1392/10/8 ۰۹:۳۱
مهسا جزینی / پنجهزارتومان ورودیه باغ موزهای است که زمانی قصر بود و بعد هم زندان اما حالا شباهتی به هیچکدامشان ندارد. آنچه «مارکوف» روسی روی بقایای قصر قجر در سال 1308 بنا کرد، 192 سلول انفرادی و جمعی با گنجایش 800نفر داشت که به نخستین زندان مدرن ایران و شاید تاریخیترینش به مدت بیش از 80 سال، بدل شد؛ تا جایی که «بزرگ علوی» از گروه 53نفر دربارهاش گفته است: «دیوارها و حیاطهای این زندان قصر چیزها دیدهاند.
بیش از یک سال از افتتاح موزه زندان قصر گذشت
مهسا جزینی / پنجهزارتومان ورودیه باغ موزهای است که زمانی قصر بود و بعد هم زندان اما حالا شباهتی به هیچکدامشان ندارد. آنچه «مارکوف» روسی روی بقایای قصر قجر در سال 1308 بنا کرد، 192 سلول انفرادی و جمعی با گنجایش 800نفر داشت که به نخستین زندان مدرن ایران و شاید تاریخیترینش به مدت بیش از 80 سال، بدل شد؛ تا جایی که «بزرگ علوی» از گروه 53نفر دربارهاش گفته است: «دیوارها و حیاطهای این زندان قصر چیزها دیدهاند. در دل این سلولها اسرار تاریخ ایران پنهان است. اینها تیمورتاش را دیدهاند که زانوی غم در آغوش داشته و مثل پیرزنها گریه کرده است. اینها علیمردانخان بختیاری را دیدهاند. اینها عزتالله دلیر را دیدهاند که روزی توانست بر خود اینها یعنی دیوارهای تنومند و عظیم غلبه کند و از زندان فرار کند. همین عزتالله با دست و پای زنجیرشده با یک بشقاب شکسته زمین را به عمق یک متر و بلکه بیشتر حفر کرده و میکوشیده در پنهان و از زیر بر آنها یعنی دیوارهای سرد و مرطوب غلبه کند. این دیوارهای قصر دیدهاند که چگونه دکتر ارانی و دلاوران دیگر که با او در مبارزه شریک بودهاند و پس از چند روز گرسنگی، با سیصد ضربه شلاق روزه سیاسی خود را شکستهاند. اینها مرگ جوان سادهلوحی چون جهانسوزی را به چشم دیدهاند و دم نزدهاند. این دیوارهای قصر مجسمه کامل ملت ایران هستند مصایبی تحمل کرده و دم نزدهاند.»
اما آنچه شهرداری تهران بعد از تعطیلی زندان و بازسازی در معرض دید بازدیدکننده قرار داده است، کمتر شباهتی به یک زندان با کمترین تعلق به گذشته تاریخیاش دارد. دستاندازیها و تخریبها، تقریبا چیزی از «تاریخ قصر» بهجا نگذاشته به جز یک سازه. شبیهسازیها هم با کمترین میزان خلاقیت و بیشترین میزان جابهجایی انجام شده است. زندان قصر حالا بیشتر شیک شده است تا موزه. قصر در گذشته شامل زندان عمومی یا شماره یک، زندان شماره دو، سه و چهار، بهداری و دارالتادیب بوده که به مرور زمان، کاربری بخشهایی از آن تغییر یافت. مثلا دارالتادیب که بعدها به کانون اصلاح و تربیت تغییر نام داد، به مکانی دیگر انتقال داده شد و زندان شماره دو که در دهه30 محل نگهداری افسران حزب توده بود، بعدها در دهه 40 و 50 به زندان محل نگهداری معتادان اختصاص یافت. زندان عمومی همان ساختمان اصلی زندان و نقشه آن شبیه چلیپای شکسته با چهار دالان است که توسط چهارهشتی به شکل مربع در وسط به هم متصل میشود. در ابتدای بخشی که «پهلوی اول» نام گرفته، مجسمه مومی دو ژاندارم با لباس و کلاه آبی و سبیل مخصوص قرار دارد و بعد، سلولهایی که کنار یکی از آنها تابلویی با عنوان «53»نفر بدون هیچ توضیحی، تصویری یا مجسمهای یا حتی نوشتهای از آنچه بر اینان رفته، در معرض مشاهده بازدیدکننده قرار گرفته است. تنها یادمان متفاوت و کمی مفصلتر از دربندان دوره پهلوی اول، مربوط است به فرخی یزدی. بخش قابل توجه و متمایز زندان، تصاویر اسناد مکاتبات درون و برون اداری زندان قصر است. البته به نظر میرسد در گزینش این اسناد هم گاه سلیقه دخیل بوده و هست. اما یکی از جالبترین بخشهای موزه آنجایی است که بازدیدکننده صدای آواز پرسوزوگداز یک زندانی را میشنود؛ در بخشی که تحتعنوان دوران «پهلوی دوم» احیا شده است. در مقابل یکی از سلولها، صدایی پخش میشود که زمانی زندانبانی از زندانی خودش ضبط کرده است. همینطور، در این قسمت تصاویری از قدیمیترین زندانیان زمان شاه مانند صفر قهرمانیان و محمدعلی عمویی قرار داده شده است. اگرچه سندیت تاریخی آن به لحاظ مکان مورد تردید است چون زندانیان سیاسی محبوس در زندان قصر در آن زمان، در ساختمان اصلی، ساختمان سیمانی پشت آن، نگهداری میشدند. در نهایت، آنچه بازدیدکننده پرسشگر در باغ موزه قصر با آن روبهرو میشود، بیشتر شبیه تکههای بریدهشده است که نه یک روایت کلی به نام تاریخ زندان قصر و گاهی ارتباطی به تاریخ مکان نیز ندارد. برای نمونه، فرمان مشروطیت با صدای ضبطشده مظفرالدینشاه که معلوم نیست چه ربطی به تاریخ زندان قصر دارد یا تابلوهای نقاشی و سازههای نمادین حجمی در حیاط موزه که میتوانسته هر کجا باشد. محمد بستهنگار، زندانی سیاسی ملی- مذهبی قبل از انقلاب، در یادآوری خاطراتش از زندان قصر گفته است: «وقتی دست خانواده و زن و بچه خود را گرفتم تا مثلا مکان زندان سابق خودشان را نشانشان بدهم، آنچه دیدم کمتر شباهتی به آنچه بود داشت.» بستهنگار میگوید که کل زندان شماره سه و چهار که در دهه 40 و 50 به زندانیان سیاسی اختصاص داشت تخریب شده است.
اصغر کورونگی، رییس وقت زندان قصر در آن دهه، هم معتقد است که آنچه اکنون بهعنوان موزه زندان سیاسی در قسمت شرقی باغ موزه به مراجعان نشان داده میشود، زندان شماره دو بوده که در دهه 30 در اختیار ارتش قرار داشته و افسران تودهای در آنجا نگهداری میشدند اما بعدها که در اختیار شهربانی قرار میگیرد، به بند معتادان تبدیل میشود. این در حالی است که در بازسازی موزه عکس برخی زندانیان سیاسی را جلو ورودی آن زدهاند و در مواجهه بازدیدکننده با این بخش زندان، اینگونه به نظر میرسد که گویا اینجا قبلا زندان سیاسی بوده است. ورودی این بخش به عکسهای بخشی از زندانیان سیاسی آن زمان مزین شده؛ اگرچه در این بخش هم سعی شده که به نوعی فضای مخوف زندان سیاسی احیا شود، مانند صداهای بازسازیشده از شکنجه زندانی و فریادهای نگهبان. اتاق ملاقات هم به نظر میرسد به همان صورت قبل احیا شده است؛ شامل دو ردیف راهرو با پنجرههای میلهای مقابل هم که زندانیها و خانوادههایشان روبهروی هم مینشستند و صحبت میکردند و صداها اما در هم میپیچید و همهمه ایجاد میشد. این شکل از ملاقات، مربوط به زمانی است که هنوز کابین و تلفن وارد زندان نشده بود و ملاقاتها تقریبا همگانی بود.
بزرگ علوی در جای دیگر از خاطراتش از قصر مینویسد: «زندان قصر جای مخوفی است. دیوارهای عظیم و متعددی که کریدورهای زندان را احاطه کرده، در تازهوارد چنین تاثیر میکند که گویی کسی که به دام افتاد، دیگر هرگز آزاد نخواهد شد... جای مرموزی است این زندان قصر ولی در عین حال پیچ و مهره آن ساده و انعکاس کامل زندگانی ملت ایران است. کسانی که پیش از من در زندان قصر بودهاند نیز نتوانستهاند اسرار این دخمه مرگ را کشف کنند. زندان قصر یعنی خانه اسرار و کاشف این اسرار، فقط ملت ایران است که باید روزی این پروندههای جنایت را مورد دقت و بازرسی قرار دهد ببیند که چندنفر در سال وارد این خانه مرگ شدهاند و چندنفر در سال از بیغذایی و گرسنگی و بیماری مردهاند و به چه دلیل باید این بوده باشد.» حالا که زندان باز شده، کمتر میتوان آنچه را که «آقا بزرگ» میخواسته، از آن فهمید.
زندانیان مشهور در بند قصر
پهلوی اول: محمد درگاهی که نخستین رییس تامینات بود و اتفاقا رییس خود زندان قصر، اعضای حزب کمونیست مانند جعفر پیشهوری و اردشیر آواناسیان، تیمورتاش، نصرتالدوله فیروز، فرخییزدی، علی دشتی، زینالعابدین رهنما، ناصرخان رییس ایل قشقایی، مشیر همایون شهردار تهران، گروه 53نفر مانند تقی ارانی، بزرگ علوی، ایرج اسکندری، انور خامهای و...
پهلوی دوم: اعضای شبکه افسران حزب توده، محمدعلی عمویی، نواب صفوی، وارطان سالاخانیان، علیمحمد افغانی، احمد شاملو، احمدمحمود، مهدی اخوانثالث، محمود دولتآبادی، خلیلی ملکی، حسین فاطمی، مهندس بازرگان، دکتر شیبانی، آیتالله طالقانی، یدالله و عزتالله سحابی، مرتضی مطهری، دکترتوسلی و محمد بستهنگار، احمد آرامش رییس سابق سازمان برنامه و بودجه، محمود اعتمادزاده (بهآذین)، بخارایی، هاشم امانی، مهدی عراقی که از اعضای فداییان بودند ناطقنوری، هاشمیرفسنجانی و آیتالله منتظری، کاظم بجنوردی، ابوالقاسم سرحدیزاده، محمدجواد حجتیکرمانی، حبیبالله عسگراولادی، محمدمهدی جعفری، حبیبالله پیمان، کاظم سامی، جعفر شجونی و پرویز نیکخواه.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید