تأملات و تحقيقات پيرامون برخى مسائل فلسفه و كلام

1385/8/16 ۰۳:۳۰

تأملات و تحقيقات پيرامون برخى مسائل فلسفه و كلام

رسى هاى موضوعى در علوم، بيشتر به روشن شدن زواياى پنهان و ناگفته هاى علوم مى انجامد، مسئوليتى كه از عهده مقالات و ـ نه كتب ـ برمى آيد. مشخص بودن موضوع مقاله باعث مى شود تا نويسندگان بهتر به ابعاد موضوع بپردازند و خوانندگان آسان تر به مطالب متنوع دسترسى يابند.


بررسى هاى موضوعى در علوم، بيشتر به روشن شدن زواياى پنهان و ناگفته هاى علوم مى انجامد، مسئوليتى كه از عهده مقالات و ـ نه كتب ـ برمى آيد. مشخص بودن موضوع مقاله باعث مى شود تا نويسندگان بهتر به ابعاد موضوع بپردازند و خوانندگان آسان تر به مطالب متنوع دسترسى يابند.
زين سبب ، دكتر زهرا مصطفوى در كتاب «تأملات و تحقيقات پيرامون برخى مسائل فلسفه و كلام » (انتشارات اطلاعات، ۱۳۸۵) با نگارش سيزده مقاله مستقل سعى در برآوردن هدف مذكور دارد. نويسنده در نخستين مقاله، به بازسازى نظر خيام در باره «وجود» مى پردازد و براين باور است كه حكيم عمرخيام با آن كه از فلاسفه مشاء به حساب مى آيد، در چند رساله فلسفى خود به دفاع از نظريه اصالت ماهيت پرداخته است و وجود را امرى اعتبارى و ذهنى مى داند. مفهوم وجود يك معناى مشكك ميان وجود عينى ، ذهنى ، رابطى و رابط است.
مصطفوى در مقاله دوم به «بررسى شبهه ابن كمونه» مى پردازد. ابن كمونه كه از شارحان حكمه الاشراق است ، در باره توحيد حق تعالى اشكالى مطرح كرده است كه شايد دو خداوند كاملاً جداگانه كه هيچ اشتراكى در صفات و آفرينش نداشته باشند، موجود باشند. به گفته نويسنده، تلاش براى حل چنين شبهه اى كه يكى از مهمترين مسائل حكمت الهى راهدف گرفته آغاز گرديده و بيانات مختلفى براى فرار از آن ابراز شده است . ملاصدرا نيز از بيانات متفاوتى در جهت حل اين مشكل استفاده كرده است و آن را در صورت پذيرش اصالت ماهيت در واجب ، غيرقابل پاسخ مى داند. وى معتقد است كه پاسخ صحيح به اين شبهه از ابتكارات اوست.
از آنجا كه صفات واجب الوجود بالذات از مباحث مهم فلسفه الهى است و همچنين ، صفات حق تعالى و تقسيمات آن و اتحاد آن با ذات و ارجاع صفات سلبى به ثبوتى و ديگر مباحثى كه در اين حوزه فلسفه مطرح است به تحقيق و تبيين دقيق نياز دارد ، نويسنده هم به سهم خود كوشيده تا خلاصه اى از آراى صدرالمتألهين و پيروان حكمت متعاليه را در باره اين موضوع در سومين مقاله اش با عنوان «صفات واجب الوجود بالذات» ارائه كند. از ديگر مباحث اين كتاب مقايسه نظر ابن سينا و ملاصدرا در مسأله علم بارى تعالى است مؤلف دراين مقاله مدعى است كه ابن سينا علم خدا را عبارت از صورت هاى مرتسم نزد او و به صورت كلى و متعلق به ماهيت اشيا و به نحو اجمالى مى داند. در مقابل، ملاصدرا علم خدا را وجودى مجرد از ماده و عين ذات حق و به نحو جزيى و غيرقابل تغيير تعبير مى كند، كه به وجود موجودات تعلق مى گيرد و به نحو تفصيلى است به عقيده زهرا مصطفوى آراى اين دو فيلسوف از جهاتى نيز باهم موافق اند: علم خدا نسبت به اشيا را قبل از خلق آنها مى دانند كه تغييرات جزئيات موجب تغيير در ذات حق نيست ، صورت اشيا نزد خداوندحاضر است ، كثرت صورت هاى معقوله موجب تكثر در ذات حق نيست ، خداوند به علم واحد همه مخلوقات را مى داند، جهت صدور اشيا از خدا عين جهت علم او به اشيا است، صدور اشيا از خداوند موجب كمال او نيست، بلكه به گونه اى است كه مخلوقات از او صادر مى شود.
مصطفوى در ششمين مقاله كتاب خود به بررسى مثل افلاطونى از منظر صدرالمتألهين مى پردازد.
به گفته او، نظريه مثل افلاطونى كه در طول تاريخ فلسفه محور نقد و بررسى بوده است، توسط ملاصدرا با بيانات گوناگون مستدل و تبيين گرديده است. ملاصدرا، اين نظريه را به صورتى مطرح مى كند كه شباهت كاملى به نظريه ايمان ثابته عرفا داشته باشد. به اعتقاد وى، هر موجودى در جهان مادى داراى يك موجود واحد عقلانى در عالم عقول است كه از نظر ماهيت عين اوست و آن موجود مدبر واسطه خلقت آن است. در عين حال، داراى موجودى الهى است كه در علم بارى تعالى بود، و جداى از او نيست و به همين جهت متحد با ذات بوده و از علوم كمال الهى محسوب مى شود. «نظريه ارباب انواع از منظر شيخ شهاب الدين سهروردى» عنوان ديگر مقاله اوست. سهروردى ارباب انواع را موجوداتى خارجى و از عالم عقول و واسطه خلق موجودات مادى و مدبر بر امور آنها مى داند و استدلالى قابل اعتنا را به كمك قاعده «امكان اشرف» براى اثبات آن اقامه نموده است و در اين جهات گامى در جهت تفسير صحيح از كلام افلاطون و تثبيت آن برداشته، اگرچه از جهاتى نيز مورد نقد واقع شده است.
مصطفوى در فصل ديگرى از كتابش به مقايسه نگرش صدرالمتألهين و ابن سينا در مسأله اتحاد عاقل و معقول مى پردازد. نظريه اتحاد عقل و عاقل و معقول از جمله موارد اختلاف ميان ابن سينا و ملاصدرا است.
ابن سينا منكر آن و ملاصدرا معتقد به آن است. به گفته نويسنده، برخى بر اين باورند كه ابن سينا نيز در برخى عبارات خود نظريه اتحاد را پذيرفته است، اما با توجه به مبانى و نظرات وى آنچه مورد قبول اوست به كلى با برداشت ملاصدرا متفاوت است و نمى توان آنها را هم عقيده دانست. به نظر ملاصدرا، جوهر نفس در هنگام تعقل تغيير كرده و ارتقا مى يابد تا وجودات عقلانى را درك كند. اما به عقيده ابن سينا جوهر نفس ثابت بوده و عوارض آن تغيير مى كند و با تجريد صورتهاى محسوس مفاهيم عقلانى در او نقش مى بندد. بنابراين، نظريه اتحادى كه مورد تأييد شيخ الرئيس قرار گرفته غير از آن است كه مورد تأييد ملاصدرا واقع شده است.
«وجود ذهنى از منظر شهيد مصطفى خمينى» عنوان بحث بعدى است كه مصطفوى سعى دارد به تبيين آن بپردازد. لازم به ذكر است كه صدرالمتألهين براى حل اشكالات وجود ذهنى و تطابق ماهيت در خارج و ذهن، نظريه اختلاف حمل اولى ذاتى و شايع صناعى را مطرح كرده است. اما اين نظريه بنا بر تصريح ملاصدرا براساس مبانى قوم بوده و نظريه صحيح عبارت از آن است كه انسان در هنگام تعقل با ارتقا به عالم عقول با موجودات عقلانى در عقل منفصل شده و آنها را درك مى كند. به عقيده نويسنده، شهيد مصطفى خمينى، ضمن اشكال به هر دونظريه بر اين باور است كه انسان در مقام ارتقا به عالم عقول نمى تواند معقولات خود را كه قيام ضرورى به نفس دارند خلق كند، بلكه، پس از بازگشت به عالم نفوس، در عقل متصل خود صورتهاى عقلانى ديگرى را مطابق موجودات عقلانى مى آفريند و آنها را درك مى كند. موضوع دهمين مقاله كتاب، «مقسم و چگونگى تقسيم به جوهر و عرض» است. نويسنده در اين مقاله به تعريفات گوناگون جوهر و عرض مى پردازد و پاسخ هاى مطرح به برخى سؤالات را بيان مى كند.
«اثبات عصمت پيامبران به مدد آيات قرآن» از ديگر فصول اين كتاب است. اين مقاله به نقل آياتى از قرآن كريم كه قابليت استناد را براى اثبات عصمت دارد مى پردازد تا پاسخى دهد به اين سؤال كه آيا عصمت پيامبران يكى از آموزه هاى قرآن است يا فقط به كمك ادله عقلى و روايات قابل اثبات است. آيات مورد نظر چند دسته است: آياتى كه مستقيماً دلالت دارد و جنبه اى از جنبه هاى عصمت را اثبات مى كند. آياتى كه به كمك مقدمات ديگرى و ملازمات خاصى مسأله عصمت را اثبات مى كند، خواه اين مقدمات از آيات قرآن باشند يا ادله عقلى يا اجماع. اهميت اين بحث در اين نكته نهفته است كه آياخداوند انبيا را معصوم مى دانسته؟ آيا تبليغ عصمت انبيا را در ميان مسلمانان لازم مى شمرده است يا خير؟
بحث كليات خمس از مباحث مهم و ارزشمند در منطق است كه كمتر تحقيق مستقلى پيرامون آن انجام شده است. از آنجا كه عدم توجه به مباحث اين قسمت از منطق باعث اشتباهاتى در بحث تعريفات، قضايا، صناعات خمس، جواهر و اعراض و... مى شود، دكتر مصطفوى آخرين بحث كتاب خود را به موضوع «تحقيق پيرامون كليات خمس» اختصاص داده است.
در مجموع دكتر زهرا مصطفوى سعى كرده است تأملات و تحقيقات خود را در دو حوزه فلسفه اسلامى وكلام در قالب ۱۳مقاله در ۴۳۰صفحه مدون كند و اثرى قابل تأمل و ويژه ارائه نمايد.
دكتر زهرا مصطفوى
انتشارات اطلاعات



خان احمدی
نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: