1392/9/26 ۰۹:۱۰
در اين مقاله با تكيه بر اسناد نشان دادهايم كه آذربايجان همواره از ايالات هميشگي ايران بوده و تهيه اين مقاله در اين شرايط بدان روست كه به استناد مدارك متقن پاسخي قاطع به آنهايي داده شود كه هر از گاه با جعل نام ايالات و استانهاي تاريخي و باستاني ايران در آن سوي ارس سعي در تعرض به تماميت ارضي و فرهنگي ايران را دارند.
در اين مقاله با تكيه بر اسناد نشان دادهايم كه آذربايجان همواره از ايالات هميشگي ايران بوده و تهيه اين مقاله در اين شرايط بدان روست كه به استناد مدارك متقن پاسخي قاطع به آنهايي داده شود كه هر از گاه با جعل نام ايالات و استانهاي تاريخي و باستاني ايران در آن سوي ارس سعي در تعرض به تماميت ارضي و فرهنگي ايران را دارند. آنچه مسلم است مناطق شمالي رود ارس، همواره از دوره اسطورهاي تاريخ ايران نمادي از ايرانيت بودهاند و در طول چندهزار سال از هويت ايراني خود دفاع نمودهاند و اسامي اين مناطق (مانند: شروان، گنجه، اران، ايروان و نخجوان)، همواره در طول تاريخ در نوشتههاي تاريخي، سفرنامهها و اسناد تاريخي، سياسي و فرهنگي، همين نامها بوده و در جنوب ارس نيز به ايالت آذربايجان در همه مدارك و اسناد اشاره شده است و به هيچ وجه نميشود نام ديگري را بر شروان، اران و گنجه در مأوراي ارس گذاشت و با جعل واقعيات تاريخي، جغرافيايي و فرهنگي، هم نامهاي ارزشمند ايالات تاريخي ايران در ماوراي ارس را از خاطرهها و اسناد و مدارك تاريخي حذف كرد و هم نام ايالت ايران در جنوب ارس يعني آذربايجان را بر آنها نهاد.
در اين مورد به اسناد بسياري اشاره شده و در كتابهاي مختلف نيز به اين موضوع پرداختهاند؛ اما علاوه بر آنها و روايات تاريخي، ميتوان به دو سند مشخص ديگر نيز كه نماد رسمي از ايالات ايران در شمال و جنوب ارس ميباشد نيز اشاره كرد. اين دو سند قراردادهاي «گلستان» و «تركمانچاي» ميباشند كه خود پاسخي معتبر و رسمي به جعليات عنوان شده در اين خصوص است. اگر به فصول «قرارداد گلستان» نگاه كنيم، در فصل دوم و سومش كه به تعيين خطوط سرحدي پرداخته شده، ميبينيم كه به هيچ وجه نام آذربايجان بر مناطق شمال ارس اعلام نشده است. در فصل دوم قرارداد، خطوط مرزي تعيين شده و در فصل سوم در مورد واگذاري اراضي و ايالاتي كه ايران به روسيه واگذار كرده، چنين آمده است:
«فصل سوم ـ اعليحضرت قدر قدرت، پادشاه اعظم كل ممالك ايران به جهت ثبوت دوستي و وفاقي كه به اعليحضرت خورشيدمرتبت امپراطور كل ممالك روسيه دارند، با اين صلحنامه به عوض خود و وليعهدان تخت شاهانه ايران، ولايات قرهباغ و گنجه كه الان موسوم به ايلي سابطپول است و اولكاي خوانيننشين شكي و شروان، قبه، دربند، بادكوبه و هر جا از ولايات طالش را با خاكي كه الان در تصرف دولت روسيه است و تمامي داغستان و گرجستان و محال شورهگل و آچوفباشي و كورنه و منكريل و ابخاز و تمامي اولكا و اراضيي كه در ميانة قفقازيه و سرحدات معينهالحاليه بوده و نيز آنچه از اراضي و اهالي قفقازيه الي كنار درياي خزر متصل است، مخصوص و متعلق به ممالك آنمپريه روسيه ميدانند.
تحريراً في معسكر اُروسيه، رودخانه زيوه من محال گلستان، متعلقه به ولايات قرهباغ؛ به تاريخ 29 شوال 1228 قمري، مطابق 21 اكتبر 1813 تحرير يافت.»
همچنين در فصل سوم قرارداد تركمانچاي نيز در تفويض ولايات ايروان و نخجوان، هيچ اشارهاي به ناميدن اسم آذربايجان بر اين ولايات در ماوراي ارس نيامده است. در فصل سوم قرارداد تركمانچاي آمده است:
« فصل سوم ـ اعليحضرت شاهنشاه ايران از طرف خود و اخلاف و ورّاث خود، خانات ايروان را كه در دو طرف رود ارس واقع است و نيز خانات نخجوان را به ملكيت مطلقه به دولت روس واگذار ميكند. بنا عليهذا، اعليحضرت شاهنشاه ايران متعهد ميشوند كه دفاتر و اسنادي را كه راجع به حكومت و ادارة خانات فوقالذكر است، منتها در ظرف 6 ماه از امضاء اين عهدنامه به مأمورين روس تسليم نمايند.
اين قرارداد در دهم فوريه سال 1828 ميلادي مطابق پنج شعبان، سنه 1243 هجري در تركمانچاي تحرير شد.»
در فصل چهارم اين قرارداد نيز چون موضوع واگذاري مناطق شمالي رود ارس بوده، اصلاً نام آذربايجان برده نشده است. اين دو سند معتبر نشان ميدهد كه آذربايجان راستين و تاريخي در جنوب رود ارس است و هيچگاه نام آذربايجان به مناطق شمالي رود ارس اطلاق نميشده است.
علاوه بر قرارداد گلستان و تركمانچاي كه مشخصاً تأييدي بر محل جغرافياي و تاريخي آذربايجان در جنوب رود ارس و استانهاي قديمي و باستاني ايران در شمال رود ارس ميباشد، موضوع عبور لشكريان روس از رود ارس و تصرف آذربايجان در پايان «جنگ دوم ايران و روس» كه منجر به عقد قرارداد تركمانچاي شد نيز خود دليل ديگري از محل و موقعيت تاريخي و جغرافيايي آذربايجان ميباشد؛ زيرا اصولاً وقتي نيروهاي روس از ارس گذشتند و وارد آذربايجانشدند و تبريز را گرفتند عباس ميرزا مجبور به مصالحه و عقد آن قرارداد شوم شد.
در اين مورد لازم به ذكراست كه پسكويچ در پايان جنگ دوم ايران و روس، در 28 اكتبر 1827 برابر با 7 ربيعالثاني 1243ق وارد مرند شد و در 31 اكتبر همان سال (10 ربيع الثاني) تبريز را اشغال كرد. از آن هنگام مشكل عباس ميرزا مجبور كردن روسيه به تخليه ايالت آذربايجان و راندن آنها به آن سوي ارس بود و بر همين اساس در هنگام بستن قرارداد تركمانچاي، يكي از نكات مهمي كه بايد اول حل ميشد، موضوع قبول روسيه به تخليه آذربايجان پس از پرداخت خسارات جنگي از طرف ايران بود. بر اين اساس و در اين راستا بايد به سند معتبر ديگري اشاره كرد كه در هنگام بستن قرارداد تركمانچاي تنظيم گرديده و حائز اهميت فراوان است كه نشان ميدهد موضوع تخليه آذربايجان، جزء چهار محور اصلي انجام مذاكرات در پايان جنگهاي دوم طرفين، و از اصولي بوده كه بايد مورد توجه قرار ميگرفته است و خود اين نشان دهنده موقعيت جغرافيايي و تاريخي آذربايجان است.
در متون تاريخي در مورد كارهاي مقدماتي كه جهت انعقاد قرار دارد تركمانچاي بايد انجام شود، آمده است: «بعد از آنكه وكلاي دولتين هريك، آن را ملاحظه و تصحيح و مهر و به گماشتگان طرفين تسليم كه هنگام نوشته شدن عهدنامه مفصل، سند جانبين باشد، وكلاي جانبين چهار قسم عهدنامه بنا گذاشتند:
قِسم اول ـ مشتمل بر شروطي كه ميبايست مادام صلح مابين دولتين مرعي و منظور باشد.
قِسم دوم ـ مبتني بر آداب و رسومي كه اوقات آمد و شد سفراي هر دو جانب، درباره ايشان از اولياي دولتين ميبايست به عمل آيد.
قِسم سوم ـ در باب اموري كه مابين ارباب معاملات جانبين ميبايست ملاحظه شود.
قِسم چهارم ـ در بيان فصولي كه تا موعد تخليه روسيه، ولايات آذربايجان را ميبايست تقديم شود و ما براي اتمام امر صلح به تاريخ 14 شهر جماديالاول سنه 1243 به مدت 20 روز متاركه كرده و به اطراف و جوانب از جانب حضرت وليعهد و جنرال پسكويچ احكام صادر شد كه سپاه طرفين از مكاني كه نشستهاند، تعدي و تجاوز نكرده و تا موعد مقرر نسبت به يكديگر درازدستي نكنند.
روسيه در اين اثنا اميراصلان خان ـ حاكم خوي ـ را با اعيان آن ولايت احضار به تبريز كرده و كساني را كه در ولايت مصدر خدمتي براي دولت عليّه ميدانستند، به قراول گذاشته، حكومت خان مشاراليه را ممضي داشتند، چون اهالي تبريز در خفيه از صالدات روسيه به قتل رساندند و با كارگزاران حضرت وليعهد [=عباس ميرزا] مراودت نهاني ميكردند. روسيه از اين معني وحشت كرده، اكثر اشراف تبريز را نيز به قراول انداخته، به احتياط اينكه مبادا اهالي آذربايجان از راه ارادتي كه به حضرت وليعهد دارند، شورش برپا كنند، در اتمام امر اصرار و ابرام نمودند و مجلس ديگر از براي قرار و مدار وجه مصالحه ترتيب شد. روسيه خواهش نمودند كه از بابت 15 كرور وجه خسارت، وجه خسارت 5 كرور تا موعد يك ماه تسليم شده، عهدنامه به مهر وكلاي دولتين برسد و ده كرور باقي دو ماه بعد از آن به وكلاي روسيه برسد تا آذربايجان را تفويض كنند...»2
همان طور كه ملاحظه ميشود، اين سند نيز بر موقعيت تاريخي و جغرافيايي آذربايجان مهر تأييد ميگذارد و مشخص ميكند كه آذربايجان در جنوب رود ارس واقع است و رود ارس مرز بين آذربايجان و ايالات باستاني قديمي اران در شمال ارس است.
سند متقن ديگري نيز كه در اين مورد موجود است، نامهاي است كه پسكويچ ـ سردار روسيه تزاري ـ پس از قتل گريبايدوف وزير مختار روسيه در تهران «كه در روز دوم شهر شعبان1243 قمري در تهران به قتل رسيد»،3 به عباس ميرزا نايبالسلطنه نوشته است. او گمان ميكرد كه دولت ايران مردم را تحريك كرده كه به سفارت روسيه بريزند و سفير روسيه را بكشند تا جنگ سوم آغاز شود و ايران بتواند ايالات از دست رفتة خود در شمال ارس را كه بر اثر قراردادهاي شوم گلستان و تركمانچاي از ايران جدا شده بودند، باز پس بگيرد.
پسكويچ در نامه خود عباسميرزا را تهديد ميكند كه در صورت حمله لشكريان ايران به متصرفات روسيه در شمال رود ارس، اين بار قواي روسيه از ارس ميگذرد و به آذربايجان آمده، تبريز را گرفته و ديگر تخليه نخواهد كرد: «... شاه معظم پدر شما ميخواهد بار ديگر آغاز جنگ كند و ولايات سرحدي ما جز پادگانهاي قلعهجات نيروئي براي دفاع ندارند، پس شما ميتوانيد در ماه ژوئن [11 خرداد تا 10 تير، فصل گرما]وارد مملكت بيدفاع ما بشويد و تمام شهرهاي آن را غارت كنيد؛ ولي نميتوانيد استحكامات آن را تصرف نمائيد و همچنين جرئت پيش رفتن و در قفا گذاشتن اين استحكامات مهيب را نخواهيد داشت؛ ولي در ماه اكتبر [10مهر تا 10 آبان] كه كوههاي شما در زير برف مستور است، من به طرف تبريز حمله خواهم برد. آن وقت آذربايجان را به نيروي سپاهيان خود قبضه كرده، بيآنكه هرگز آن را به شما مسترد دارم، در اشغال نگاه خواهم داشت.»4
به طوري كه ملاحظه ميشود، در اين نامه نيز حدود ايالت آذربايجان در جنوب رود ارس كاملاً نشان داده شده است. با توجه به اين مدارك متقن، جاي هيچگونه شك و شبههاي باقي نميماند كه آذربايجان واقعي به عنوان يكي از ايالات باستاني ايران تنها در جنوب رود ارس بوده و در شمال ارس منطقهاي به اين نام وجود نداشته است. اين تنها اشاره كوچكي به آن مدارك مستند است و هزاران مدرك تاريخي ديگر بيانگر اين واقعيت فرهنگي، تاريخي و سياسي ميباشد.
پينوشتها:
1ـ ن.ك به ناصر نجمي، عباس ميرزا، تهران، انتشارات علمي، 1374، ص434.
2ـ ميرزا مصطفي افشار (بهاءالملك) و حاجي ميرزا مسعود انصاري وزير امور خارجه، به كوشش محمد گلبن سفرنامه خسروميرزا و تاريخ زندگي عباسميرزا نايبالسلطنه، تهران، كتابخانه مستوفي، ص72 و 73
3ـ همان، ص127.
4ـ ن.ك به ناصر نجمي، پيشين، ص511.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید