1392/10/18 ۰۸:۴۵
ايرج زبردست را براي اولين بار در سال 72 ديدم، جواني 19 ساله با همان شور و شرهاي جواني و هيجانهاي داغ و سرزندگي و چالاکيهاي مخصوص اين سنين.
نگاهي به رباعيات «ايرج زبردست» به بهانه تولدش
ايرج زبردست را براي اولين بار در سال 72 ديدم، جواني 19 ساله با همان شور و شرهاي جواني و هيجانهاي داغ و سرزندگي و چالاکيهاي مخصوص اين سنين. پيداست که کپي برابر اصل بود و رباعيهايش کاملا شبيه خودش بودند و باز پيداست که اعتراضها و شکايتها و کلا طرز برداشتهايش از جهان و دور و برش بسيار صريح و به قول معروف «رو» بود: «در عشق اگر عذاب دنيا بکشي/ با اشک به ديده طرح دريا بکشي/ تا خلوت من هزار غربت باقي است/ تنها نشدي که درد تنها بکشي» و اين رباعي که اعتراضيتر و آتشينتر است: «آيينه باورم مرا خنجر زد/ آن نيمه ديگرم مرا خنجر زد/ تاريخ هزار ديده قابيل گريست/ وقتي که برادرم مرا خنجر زد» اما پس از اين19 سال وقتي ايرج را ميبينم و رباعيهايش را ميخوانم به اصل تغيير در انسانها پيش از پيش معتقد ميشوم، بله در اين سالها ايرج زبردست از کوره زندگي بيرون آمده، ديگر از شور و شرهاي جواني اثري نيست، ديگر در انجمنهاي شعر حاضر نميشود اگر هم با اصرار دوستان بيايد يا دير ميآيد يا اصلا شعر نميخواند يا به خواندن يکي، دو رباعي اکتفا ميکند. ايرج زبردست را خيلي کم و به ندرت ميتوان در جلسه يا شب شعري يافت. دليل اين تغيير رويه نيز روشن است. از يک سو خصلت گوشه گيري شاعر. از طرفي با نزديک شدن به سن ميانسالي دغدغههايش نيز تغيير يافته است، روزگار نامرد به او آموخته که ديگر به دنبال تعلق هاي زودگذر و فاني نباشد. زندگي او را جا افتاده بار آورده متعهد و اين تعهد او را وا ميدارد تا از هيجانهاي جواني به آرامشي دست يابد تا بتواند مفاهيم انتزاعي را در قالب رباعيهايش ارائه دهد: «آن سمت درختي است اذان ميگويد/ خاك دگر و آب دگر ميجويد/ آبش بدهد تشنه و خشک شود/ آبش ندهند تا ابد ميرويد» و اين رباعي که به استاد شهرام ناظري تقديم شده است: «من تشنه چنان که سوختن حال من است/ هر ثانيه داغدار آمال من است/ من تشنه چنان که خشک گردد دريا/ من تشنه چنان که آب دنبال من است» و همين طور اين رباعي زيبا: «او يافت در بسته پنهاني را/ او يافت در آن سوي عدم جاني را/ او يافت به زير آب خاکي تشنه/ او يافت در آسمان بياباني را» در چند رباعي بالا از يک سو موتيف آب و از سوي ديگر ابزار ساختاري «پارادوکس» دست به دست هم دادهاند تا شاعر، انتزاع و ذهنگرايي محسوسي را به مخاطب منتقل کند و به اين ترتيب ايرج زبردست رندانه از پوسته واژهها و حتي مضمونها فاصله ميگيرد و به ژرفاي مفاهيم ميرسد، مفاهيمي با عقبهيي انتزاعي. البته اين گونه ژرفاي معنايي خيلي سخت است که در تمام مجموعه رباعي 68 صفحهيي «شکل ديگر من» رسوخ کرده باشد به همين دليل در اين مجموعه با دو نوع رباعي ديگر مواجه ميشويم، يکي رباعيهاي اجتماعي که يادگار جوانيهاي ايرج زبردست است با همان پيامهاي صريح و بيپرده و ديگر رباعيهايي که حد واسط رباعيهاي اجتماعي و رباعيهاي انتزاعي اين شاعر هستند يعني رباعيهايي که نه خيلي صريح و آشکار هستند و نهچندان انتزاعي و پيچيده: «بيخويش درونخويش کرديم سفر/ از خويش نداشتيم يک لحظه خبر/ نزديکتر از سايه به من بود کسي؟/ او راه دگر گرفت و من راه دگر» و اين رباعي که به استاد محمد علي موحد تقديم شده است: «در ساعتي من حکايتي ناپيداست/ در ساعت من قطره هزاران درياست/ اين عقربهها که گرد هم ميچرخند/ انگار يکي شمس، يکي مولاناست» و همين طور اين رباعي: «تا در گل تقدير دميد آن دم را/ بيواژه نوشت قصه عالم را/ ايران، وطنم روز ازل بيترديد/ از خاک تو ميساخت خدا آدم را» و اين رباعي: «شب توبه و صبحدم گناه دگري/ گشتيم و نيافتيم راهدگري/ از چاه به جاي آنکه بيرون آييم/ کنديم درون چاه، چاه دگري» صد جاي شکر دارد که ايرج زبردست از «لوسبازيهاي زباني» متنفر است و بر عکس خيلي از شاعران اين روزها،آنهارا در رباعيهايش راه نميدهد که دليل اصلياش نيز همان شکل گرفتن شخصيت او است، از شکل گفتم و ياد نام اين مجموعه شعر افتادم که واقعا شکل ديگري را از ايرج زبردست در آن شاهديم و اتفاقا خوب است که رباعيهاي اين دفتر يکدست نيست يعني تمام آنها را رباعيهاي جديد و انتزاعي او تشکيل نميدهد تا بدين وسيله خواننده، کارهاي قبلي او را با رباعيهاي جديدش مقايسه کند و دريابد که وي چگونه به شکلي تازه در رباعي رسيده است. به عنوان يک دوست همچنان در انتظارم تا ببينم مثلا 10 سال ديگر، او به چه افقهايي دست مييابد و آنها را وارد رباعيهايش ميکند، البته به شرط حيات!
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید