ناشرانی که ممکن بود لبوفروش شوند

1392/9/18 ۱۰:۳۷

ناشرانی که ممکن بود لبوفروش شوند

اسدالله امرایی با بیان این‌که نباید کار ناشران سودجو را به همه‌ ناشران تعمیم داد، اظهار کرد: در میان ناشران کشور، ناشرانی هم هستند که دری به تخته خورده است و ناشر شده‌اند، که شاید اگر فرصتش بود، لبوفروش هم می‌شدند.

 

 

اسدالله امرایی با بیان این‌که نباید کار ناشران سودجو را به همه‌ ناشران تعمیم داد، اظهار کرد: در میان ناشران کشور، ناشرانی هم هستند که دری به تخته خورده است و ناشر شده‌اند، که شاید اگر فرصتش بود، لبوفروش هم می‌شدند.

 

این مترجم درباره‌ وضعیت قراردادهای نشر بین مؤلفان و ناشران گفت:‌در طول دوران فعالیتم در حوزه چاپ کتاب با اغلب ناشرانی که کار کرده‌ام، ‌ناشرانی بوده‌اند که کار را مطابق قرارداد پیش برده و به آن عمل کرده‌اند. البته گاهی ممکن است‌ ناشری به هر علتی نتوانسته باشد در موعد مقرر و طبق قرارداد، مبلغ حق ترجمه‌ پرداختی را بدهد و پرداخت‌ها چند روز پس و پیش شده باشد، اما گاهی هم ‌بوده که پول را زودتر از موعد پرداخت کرده‌اند. با این حال در بین ناشران‌ مثل دیگر صنف‌ها ممکن است کسانی پیدا شوند که برای سودجویی وارد این ‌کار شده باشند که صحیح نیست اعمال آن گروه را به همه‌ ناشران تعمیم دهیم.

 

او درباره‌ نارضایتی برخی از مؤلفان و مترجمان کتاب‌ها در خصوص قرارداهای نشر نیز اظهار کرد: به هر حال مترجم یا مؤلف بچه صغیر نیست که متوجه مفاد قرارداد‌ نشود و اگر می‌بیند قراردادی به ضررش است، می‌تواند قرارداد را امضا نکند، ضمن‌ این‌که برخوردهای این‌چنینی ممکن است برای افرادی رخ دهد که برای اولین‌بار می‌خواهند کتاب چاپ کنند. وقتی ناشر می‌بیند کتابی فروش خوبی‌ دارد، هم چاپ می‌کند و هم دلیلی ندارد به قراردادش عمل نکند. اصلا مگر سهم مؤلف و مترجم و شاعر از کل رقم‌ چقدر است؟ رقمی بین 7 تا 17 درصد قیمت پشت جلد به اضافه 10 نسخه به ازای هر 1000 نسخه. این رقم هم حداکثر تا شش ماه بعد از چاپ پرداخت می‌شود که رقم درشتی نیست، بنابراین گمان می‌کنم وقتی نویسنده‌ای برای چاپ کتابش با ناشری قرارداد می‌بندد، مفاد آن را پذیرفته است و کسی پشت گردن مؤلف‌ اسلحه نگذاشته است که قرارداد امضا کند. حالا اگر قراردادی بسته شد و ناشر به ‌قرار عمل نکرد، آن موقع مؤلف می‌تواند مدعی شود و از روش‌های مختلف از جمله ‌طبقه‌بندی که به اختلاف ‌ناشران و مؤلفان مربوط می‌شود و داور مرضی‌الطرفین تعیین‌شده، به حل معضل بپردازند.

 

امرایی در ادامه عنوان کرد: در همین فضا مؤلف و مترجم سراغ دارم که با ‌التماس کتابی را در یک انتشارات چاپ کرده است و ناشر هم به او گفته به‌جای حق‌التألیف 100 نسخه از کتاب را بردار یا در جای دیگری به مؤلف ‌پیشنهاد داده است که خودش 100 نسخه از کتاب برمی‌دارد و 1000 نسخه‌ باقی‌مانده را به مؤلف می‌دهد. بحث من این است که مترجم و مؤلف آدم عاقل و بالغی است و می‌تواند زیر بار قراردادی که فکر می‌کند به نفعش نیست، نرود‌ و یا اگر قراردادی را امضا کرد، باید به آن پایبند باشد و انتظار هم داشته ‌باشد ناشر نیز به آن پایبند باشد. با این حال اگر ناشری به مفاد قراردادی‌ که با نویسنده یا مترجم بسته است، عمل نکند، او می‌تواند از طریق اتحادیه ناشران، خبرنگاران و ارشاد و حتا شکایت از طریق قوه قضاییه موضوع‌ را پی‌گیری کند، اما در برخی از مواقع برخی مؤلفان اصرار دارند کتاب‌شان چاپ شود و ‌می‌خواهند به هر قیمتی کتاب‌شان را چاپ کنند.

 

او با تأکید بر این‌که وقتی از مشکل پای‌بند نبودن به قرارداد صحبت می‌کنیم، نباید همه ناشران را جمع ببندیم و بگوییم همه ناشران‌ مشکل دارند، ادامه داد: بسیاری از ناشران آدم‌های شریفی هستند. حالا در بین این همه ناشر خوب، آدم‌هایی هم آمده‌اند و بدون خرج کردن یک قران به‌ نحوی امتیاز نشری گرفته‌اند. کار حروف‌چینی، صفحه‌بندی و طراحی جلد کتاب‌ها را هم دیگران انجام می‌دهند و آن‌ها اسم خودشان را ناشر گذاشته‌اند. این ‌افراد ناشر نیستند، بلکه کاسب‌اند، وگرنه ناشران خوبی مثل نشر چشمه، مروارید، نیلوفر، کتابسرای تندیس و ‌ثالث هستند با مدیریت افرادی مثل آقای حسن کیائیان، منوچهر حسن‌زاده،‌ حسین کریمی و ابوالفضل میرباقری که از ناشران بزرگ هستند و سال‌هاست فعالیت می‌کنند و افتخار نشر کشورند. ناشران دیگری هم هستند که در مقیاسی کوچک‌تر فعالیت می‌کنند. در این بین ناشرانی هم داریم که دری به تخته خورده است و ناشر شده‌اند که شاید اگر فرصتش بود، لبوفروش هم می‌شدند. البته در خارج از کشور هم چنین است. ناشرانی مثل ‌پنگوئن و سیمون اند شوستر ناشران عمده هستند و هم‌زمان ناشران کوچک‌تر هم فعالیت دارند که با امکانات محدودی‌ فعالیت می‌کنند.

 

امرایی همچنین درباره آسیب‌های قراردادهای فعلی نشر اظهار کرد: ‌پیشنهاد می‌دهم دوستان مترجم، ‌مؤلف و شاعر بدون این‌که قراردادها را ‌بخوانند، آن‌ها را امضا نکنند. هیچ‌وقت بدون قرارداد، کتاب چاپ نکنند و یا‌ اگر فکر می‌کنند با چاپ کتابی متضرر خواهند شد، از امضای آن ‌خودداری‌ کنند. برای بستن قراردادها حداقل با یک نفر مشورت کنند. می‌توان ‌قراردادهای تیپی هم تهیه کرد و ‌قراردادها را در جایی ثبت کرد، مثل همین قراردادهایی که برای خرید و اجاره ملک بسته می‌شود تا در زمانی که مشکلی پیش آمد، بتوان آن را پیگیری کرد.

 

اسدالله امرایی در ادامه درباره عواملی که باعث افزایش دریافتی مؤلف از انتشار کتاب می‌شود، توضیح داد: نویسندگان خارجی معمولا برای افزایش فروش کتاب‌شان جلسات‌ رونمایی و کتاب‌خوانی برگزار می‌کنند، به دانشگاه‌های مختلف می‌روند و به‌نوعی خودشان هم به تبلیغ کتاب‌شان اقدام می‌کنند و ناشر هم به آن‌ها کمک می‌کند. ‌خود من نیز وقتی به کتاب‌فروشی‌ها می‌روم و می‌بینم کتاب‌هایم در آن‌جا ‌نیست، به ناشر زنگ می‌زنم و به او اطلاع دهم.

 

او افزود: بنابراین در کل ماجرای فروش کتاب باید دید هر کدام از عوامل ‌مثل نویسنده، ناشر و ‌رسانه چقدر تأثیر دارند و آیا هر کدام کار خود را به‌درستی انجام می‌دهند؟ مخصوصا این‌که الآن امکانات تبلیغی زیادی وجود دارد. با این حال یک اشکال عمده در ما وجود دارد که مربوط به صنعت پخش کتاب است ‌که‌ هنوز همانند 30 – 40 سال پیش عمل می‌کند. در این شکل پخش سنتی کتاب‌فروش‌ ابتدا باید کتاب را ببیند و بعد سفارش بدهد که این داد و ستد به نوعی ‌دیداری است، در صورتی که برای این کار باید یک کار جمعی انجام بگیرد و ‌مثلا سایتی، ‌چیزی باشد که همه بتوانند در آن‌جا کتاب‌ها را ببینند. البته ‌خیلی از کتاب‌فروشی‌های ما سایت دارند و از طریق پیامک و ای‌میل کتاب‌هایی را ‌که به کتاب‌فروشی‌شان آمده است، به اطلاع مشتریان‌شان می‌رسانند.

 

امرایی سپس با بیان این‌که باید برای بهتر شدن انتشار کتاب و فروش آن همه عوامل‌ از مترجم و نویسنده و ناشر و کتاب‌فروش کمک کنند، اظهار کرد: اعتبار‌ کتاب‌های عبدالله کوثری، مهدی غبرایی، خشایار دیهیمی و عزت‌الله فولادوند، ‌خودش یک تبلیغ پیش‌برنده برای کتاب است و البته این اعتبار به آسانی به‌دست نیامده است. ناشران نیز همین‌گونه‌اند. مثلا ناشری 5000 عنوان و ‌ناشری دیگری پنج عنوان کتاب دارند؛ بنابراین قطعا مؤسسات پخش هم سراغ ناشری ‌می‌روند که کتاب بیش‌تری دارد، چون گردش مالی آن بالاتر است.‌

 

این مترجم درباره وضعیت پخش کتاب و تأثیر آن در روند فروش کتاب‌ها نیز ‌اظهار کرد: برخی ناشران خود پخش کتاب هم دارند، بنابراین در فروش کتاب‌شان‌ موفق‌ترند. همچنین آن‌ها کتاب‌های دیگران را می‌گیرند و با سیستم‌های پخش‌ دیگر نیز در ارتباط هستند و مشارکت دارند. در حال حاضر هم در کشور چهار - پنج ‌پخش بزرگ داریم که شهرت زیادی دارند. البته پخش‌های کوچک‌تری هم هستند که ‌فعال‌اند و طبیعی است که پخشی بزرگ کتاب‌های بیش‌تری می‌فروشد. با این حال ظاهرا‌ در حوزه نشر ‌پخشی‌ها و کتاب‌فروشی‌ها بیش‌ترین سود را می‌برند که ‌رقمی بین 35 تا 40 درصد است که بین کتاب‌فروش و پخش تقسیم می‌شود و کم‌ترین ‌را مؤلف و بعد ناشر. این موضوع در شرکت‌های پخش بین‌المللی هم مثل آمازون ‌وجود دارد و آن‌ها نیز طبق قواعدی که دارند، گاه بین 60 تا 70 درصد فروش کتاب را برمی‌دارند.

 

او همچنین درباره‌ چگونگی تصحیح روند فروش و افزایش میزان دریافتی مؤلف از‌ کتاب توضیح داد: باید کتابخانه‌های عمومی کشور بیش‌تر شوند. کتابخانه‌ها‌ تنها کتاب‌های خاصی نخرند، آن هم کتاب‌هایی که کسی آن‌ها را نمی‌خواند. چون ‌این کتاب‌ها از سوی بعضی ناشران تولید می‌شوند که اتفاقا در همین خیابان‌ انقلاب کتاب‌فروشی به اندازه یک سوله دارند، اما در طول روز حتا سه نفر ‌هم به قصد خرید کتاب به این کتاب‌فروشی‌ها مراجعه نمی‌کنند، ولی‌ کتابخانه‌های عمومی پر است از کتاب‌های همین ناشران که کسی کتاب‌شان را ‌نمی‌خرد.

 

امرایی در ادامه با معیوب خواندن کلیت چرخه‌ تولید، به برخی از عوامل آن‌ اشاره کرد و گفت: برخی از عوامل این چرخه‌ معیوب به دولت برمی‌گردد. به‌طور مثال من کتابی را ترجمه کرده‌ام که هم‌اکنون پنج سال است در وزارت‌ ارشاد است و اگر بخواهم امسال دوباره آن را بخوانم، دیگر برایم ناآشنا شده ‌است. مسائل توزیع و کتابخانه‌های عمومی هم هست. نبود عادت مطالعه‌، ‌گرانی کاغذ، گاهی اعتماد نداشتن مخاطبان به کتاب‌ها همه دست در دست هم داده‌ است که تیراژ کتابی که در هشت سال پیش 3300 نسخه بوده، به 1000 نسخه و‌ کتابی که پنج سال قبل 2000 نسخه چاپ می‌شده، امروز به 500 نسخه‌ برسد، بنابراین نباید تقصیرها را بر عهده یکی از عوامل بیندازیم و اگر ‌تقصیری است، باید همگی خود را در آن سهیم بدانیم.

 

این مترجم اظهار کرد: به طور کلی نگاه دولتمردان به علوم‌ انسانی و ادبیات مثل نگاه به یک مزاحم است. دولتمردان فکر می‌کنند ‌نویسنده‌ها خیلی سرشان می‌شود و می‌خواهند سر آن‌ها را کلاه بگذارند و همین بی‌اعتمادی موجب شده تا نویسندگان به دو گروه نویسنده دولتی و ‌غیردولتی تقسیم شوند. به خاطر همین موضوع است که در قضیه ممیزی نویسندگانی ‌پیدا می‌شوند که از سانسور دفاع می‌کنند، در حالی‌که هیچ کجای دنیا هیچ ‌نویسنده‌ای از سانسور دفاع نمی‌کند. در همه جای دنیا اگر کسی واقعا‌ نویسنده باشد و کتاب بنویسد، هیچ اعتقادی به سانسور ندارد.

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: