1392/9/23 ۲۳:۵۱
همه ما از خدا مىخواهيم كه پيرو رسول خدا و ائمه اطهار عليهم السلام باشيم و در اين راه از مردان بزرگ و اولياى خدا الگو مىگيريم. يكى از الگوهاى بزرگ زمان ما، شهيد آيت الله دستغيب بود. كسانى كه موفق به درك محضر ايشان نشدهاند، مىتوانند از كتابها و سخنرانىهايى كه از ايشان بر جا مانده و سخنانى كه درباره ايشان گفته مىشود، بهرهمند شوند. اين بزرگوار شوق فراوانى به آموختن علم فقه و كسب اجتهاد داشت.
مراسم سالگرد آیت الله شهید دستغیب در مسجد قبا برگزار شد . به گزارش پایگاه اطلاع رسانی قبا ، آیت الله سید علی محمد دستغیب طی سخنانی در این مراسم گفت : همهى ما از خدا مىخواهيم كه پيرو رسول خدا و ائمه اطهار عليهم السلام باشيم و در اين راه از مردان بزرگ و اولياى خدا الگو مىگيريم. يكى از الگوهاى بزرگ زمان ما، شهيد آيت الله دستغيب بود. كسانى كه موفق به درك محضر ايشان نشدهاند، مىتوانند از كتابها و سخنرانىهايى كه از ايشان بر جا مانده و سخنانى كه درباره ايشان گفته مىشود، بهرهمند شوند. اين بزرگوار شوق فراوانى به آموختن علم فقه و كسب اجتهاد داشت. پس از آن كه خواندن و نوشتن را در مدرسه عمومى آموخت، به دروس حوزوى رو آورد. به دوستان عزيز، اعم از طلبه و غيرطلبه سفارش مىكنيم كه دروس حوزه را تا آنجا كه مىتوانند بياموزند. طلاب بايد به صورت كامل همهى وقت خود را بر اين كار بگذارند و خود را به كارهاى بيهوده و غيرمفيد مشغول نسازند، همچنان كه روش اين بزرگوار و بزرگان ديگر ما اين بود و خداوند نتيجه كارشان را نشانشان داد."
ایشان افزود : " شهيد آيت الله دستغيب آموختن فقه و اصول را در شيراز آغاز كرد و براى فرار از فشارهاى رضاخان مبنى بر برداشتن عمامه از سر روحانيون، به نجف اشرف رفت و در آنجا به همراه آيت الله بهجت، از محضر آيت الله العظمى شيخ محمّد كاظم شيرازى و بعضى ديگر از مراجع زمان استفاده نمود. پس از آن آیت الله بهجت خوابى ديد و وقتى آن را براى آيت الله شيخ محمّد كاظم شيرازى بازگو كرد، آیت الله دستغیب به دستور ايشان به شيراز مراجعت نمود. پس از آمدن به شيراز، در مسجد جامع عتيق به تدريس رسائل و مكاسب پرداخت و در اواخر عمر خارج كفايه مىگفت.اجتهاد ايشان براى بنده مقطوع و در فقه و اصول اهل نظر بود. حضرت آيت الله قاضى اجتهاد ايشان را تأييد كرده، آيت الله العظمى نجابت از وى خواسته بود كه رسالهى توضيح المسائل بنويسد، چه بسا اگر مردم بيشتر درخواست مىكردند، اين كار انجام مىشد."
آیت الله دستغیب تاکید کرد : " به همراه شوق به تحصيل علوم دينى، طلب خداى تعالى در وجود شهيد آيت الله دستغيب موج مىزد. اين طلب از ابتدا در ايشان وجود داشت و روز به روز بيشتر مىشد. شايد يكى از دلايل آن، صدق و صفاى پدر ايشان، مرحوم حجة الاسلام و المسلمين سيد محمّد تقى دستغيب بود كه از افراد متقى و حسينى زمان خود بود و به خاطر حسن جمال، به يوسفِ آقا شهرت داشت.پدر مرحوم حجة الاسلام سيد محمّد تقى، مرحوم آیت الله سيد هدايت الله دستغيب، يازده پسر و هشت دختر داشت. تمام فرزندان ذكور سيد هدايت الله، روحانى و معمم بودند، امّا در زمان رضا خان، بعضى مجبور شدند عمامه خود را در آورند. از جمله پسران سيد هدايت الله، سيد على محمّد بود كه به نجف رفت و صاحب يك پسر و يك دختر به نامهاى سيد على اكبر (پدر ما) و سيده معصومه شد. پدر ما معمم بود ولى درس حوزه را تا لمعه بيشتر نخواند و مجبور به درآوردن عمامه شد.مرحوم حجة الاسلام سيد محمّد تقى دستغيب، پدر شهيد آيت الله دستغيب در حدود سن چهل سالگى از دنيا رفت. موقع مرگ به او گفتند: فرزندان كوچكت را به كه مىسپارى؟ گفت: «به خداى تعالى». بنده اطمينان دارم كه دعاى خير ايشان تأثير فراوانى در سرنوشت شهيد آيت الله دستغيب داشت و اين طلب حق را كه در ايشان مىديديم، بىارتباط با دعاى پدرشان نمىدانيم."
ایشان خاطرنشان ساخت: " آن بزرگوار چنان در طلب خدا جدّيت داشت كه همهى كتابهاى عرفانى را كه گمان مىكرد او را به مقصودش مىرساند، تهيه مىكرد، تا آن كه با آيت الله قاضى و آيت الله انصارى آشنا شد. مرحوم آيت الله العظمى نجابت چون كوچكتر از شهيد آيت الله دستغيب بود، در ابتدا و پيش از عزيمت به نجف، صرف و نحو و ادبيات عرب را از ايشان آموخت و پس از بازگشت به شيراز، تا آخر عمر با ايشان، همنشين و مصاحب هم بود.از آثار طلب حق در اين شهيد والا مقام، تهذيب نفس و تخلّق به اخلاق الهى بود. حضرت امام خمينى رحمت اللهعليه به درستى ايشان را معلم اخلاق و مهذّب نفوس خواند. معلم اخلاق كسى است كه خصوصيات اخلاقى را بشناسد و راه درمان رذائل اخلاقى را بداند، امّا پيش از اين بايد خود به آنچه مىگويد عمل كرده، خلقيات ناپسند را از درون خود زدوده باشد.شهيد آيت الله دستغيب مصداق واقعى كسى بود كه كتاب اخلاق را خوانده و خود را مطابق آن ساخت. عالم شدن، صرف لفظ نيست، بايد در كنار آموختن، عمل نمود. در اين صورت شخص «معلم اخلاق» مىشود؛ يعنى اگر حسد را بد مىشمارد و درباره آفات آن هشدار مىدهد، بايد خودش قبل از همه از اين صفت و آثارش پاك شده باشد و شهيد آيت الله دستغيب واقعآ اين گونه بود. "
ایشان گفت : " گويند جناب ملا محمد مهدی نراقى وقتى كتاب ارزشمند و اخلاقى «جامع السعاده» را نوشت و بسيار مورد اقبال مردم و علما قرار گرفت، سفرى به نجف اشرف نمود و مراجع و علماى نجف به ديدار ايشان آمدند، جز يك نفر. پس از مدّتى اقامت، وقتى قصد بازگشت نمود، آن يك نفر نزدش آمد و گفت: من عمدآ به ديدار شما نيامدم تا ببينم خودتان به آنچه در كتابتان نوشتهايد ملتزم هستيد يا خير. چون ديدم ناراحت نشديد و غيبت مرا نكرديد، فهميدم شخص عاملى هستيد."
ایشان با تاکید بر اینکه شهيد آيت الله دستغيب از لحاظ عبادت نيز سرآمد و الگو بود و نمازها و اذكار بسيار زيادى داشت افزود : " تا مدّتها تنها غذايش نان جو بود ـ احتمالا به دستور آيت الله قاضى ـ به نحوى كه زخم معده گرفت. مادر ايشان مىگفت: «يك بار دل درد شديدى گرفت و مجبور شديم براى درمان به تهران برويم. در قم، به زيارت حضرت معصومه رفت و شكم خود را به ضريح آن حضرت چسباند و شفا گرفت و از همان جا برگشتيم». البتّه مقدارى از آثار اين بيمارى تا آخر عمر با ايشان بود. سحرخيزى و شب زندهدارى ايشان زبانزد همه بود. بيشتر اوقات كه نزدشان مىرفتيم، مىديديم در اتاقى مشغول نماز هستند و وقتى كسى مىآمد به اتاق مجاور مىرفت و مشغول مطالعه مىشد. هر كس طالب حق است بايد در عبادات بسيار كوشا و مراقب باشد. علاوه بر نمازهاى واجب، نوافل را هم بايد تا حد امكان به جا آورد و نبايد به آنها بىاعتنا بود. البتّه لطف خدا بالاتر است ولى اين عمل يك سبب است و موجب آمادگى انسان براى دريافت نور پروردگار مىشود. شهيد آيت الله دستغيب كاملا ملتزم به تقواى الهى بود و كنترل شديدى بر زبان و چشم و گوش و ساير اعضا و جوارح خود داشت. بنده شاهد بودم كه ايشان بسيار مراقب بود حبّ دنيا، على الخصوص حبّ رياست در دلش نيايد."
ایشان افزود: " خصوصيت بارز ديگرى كه در شهيد آيت الله دستغيب وجود داشت، دلسوزى براى مردم بود و براى اين كار وقت مىگذاشت. ناصح و خيرخواه آنان بود و شبهاى متعددى در طول هفته، تفسير قرآن و اخلاق مىگفت و دعاى كميل شبهاى جمعهاش معروف بود. دوست مىداشت مردم را به سوى خدا بكشاند و از اين جهت دلسوز واقعى آنان بود. در تفسير منسوب به امام حسن عسكرى عليه السلام، روايات متعددى وارد شده مبنى بر اين كه فقيه بايد متكفّل ايتام آل محمّد باشد. ايتام آل محمّد، مردمى هستند كه از فيض حضور امام خود محرومند. در اين روايات پاداشهاى بزرگى براى چنين فقهايى برشمرده شده است. نمىشود كسى واقعآ محبوب امام زمان باشد ولى نسبت به هدايت مردم بىاعتنا باشد. وقتى در خطبههاى نماز جمعه از حق و از خدا صحبت مىكرد و مردم را موعظه مىنمود، چهرهى كسانى كه خطبههاى ايشان را مىشنيدند شادمان بود و اثر عميقى در دلهايشان مىگذاشت. خصوصيت ديگرى كه به خاطر طلب حق در ايشان وجود داشت اين بود كه هرگز امر به معروف و نهى از منكر را رها نمىكرد. در زمان شاه، در مسجد جامع عتيق سخنرانى هایی عليه رضا شاه و محمّد رضا ايراد می كرد و انتقادهاى تندى از وضع جامعه و بىحجابى مطرح می نمود و اين كار را تا پيروزى انقلاب ادامه داد. "
آیت الله دستغیب گفت : " از خصوصيات طالبان حق اين است كه يكديگر را مىشناسند و شهيد آيت الله دستغيب خيلى زود امام خمينى را شناخت و فهميد كه او مرد حق است و در پى رياست و دنياطلبى نيست. از اين رو از ايشان دفاع كرد و پاى حمايت خود از او ايستاد. ولايت فقيه، سخن حقّى بود كه از زبان ايشان درباره امام خمينى جارى شد. به ياد دارم كه آيت الله العظمى نجابت به ايشان تلفنى گفته بودند كه امام را رها نكند و در حمايت از ايشان ايستادگى كند.ما هم حقانيت امام را به خوبى دريافتيم و دليلمان هم تأييد بزرگانى چون شهيد آيت الله دستغيب و آيت الله العظمى نجابت و پيش گويى آيت الله قاضى و مكاشفهى آيت الله فاطمى بود. ايشان در مكاشفه ديده بود امام زمان ظهور كرده و مكاشفهاش به امام خمينى تعبير شد. "
ایشان تصریح کرد : " خداى تعالى طالبان حق را رها نمىكند و آنان را به هدفى كه دارند، مىرساند. شهيد آيت الله دستغيب عالم به علم توحيد بود؛ يعنى خدا را به يگانگى و مؤثريت شناخته بود و فقط او را براى خود و همگان مدبّر و مؤثر و مربّى مىدانست. كتاب توحيد ايشان را حتمآ با دقت بخوانيد. مطالب اين كتاب حاصل سلسله مباحثى است كه ايشان در اواخر عمر در مدرسه امام خمینی(قوام سابق) براى طلاب بيان كرده بود. در آن كتاب مىفرمايد: «ما هيچ اندر هيچيم؛ نطفهاى بوديم كه به اين دنيا قدم گذاشتيم و جز عجز چيزى در درگاه خدا نداريم. آمدن و رفتنمان دست خدا و به ارادهى او است.» در بيان توحيد، آيات و روايات بسيارى شاهد آورده و معلوم مىشود كه نيستى خود و هست پروردگار را به روشنى و زيبايى دريافته بود. در اين كتاب به شبهات مطرح شده پاسخ مناسب داده شده، مسألهى جبر و اختيار نيز به زيبايى بازگو شده است. همچنين درجات سه گانه يقين؛ يعنى علم اليقين، عين اليقين و حقّ اليقين در آنجا بازگو شده است و خود ايشان به مقام عين اليقين؛ يعنى شهود پروردگار رسيده بود. عين اليقين يعنى ديدن همهى موجودات به عنوان ظهور پروردگار. از دوستان عزيز طلبه مىخواهيم درس و حوزه را رها نكنند و كتابهاى شهيد آيت الله دستغيب را مطالعه نمايند و از خدا بخواهند موفق شوند راه بزرگان را ادامه دهند و طلب حق را هرگز رها نكنند. "
ایشان گفت : " در مسير شناخت پروردگار لذاتى نصيب انسان مىشود كه بالاتر از آن قابل تصور نيست. بالاتر از معرفت پروردگار، لذّتى در اين عالم وجود ندارد. فراموش نكنيد كه دنيا با همهى مظاهر و لذات آن، از رياست و ثروت و شهواتش، همه جيفهاند. فقط خداى تعالى است كه مىماند و جز او، همه چيز افول مىكند و انسان را پايين مىآورد. طلب خدا از همه چيز بهتر است. در هر سنّى هستيد اين طلب را رها نكنيد. به خدا عرض كنيد: خدايا مىخواهيم طالب تو باشيم و محبوب ما فقط تو باشى! مىخواهيم در دنيا و آخرت، تو را بخواهيم. خودت طلب خودت را به ما عطا كن و كمك كن در هر موقعيتى هستيم تو را و طلب تو را رها نكنيم. در اين راه، آنچه تو دوست مىدارى، براى ما فراهم ساز. رزق و روزى انسان مىرسد. كسى هم پيدا مىشود كه او را دفن كند. بعد از اين هم اين گور صد سال بماند يا نماند، چه اهميّتى دارد؟ كسى كه به عالم ديگر مىرود، خودش مىماند و عملش و طلبش نسبت به خدا، باقى چيزها باقى نمىماند براى انسان. امام خمينى رفت و اين ساختمانها و تشكيلات ديگر به كار او نمىآيد و او هم كارى به اين چيزها ندارد. اينها براى ما زندهها است. ايشان آن قدر از پروردگار خود بهرهمند است كه در فكر كسى نمىگنجد. ائمه بقيع عليهم السلام هيچ گنبد و بارگاهى ندارند و هيچ نيازى هم به اين چيزها ندارند، البتّه مؤمنين بايد قبور ائمه و بزرگان دين را آباد كنند و زينت نمايند ولى اين كار فقط براى خودشان خوب است و فرقى به حال آن بزرگواران ندارد. آنان امروز ولى و كمك كار ما هستند. امامزادگان جليل القدر مىتوانند انسانها را به حوائجشان برسانند و به آنها طلب بدهند و كسانى را كه طالب هستند، از كثافات نجات دهند. باز هم از خدا مىخواهيم كه بتوانيم قدم در جاى بزرگان بگذاريم. "
آیت الله دستغیب در پایان سخنانش تاکید کرد : " از خانوادهى آقاى ارسنجانى هم تشكر مىكنيم و از خداوند مىخواهيم آنان را حفظ كند. باز هم دعا مىكنيم كه آقاى ميرحسين موسوى و خانم رهنورد و حجة الاسلام كروبى و همهى زندانيان سياسى آزاد شوند.آيت الله ارسنجانى به راستى شخصيت روشنى بود. محبّت امام خمينى را در دل داشت و متوجّه كسانى مثل شهيد آيت الله دستغيب بود. ايشان از دوستان بسيار خوب شهيد آيت الله دستغيب بود و پيوسته نزد ايشان مىآمد. در خبرگان، از معدود كسانى كه با او مأنوس بوديم ايشان بود. مردم فسا آيت الله ارسنجانى را دوست مىداشتند و جمعيت عجيبى در تشييع جنازهاش شركت كردند. از خداوند مىخواهيم ايشان را رحمت كند و فيوضات كاملى نصيبش فرمايد و از فرزندان ايشان هم انتظار داريم در راه پدر خود و ساير بزرگان دين از جمله شهيد آيت الله دستغيب قدم بردارند و اميدواريم بتوانند مانند پدر خود توفيق كسب خلقيات پسنديده را داشته باشند."
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید