1392/10/3 ۱۲:۱۰
حدود 15 روز از ارائهی عملکرد 100 روزهی دولت میگذرد. «جامعهی باستانشناسی ایران» پس ارائهی گزارش عملکرد سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری با بررسی این گزارش در حوزهی میراث فرهنگی، در قالب یادداشتی به بیان چالشهای موجود پس از گذشت 100 روز در محورهایی مانند «سنخشناسی میراث فرهنگی»، «حفاظت»، «بازسازی نیروی انسانی»، «مسائل مربوط به عرصه و حریم محوطهها»، «توجه به فعالیتهای باستانشناسی در دو بعد ملی و بینالمللی» و «انتشارات» پرداخته است.
در این یادداشت که با عنوان «نگاهی به گزارش عملکرد 100 روزه دولت در حوزهی میراث فرهنگی» منتشر شده، آمده است: در بخشی از سند ارائهشده از عملکرد 100 روزهی دولت «مسائل اساسی میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی» مورد توجه قرار گرفته است. اهالی «میراث فرهنگی» بهخوبی آگاهند که تشکیل سازمانها و مراکز میراث فرهنگی در سراسر جهان اغلب بهدنبال شکلگیری و تکوین دانش «باستانشناسی/Archaeology» بوده است و مقولهی باستانشناسی بهعنوان اساس و بنیاد تشکیلات سازمانهای میراث فرهنگی محسوب میشود. در کشور ما نیز سنگ بنای تشکیلات میراث فرهنگی با ایجاد اداره کل باستانشناسی گذاشته شد. بنابراین تعدادی از مهمترین چالشهای موجود در سازمان میراث فرهنگی و بخصوص باستانشناسی چنین است:
1- سنخشناسی میراث فرهنگی: مسائل مربوط به میراث فرهنگی حتما در مقولهی «فرهنگ» قرار نمیگیرد؛ رشتهها و زیربخشهای حوزهی میراث فرهنگی بیش از آنکه در چارچوب مسائل فرهنگی قابل ارائه باشند، در حوزهی علوم جا میگیرند. وجه فرهنگی موضوعاتی که زیر عنوان «میراث فرهنگی» طبقهبندی و مدیریت میشوند، نباید بر وجه علمی و پژوهشی این موضوعات سایه بیندازد.
«شناخت» از پیشینهی تاریخی و مختصات جغرافیایی و فرهنگی یک سرزمین، اساس و بنیاد نگهداری از میراث فرهنگی است؛ ولی متأسفانه جنبهی «معرفی - نمایشی» میراث فرهنگی که در قالب گردشگری - اغلب به شکلهای نامتناسب و سطحی - خود را نشان میدهد در تصمیمات، بودجهبندیها و فعالیتهای میراث فرهنگی محوریت دارد. باستانشناسی و همهی رشتههای مرتبط با آن که طیف وسیعی از علوم انسانی و پایه (مانند حفاظت و مرمت، موزهداری، باستانسنجی و ...) و فعالیتهای پژوهشی، نظری، میدانی و آزمایشگاهی را دربرمیگیرد، رشتهها و حوزههای آکادمیک و دانشگاهی هستند و لازمهی کسب شناخت از مواریت فرهنگی.
توجه به مقولات فرهنگی، هنری، جهانگردی و صنایع دستی نباید موجب پوشیده ماندن نقش، کارکرد و اهمیت علم باستانشناسی و علوم وابسته یا در پیوند با آن شود. متأسفانه از متن سند ارائهشده در گذشته، چنین افقی به نظر نمیآید. شایسته است باستانشناسی در اقدامات آیندهی دولت در حوزهی فرهنگ و میراث فرهنگی جایگاهی درخور داشته باشد.
2- طرح وزارتخانه شدن میراث فرهنگی: در تشکیل سازمان میراث فرهنگی سابق و سپس، ادغام آن با سازمانهای «ایرانگردی و جهانگردی» و «صنایع دستی» بهندرت از متخصصان عرصهی میراث فرهنگی، مشاوره و نظرخواهی شده است. طرح وزارتخانه شدن سازمان میراث فرهنگی و گردشگری که در سالهای گذشته براساس برخی مسائل بنیادین مطرح شده بود، بهنظر میرسد که بدون استدلالهای قانعکننده کنار گذاشته شده است.
«جامعهی باستانشناسی ایران» علاوه بر احترام به آرا و نظریات مدیریت جدید این سازمان، از او و نمایندگان مجلس شورای اسلامی میخواهد زمینه و بستر لازم را برای بحثهای کارشناسانه در اینباره آماده کند. تصمیمگیری دربارهی سودمندی یا ناسودمندی این طرح باید پس از ارائهی دیدگاههای کارشناسی کنشگران مختلف در این حوزه و ارزیابی جنبههای مختلف این طرح صورت گیرد.
3- مدون شدن رهیافتهای اجرایی: یکی از اقدامات شایستهی اخیر پژوهشگاه میراث فرهنگی و پژوهشکدهی باستانشناسی، تدوین «سند جامع راهبردی باستانشناسی» است. سامانمند شدن نسبی برنامههای پژوهشی در حوزهی باستانشناسی، بویژه با بازگرداندن و تثبیت نسبی اختیارات مربوط به صدور مجوز فعالیتهای باستانشناسی از استانها به پژوهشکدهی باستانشناسی، توجه به برپایی گردهماییهای سالانه و انتشار خلاصهای از همهی فعالیتهای انجامشده از جمله اقدامات شایسته و قابل تقدیر در حوزهی باستانشناسی هستند.
«جامعهی باستانشناسی ایران» علاوه بر ارج گذاشتن بر این کوششها خواهان تداوم، تثبیت و تسریع این روند است. همچنین انتظار میرود شأن محوطههای بزرگ و مهم بهطور مضاعف رعایت شود. برنامهریزی بهمنظور حفاظتهای گوناگون، اختصاص بودجهی کافی و ارتقای نظارت و سپردن مسوولیت آنها به افراد صاحب صلاحیت برای انجام امور پژوهشی از ضروریات است. بیشک توجه به چنین جنبههایی است که زمینهی بهرهبرداری پایدار و مسوولانه از داراییها و سرمایههای میراث فرهنگی کشور در حوزهی گردشگری را نیز فراهم میکند.
4- حفاظت: حفاظت از مواریث فرهنگی یکی از وظایف اصلی سازمان میراث فرهنگی است. مقولهی حفاظت را میتوان در سه بحث کلی دنبال کرد؛ «ملزم بودن همهی نهادهای دولتی به رعایت اصول حفاظت از مواریث فرهنگی و در نظر گرفتن نظریات کارشناسانهی سازمان میراث فرهنگی در زمینهی طرحهای توسعهای و عمرانی»، «اعمال نظارت سازمان میراث فرهنگی از طریق بازدید و سرکشی مأموران یگان حفاظت» و «آموزش به مردم در جهت پاسداشت از مواریت فرهنگی» است. متأسفانه باید گفت که در هر سه زمینه، ضعفهای عمدهای وجود دارد که در سالهای گذشته تشدید شده است.
بدون شک سامانمند کردن برنامههای حفاظت در کشور و تدوین «سند جامع حفاظت و مرمت» در این امر بسیار راهگشاست. همچنین لازم است در این سند، تمهیداتی فوری برای مقابله و کاهش تأثیر بلاها و حوادث طبیعی و انسانی که شمار آنها در منطقه روبه افزایش است، در نظر گرفته شود. «جامعهی باستانشناسی ایران» امیدوار است متولیان امر، تحول در این عرصهها را در برنامههای آیندهی دولت در نظر بگیرند.
5- بازسازی نیروی انسانی: مدیریت جدید در 100 روز گذشته، بخش مهمی از توجه خود را به موضوع بازسازی نیروی انسانی سازمان میراث فرهنگی اختصاص داده است. این موضوع، بخصوص با توجه به تخصصزدایی از سازمان میراث فرهنگی در دو دولت گذشته اهمیت دارد. «جامعهی باستانشناسی ایران» از انتصاب تعدادی از چهرههای موجه، صالح و شناختهشده در معاونتها و مدیریتهای ارشد سازمان میراث فرهنگی استقبال میکند. با وجود این، در روزهای گذشته انتصابهایی در حوزههای استانی آغاز شده که تخصصمحور نیستند. در چند استان شاهد مدیریتهای غیرمتخصص و غیرمرتبط بودهایم که بهنظر میرسد ناشی از تحمیل نیروهایی خارج از سازمان میراث فرهنگی است. در سالهای گذشته، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری متحمل شدیدترین آسیبها و لطمهها شده و به شکلی بیضابطه نیروهای مختلفی (از آموزش و پرورش، آموزش عالی، شهرداریها، استانداریها و سایر نهادها) به این سازمان راه یافته و پستهای کارشناسی و مدیریتی را اشغال کردهاند. بنابراین توجه مضاعف به تخصصمحور شدن این سازمان یکی از راههای جبران آسیبها و ارتقای کارایی آن است.
6- مسائل مربوط به عرصه و حریم محوطهها در سازمان میراث فرهنگی: بحث نظاممند شدن مسائل و قوانین مربوط به فهرست آثار ملی و نیز شفافیت دربارهی چگونگی ثبت آثار مهم ایران در فهرست میراث جهانی (اعم از ملموس و ناملموس) از دیگر مواردی است که باید ضوابط مشخصی برای آنها تهیه و منتشر شود، بخصوص لزوم فراهم آمدن زمینهی نقد و ارزیابی فعالیتهای گذشته بهمنظور ارتقای مسائل این حوزه ضروری است. از سوی دیگر، ثبت آثار ایرانی در فهرستهای مربوط به میراث جهانی بدون مهیا بودن زمینهی حفاظت از آنها میتواند به شأن و جایگاه این آثار خدشه وارد کند.
از این رو لازم است به جای توجه صرف به بالا بردن آمار، تلاش بیشتری در زمینهی افزایش کیفیت حفاظت از این محوطهها صورت گیرد. در این زمینه، اقداماتی انجام شده که قابل تقدیرند، اما همچنان کاستیهای فراوان و بنیادینی وجود دارد.
7- توجه به فعالیتهای باستانشناسی در دو بعد ملی و بینالمللی: بودجهی بخش باستانشناسی نهتنها در سالهای اخیر ناچیز بوده، بلکه بد هم مدیریت شده است. در نتیجه، پروژههای باستانشناسی هم از نظر کیفی و هم از نظر کمی در مقایسه با آنچه باید باشد و حتی در مقایسه با آنچه در سالهای پیشتر بود، روند نزولی نگرانکنندهای داشته است. پیچیدگیهای اداری و سوءمدیریت در حوزهی ارتباطات بینالمللی، باستانشناسی ایران را از فرصتها و سرمایههای علمی، مالی، انسانی، بینالمللی نیز محروم کرده است، در حالی که کشورهای همسایه بهخوبی از این فرصتها و سرمایهها بهره بردهاند.
8- انتشارات: همانطور که در «سند» بهخوبی تأکید شده «معرفی» بُعدی حیاتی از مدیریت فرهنگی است و بهصرف داشتن تاریخ طولانی، این تاریخ و فرهنگ در مقیاس جهانی شناخته نمیشود. توجه به انتشارات در حوزهی میراث فرهنگی و بخصوص در باستانشناسی و تهیه و انتشار اقلام فرهنگی، مانند فیلمهای آموزشی و مستند، از ظرایف فعالیتهای میراث فرهنگی (از جمله باستانشناسی، مرمت و حفاظت، موزهداری) کمک موثری در زمینهی معرفی اهمیت سازمان میراث فرهنگی و فعالیتهای آن است.
9- مکان مستقل برای تشکیلات سازمان میراث فرهنگی: پس از جابهجایی اجباری و خودسرانه سازمان میراث فرهنگی توسط مسوولان پیشین، این سازمان برخی ساختمانهای اختصاصی خود (مانند عمارت مسعودیه) را از دست داد. تلاش برای استقرار بخشهای مختلف سازمان میراث فرهنگی در ساختمانهای مستقل و بازگرداندن یکپارچگی فیزیکی به بخشهای مختلف سازمان بسیار ضروری است. استقرار دائم تشکیلات سازمان میراث فرهنگی در محل مناسب باعث تسریع در بهبود اوضاع بحرانی میراث فرهنگی خواهد شد، بویژه اختصاص مکان برای «اسناد و کتابخانه» سازمان که سرگذشت تلخی را پشت سر گذاشته، از اهمیت ویژهای برخوردار است. «عمارت مسعودیه» بهعنوان یکی از نخستین مکانهایی که دههها قبل شاهد تأسیس و تکوین تشکیلات میراث فرهنگی (شعبهی دایرهی عتیقات) بوده، جزیی از تاریخ تشکیلات میراث فرهنگی ایران محسوب میشود. بنابراین «جامعهی باستانشناسی ایران» خواستار بازپسگیری و برگرداندن آن به سازمان میراث فرهنگی کشور است.
در «سند 100 روزهی دولت یازدهم» به گسترش مراکز و برنامههای ایرانشناسی در داخل و خارج از کشور اشاره شده است، اما بدون همت برای رفع مشکلات باستانشناسی و میراث فرهنگی ایران و سپردن مسوولیتهای این حوزه به متخصصان این رشته، چنین چیزی عملی نخواهد شد. اگر نگاهی جامع به موضوع ایرانشناسی داشته باشیم، با اطمینان میتوان گفت که گسترش فعالیتهای باستانشناسی، یکی از مولفههای مهم ایرانشناسی است. توجه به زمینههای گوناگون باستانشناسی ایران و ارتقای آن در سطح بینالمللی (در همهی دورههای پیش از تاریخی، تاریخی و اسلامی) بهجز منافع علمی و فرهنگی، منافع کلان مالی نیز برای اقتصاد کشور دربرخواهد داشت.
به بیان دیگر، قرارگیری باستانشناسی در جایگاه شایسته خود نهتنها مخل کار سایر نهادهای اجرایی - پژوهشی سازمان مانند حفاظت و مرمت نیست، بلکه باعث رشد متوازن سازمان میراث فرهنگی در همهی عرصهها و وظایف آن خواهد شد.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید