فؤاد توحیدی:با دست خالی نمی‌توان موسیقی نواحی را نجات داد

1394/8/19 ۱۰:۰۱

فؤاد توحیدی:با دست خالی نمی‌توان موسیقی نواحی را نجات داد

موسیقی‌ای به گستردگی نقشه‌اش بر صفحه پهناور نقشه ایران دارد و سکوت کویر سرشار از ملودی‌های زیبا و به یاد ماندنی. نواهای بکر و دست نخورده‌ای که از لالایی‌ها، ترانه‌های کار، ترانه‌های شادمانی، سوگ‌آواها، ترانه‌های عاشقانه، روایی و حماسی برخاسته است. کرمان از تنوع موسیقایی چشمگیر و حیرت‌انگیزی برخوردار است. اما افسوس که صدای نوازندگان و سازهای اصیل موسیقی نواحی ایران که از دل مردم و تاریخ سرزمینش برمی‌آید، کمتر به گوش مسئولان می‌رسد و یک به یک در حال فراموشی است و بی‌شک با از میان رفتن استادان موسیقی نواحی کرمان و کمرنگ شدن سازهای آن، دفتر خاطرات یک منطقه نیز برای همیشه بسته خواهد شد.

 
 

ندا سیجانی- موسیقی‌ای به گستردگی نقشه‌اش بر صفحه پهناور نقشه ایران دارد و سکوت کویر سرشار از ملودی‌های زیبا و به یاد ماندنی. نواهای بکر و دست نخورده‌ای که از لالایی‌ها، ترانه‌های کار، ترانه‌های شادمانی،  سوگ‌آواها، ترانه‌های عاشقانه، روایی و حماسی  برخاسته است. کرمان از تنوع موسیقایی چشمگیر و حیرت‌انگیزی برخوردار است. اما افسوس که صدای نوازندگان و سازهای اصیل موسیقی نواحی ایران که از دل مردم و تاریخ سرزمینش برمی‌آید، کمتر به گوش مسئولان می‌رسد و یک به یک در حال فراموشی است و بی‌شک با از میان رفتن استادان موسیقی نواحی کرمان و کمرنگ شدن سازهای آن، دفتر خاطرات یک منطقه نیز برای همیشه بسته خواهد شد.
سید فؤاد توحیدی، موسیقیدان و از پژوهشگران حوزه موسیقی نواحی که از هشت سالگی نواختن ساز را آغاز کرد، توانست برای نخستین بار موسیقی نواحی مختلف کرمان را به علاقه‌مندان معرفی کند. او در محضر استادانی چون داریوش برهانی، محمد صدیق، محمود خیامی، داوود آزاد، بیژن کامکار، علیرضا فیض بشی‌پور، محمدرضا درویشی و علی‌اکبر مرادی به تحصیل موسیقی پرداخته و آثار متعدد پژوهشی را در قالب کتاب‌های «ترنم کویر»، «دایرئ‌المعارف موسیقی نواحی کرمان»، «کرمان سرزمین سورناها» و همچنین آلبوم‌های «صدا، صدای کویر، کویرانه، ذکرهای کرمان و مولتی‌مدیای ترنم کرمان»  منتشر کرده است. برگزاری نهمین جشنواره موسیقی نواحی به میزبانی استان کرمان بهانه‌ای بود تا با این پژوهشگر موسیقی نواحی گفت‌وگویی داشته باشیم که در ادامه می‌خوانید.

چه مدتی است که مشغول تحقیق و پژوهش در باب موسیقی نواحی کرمان هستید و این استان چه پیشینه‌ای در این زمینه دارد؟
حدوداً 22 سال است که در مورد موسیقی نواحی استان کرمان تحقیق و پژوهش انجام می‌دهم؛ در واقع زمانی که این کار را با مشورت و همیاری آقای محمدرضا درویشی آغاز کردم کمتر کسی از موسیقی این استان اطلاعات داشت، همین امر سبب شد پای دیگر پژوهشگران نیز به کرمان باز شود.
استان کرمان دریایی از ملودی و دارای بیش از 35 نوع ساز است که بسیاری از این سازها حتی در دنیا منحصر به فرد بوده‌اند. آقای درویشی در جایی اشاره داشتند «استان کرمان معادل 7 استان موسیقی‌خیز ایران، ساز و ملودی دارد.» اما وسعت پهناور این استان باعث شده است موسیقی کرمان به صورت یکدست و یکنواخت نباشد. به عنوان مثال فواصل موسیقایی، گردش ملودیک، سازبندی‌ها و حتی گویش اشعار شرق کرمان با جنوب و مرکز آن کاملاً متفاوت است.
چه میزان از سازهای آباء و اجدادی این شهر فراموش شده‌اند؟
تعدادی از این سازها اکنون از بین رفته‌اند. به طور مثال آخرین نوازنده ساز «سُرنا گِلی» که در هیچ کجای دنیا نواخته نمی‌شود، در زمان پژوهش‌های من فوت کرد یا از ساز «چغور»-تنها ساز چهارگوش دنیا-  تنها یک نوازنده باقی مانده است. از دیگر سازهای این استان می‌توان به انواع «دایره»، «چنگ قطی» (از دیگر سازهای منحصر به‌فرد استان کرمان است. این ساز آرشه‌‌ای را با قوطی حلبی و چوب می‌سازند. پیش از این، جعبه صوتی ساز را با چوب و پوست می‌ساختند، اما از حدود 40 سال پیش، از قوطی‌های حلبی برای ساخت جعبه تشدید استفاده می‌کنند. صدای این ساز بسیار محزون‌تر از کمانچه است)، «گروتی» (که  یک ساز کششی و کمانی است و فقط در منوجان نواخته می‌شود)، «جوغ» (ساز سنتی ساربانان استان است)، «دورک» (کُولی‌های سیرجان و رفسنجان آن را می‌نوازند) و «سورنا» منوجان که بلندترین سورنا است، اشاره کرد.
علت فراموشی و از بین رفتن این سازها چیست؟
این سازها دیگر طالب ندارند و کسی از آموزش و یادگیری آن  استقبال نمی‌کند به این علت که وقتی یک نوازنده کیبورد برای یک شب اجرا در یک محفل یا جشن یک میلیون تومان دریافت می‌کند و یک سورنا نواز  100 هزار تومان می‌گیرد، آن سورنا نواز ترجیح می‌دهد برای امرار معاش زندگی‌اش، کیبورد یاد بگیرد و بنوازد.
برای احیا و نگاهداری این سازها چه باید کرد؟
همیشه برای زنده نگاه داشتن سازهای اصیل ایرانی تلاش خود را کرده‌ام و در بعضی مکان‌ها  در این زمینه موفق بودم. به طور مثال زمانی که به منطقه منوجان رفتم، نوازندگان چنگ که در کرمان به آن قیچک می‌گویند، تقریباً فراموش شده بودند. تصمیم گرفتم با آنها صحبت کنم تا این افراد نواختن سازها را به دیگران آموزش بدهند، همین امر سبب شد موسیقی سنتی منوجان احیا شود.
اما با دست خالی نمی‌توان این مسیر را ادامه داد. برای نجات موسیقی نواحی باید دولت در این‌باره بودجه‌ وی‍ژه‌ای اختصاص دهد. حتی بودجه تشویقی در نظر بگیرند و کسی برای آموزش و یادگیری آن پولی پرداخت نکند و ساز را به صورت رایگان در اختیارشان بگذارند.
موسیقی نواحی کرمان از جمله موسیقی‌هایی است که نسبت به شهرهای دیگر ایران بکر و اصیل مانده است، با توجه به اینکه موسیقی اغلب شهرهای ایران با تغییراتی روبه‌رو شده، چرا موسیقی کرمان به اصالتش تأکید و پافشاری دارد و امروزه هنوز هم از موسیقی نواحی کرمان به عنوان یک موسیقی اصیل نام برده می‌شود؟
خاصیت استان کرمان و اینکه مدتی به قول معروف روی بورس است به علت بکر بودنش است. وقتی پژوهشگران  به کرمان می‌روند، سازهای جدید و نوازنده‌های جدید برایشان جذابیت دارد وگرنه خطر از بین رفتن موسیقی اصیل همه مناطق ایران را تهدید می‌کند و باعث می‌شود روز به روز این موسیقی کمرنگ‌تر ‌شود. البته در مناطقی از این استان، موسیقی کرمان دستخوش نابودی قرار گرفته حتی در جاهایی در حال از بین رفتن است و این‌گونه نیست که در امان باشد.
در واقع مناطقی که موسیقی از شهر دورتر بوده بیشتر در امان است به این علت که در این مناطق ماهواره، تلویزیون و رادیو کمتر ورود کرده و اصالت‌هایش حفظ شده است. در بعضی جاها نیز تعصبات باعث ماندگاری موسیقی است. عشایر کرمان تعصب بسیاری روی فرهنگ‌شان دارند، این امر باعث شده هنوز هم قسمت بسیاری از فرهنگ موسیقایی ایران حفظ شود. اما خودباختگی باعث می‌شود فرهنگ را خیلی زود از دست بدهیم، یعنی افرادی که فکر می‌کنند «مرغ همسایه غاز است» و هرچه ماهواره پخش کند قابل دیدن و شنیدن است! خاطرم است به روستاهایی رفته بودم که آب و برق نداشتند اما نوازنده گیتار داشت واین جای تأسف است.
با توجه به همجواری استان کرمان با شهرها و استان‌هایی چون زاهدان، بندرعباس، شیراز و یزد که هر کدام به نوعی در موسیقی نواحی مدعی هستند. به نظر شما کدام‌یک از موسیقی‌ها بر دیگری غالب شده و آیا موسیقی نواحی کرمان تحت تأثیر این موسیقی‌ها قرار گرفته است؟
در موسیقی نواحی بحث غالب بودن معنایی ندارد. به طور مثال یک نوازنده «سوتک» در یک روستا بسیار با‌ ارزش‌تر از  200 نوازنده ساز و دهل در یک منطقه است.
 در واقع بهتر یا غالب‌تر بستگی به فرهنگ آن منطقه دارد؛ به این علت که موسیقی نواحی پژواک فرهنگ هر منطقه است. مثلاً در جنوب استان، موسیقی شادیانه‌ قدرتمندی وجود دارد، اما موسیقی سوگ‌آوا در منطقه‌ شهداد پررنگ‌تر  دیده می‌شود و یا در جوپار، هوتک و زرند، موسیقی مذهبی قوی‌تر است. به هر حال هر کدام از مناطق مختلف استان ژانر مخصوص به خود را دارند. در هر حال خیلی چیزها باید دست به دست هم بدهد تا یک موسیقی در یک منطقه ساخته شود. همیشه گفته ام و بازهم می‌گویم از روی موسیقی و اشعار نواحی یک منطقه حتی می‌توان به تاریخ آن منطقه پی برد.
به اعتقاد من، با آنکه استان کرمان استان پهناوری است اما باید در بحث موسیقی نواحی، جغرافیا را کنار گذاشت و موسیقی را از نظر فرهنگی مورد بررسی قرار داد. به عنوان مثال جنوب کرمان از نظر مسافت به هرمزگان نزدیک‌تر است و همین امر سبب شده فرهنگ‌شان هم به این مناطق بیشتر نزدیک باشد اما نباید بگوییم موسیقی کرمان یا هرمزگان، چر اکه بحث فرهنگ است و مرز نمی‌شناسد. موسیقی بلوچستان نیز از پاکستان شروع می‌شود و وقتی وارد بلوچستان می‌شود از قسمتی از کرمان و هرمزگان عبور می‌کند، اما در اینجا تنها باید موسیقی بلوچی را درنظر گرفت نه کرمان، بلوچستان و پاکستان.
برخی سازهایی که در کرمان وجود دارد مانند  چنگ، سوتاکو (انار) و... از جمله سازهای اصیلی هستند که استفاده‌های زیادی دارند اما چرا پس از این همه سال، این سازها به کلانشهرهایی چون تهران راه پیدا نکرده و معرفی نشده است؟
«سوتاکو» سازی است  که از انار خشک ساخته می‌شود و بعد از آنکه درون آن را خالی کردند چند سوراخ روی آن ایجاد کرده و شروع به نواختن می‌کنند. در قدیم چون وسیله تفریحی وجود نداشته از این سازها به عنوان سازهای کودکان و اسباب‌بازی استفاده می‌کردند، یعنی سازهایی که برای سرگرمی هستند اما نسل امروز ترجیح می‌دهد که بیشتر با موبایل خود بازی کند تا سوتاکو بنوازد.
البته من در حد توانم سعی کردم این سازها را معرفی کنم و یک تنه از موسیقی کرمان دفاع کردم اما من یک نفر هستم! در هر جشنواره به تنهایی، گروه‌های موسیقی را به شهرهای مختلف برده‌ام و تمام پژوهش‌های 20 ساله‌ام فقط هزینه شخصی بوده حتی یک مدت مجبور شدم ماشینم را برای سفرهای پژوهشی بفروشم. دولت و دیگر ارگان‌ها باید در این باره به پژوهشگران کمک کنند و به داد موسیقی نواحی کشور برسند؛ ما تنهایی نمی‌توانیم کار زیادی انجام بدهیم.
بسیاری از این استادان موسیقی بر این باورند که موسیقی نواحی در ایران رو به اضمحلال است. آیا شما هم بر این باور هستید؟
من نمی‌گویم موسیقی نواحی نابود می‌شود بلکه معتقدم کمرنگ شده است، چون اگر قرار بود نابود شود طی چند هزار سال موسیقی ما از بین رفته بود. ما توانستیم زمانی که مغول‌ها به ایران حمله کردند موسیقی‌مان را حفظ کنیم. اما با از دست دادن بسیاری از استادان و آخرین نوازندگان‌ موسیقی نواحی دیگر کسی جایگزین آنها نشد و این موسیقی کم کم رو به کمرنگ شدن می‌رود؛ به این علت که دیگر کسی رغبت ندارد کار این افراد را ادامه بدهد و از نظر مالی برایشان صرف  نمی‌کند. نکته مهم دیگر این است که بسیاری از کسانی که می‌توانند به ما کمک کنند چهره‌های ذی‌نفوذ مذهبی در مناطق مختلف کشور هستند. کسانی که بر روی مردم تأثیر معنوی دارند.
همچنین مسئولان موسیقی می‌توانند با راه‌اندازی مکتبخانه‌های موسیقی نواحی، برای زنده نگاه داشتن این موسیقی تلاش کنند.
در دولت گذشته برای اسم و رسم خودشان تعدادی مکتبخانه راه‌اندازی شد اما بودجه چندانی به آن اختصاص ندادند. در دولت جدید این مسأله را پیگیری کردم اما در حال حاضر دولت نمی‌تواند بودجه خاصی برای راه‌اندازی این مکتبخانه‌ها اختصاص بدهد.
بازار موسیقی نسل نو مثل پاپ، راک، جاز و... در تهران بسیار گرم است و در مقابل، توجهات به موسیقی سنتی کمتر شده است. در کرمان وضعیت به چه صورت است؟

موسیقی سنتی یا بهتر است بگوییم موسیقی کلاسیک ایرانی، به نظر من نه تنها اصلاً در معرض خطر نابودی قرار ندارد بلکه مخاطب و نوازنده‌های آن بیشتر شده و اصولی‌تر کار می‌‌کنند و در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود.
در کرمان بازار موسیقی کلاسیک ایرانی گرم است؛ حتی به نظر من در مناطق دیگر ایران به این حد و اندازه نیست. کمتر خانه‌ای در کرمان وجود دارد که یکی- دوتا از افراد خانواده  کلاس موسیقی نروند و آموزش نبینند. اما موسیقی نواحی که بیشتر باید در روستاها به دنبال آن بود بسیار بیشتر در معرض نابودی و فراموشی قرار دارد. البته این اتفاق در کل ایران قابل توجه است نه در کرمان.
اوضاع موسیقی پاپ در کرمان به چه صورت است؟
بسیار خوب. همان‌طور که می‌دانید، استان کرمان از معدود استان‌هایی است که بیشترین کنسرت در آنجا برگزار می‌شود. البته نه فقط موسیقی بلکه در زمینه تئاتر هم همین‌طور است و شاید در یک شب در 6-5  فضای مختلف کرمان تئاتر برگزار می‌شود.
آیا راهکاری برای توجه بیشتر نسل جوان به موسیقی نواحی وجود دارد؟
بار دیگر تأکید می‌کنم مکتبخانه‌های موسیقی نواحی باید راه‌اندازی شوند، رسانه‌ها بویژه تلویزیون که بیشترین اثرگذاری را بر مخاطب دارند، سعی کنند در برنامه‌های فرهنگی خود، مردم را با موسیقی نواحی آشنا  کنند و بگویند این موسیقی چقدر بها دارد! البته تا زمانی که ماهواره در خانه‌‌ها وجود دارد و افراد خانواده از طریق آن با موسیقی پاپ، گیتار و کیبورد  آشنا می‌شوند، روشن است که موسیقی نواحی خود به خود بی‌ارزش خواهد شد. فلان خواننده پاپ بعد از چند ساعت از انتشار اثرش موسیقی خود را می‌تواند ظرف یکی دو روز از گوشی موبایل مردم بشنود در صورتی که بسیاری از نسل امروز هنوز موسیقی نواحی منطقه خود را نمی‌شناسند.
به نظر من بهتر است موسیقی نواحی با موسیقی پاپ تلفیق شود؛ این اتفاق باعث می‌شود حداقل ملودی اصیل ما محفوظ بماند. حالا اگر با ساز موسیقی پاپ هم نواخته شد، چندان مهم نیست. همین امر باعث می‌شود کم‌کم سازهای نواحی وارد ارکسترها شود؛ همان کار ارزنده‌ای که گروه موسیقی «رستاک» انجام داد.
ملودی‌های موسیقی نواحی بسیار قدرتمند هستند و حساب و کتاب دارند. در صورتی که هر کسی که از خانه‌اش قهر می‌کند پاپ‌خوان می‌شود و شعری را بدون آنکه معنای آن را بفهمد، می‌خواند. درواقع در موسیقی پاپ کمتر آثاری وجود دارد که تلفیق شعر و موسیقی آن یکی باشد.
چند سالی است که جشنواره موسیقی نواحی به طور منظم برگزار نمی‌شود در صورتی که می‌تواند در معرفی و احیای موسیقی ما بسیار مؤثر باشد.
کرمان همیشه میزبان جشنواره موسیقی نواحی بوده و هست. اتفاقاً پیشنهاد این کار زمانی که آقای مرادخانی (معاون هنری وزیر ارشاد) رئیس مرکز موسیقی بود، ارائه شد. این جشنواره تنها دو سال به صورت مشترک با تهران برگزار شد که ضعیف‌ترین سال‌های برگزاری‌اش بود به طوری که بازدید کننده‌های جشنواره موسیقی نواحی در کرمان بیش از 3 هزار نفر  بودند اما در تهران 50 نفر. مردم کرمان به خاطر علاقه‌شان به موسیقی نواحی مخاطب و کارشناس حرفه‌ای این موسیقی هستند و حتی می‌توانند موسیقی نواحی یک منطقه را آنالیز کنند.
جشنواره‌ها چقدر می‌توانند در معرفی موسیقی نواحی اثرگذار باشند؟
جشنواره‌های موسیقی هم نکات مثبتی دارند و هم منفی. نکات مثبت آن این است که علاوه بر اینکه موجب زنده کردن موسیقی می‌شوند، باعث می‌شوند نوازنده یا خواننده  به نوعی تشویق شود و این کار را ادامه بدهد. حتی می‌توان در این جشنواره‌ها از کارهای پژوهشی دانشجویان بهره برد و از دانشجویان و پژوهشگران دعوت کرد به‌صورت رایگان این جشنواره‌ها را از نزدیک ببینند و با استادان موسیقی صحبت کنند.
البته ضرر آن هم می‌تواند این باشد که نوازنده کرمانی از نوازندگی نی‌انبان بوشهر خوشش بیاید و سال بعد می‌بینیم ایشان به جای آنکه کرمانی بنوازد، ساز هرمزگان را می‌زند.
اما جشنواره موسیقی فجر که چندین سال است نام بین‌المللی به خود گرفته تنها  از یکی- دو گروه دعوت می‌کنند و هیچ کار پژوهشی در آن صورت نمی‌گیرد. تنها یک سال که آقای درویشی دبیر آن بود، چند جلسه پژوهشی  برگزار شد. پیشنهاد من به مسئولان برگزارکننده جشنواره موسیقی فجر این است که به جای دعوت از گروه‌های موسیقی قزاقستان یا تاجیکستان، چند گروه از مناطق دیگر ایران  دعوت کنند.
حرف آخر..
امیدوارم در جشنواره موسیقی نواحی که بار دیگر در کرمان برگزار می‌شود، اتفاق خوبی رقم بخورد. حتی به گونه‌ای طراحی و برنامه‌ریزی شود که موسیقی را به دل مردم ببرند و به صورت زنده برای آنها اجرا داشته باشند.

 

ایران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: