کردستان ترکیه ومیراث نلسون ماندلا / دکتر اسماعیل شمس

1392/9/23 ۱۰:۴۱

کردستان ترکیه ومیراث نلسون ماندلا / دکتر اسماعیل شمس

خبر درگذشت نلسون ماندلا قهرمان مبارزه با تبعیض نژادی در مدت کوتاهی شرق تا غرب جهان را درنوردید و همه مردمان روی زمین را صرف نظر از نژاد و زبان ومذهب تحت تاثیر قرار داد. در بیشتر شبکه های خبری و اجتماعی و روزنامه ها ،تحلیلهای مختلفی از زندگی، زمانه وکارنامه او ارائه می شود و هرکس از ظن خود ،زوایای مختلف اندیشه وعمل او را بررسی می کند

 

خبر درگذشت  نلسون ماندلا  قهرمان مبارزه با تبعیض نژادی  در مدت کوتاهی شرق تا غرب جهان را درنوردید و همه مردمان روی زمین را صرف نظر از نژاد و زبان ومذهب تحت تاثیر قرار داد. در بیشتر شبکه های خبری و اجتماعی و روزنامه ها ،تحلیلهای مختلفی از زندگی، زمانه وکارنامه او ارائه می شود و هرکس از ظن خود ،زوایای مختلف اندیشه وعمل او را بررسی می کند.محور عمده  بحثها این است که ماندلا شخصیتی یکتا ویگانه و غیر قابل تکرار است اما به موازات این تم کلی، می توان گفته ها و نوشته های مختلفی را دید که وجه مشترک آنان" تمنا ،امید و آرزو برای پیدایش ماندلایی دیگر" واحیای میراث سیاسی واخلاقی او درمناطقی است که مردمانش درگیر تبعیض وجنگ و خشونت اند. امروزه  مردم خاورمیانه  عربی  و نقاطی مانند افغانستان و پاکستان در حسرت و رویای پیدایش شرایط و اشخاصی اند که به این آرزوی" فعلا محال"  قابلیت " تصور در خیال" ببخشد  اما خوشبختانه  در کشورهایی مانند ترکیه و برمه  در یکی دو سال اخیر گامهایی برای پایان دادن به دهها سال جنگ و تبعیض وخشونت برداشته شده و دولت ورهبران مخالف نشان داده اند  که حداقل پتانسیل تحقق این آرزو و خلق آفریقای جنوبی دیگری را دارند.

موضوع این نوشتار سوالی است که این روزها بیشتر از هر زمانی در کردستان ترکیه شنیده می شود و آن این است که آیا  روزی فرا خواهد رسید که کردهای ترکیه  هم  از حقوق برابر با ترکها برخوردار شوند؟ آیا تبعیض قومی و زبانی  در کشوری که حداقل 30% از مساحت و جمعیت آن را کردستان و مردم کرد تشکیل می دهند خاتمه  خواهد یافت؟ آیا  سرنوشت ماندلا و تجربه  آشتی ملی در آفریقای جنوبی درکردستان ترکیه تکرار خواهد شد ؟ آیا کردهای ترکیه که ماندلا به خاطر نقض حقوق انسانی آنان  از پذیرش جایزه صلح آتاتورک  خودداری کرد و آنان هم چند سال پیش از ماندلا برای شرکت در جشن نوروز دیاربکر دعوت کردند  ، حاضرند راه و تجربه او را سرمشق خود قرار دهند؟ پاسخ  بخشی ازجامعه کرد و حتی ترک ترکیه به این پرسش مثبت است . توده میلیونی کردهای ترکیه که در جشن نوروز امسال در دیاربکر و دیگر مناطق کردنشین  به پیام آشتی عبدالله اوجالان گوش دادند و همه آنانی  که چند هفته پیش سخنان اردوغان و مسعود بارزانی و آواز خواننده حماسی کرد" شوان پرور"را در همین شهر شنیدند به آینده ای روشن چشم دوخته و خواستار پایان خشونت،رفع تبعیض و تحکیم برابری ، صلح و دموکراسی اند

مساله کردها در ترکیه حداقل تاریخی پانصد ساله دارد وبه جنگهای صفویان وعثمانی ها برمی گردد.در خلال این کشمکشها بخش زیادی از سرزمین کردستان از ایران جدا شد و متاسفانه مطابق عهد نامه های صلح آماسیه در زمان شاه تهماسب و قصرشیرین(زهاب) در زمان شاه صفی به عثمانی داده شد. هر چند در دوره عباس میرزا وسپس امیر کبیر تلاشهای زیادی برای باز پس گیری آن ابتدا به شیوه نظامی وسپس به شیوه حقوقی صورت گرفت ولی نتیجه ای در بر نداشت و بر اساس عهدنامه ارزروم وضعیت قبلی با اندکی تغییر تثبیت شد. با وجود این، اکثریت کردهای عثمانی هرگز زیر بار شرایط جدید تحمیلی نرفتند وصدها شورش علیه خلفای حاکم به راه انداختند ولی به سبب قدرت نظامی امپراتوری و مشروعیت خلافت برای بخشی از علما وسنی مذهبان کرد از یک سو و اختلافات  داخلی کردها از سویی دیگر همه آنها ناکام ماندند.پس از انقراض عثمانی در جنگ جهانی اول و بر اساس عهدنامه های سایکس پیکو،ورسای ، سور و در نهایت لوزان قلمرو کردنشین عثمانی به سه بخش جدا از هم تقسیم شد و جزء سه کشور تازه تاسیس ترکیه ، عراق و سوریه قرار گرفت و بخش اندکی هم جزء ارمنستان گردید.کردهای عثمانی  هنگامی که دیدند عربها وترکها وارمنیها که همانند آنان  در گذشته تحت سلطه امپراتوری عثمانی بودند ،در شرایط پس از جنگ ،صاحب دولتهای ملی در میراث امپراتوری شده وکردهای قلمرو نویافته خود را از ابتدایی ترین حقوق انسانی و فرهنگی محروم می کنند،  سر به شورش برداشتند که البته حکایتی مفصل دارد و جای بحثش اینجا نیست. در میان کردهای عثمانی سابق، وضعیت کردهای ترکیه از همه رقت بارتر بود زیرا در ترکیه مصطفی کمال آتاتورک دولتی قوم گرا و ناسیونالیستی تاسیس کرد و هویت کردی را انکار و موجودیت کردها را از اساس نفی کرد  وآنان را ترک کوهی خواند  .از همان آغاز قیامهای زیادی علیه او صورت گرفت که مشهورترین آنها قیام شیخ سعید پیران بود اما آتاتورک  با اعدام او وچهل نفر از یارانش در دیاربکر وسرکوب شورشهای بعدی و حتی کشتار دسته جمعی ده ها هزار نفر از مردم درسیم نشان داد که با کردها سر سازش ندارد .ایدئولوژی آتاتورک پس از مرگ او همچنان ادامه یافت  و کردها برای سالیان درازی قربانی پاکسازی قومی واسیمیلیشن فرهنگی شدند. آنان از خواندن ونوشتن و حتی سخن گفتن  به زبان مادری خود محروم شده و مجبورشدند که زبان ترکی را یاد  گرفته وفقط با آن سخن گویند. آنان  حتی حق انتخاب اسم وفامیل کردی برای فرزندانشان را نداشتند . اسامی بسیاری از شهرها و روستاها وحتی نام مساجد و مدارس کردی تغییر کرد و به جای آنها اسامی ترکی گذاشته شد..نام بردن از واژگان کرد یا کردستان در محافل عمومی به جرمی بزرگ تبدیل شد که سزایش زندان وگاه اعدام وگور دسته جمعی بود.در مقابل برای کسانی که هویت خود را کنار گذاشته وترک می شدند امتیازات بسیاری در نظر گرفته شد. .از 1925 تا اواخر قرن بیستم صدها هزار کرد در ترکیه قربانی این سیاست شدند وشمار بیشتری هم از خانه و کاشانه خود دور شده  وبه مناطق دور دست و ترک نشین تبعید شدند که در جمعیت ترک ادغام واستحاله شوند. گروههای زیادی از قبایل ترک هم در شهرهای کردنشین اسکان یافتند که بافت جمعیت بومی را به هم زنند در زمینه اقتصادی هم کردها از امکان رشد و توسعه محروم شده  و مناطق کردنشین به عقب مانده ترین بخش ترکیه تبدیل گردید .در همه این سالها حرکتهای زیادی برضد این سیاستها  انجام گرفت که هر کدام به دلایلی سرکوب شد که مشهورترین آنها "پارتیا کارکه رین کوردستان"{حزب کارگران کردستان یا پ ک ک} بود. این حزب در اواخر دهه 70 میلادی با الگوگیری از ایدئولوژی چپ و با مشی مسلحانه شکل گرفت واز آن زمان تا نوروز امسال با شعار احقاق حقوق کردها با دولت ترکیه در حال جنگ است .در این جنگ خانمانسوز، دهها هزار نفر از طرفین کشته شده و خسارات زیادی به مردم بیگناه وارد شده  وشعله های آن گاه به کشورهای همسایه هم سرایت کرده  است که شرح آن از حوصله این نوشتار خارج است..به موازات  این حزب ، نویسندگان و روشنفکرا ن مستقل و گروه های سیاسی واجتماعی  دیگری هم در کردستان ترکیه مشغول فعالیت بودند ولی عملا در سایه فعالیتهای پ ک ک قرار گرفتندو در افکار عمومی، اوجالان  به نماد مبارزات کردی علیه تبعیض قومی وزبانی حاکم در ترکیه تبدیل شد.دولتمردان ترکیه هم مدتی است که استراتژی نفی  و سرکوب را تعدیل کرده و به  رغم برخی مخالفتهای داخلی ، راه حل مساله کردها را در گفتگو  با اوجالان 64ساله می دانند که 25 سال از مبارزه سیاسی ونظامی و15  سال  اززندان او درجزیره ایمرالی می گذرد.

این نکته روشن است که به رغم برخی شباهتها، وضعیت ترکیه و آفریقای جنوبی  از جهات و جوانب گوناگون  با هم متفاوت است ولی فارغ از شباهتها و تفاوتها ، نکته مهم این است که تجربه و میراث ماندلا کمک بسیار زیادی به روند صلح موجود میان دو طرف درگیر در ترکیه می کند.یاد آوری این نکات لازم است که در زمانی که دولت آفریقای جنوبی  پس از 27 سال زندانی کردن ماندلا در جزیره روبن ، او را به خانه ای  امن منتقل و مذاکره با او را شروع کرد بسیاری در داخل وخارج آفریقا ، ماندلا را  تروریستی سیاه  می دانستند که سالها مبارزه مسلحانه کرده  و به جرم خرابکاری وخیانت به کشور به زندان رفته است. در سوی دیگر خیلی از سیاهان معتقد بودند که راه احقاق حقوق انسانی شان این است که تا آخرین نفس با نژاد پرستان بجنگند. آنان دولت را غیر قابل اعتماد دانسته و مذاکره  با آن را بی فایده و عدول از آرمانها و اصول و  نشانه سازشکاری وتسلیم  می پنداشتند. اما ماندلا که دقیقا می دانست چه می خواهد با حفظ آرمانگرایی ، راه را بر عملگرایی گشود و با فراموش کردن گذشته رقت بار ،به زندگی در حال وحرکت  به آینده توجه کرد.تاریخی ترین اتفاق آن بود که او با اعتماد به نفسی بالا با دشمنان و شکنجه گران خود وارد گفتگو شد و بالاتر از آن ، طرفداران آپارتاید را متقاعد کرد که اگر برابری سیاهان را بپذیرند آنان هم برنده وپیروز خواهند شد وتضمین داد که پس از آزادی پرچم سفید صلح را حتی برای زندانبانانش  بلند خواهد کرد و اجازه نخواهد داد که هرگز بی رحمیهای گذشته تکرار شوند.ماندلا با طرح استراتژی" بازی دوسر باخت یا دوسر برد"، دشمنان گذشته را متقاعد کرد که تداوم وضعیت موجود ،به نفع هیچ یک از طرفین نخواهد بود وبه آنان قبولاند که تنها زمانی سفیدپوستان برنده خواهند شد که حقوق برابر سیاهان را پذیرفته  و به بازی برنده برنده تن دهند.درسوی دیگر او با طرفدارانش هم وارد یک گفتگوی انتقادی شد. .ماندلا برای طرفدارانش رهبری کاریزماتیک  و به منزله قدیس بود اما هوشمندانه از رهبری کاریزمایی   و هیجانی فاصله گرفت و تلاش کرد به شیوه ای اخلاقی و عقلانی، جامعه را حول منافع مشترک مدیریت کند واز اختلافات قبیله ای وگروهی و سهم خواهی های شخصی برحذر دارد. او برای تحقق این هدف، خود را از چارچوبهای تنگ رهبری سیاسی یا حزبی وایدئولوژیک خارج کرد  و در نقش رهبری ملی ومردمی (چنانکه آفریقایی ها  اورا فرزند وطن و پدر ملت می خوانند )ظاهر شد و خردمندانه  با همراهی و همکاری  و مشورت با دیگر گروههای سیاهپوست و حتی سفید پوستان مخالف تبعیض نژادی مردم را متقاعد ساخت که زمانه دگرگونی وتغییر فرا رسیده است. او به طرفدارانش فهماند که تغییر دنیای اطراف فقط با تغییر روشهای پیشین حاصل می شود و تنها راه رفع انزوا و جلب حمایت دولتمردان  و افکار عمومی عالم، این است که در قدم اول ، خشونت را کنار گذاشت وبهانه را از دست دولتیان گرفت و آنگاه در فضایی آرام وآزاد ، موضوع مبارزه مسالمت جویانه  یعنی" تلاش دموکراتیک برای رفع تبعیض" را برای جهانیان تبیین کرد. او به صراحت اعلام کرد که جنگ و  اسلحه، فقط خشونت و نفرت را بیشترکرده و حل مسائل را دشوار می کند وبه طرفدارانش گفت که اسلحه هایشان را در دریا بیندازند و اجازه ندهند که در سرزمین رنگین کمانی آفریقا کسی ، کس دیگری را با اسلحه سرکوب کند.در مقابل از آنان خواست اعتراض انسانی خود را با تجمعات مسالمت آمیز، گفتگو ،هنر ،موسیقی ، سینما و دیگر روشهای عقلانی ودموکراتیک به دنیا برسانند.  او با گذر از فاصله های نژادی و قومی  ومذهبی و رنگ پوست و... متعهد شد که برای ساختن آفریقایی تازه تلاش کند ، آفریقایی که فرقی بین سیاه و سفید در آینده قائل نباشد و زخمهایی را که در گذشته از طرف سیاهان و سفید پوستان  بر یکدیگر وارد شده التیام بخشد. ماندلا با این روح بزرگ و وجدان بیدار به عشق ، گذشت وانسانیت معنایی دوباره بخشید والهام بخش شفقت وبخشش برای مردمانش شد و به آنان آموخت که یکدیگر را ببخشند ولی گذشته را فراموش نکنند که هرگز مجال تکرار نیابد .بدین ترتیب او کشوری تازه و دنیایی تازه تر را برای آنان آفرید.

  ماندلا که با اسلحه ، احساس و هیجان به زندان رفت، پس از پیدایش تحولی بزرگ در ذهن  و ضمیر وطرز فکرش با پیام صلح وبرابری  نژادها و رنگها وزبانها و عدالت انسانی برای همه از زندان خارج شد و به الگویی برای عدم خشونت، دموکراسی و آزادی، نه تنها  برای مردم   آفریقا بلکه برای همه جهانیان تبدیل گردید

امروزنیز چشم های بسیاری در خاورمیانه و جهان منتظر مذاکرات میان دولت اردوغان و اوجالان و دیگر رهبران کردها هستند و امیدوارند آنان با الهام از تجربه آفریقای جنوبی  و درک تغییر زمانه ، به جنگ وخشونت  پایان دهند و نور روشن صلح و عدم خشونت را به مردمان رنجدیده و خسته هدیه کنند و نشان دهند که هرچند ماندلا از دنیا رفته ولی میراث او زنده است و همچنان به مردم خسته از جنگ و خشونت و تشنه آزادی و برابری ، زندگی می بخشد. باشد که تجربه آنها هم الهام بخش دیگر نقاط خاورمیانه  شده و  به خشونتهای قومی ومذهبی و کشتار انسانهای بی گناه پایان  بخشد.

 

     

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: