گنجينه موسيقي قشقايي، گلايه‌ها در دل دارد

1392/10/16 ۱۰:۳۷

گنجينه موسيقي قشقايي، گلايه‌ها در دل دارد

پروين بهمني كه به نمايندگي از موسيقي قشقايي ايران در چهارمين فستيوال فرهنگ و موسيقي تركان جهان شركت كرده و عنوان «بانوي برگزيده فرهنگي ترك‌زبانان جهان» را كسب كرده است، در سال 1328 در ايل قشقايي چشم به جهان گشود. پدرش غلامرضا‌بهمني، از موسيقيدانان ايل و صاحب سبك بود و باعث شد تا پروين نيز در كودكي به موسيقي ايل علاقه‌مند شود.

 

زهرا لاجوردی‌نیا: پروين بهمني كه به نمايندگي از موسيقي قشقايي ايران در چهارمين فستيوال فرهنگ و موسيقي تركان جهان شركت كرده و عنوان «بانوي برگزيده فرهنگي ترك‌زبانان جهان» را كسب كرده است، در سال 1328 در ايل قشقايي چشم به جهان گشود. پدرش غلامرضا‌بهمني، از موسيقيدانان ايل و صاحب سبك بود و باعث شد تا پروين نيز در كودكي به موسيقي ايل علاقه‌مند شود. پژوهشگر موسيقي قشقايي در محضر استاداني چون محمد حسين كياني (آواز خان بنام ايل قشقايي)، محمدقلي خورشيدي (شاهنامه خوان معروف ايل)، هادي نكيسا و حبيب‌الله گرگين‌پور (مشهورترين موسيقيدانان ايل) و محمدرضا درويشي موسیقی را آموخت. وي مدت مديدي نيز نزد هنگامه اخوان به آموختن موسيقي رديفي ايران پرداخت. او همچنين فرزندان خود را با موسيقي سنتي و عشايري آشنا كرد و بيش از دو دهه است كه زندگي خود را وقف پژوهش و احياي موسيقي سنتي و اصيل ايل قشقايي كرده است.

 

 

صداي خش‌دارش در گوشي تلفن پيچيد. سلام گرمش فضاي حرفه‌اي ذهنم را متلاشي كرد؛ با زني به گفت‌و‌گو نشستم كه دوستش داشتم. آنفلوآنزا بر جسم بانوي موسيقي نواحي قشقايي غالب شده بود اما روحيه‌اش همچنان شاد بود. گويي پروين بهمني از يك خبرنگار فاصله مي‌گرفت و در عوض ترجیح می‌داد با من به عنوان يك هموطن صحبت کند.

در حالي كه از هموطنانش دلخور بود، دلخور از اين‌كه چرا لباس‌هاي محلي اقوام ايراني را نمي‌شناسند و پشت در سفارتخانه كشورهاي ديگر صف‌هاي طولاني مي‌بندند تا ويزا بگيرند و به تماشاي سرزمين و فرهنگ آن‌ها بروند. مي‌گفت: «در اردبيل هم كه همزبان هستيم وقتي مرا با لباس محلي ديدند پرسيدند از تاجيكستان آمده‌ام يا از ترك‌هاي بختياري هستم». او حمايت نمي‌خواهد، فقط مي‌خواهد مردمش موسيقي خودشان را گوش كنند نه موسيقي غربي را.

موسيقي در رگ و پي ايل قشقايي است و حتي آن زمان كه طبقات بالاي جامعه يعني ايلات و خوانين موسيقي اجرا نمي‌كردند، در ايل قشقايي، خوانين هم جزو موسيقيدانان بوده‌اند. صمصام خان هم از جمله ايلخانان قشقايي از اين دسته بوده كه از حافظه شفاهي مردم پاك شده بود و پروين بهمني با تحقيق‌هاي ميداني از اين مسأله پرده برمي‌دارد و ابراهيم كهن‌دل از نوادگان صمصام خان را به عنوان همخوان به كنسرت مي‌آورد تا كنسرتي پژوهشي به ياد صمصام خان اجرا كنند. شايد همين ريشه‌هاي قوي هنر در ايل، پدري صاحب‌سبك در موسيقي و لالايي‌هاي دايه‌اش است كه اين پژوهشگر موسيقي را «عاشق و مجنون موسيقي» كرده است.

سال پيش كه براي شركت در همايش موسيقيدانان ترك زبان به دانشگاه آتاتورك رفته و براي ايران نام‌آوري كرده بود، به خاطر حمل چمدان‌هاي پر از كتاب، زانوهايش آسيب ديده و همين مشكل باعث شد كه پيشنهاد راه‌اندازي فرهنگ قشقايي شناسي در دانشگاه آتاتورك را با همه امكانات مسكن، حقوق عالي و كنسرت‌هاي پژوهشي و... بي‌جواب بگذارد. دكترها مي‌گفتند كشكك زانويش آسيب ديده و بايد عوض شود. وقتي پرسيدم چرا درمان را دنبال نكرديد، پاسخ داد: «اگر به بيمارستان بروم و بگويند هزينه عمل 20 ميليون تومان مي‌شود، اين پول را از كجا تأمين كنم. هزينه لازم براي درمان را ندارم. قلبم هم مشكل دارد. به آقاي مرادخاني نامه نوشته‌ام و آقاي درويشي به آن‌ها گفته است حداقل تا زنده است به ديدارش بياييد. نه تنها من كه به هنرمندان قول‌هاي بسياري داده‌اند كه اميدوارم عملي شود و واقعاً اميد دارم.» دردهايش را كه مي‌گويد و ابراز ناراحتي‌ام را كه مي‌شنود، ادامه مي‌دهد: «اما درد و رنج من چيز ديگري است. فرهنگ ما بسيار غني است و آن طرف (غرب) آن را مي‌برند، با هزينه‌هاي هنگفت حمايت مي‌كنند و در نهايت به نام خود به ثبت مي‌رسانند.»

درد و رنج ديگرش لالايي‌هايي است كه مي‌روند به فراموشي سپرده شوند؛ لالايي‌هايي كه خوابي آرام به كودكان هديه مي‌داد و پيوند عاطفي مادر و كودك را مستحكم مي‌كرد؛ نواهاي مادرانه‌اي كه جايش را به قرص‌ها و قطره‌ها داده است. نگران است؛ از اين كه همين قرص‌ها در فرداي جواني جايش را به قرص‌هاي مضر مخدر دهد و پيوندهاي عاطفي در قالب همين نيازها تعريف شود.

برخي آلبوم‌هاي پژوهشي از موسيقي محلي پروسه طولاني مجوزگيري را بايد طي كند و جز معدود كتاب‌هايش كه وارد بازار شده، براي برخي ديگر بايد به اين در و آن در بزند، آقاي درويشي و دانشگاه تبريز را به ياري بطلبد و گاه و بيگاه سري به تركيه بزند. سرزمين ترك‌ها براي موسيقي قشقايي هزينه و زمان صرف مي‌كند و حتي تمام مراحل ويراستاري و تايپ را هم متقبل مي‌شود تا اثر مكتوبي از «گنجينه موسيقي قشقايي» داشته باشد - محمدرضا درويشي، پژوهشگر موسيقي نواحي، پروين بهمني را گنجينه موسيقي نواحي لقب داده است- شايد تنها به دليل وجود سه شهر بُللو، بُربُر و ايگدر كه ترك قشقايي دارند.

«كوراوغلو» را علي قفقازيالي، رئيس دانشكده ادبيات دانشگاه آتاتورك ويراستاري و چاپ كرده و قرار است از تركيه به ايران و شهر تبريز بيايد و بعد به فارسي ترجمه شود. «قريب و صنم» هم هنوز به پايان نرسيده اما بهمني مي‌گويد: «احتمالاً اين كتاب را هم براي چاپ به تركيه مي‌فرستم چون آن‌ها امكانات دارند و تا به حال خوب كار كرده‌اند. قفقازيالي انساني فعال و پرتلاش است و تاكنون به‌خوبي از من و آثارم حمايت كرده است». «ايران ترك لره» (ترك‌هاي ايران) كه راجع به موسيقيدانان ترك ايران است، نيز مورد حمايت واقع شده و بهمني قرار است در كتاب‌هاي بعدي‌اش فرهنگشان را به قلم تحرير درآورد.

مي‌گويد: «اينجا نبايد نان بخوريم تا بتوانيم كتاب‌هايمان را چاپ كنيم»، اما با همان قلب مهربان و اميدوارش ادامه مي‌دهد: «البته براي كتاب‌هاي آخر، آقاي درويشي حمايت كرده‌اند و به كمك وي نامه‌اي به دفتر موسيقي نوشتيم تا يك CD به نام «در ايل ما بمان فرود» را كه 2 سال است در انجمن موسيقي به سر مي‌برد، منتشر كنند». فرود گرگين‌پور از موسيقيدانان بنام قشقايي است كه در قيد حيات، اما بيمار است و بهمني پيش‌تر يك كنسرت پژوهشي را براي وي در فرهنگسراي ارسباران برگزار كرده است.

از كتاب «اصلي و كرم» مي‌پرسم كه مطلع مي‌شوم؛ در حال ويراستاري و آماده‌سازي براي چاپ است. گويي دكتر جمالي استاد دانشگاه تبريز در حال ويراستاري آن است تا با حمايت‌هاي آقاي درويشي كتاب به چاپخانه سپرده شود.

همان‌طور كه به انبوه فعاليت‌هاي پژوهشي اين زن پرتلاش و خستگي ناپذير قشقايي مي‌انديشم، مي‌گويد «زندگينامه موسيقيدانان قشقايي» را هم نوشته است و بعد از «اصلي و كرم» به چاپ مي‌رسد.

«حكيمه بانوي ايل زربانو» كتاب ديگر بهمني است كه تحقيق و پژوهش آن به پايان رسيده و با انبوهي از اطلاعات جالب و دست اول درباره زنان نام‌آور ايل قشقايي در صف انتظار چاپ به سر مي‌برد. حكيمه، بانويي از ايل قشقايي است كه حدود 5/2 قرن پيش باسواد بوده و باور عمومي اين است كه وي سرطان را هم تشخيص داده است.

30 سال سفر، پژوهش و تحقيق ميداني، از هنر و هنرمنداني كه هيچ اثر مكتوبي از آن‌ها به جاي نمانده، از فرهنگ شفاهي ايل قشقايي كه در ييلاق و قشلاق از فرهنگ بختياري‌ها و بويراحمدي‌ها تأثير پذيرفته است. پاكسازي هنري شنيداري بدون منبع و مأخذ مكتوب و مسجل دشوار است و تنها عشق مي‌تواند راهگشا باشد.

نه تنها كتاب‌هايش كه اغلب كنسرت‌هايش هم پژوهشي است و مي‌گويد: «پژوهش رويكرد اصلي كارهايم است چون مي‌خواهم بدانم و مي‌خواهم آنچه را مي‌دانم به ديگران هم عرضه كنم». با همه اينها مهمترين دستاورد اين 30 سال را بازشناسي يك رپرتوار ازيادرفته موسيقي قشقايي به نام موسيقي عاشيقي قشقايي مي‌داند؛ عاشيق‌هايي كه از صولت‌الدوله مستمري مي‌گرفتند و از 80 سال پيش كه وي در زندان رضاشاه كشته شد، مستمري آن‌ها هم قطع شد و زندگي بر آن‌ها سخت گرفت؛ به گونه‌اي كه حتي توان تعمير سازهايشان را هم نداشتند و پراكنده شدند. بهمني ادامه مي‌دهد: «پس از بازشناسي اين بخش از موسيقي قشقايي، چند ساز بازسازي شده را به عاشيق‌هاي شاخص داديم و در تالار وحدت كنسرتي را به ياد عاشيق اسماعيل برگزار كرديم. الان هم مستمري مختصري در حدود 130 هزار تومان به آن‌ها تعلق مي‌گيرد».

وي موسيقي عاشيقي را اصلي‌ترين قسمت موسيقي قشقايي مي‌داند و 3، 4 عاشيق توانمند و شاخص را يافته و در برنامه‌ها و كنسرت‌ها شركت مي‌دهد. اين عاشيق‌ها كه هم منظومه مي‌خوانند و هم ساز مي‌زنند و هم آواز را خودشان اجرا مي‌كنند، چند باري هم به جشنواره فجر آمده‌اند و ذائقه‌ها را سيراب كرده‌اند.

پروين بهمني امسال هم با موسيقي حاشيه زاگرس به جشنواره فجر مي‌آيد و موسيقي قشقايي، بويراحمدي، بختياري و موسيقي محلي شيراز را به پاسداشت ايلش، بويراحمد، ييلاق‌هايش و شيراز كودكي‌اش به اجرا مي‌گذارد. كنسرت را براي معرفي موسيقي صحيح به جوانان و نسلي كه كمتر در زندگي روزمره‌اش در معرض موسيقي محلي قرار مي‌گيرد، خوب و مؤثر مي‌داند، البته به شرط اين‌كه مردم بيايند، ببينند و بشنوند. مي‌گويد: «اين موسيقي گوش‌هاي مخصوص مي‌خواهد و هنوز همه مردم اين موسيقي‌ها را گوش نداده‌اند.»

آلبوم‌ها آخرين تير تركش اين بانوي پژوهشگر و هنرمند است. برخي مثل «خداي من غريب»، «نغمه‌هاي عاشيقي قشقايي» و «آوازهاي قشقايي» محمدحسين كياني منتشر شده و برخي از جمله «در ايل ما بمان فرود» و اجراهايي كه در تاجيكستان، آلمان، كپنهاگ، ايتاليا، شيراز، اردبيل و تالارهاي مختلف تهران داشته، هنوز به دست مردم نرسيده است.

صداي خنده همواره در ميان صحبت‌هاي بانوي هنرمند و اميدوار ايل قشقايي شنيده مي‌شود، حتي آن زمان كه از بيماري و سختي‌هاي پژوهشگري‌اش مي‌شنوي، آنجا كه مجبور مي‌شود كتاب‌هايش را براي چاپ به تركيه بفرستد و آلبوم‌هايش در خانه موسيقي خاك بخورد. اما وقتي به فراموشي لالايي‌هاي مادرانه ايل، عاشيق‌هاي پراكنده و غلبه موسيقي‌هاي غربي بر ذهن و روح جوانان مي‌رسي، صدايش رنگ غم مي‌گيرد و ناراحتي‌اش ‌را مي‌توان از پس تك تك دل‌نگراني‌هاي مادرانه‌اش شنيد.

وقتي مي‌گويم مواظب خودتان باشيد كه شما گنجينه‌اي از فرهنگ و هنر ايران هستيد، تشكر مي‌كند و مي‌گويد: «آقاي درويشي هم اين لقب را به من داده‌، اما اميدوارم موسيقي‌مان دچار فراموشي نشود و چاپ كتاب‌هايم و انتشار آلبوم‌هايم را به چشم ببينم و تنها بعد از مرگم به فكر كارهايم نيفتند.»

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: