اصغر فرهادی : گذشته و آینده‌مان را قربانی می‌کنیم

1392/9/25 ۰۸:۵۲

اصغر فرهادی : گذشته و آینده‌مان را قربانی می‌کنیم

«گذشته» اصغر فرهادی که این روزها به‌عنوان یکی از نامزدهای گلدن‌گلوب 2014 معرفی شده؛ قرار است در آخرین روز از سال‌جاری میلادی به‌صورت رسمی در سینمای آمریکای‌شمالی به نمایش درآید؛ اکرانی که راه او را در فصل جوایز سینمایی باز می‌کند.

«گذشته» اصغر فرهادی که این روزها به‌عنوان یکی از نامزدهای گلدن‌گلوب 2014 معرفی شده؛ قرار است در آخرین روز از سال‌جاری میلادی به‌صورت رسمی در سینمای آمریکای‌شمالی به نمایش درآید؛ اکرانی که راه او را در فصل جوایز سینمایی باز می‌کند. او که از بخت‌های اسکار بهترین فیلم خارجی است، دو سال قبل با «جدایی نادر از سیمین» نه‌تنها جایزه بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان اسکار را از آن خود کرد، بلکه از جمله معدود فیلمسازان غیرانگلیسی‌زبان بود که موفق شد رکورد نامزدی در بخش‌های مختلف را بشکند. این موضوع به نامزدی این فیلم درخصوص بهترین «فیلمنامه اصلی» مربوط می‌شود. بعد از اخذ جوایز از چندین جشنواره و کسب جایزه منتقدان، این فیلم بیش از هفت‌میلیون‌دلار در باکس آفیس آمریکا فروش کرد. فرهادی با فیلم «گذشته»، نشان داده که موفقیت جدایی نادر از سیمین یک موفقیت تصادفی نبوده. او توانسته به خلق یک نگاه غنی و پرمعنا در زمینه مسایل خانوادگی، احساسی و روانشناختی نایل شود. احمد (علی مصفا) بعد از چهار سال جدایی از همسرش ماری (برنیس بژو) به پاریس بازمی‌گردد تا کارهای مربوط به طلاقش را نهایی کند تا ماری بتواند با مرد دیگری، یعنی سمیر (طاهر رحیم) ازدواج کند. در ادامه، هم آنها باید تاوان برخی ارتباطات خود در گذشته را دهند، از جمله همسر سابق سمیر که به کما می‌رود و دختر نوجوان ماری پرخاشگری می‌کند. با نامزدی این فیلم در جشنواره فیلم کن، برنیس بژو توانست جایزه بهترین نقش هنرپیشه زن را اخذ کند و در عین حال این فیلم از طرف کشور ایران برای نامزدی در بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان نیز معرفی شده است. فرهادی که این روزها برای اکران فیلم گذشته در آمریکا ست، به‌دنبال اعلام نامزدی‌اش در گلدن‌گلوب در گفت‌وگویی با مارک اولسن خبرنگار لس‌آنجلس‌تایمز از داستان‌هایی که درون داستان‌های دیگر رخ می‌دهند و گذشته را به‌جا می‌گذارند، صحبت کرده است.

هر وقت تلاش کرده‌ام تا «گذشته» را برای دیگران توصیف کنم با این چالش مواجه شده‌ام که باید بگویم این فیلم دقیقا چه داستانی را دنبال می‌کند؟ این یک فیلم درام خانوادگی است، یک داستان طلاق است، این فیلم خیلی مرموز است...
این فیلم درواقع یک خط داستانی اصلی ندارد. داستان‌هایی درون هم هستند، درست شبیه یک «عروسک روسی».
 فکر می‌کنم این چیزی است که از دیگر فیلم‌هایم نشات می‌گیرد.
با یک موقعیت روبه‌رو هستیم و سپس با مجموعه‌ای از شخصیت‌ها روبه‌رو می‌شویم که حول‌وحوش داستان می‌چرخند.  طوری که آنها به داستان مربوط می‌شوند باعث شکل‌گیری داستان‌های پیچیده‌تری می‌شود. هر یک از شخصیت‌ها داستان خود را دارند، اما هر یک درون داستان‌های مختلف خود، خود را در موقعیت‌هایی مشترک می‌یابند.
‌داستان، برای شما از کجا شروع شد؟
من با مردی شروع کردم که از ایران به فرانسه می‌رود و سپس آرام‌آرام در هنگام نوشتن، شخصیت‌های دیگر را خلق کردم. اما برای من، داستان اصلی مربوط به داستان ‌زنی در کما می‌شود. اما ممکن است برای بیننده متفاوت باشد، به‌طوری که برای بیننده یک روایت دیگر ترسیم و تصویر شود. ممکن است که برای یک بیننده خلاق، داستان پسر به‌عنوان داستان اصلی تلقی شود و همه‌چیز را حول‌وحوش او ببینند.  با فاش‌شدن اتفاقات، احمد، ماری را به این متهم می‌کند که او را به فرانسه بازگردانده تا همه این اتفاقات بیفتند و می‌دانسته که موقعیت تا این حد انفجاری می‌شود...  من واقعا نمی‌دانم، اما این یک حدس است که احمد درباره ماری دارد. حدس من این است که ماری از احمد خواسته تا به پاریس بیاید و ناخودآگاه همه اینها به موضوعات جدید منجر می‌شود. ما همیشه فکر می‌کنیم که مردم قبل از اقدام به یک کاری نقشه می‌کشند و برنامه می‌ریزند، اما واقعیت این است که آنها عمدتا کار را انجام می‌دهند و سپس به آن فکر می‌کنند. به نظر من، شخصیت ماری ابتدا به احمد گفته بود که بیاید و بعد از آن تازه به‌یاد این افتاده بود که باید درباره آن فکر کند. به نظر من اینگونه است که شخصیت‌ها واقعی‌تر جلوه می‌کنند.
‌  وقتی دارید می‌نویسید، شخصیت‌ها با شما صحبت می‌کنند؟ وقتی که شروع به نوشتن می‌کنید، آیا می‌دانید تمام کارهایی که از آنها قرار است سر بزند، چیست؟
آنها برای من نیز مرموز هستند. وقتی چیزهایی که درباره فیلم‌های من نوشته شده را می‌خوانم، احساس می‌کنم طوری نوشته‌اند که انگار شخصیت‌ها مانند عروسک‌هایی هستند که در اطراف من وجود دارند. اما واقعیت این است که اینگونه نیست. شخصیت‌ها آنچه را که باید باشند، دیکته می‌کنند. وقتی شروع می‌کنی درباره‌شان فکر کنی، آنها زنده می‌شوند و جان می‌گیرند. بعضی وقت‌ها من دلم می‌خواهد که یکی از شخصیت‌ها کاری را انجام دهد، اما بعد احساس می‌کنم که شخصیت آن را نپذیرفته است.
‌ هرچند زیاد درباره این موضوع گفته نشده، اما به‌نظر می‌رسد که هر سه شخصیت اصلی فیلم از جایی دیگر آمده‌اند. چرا چنین تصمیمی گرفتید؟
وقتی این افراد مختلف را با هم در یک فیلم جمع می‌کنم، تلاش نمی‌کنم که یک جهان کوچک را بازتولید کنم. علت اینکه هیچ‌یک از این شخصیت‌ها اهل فرانسه نیستند، به جز زنی که در کما است،
به تم فیلم «گذشته» بازمی‌گردد. من تصمیم گرفتم که هر یک از آنها از مکانی جداگانه با فرازونشیب‌های مختلف بیایند و در یک‌جا جمع شوند تا بگویم که ما هم گذشته و هم آینده‌مان را قربانی می‌کنیم و همه این شخصیت‌ها گذشته خود را قربانی کرده‌اند. اما گذشته ما همواره با ما همراه است؛ مانند یک رویا. ما می‌توانیم تصمیم بگیریم که به آنها نگاه نکنیم، اما آنها وجود دارند.

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: