دو کتابی که سعدی و ایرج میرزا نام آنها را فراموش کرده‌اند/ وحید سبزیان‌پور

1392/10/16 ۱۲:۲۲

دو کتابی که سعدی و ایرج میرزا نام آنها را فراموش کرده‌اند/ وحید سبزیان‌پور

یوسفی، خزائلی و خطیب­‌رهبر در شرح این حکایت از بوستان، اشاره­‌ای به نام کتاب فراموش شده سعدی نکرده­‌اند.

 

 

سعدی در بوستان، داستانی نقل کرده، می­گوید نام کتاب را فراموش کرده­‌ام.

ندانم کجا دیده­‌ام در کتاب / که ابلیس را دید شخصی به خواب //

به قامت صنوبر به طلعت چو ماه / برازنده بزم و ایوان و گاه //

فرا رفت و گفت ای عجب این تویی / فرشته نباشد بدین نیکویی //

نظر کرد و گفت: ای نظیر قمر / ندارند خلق از جمالت خبر //

ترا سهمگین روی پنداشتند / به گرمابه در زشت بنگاشتند //

بخندید و گفت: آن نه شکل من است / و لیکن قلم در کف دشمن است (بوستان) 

در هیچ یک از منابع در دسترس این مقاله، اشاره­ای به منبع این حکایت نشده است.

یوسفی، خزائلی و خطیب­‌رهبر در شرح این حکایت از بوستان، اشاره­‌ای به نام کتاب فراموش شده سعدی نکرده­‌اند.

اما ریشه این مثل، یک فکر و اندیشه ایرانی است، و یا دست کم در فرهنگ ایرانیان قبل از اسلام وجود داشته است، زیرا ثعالبی شاعری به نام ابوالفضل السکری المروزی را نام می­‌برد که ضرب­المثل‌های ایرانی را به عربی ترجمه می­‌کرده است، بیت زیر یکی از ابیات شاعر مذکور است که به اعتقاد ثعالبی از حکمت­‌های ایرانیان است:

ما أقبح الشیطان لکنّه / لیس کما ینقش أو یذکر (ثعالبی، 1403: 4/102)، ترجمه: چقدر شیطان زشت است ولی آنگونه که گفته می­شود و یا نقاشی می­شود نیست. برای اطلاع بیشتر از ریشه ایرانی اشعار شاعر مذکور نک: آذرنوش (1386: 214-215)

بنابراین با توجه به آشنایی سعدی با منابع عربی می­توان حدس زد که منبع فراموش شده سعدی در نقل این داستان، کتاب یتیمة الدهر ثعالبی است که حدود دو قرن قبل از سعدی می­زیسته است.

داستان دو روباه در اشعار ایرج میرزا و منطق­الطیر

ایرج در مثنوی عارف­نامه داستان دو روباه نر و ماده را شرح می­دهد که به دام صیادی می­‌افتند، یکی از آن دو می­‌پرسد: پس از این کجا یکدیگر را خواهیم دید؟ دیگری می­گوید: در دکان پوستین فروشان. ایرج  در ابتدای این حکایت می­گوید : نمی­دانم این داستان را کجا خوانده یا شنیده­ام .

ندانم در کجا این قصه دیدم / و یا از قصه پردازی شنیدم //

که دو روبه یکی ماده یکی نر / به هم بودند عمری یار و همسر //

ملک با خیل، تازان شد به نخجیر / کشیدند آن دو روبه را به زنجیر //

چو  پیدا گشت آغاز جدایی / عیان شد روز ختم آشنایی //

یکی مویه­کنان با جفت خود گفت / که دیگر در کجا خواهیم شد جفت //

جوابش داد آن یک از سر سوز / همانا در دکان پوستین­دوز  (ایرج میرزا) 

در منابع قبل از ایرج، این داستان در منطق­‌الطیر آمده است.

آن دو روبه چون بهم همبر شدند / پس به عشرت جفت یکدیگر شدند 

خسروی در دشت شد با یوز و باز / آن دو روبه را ز هم افکند باز

ماده می­پرسید ز نر کای رخنه­جوی / ما کجا با هم رسیم آخر بگوی؟

 گفت ما را گر بود از عمر بهر / در دکان پوستین دوزان شهر (عطار) 

محجوب (2536: 91) در تعلیقات خود، بر اشعار ایرج به منبع داستان اشاره نکرده است. درودیان (1380:  111) منبع آن را منطق­الطیر عطار و  حلبی (1358: ، 9) منشأ الهام آن را  محاضرات راغب دانسته است: «وَقَعَ فِی شَرِکِ صَیَّادٍ ثَعْلبان فقالَ أحدُهِما لِصَاحِبِه: یا أَخِی أینَ تَرَی نَلتَقِی؟ قالَ فِی الفَرائین بعدَ ثلاثةِ أیامٍ». دو روباه در دام صیادی افتادند یکی به دیگری گفت: ای برادر گمان می­کنی کجا یکدیگر را ببینیم؟ گفت 3 روز دیگر در دکان پوستین­فروشان.  شفیعی کدکنی ( 1383: 622)  مأخذ داستان مذکور در منطق­‌الطیر را روح­الارواح  سمعانی  دانسته است. گوهرین، خاتمی و برزی در شرح خود بر منطق الطیر  توضیحی درباره منبع این داستان نداده‌­اند.  از نکات قابل تأمل این است که هرچند راغب (وفات، 502 ه.ق.) مقدم بر سمعانی (وفات، 534ه. ق.) بوده ولی به نظر می­رسد منبع راغب نیز کتاب البصائر و الذخائر ابو­حیان توحیدی  (1964، 5/285) بوده که یک قرن قبل از راغب در سال 400 وفات نموده است.

 

منابع

آذرنوش، آذرتاش، (1386) چالش میان فارسی و عربی، نشر نی، چاپ اول.

التوحیدی، ابوحیان، (1964)، البصائر و الذخائر، عنی بتحقیقه و التعلیق علیه الدکتور ابراهیم الکیلانی.

الثعالبی، ابو منصور، (1403)، یتیمة الدهر فی محاسن أهل العصر، شرح و تحقیق الدکتور مفید محمد قمیحة، بیروت، لبنان، دار الکتاب العلمیة.

حلبی، علی اصغر، (1358)، خواندنی های ادب فارسی ، انتشارات زوار.

درودیان، ولی الله، (1380)، سرچشمه‏های مضامین شعر ایرج میرزا، نشر قطره.

شفیعی کدکنی، محمد رضا، (1383)، مقدمه، تصحیح و تعلیقات بر منطق الطیر ، انتشارات سخن

محجوب، محمد جعفر، (2536)، تحقیق در احوال و آثار و افکار و اشعار ایرج میرزا و خاندان و نیاکان او، تهران، نشر اندیشه، چاپ سوم.

 

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: