1392/9/29 ۰۲:۰۴
عباس يميني شريف را بيشتر همسن و سالهاي ما و نسل ميانسال و سالخورده كنوني با چند شعر ميشناسند كه در كتابهاي درسي چاپ ميشد كه «من يار مهربانم» مشهورترين آنهاست.
عباس يميني شريف را بيشتر همسن و سالهاي ما و نسل ميانسال و سالخورده كنوني با چند شعر ميشناسند كه در كتابهاي درسي چاپ ميشد كه «من يار مهربانم» مشهورترين آنهاست. با اين همه اگر يميني شريف را فقط با آثار ادبياش داوري كنيم، داوري كاملي نيست. بخشي از آثار ادبي او با معيارهايي كه امروزه در ادبيات كودك ايران مرسوم است، جايگاه چندان بالايي ندارد. با اين حال او يكي از چهرههاي مهم ادبيات كودك و آموزش و پرورش در ايران است كه در تاسيس نهادهاي خاص كودكان يكي از افراد پيشگام است و به نظرم اهميت او بيش از اينكه به خاطر شعرها و داستانهايش باشد، از اينجا ناشي ميشود.
او به خاطر تجربه حضور در آموزش و پرورش رسمي به دغدغهيي دست يافته بود كه كماكان براي نسل ما نيز اهميت دارد. چرا آموزش و پرورش ايران موفق نيست؟ او شايد به خاطر مشي شخصي فاقد نگاه انتقادي به اين موضوع بود اما فعاليتهاي او نشان ميدهد كه از همان زمان متوجه كم و كسريهاي آموزش رسمي شده است و با مشاركت در ساختن نهادهاي مستقل تلاش دارد اين كم و كسري را برطرف كند.
عباس يميني شريف در چارچوب آموزش و پرورش رسمي، مدرسه «روش نو» را تاسيس كرد و كوشيد با برنامههاي متنوع از جمله تاسيس باشگاهي در كنار مدرسه و با رسميت دادن به بازي به عنوان يكي از عناصر مهم زندگي كودك، آن را به مدرسهيي ديگر تبديل كند.
او همچنين در تاسيس شوراي كتاب كودك به عنوان نهادي كه فراتر از آموزش و پرورش رسمي ميانديشد و ادبيات را يكي از محورهاي كار خود ميداند، مشاركت داشت. عباس يميني شريف در حوزه روزنامهنگاري نيز براي كودكان فعال بود. او در تاسيس دو مجله مهم «بازي كودكان» و «كيهان بچهها» نقش مهمي ايفا كرد و مهمتر از اينها او يكي از بنيانگذاران «انجمن ملي پژوهشي در آموزش و پرورش» است كه به همت گروهي از معلمان و كارشناسان تشكيل شد. به نظرم با نگاهي به مجموعه فعاليتهاي او درمييابيم كه تاثير او در آموزش و پرورش مهمتر از ادبيات كودك است و دغدغه اصلي نه ادبيات كودك كه آموزش و پرورش بود و ادبيات كودك راهي به ديار بود. يكي ازديگر ويژگيهاي عباس يميني شريف - كه در روزگار ما، فقدان آن معضل مهمي در آموزش و پرورش رسمي است- ارتباطات گسترده او با چهرههاي فرهنگي كشور و مشاركت دادن آنان در امر آموزش بود. هماكنون آموزش و پرورش رسمي ما همچون جزيرهيي است كه كارشناسان برجسته و بزرگان علم و فرهنگ كشور را به آن راهي نيست. البته حساب مدارس با بدنه ستادي آموزش و پرورش جداست. برخي مدارس ايران نه تنها ارتباط خود را با كارشناسان و بزرگان علم و فرهنگ كشور حفظ كردهاند كه با همراهي آنان به تجربههايي مدرنتر دست يافتهاند. اگرچه اين تجربهها به دليل امكان دسترسي آسانتر به تجربههاي جهاني، در روزگار ما كاملتر منتقل و با تجربههاي داخلي تلفيق ميشود و ميتوان اميدوار بود كه در آينده، آموزش و پرورش كودكان و نوجوانان در حصر آموزش و پرورش رسمي نباشد.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید