1394/7/13 ۰۹:۵۳
هرچه دلایل عام مشترك باشند، مهمترین دلیل اینكه نویسندهای با نام مستعار مینویسد از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت است. در ایرانهمان طور كه به نظر میرسد، دلایل سیاسی و امنیتی است كه طیف گستردهای را دربرمیگیرد. دلایل امنیتی از گمنامی و پشت نام دیگری بودن و حتی تفریح كردن با اسم مستعار كه از آن به نام سندروم هاكلبری فین یاد میشود اهمیت بیشتری دارند. ممكن است عده كمی برای مهجور و طولانی بودن اسم واقعیشان از اسم مستعار استفاده كنند،
شادی خوشكار: هرچه دلایل عام مشترك باشند، مهمترین دلیل اینكه نویسندهای با نام مستعار مینویسد از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت است. در ایرانهمان طور كه به نظر میرسد، دلایل سیاسی و امنیتی است كه طیف گستردهای را دربرمیگیرد. دلایل امنیتی از گمنامی و پشت نام دیگری بودن و حتی تفریح كردن با اسم مستعار كه از آن به نام سندروم هاكلبری فین یاد میشود اهمیت بیشتری دارند. ممكن است عده كمی برای مهجور و طولانی بودن اسم واقعیشان از اسم مستعار استفاده كنند، به دلایل مالی كار بازاری بنویسند و نخواهند با نام اصلیشان منتشر شود، برای نوشتن هر سبك یا گونه ادبی از یك نام مستعار استفاده كنند اما همچنان آنچه بیشتر از همه نویسنده را به استفاده از اسم مستعار سوق میدهد ممنوعیت نام خودش است. چیزی كه شرایط اجتماعی ایران در دورههای مختلف زمینهاش را فراهم كرده بود. این ممنوعیت ممكن است در مقیاس كوچكتر و برای فرد مشخصی باشد؛ وقتی نویسنده به دلیلی در سازمانی كار میكند كه نمیتواند از اسم خودش استفاده كند. سن ژون پرس به دلیل اینكه دیپلمات بود و ممنوعیت داشت اسم خودش را استفاده كند با اسم مستعار مینوشت.
گذشته از پیدا كردن دلیل، پیگیری رد نامهای مستعار نویسندگان مثل دنبال كردن یك نخ نازك است كه بعضی وقتها نامرئی میشود. هرچه باشد آنها نمیخواستند نامشان فاش شود. اما زیر و رو كردن كتابها و مقالات به دنبال نویسندگان ناشناس، به پیدا كردن چیزهایی میانجامد كه خواندنشان چهره دیگری از آن نویسندگان به دست میدهد.
صمد بهرنگی
وقتی جدیترین دلیل استفاده از اسم مستعار، مسائل امنیتی و سیاسی باشد نام صمد بهرنگی به میان میآید.
ص. قارانقوش، چنگیز مرآتی، افشین پرویزی، صاد، داریوش نوابمرغی، بهرنگ، بابك بهرامی، ص. آدام و آدی باتمیس همهشان صمد بهرنگی هستند. او از دومین داستانش، تلخون كه در كتاب هفته منتشر میشد استفاده از نام مستعار را شروع كرد. تلخون با نام ص. قارانقوش منتشر شد و این روند با كتابها و مقالات دیگرش هم ادامه داشت. نام ص. قارانقوش در كتاب پاره پاره هم به جای صمد بهرنگی نشست تا اینكه در سال ٤٣ برای این كتاب تحت تعقیب قرار گرفت و كتاب انشای سادهای برای كودكان با نام افشین پرویزی نوشت. مجله مهد آزادی مقالهای با نام سخنی درباره تاریخ در اردیبهشت ٤٥ با نام صاد و مرز علوم قدیم و دانش نو با نام چنگیز مرآتی در شهریور همان سال به قلم او دارد.
الف. افشار و مقاله سیاسی
وقتی كسی قرار است در زمینهای بنویسد كه علاقه ندارد، بدش نمیآید نام خود را پنهان كند. ایرج افشار علاقهای به كارهای سیاسی نداشت و وقتی از او خواستند مقالهای برای روزنامه داریا بنویسد الف. افشار متولد شد. زمانی كه در همه روزنامهها از جمله میهن نوشتن علیه مصدق مرسوم بود، او برای مقالهاش به كتابخانه مجلس رفت و به شمارههایی قدیمی از روزنامه میهن برخورد كه در طرفداری از مصدق مطالبی نوشته بود. الف. افشار هم از این تناقض استفاده كرد و در ستونی در روزنامه داریا در دو سه شماره حرفهای قدیمی روزنامه میهن را با حرفهای جدیدش مقایسه و با نام دكتر مصدق و حكیمالملك منتشر كرد. او در روزنامههای دیگری مثل ستاره نامهای دیگری هم داشت. الف. جویا، ساسان و كریم محمدی. افشار در مصاحبهای در مجله بخارا درباره این نامها گفته است: «آن زمان مجهولنویسی خیلی مرسوم بود. گویی هر كسی میخواست خودش را پنهان كند.»
یادگاری از دیگران
نجف دریابندری و مرتضی كیوان دوستان نامهنگار بودند. گاهی نامههای دریابندری طولانی میشد و به شكل مقاله درمیآمد. كیوان یكی از این نامهها را در مجله كبوتر با نام ن. بندر منتشر كرد. همین شد كه دریابندری چند نوشته و ترجمه دیگر با همین نام در آن مجله منتشر كرد. البته آن طور كه در مصاحبهای در دنیای سخن میگوید این اسم كمكم به نظرش مضحك آمد.
رضا براهنی هم بخت این را نداشت كه نام مستعارش را خودش انتخاب كند. ابراهیم دانایی، مترجم كتاب فانون كه در سال ٥٧ در خوارزمی منتشر شده نامی است كه ناشر برای رضا براهنی انتخاب كرده است. براهنی با تركیبی از اسم و فامیلش نام مستعار دیگری هم دارد. نامی كه كتابهای تاریخ انقلاب روسیه و لنین جوان به عنوان مترجم به خود دیدند، برهان رضایی بود.
جمال یا محمود؟
یك اثر است و دو مترجم كه نامهایشان در كنار هم طولانی به نظر میرسد. البته این روزها دیدن دو مترجم روی جلد كتابها عجیب نیست اما جمال میرصادقی و محمود كیانوش نخواستند اسم و فامیلی هردویشان باشد. ترجیح دادند نام كوتاهتری را انتخاب كنند و این شد كه داستانهای ترجمهشان در مجله سخن با نام جمال محمود منتشر شد. البته بعدها این داستانها با اسم هر دو در مجموعه آن سوی پرچین به چاپ رسید.
پریزاد تهران مصور
دفتر شعرهای فروغ را وقتی از ابتدا بخوانیم شاعری را میبینیم كه دورههای متفاوتی را در كارنامه هنریاش پشت سر گذاشته است كه متاثر از زندگیاش بوده است. اما درباره مطالب انتقادی و طنزی كه در تهران مصور با نام پریزاد منتشر میكرد اطلاعات زیادی نیست. تنها در مقدمه كتاب عباس مافی، نامهای مستعار نویسندگان معاصر گفته شده. فروغ در دورهای موقت با این نام در تهران مصور قلم میزد.
ساعدی و گوهرمراد
غلامحسین ساعدی آثار اولیهاش را با نام گوهر مراد مینوشت. گوهر مراد در مرغ انجیر، خانههای شهرری، سایههای شبانه، كاربافكها، در سنگر، سفر مرد خسته و نمایشنامه لیلاجها كه در مجله سخن منتشر شد و نمایشنامه پیگمالیون اسم مستعار ساعدی است. همه این آثار در سالهای ٣٤ تا ٤٠ نوشته شدهاند و كارهای اول او هستند.
متفاوت نوشتن
گاهی هم نام مستعار برای آن دسته از آثاری است كه در راستای حوزه اصلی كار مولف نیست. مثلا كسی داستانهایش را با یك اسم و نمایشنامههایش را با اسم دیگری منتشر میكند. نصرت رحمانی شاعر، داستانهایش را در مجلات ادبی با نام باران و ترمه منتشر میكرد. شهرنوش پارسیپور هم كتابی با نام مستعار شهرین دارد كه نسبتی با آثار دیگرش ندارند. او كتاب طالعبینی چینی را به این نام ترجمه كرده است.
هادی صداقت و دوستان دیگرش
تقریبا همه میدانند كه هادی صداقت نام مستعار نویسنده بوف كور است. این نوع انتخاب نام مستعار با استفاده از نام اصلی كه میتواند مخاطب را در حدس زدن راهنمایی كند در نام مستعار بهرام صادقی كه صهبا مقدادی است هم تكرار شده است. اما هادی صداقت معروفترین نام مستعار هدایت است كه كتاب توپ مروارید هم به همین نام منتشر كرده است. وغ وغ ساهاب نخستین بار با نام یاجوج و ماجوج منتشر شده است. امامقلی تهیپا، بتشكن، حسنعلی كیوانپژوه، علینقی پژوهشپور، محمدرحیم گردانسپهر هم كه در روزنامههایی مثل مردم مقاله مینوشتند، صادق هدایت بودند.
ترجمهها و مقالههای سیروس طاهباز
سیروس طاهباز كه سالها سردبیر مجله آرش بود با نام كوروش مهربان در مجله مینوشت. او با این نام كتاب گرگها و آدمها و دو داستان دیگر از چخوف را ترجمه كرد كه در سال ٥١ منتشر شد. یكی از بهیادماندنیترین نوشتههای طاهباز با امضای كوروش مهربان درباره شبهای شعر خوشه بود كه در كیهان نوشت. همچنین كوروش مهربان كسی است كه برگزیدهای از اشعار دوست و همكارش، م. آزاد را با نام بهارزایی آهو چاپ كرد.
روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید