعد به استناد مواد ٣١٦ و ٣١٧ كيفرخواست دادستان به اعدام محكوم شد.

سيد حسين فاطمي «پيشاني جبهه مبارزه ملي در دوران نخست‌وزيري مصدق بود»؛ سياستمداري كه به تعبير رزا ناظم، نويسنده كتاب «سيد حسين فاطمي و تحولات سياسي ايران» مي‌توان او را «مرد شماره دوي دوران مبارزه ملي به ويژه از سال‌هاي ١٣٢٩ تا ١٣٣٢محسوب كرد.» بي‌دليل نيست كه چنان كه «اسناد نشان موجود نشان مي‌دهد، انگليس خواهان اعدام او بود و شاه نيز كينه سختي از او در دل داشت و در گفت‌وگو با روزولت در نخستين روزهاي پس از كودتا از ضرورت اعدام او سخن گفت.» اگرچه بعدها در كتاب پاسخ به تاريخ «اعدام فاطمي را به برخلاف ميل خود و به دليل كمونيست بودن او مي‌داند.» اسناد نشان مي‌دهد كه شاه حقيقت را نمي‌گويد. فاطمي بعد از اعلام حكم اوليه دادگاهش تقاضاي فرجام كرد، دادگاهي كه سه تا چهار روز به طور غيرعلني برگزار شد و در طول دادگاه فاطمي روي برانكار خوابيده بود، علت آن نيز اين بود كه «پس از دستگيري در حين انتقال به زندان در حالي تحت محافظت ماموران حكومت نظامي قرار داشت، مورد حمله قرار گرفت و به سختي مجروح شد.» محمد علي كاتوزيان در اقتصاد سياسي ايران مي‌نويسد كه در اين توطئه به احتمال قريب به يقين شخص شاه دست داشته و مجري اين حمله شعبان جعفري (بي‌مخ) معروف بوده است، اما شعبان جعفري در خاطرات خود منكر چاقو زدن مي‌شود و فقط كتك زدن فاطمي را تاييد مي‌كند. جالب است كه بعدا سازمان مجاهدين خلق در ٦ مهر ١٣٥١ بسزاي اين عمل مي‌كوشند شعبان جعفري را ترور كنند، اما نتيجه‌اي از اين اقدام حاصل نمي‌شود (شعبان جعفري در آينه اسناد، تهران ١٣٨٠: صص ٢٠٤-٢٠٥). شرايط زندان فاطمي نيز چندان مساعد نبود. مكري در كتاب خاطرات من از زنده‌ياد دكتر حسين فاطمي درباره شرايط زندان فاطمي مي‌گويد: از لحاظ جسمي بسيار ضعيف بود مواد غذايي مثل سوپ و پالوده كه خيلي نرم و روان بود نمي‌توانست مصرف كند و معده‌اش آن را برمي‌گرداند، اما اراده‌اي چون كوه داشت و اقرار مي‌كند كه هيچ كس را به اين استواري و استحكام در زندان نديده است. در دوران زندان مخارج روزانه خانواده فاطمي از طريق آيت‌الله سيدرضا زنجاني و حاج حسن شمشيري تامين مي‌شد.

دادگاه فاطمي تيرماه ١٣٣٣ برگزار شد. با دستور دادستان نظامي فاطمي از بيمارستان به زندان در لشكر ٢ زرهي انتقال يافت. او را با برانكار به زندان منتقل كردند و پزشكان معالج صورتجلسه‌اي را امضا كردند كه حكايت از ضرورت ادامه معالجات مي‌كرد كه صورت نكرد. فاطمي چند روز پيش از محاكمه به آيت‌الله سيد رضا زنجاني نامه نوشت و در آن نوشت: «بنده مريضم، چاقو خورده‌ام، زن و بچه و خواهر و برادرم چه مي‌گويند، بلكه آن چيزي را در نظر بگيريد كه ما به خاطر و حمايت آن جهاد كرده و به اين روز افتاده‌ايم... آرمان‌ها و آرزوهاي هزارها و صدها هزار هموطن خود را بيشتر رعايت كنند. حضرت آقا، به جد اطهر هر دومان قسم كه يك كلمه از آنچه عرض كردم مجامله و تعارف نيست. درست است كه من رنج فراوان در اين مدت مريضي و قبل از آن كشيده‌ام ولي آرزو دارم كه نفس‌هاي آخر زندگي‌ام نيز در راه نهضت و سعادت هموطنانم صرف شود. به هر حال در دادگاه ما مي‌توانيم بسياري از حقايق را فاش كنيم، داغ باطله بر كنسرسيوم و حاميان او بزنيم... در تاريخ و در پرونده باقي خواهد ماند و فرداي روشن ممكن مورد استفاده نسل‌هاي آينده و همين نسل معاصر قرار گيرد...»بعد از تاييد حكم اعدام فاطمي در دادگاه تجديدنظر، فاطمي در برانكار حكم را امضا و تقاضاي فرجام كرد. بنا بر قانون آيين دادرسي ارتش، حق رسيدگي به فرجام‌خواهي محكوم در دادگاه نظامي منوط به تصميم و اراده شخص شاه بود و محمدرضاشاه اين كار را نكرد و حتي به گفته غلامرضا نجاتي زمان اعدام فاطمي را خودش تعيين كرد. بعد از قطعي شدن حكم عده‌اي تلاش كردند راهي براي جلوگيري از اعدام فاطمي بيابند. براي مثال نزد آيت‌الله بروجردي رفتند، اما ايشان گفت: «انگليسي‌ها نسبت به او كينه دارند، شاه هم ضعيف است نمي‌شود كاري كرد.»در نهايت نيز روز ١٩ آبان ١٣٣٣ خورشيدي، سرتيپ آزموده و چند تن از افسران به زندان فاطمي رفتند. نجاتي در كتابش مي‌گويد آزموده در مراسم اعدام او گفت: «اعليحضرت با تقاضاي فرجام شما موافقت نكردند وصيتي داريد بفرماييد.» و به طعنه اضافه كرد: «شما كه مكرر فرموديد من از مرگ ابايي ندارم و مرگ حق است». فاطمي در جواب گفت: «آري، آقاي آزموده، مرگ حق است و من از مرگ باكي ندارم، آن هم چنين مرگ پرافتخاري، ‌من مي‌ميرم تا نسل جوان از اين مرگ درس عبرت گرفته و با خون خود از وطنش دفاع كرده و نگذارد جاسوسان اجنبي در اين كشور حكومت كنند.»

سيد حسين فاطمي دو دوره، معاونت سياسي-پارلماني و وزارت امور خارجه را در يكي از مهم‌ترين برهه‌هاي تاريخ سياسي ايران به عهده داشت. دوراني كه نهضت ملي با نخست وزيري دكتر مصدق در اوج بود. ويژگي اين دوره شور و هيجان، حركات افراطي و اظهارنظرهاي تند و بي‌پروا بود. سيدحسين فاطمي نيز در مقام روزنامه‌نگاري راديكال با قلمي پرشور و گزنده فراسوي جايگاهش به عنوان معاون سياسي و وزير امور خارجه عمل مي‌كرد. او اگرچه وزير امور خارجه مصدق بود، اما به خصوص در سه روز بحراني ٢٥ و ٢٦ و ٢٧ مرداد از مصدق پيشي گرفت و مساله تغيير نظام و جمهوري را مطرح كرد. البته او در آخرين كنفرانس مطبوعاتي به عنوان سخنگوي دولت به خبرنگاران پيرامون حوادث كودتاي (٢٥ مرداد) گفت: «موضوع رژيم جمهوري الان مورد بحث نيست. دولت مشغول مطالعه است كه تصميمي درباره فرار شاه بگيرد.»

به تعبير محمد علي سفري، نويسنده و روزنامه‌نگار همراه فاطمي در آن روزها به جز مصدق سايرين با صراحت يا تلويح از جمهوريت سخن مي‌گفتند و تنها مخالف سرسخت در اين زمينه شخص دكتر مصدق بود. فاطمي در مقام وزارت امور خارجه نيز چهره‌اي راديكال داشت. او در اين جايگاه كوشيد اين وزارتخانه را كه جايگاه هزار فاميل بود دچار تحول بنيادي در راستاي اهداف خارجي نهضت ملي و دولت دكتر مصدق سازد. اين تحول در دو محور تغيير تشكيلات و نظام اداري- سازماني وزارتخانه و جابه‌جايي و جايگزيني افراد خلاصه مي‌شد. اقدامي كه موجب نارضايتي بسياري شد. محمود فروغي، كاردار سفارت ايران در امريكا به خاطر دارد كه در آن دوره از افراد وزارت خارجه تعريفي درباره فاطمي نشنيده است. به هر صورت اقدامات فاطمي در مقام وزير امور خارجه همسو با سياست موازنه منفي مصدق بود. او در همين راستا به برقراري روابط با همسايگان و كشورهاي عربي و اسلامي مي‌پرداخت. اگرچه روحيه تند و پرشور فاطمي شايد چندان با ويژگي‌هاي وزارت خارجه كه نيازمند روحيه‌اي سياستمدارانه است سازگار نبود و از همين حيث برخي معتقدند به ويژه در آن شرايط بحراني انتخاب فردي بالنسبه جوان با روحيه انقلابي در اين سمت چندان مناسب نيست.

نكته پاياني اشاره كوتاه به مطالبي است كه
محمد علي موحد، حقوقدان و مورخ تاريخ نفت و نويسنده كتاب مفصل خواب آشفته نفت در جزوه كوچكي در تكمله اين كتاب با عنوان گفته‌ها و ناگفته‌ها در واكنش به اسناد تازه نشريافته سيا درباره كودتاي ٢٨ مرداد نوشت. در اين اسناد از اجازه خروج به اسدالله رشيديان از چهره‌هاي بدنام در كودتاي ٢٨ مرداد مي‌رود كه توسط حسين فاطمي، وزير امور خارجه در اختيار او گذاشته شد. موحد نوشته پيش‌بيني شده بود كه اسدالله رشيديان به فرانسه برود و در ديداري از اشرف ترتيب ملاقات او را با ماموران بريتانيا و امريكا (به ترتيب نورن داربي شير و سرهنگ استيفن جانسن ميدز) بدهد. قرار بود اين دو نفر به نمايندگي سازمان‌هاي اطلاعاتي انگلستان و سيا اشرف را به تهران بفرستند تا برادر را از رسميت و اتبار كامل اقدامات كرميت روزولت كارگزار اصلي كودتا مطمئن سازند. موحد مي‌نويسد: «گزارشگر سيا پس از اين حكايت در زيرنويسي اضافه مي‌كند فاطمي در نزد سيا به عنوان عنصري مشكوك شناخته مي‌شد كه گاه و بيگاه آماده تماس با انگليسي‌ها بود و دلش مي‌خواست در صورت سقوط مصدق جايگاهي در ميان مخالفان او و هواخواهان بريتانيا داشته باشد. زيرنويس سيا تاكيد مي‌كند حسين فاطمي رشيديان را مي‌شناخت و مي‌دانست كه او عامل انگليسي‌هاست. اين البته نكته درخور تاملي است. برادران رشيديان به اتفاق سرلشكر حجازي در مهرماه سال ١٣٣١ به اتهام توطئه كودتا دستگير شدند و درست در همان ايام بود كه دكتر حسين فاطمي از سفري كه براي معالجه در اروپا داشت به ايران بازگشته و به وزارت خارجه منصوب شده بود.»

موحد بعد از اين به نوشته‌اي از شمس قنات‌آبادي ديگر چهره موثر در كودتا اشاره مي‌كند كه در آن شمس‌آبادي كه سوابقش روشن است، با نگرشي منفي درباره فاطمي چنين مي‌نويسد: «در آن روزها با وجدي كه حسين فاطمي عضو جبهه ملي بود و با آقاي كاشاني و من در جبهه ملي و ساير مواقع برخورد مي‌نمود و در صف ما وارد و به مبارزه برگشته بود اساسا تفاهم زيادي وجود نداشت بلكه ما به حسين فاطمي با ديده شك و ترديد مي‌نگريستيم زيرا او از فاميلي بود كه انتساب آنها به انگليسي‌ها به حد شياع رسيده بود و خود فاطمي هم از لحاظ سياسي و مذهبي سوابق روشني نداشت و به صرف ورود به جبهه ملي و شركت ملي در مبارزات ما نمي‌توانست اساس هرگونه سوءظني را از بين برده و او را پاك و منزه نمايد... حسين فاطمي در جبهه ملي غير از حسين مكي دوست و يار نزديكي نداشت. روابط فاطمي و بقايي اساسا خوب نبود و از طرف ديگر زيرك‌زاده و حسيبي و صالح و سنجابي، حزب ايراني‌هاي جبهه ملي، با حسين فاطمي بد بودند. حايري‌زاده و نريمان هم هر يك به دلايل شخصي از فاطمي خوش‌شان نمي‌آمد. در اين صورت در جبهه ملي غير از حسين مكي كه دوست او بود و معروف بود در مسائل مشير و مشاور و راهنماي مكي است، فقط دكتر مصدق از حسين فاطمي حمايت مي‌كرد و يوسف مشار هم بي‌طرف كامل و بي‌تفاوت جدي نسبت به فاطمي بود.»

اين اظهارنظر قنات‌آبادي البته چنان كه با سوابق قنات‌آبادي آشنا هستيم، نمي‌تواند خالي از حب و بغض تلقي شود. گو اينكه نجاتي ديگر مورخ نهضت ملي فاطمي را «در ميان سياسيون ايران در يك قرن اخير نمونه والاي پاكي، صداقت و فداكاري مي‌خواند.» موحد براي ارايه ديدگاهي سوم، نقل قولي از كيانوري از اعضاي برجسته حزب توده در آن زمان و دبيركل بعدي اين حزب نيز درباره فاطمي مي‌آورد. كيانوري درباره فاطمي مي‌گويد: «ما نخستين بار نام او را در همكاري با سيد ضيا شنيديم. بعد از دوستان صميمي محمد مسعود مدير مرد امروز بود و در دوران تحصيلش در فرانسه براي او مقاله مي‌نوشت. در آغاز فعاليت جبهه ملي در روزنامه باختر امروز مقالاتي مفصلي درباره امريكا مي‌نوشت... دكتر فاطمي خيلي زودتر از دكتر مصدق ماهيت واقعي سياست تجاوزكارانه و غارتگرانه امريكا را شناخت و به هميت جهت قرباني اين شناخت درست شد.»

در پايان اينكه با وجود اهميت شخصيت دكتر فاطمي در تحولات سال‌هاي بحراني ايران در پايان دهه ١٣٢٠ همچنان ناگفته‌ها درباره او زياد است و اظهارنظرها معمولا از چشم‌انداز حب و بغض‌ها صورت مي‌گيرد و جاي بررسي عملكرد او در آن روزگار پرتنش خالي است.

٭منابع در دفتر روزنامه موجود است

اعتماد
نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: