دكتر سعيد معيدفر:نسل چهارم، نسلي خشونت‌گريز

1392/9/14 ۱۵:۰۱

دكتر سعيد معيدفر:نسل چهارم، نسلي خشونت‌گريز

به بهانه 16آذر با دكتر معيدفر براي بررسي رفتارهاي اجتماعي و سياسي دانشجويان امروز كه اكثرا نسل چهارمي هستند به گفت‌وگو نشستيم، به هرحال امسال متولدين 1370 و71 يعني نخستين گروه نسل‌چهارمي‌ها از دانشگاه‌ها فارغ‌التحصيل مي‌شوند و هفتاد و چهاري‌ها تازه وارد دانشگاه شده‌اند و فضا ي دانشگاه‌ها حال و هوايي نسل چهارمي دارد. دهه هفتادي‌ها به زودي فضاي جنبش دانشجويي را به دست خواهند گرفت و اين آنان خواهند بود كه سرنوشت سياسي دانشجويي را رقم خواهند زد.

به بهانه 16آذر با دكتر معيدفر براي بررسي رفتارهاي اجتماعي و سياسي دانشجويان امروز كه اكثرا نسل چهارمي هستند به گفت‌وگو نشستيم، به هرحال امسال متولدين 1370 و71 يعني نخستين گروه نسل‌چهارمي‌ها از دانشگاه‌ها فارغ‌التحصيل مي‌شوند و هفتاد و چهاري‌ها تازه وارد دانشگاه شده‌اند و فضا ي دانشگاه‌ها حال و هوايي نسل چهارمي دارد. دهه هفتادي‌ها به زودي فضاي جنبش دانشجويي را به دست خواهند گرفت و اين آنان خواهند بود كه سرنوشت سياسي دانشجويي را رقم خواهند زد.

فعاليت‌هاي دانشجويي نسل‌هاي دوم و سوم را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟ و چه سيري براي فعاليت‌هاي دانشجويي از اول انقلاب تا به امروز قايل هستيد؟

با همان شرايط و اقتضائات به هر حال واكنش از خودشان نشان مي‌دادند اينكه اشاره مي‌كنيد نسل‌هاي سوم يا حتي نسل دومي‌ها بيشتر دنبال رويكردهاي سياسي و جنبشي به صورت فعال و جمعي بودند، بنا به شرايط زماني بوده است. طي 50 سال اخير به‌دنبال تحولاتي بوديم كه در سطح بين‌المللي اتفاق مي‌افتاد مسائلي مثل بلوك‌بندي‌هاي شرق و غرب، دو بلوك سرمايه‌داري (امريكا) و بلوك كمونيستي (شوروي) در رويارويي با يكديگر بودند و اين مساله باعث شكل گرفتن ايدئولوژي‌هايي بود كه نظم موجود را زير سوال مي‌برد و خواهان جدايي‌طلبي از اين بلوك‌ها، عدالت‌طلبي و نفي سلطه و رويارويي با قدرت بود. از زمان جنگ جهاني دوم رويدادهاي بين‌المللي در تاريخ معاصر ايران تاثيرگذار بوده است نمونه‌اش حركت جنبش دانشجويي 16 آذر 1332، در آن زمان با آمدن رييس‌جمهور امريكا به ايران دانشجويان براي اعلام مخالفت‌شان با سياست‌هاي امريكا دست به تظاهرات زدند و حتي جنبش‌هاي مسلحانه‌يي را بعد از اين تاريخ شكل دادند. رويكردهاي آن دوران انرژي عظيمي را ايجاد مي‌كرد كه راهنماي جوان‌ها براي رسيدن به اهداف‌شان بود و نوعي از جبر تاريخي كه جوان‌ها را براي رسيدن به اهداف‌شان فرا مي‌خواند.

‌‌جامعه ما به دنبال تندروي‌هاي شديد مذهبي نبود مثل اتفاقاتي كه در جهان عرب به وقوع پيوسته چون عرب‌ها تجارب اجتماعي و تاريخي جامعه ما را نداشتند. در جهان عرب تندروها و تكفيري‌ها زمينه قدرت گرفتن را داشتند. چون در زماني كه ما درگير انقلاب و پاسخ دادن به انرژي نظام بين‌الملل بوديم در كشورهاي عربي ديكتاتورهاي قويي سركار بودند و مانع از اين مي‌شدند كه عرب‌ها انقلابي مثل انقلاب 1357 را تجربه كنند. بنابراين نسل چهارم ايران جهتگيري‌هايش متناسب با تحولات جهاني، به سمت جنبش‌هاي نرم و مسالمت‌آميز متمايل شد. مثل جنبش‌هايي كه در اروپاي شرقي وجود داشتند.

آيا جنبش‌هاي نرم بيشتر مختص نسل سومي‌ها نيست؟ چون خيلي از نسل چهارمي وظيفه اجتماعي و سياسي خود را محصور به راي دادن و در نهايت راي جمع كردن براي انتخابات، كردند.

بله، البته خيلي دقيق نمي‌شود خط‌كشي كرد. خيلي‌ها معتقد بودند انتخابات اخير تحت تاثير نسل چهارم و مختصات اين نسل انجام شده است. اين نسل دنبال تحقق برخي آرمان‌هاي مدرن خودش هست و البته اين نسل آگاه است كه شرايط اجتماعي فراهم نيست به همين دليل حركت‌هايي به شكل خيلي نرم و استراتژيك انجام‌ مي‌دهد.

پس شما فكر مي‌كنيد حركت‌هاي اجتماعي نسل چهارمي‌ها براساس موج غالب جامعه نيست و هوشمندانه و با يرنامه‌ريزي است؟

نه اينكه استراتژي مدوني داشته باشند اما چون اينها خشونت‌گريز هستند بنابراين دنبال تغييرهستند اما اين تغيير مختصات ايدئولوژيك ندارد و آرمانگرايانه نيست. نسل فعلي مي‌خواهد تغييرات در زندگي مادي‌اش اتفاق بيفتد، خواستار بهتر زيستن است و مي‌خواهد لوازم زندگي جديد را داشته باشد البته بدون خشونت.

پس در اين نسل برخلاف نسل دوم و سوم كه بيشتر نگاه اجتماعي وجود داشت و منافع جمع در نظر گرفته مي‌شد در جنبش‌ها و حركت‌هاي اجتماعي و سياسي، در نسل امروز منافع فردي مد نظر است؟

بله، اين نسل بيشتر دنبال خودشكوفايي است البته ما درباره همه جوان‌ها صحبت نمي‌كنيم.بخشي از جوان‌ها دنبال مدينه فاضله‌يي كه درآن ملت و آرمان‌هاي آنچناني وجود دارد، نيستند بلكه دنبال جامعه‌يي هستند كه بتوانند توانايي‌هايشان را از قوه به فعل تبديل كنند، بتوانند به هر قيمتي به سمت خواسته‌هايشان نمي‌روند بلكه دنبال زمان مناسب و فرصت هستند تا با رفتارهاي مسالمت‌آميز به خواسته‌هايشان برسند.
در چندسال گذشته وقتي كه احساس شد موانع خيلي جدي وجود دارد و برخي جوانان وقتي متوجه شدند كه اگر بر خواسته‌هايشان پافشاري كنند ممكن است هزينه داشته باشد پس از ادامه راه حذر كردندو منتظرفرصت‌‌مناسب شدند نه تا از طريق انتخاب كنشگري نسل‌هاي قبلي را هم ترغيب كنند چون خيلي از هم نسلي‌هاي من مي‌گفتند كه انگيزه زيادي براي شركت در انتخابات اخير نداشتند اما نسل چهارمي ها بر ما فشار آوردند براي شركت در انتخابات.

البته برخي از نسل چهارمي‌ها شايد دنبال همين انتخابات هم نباشند و منتظر فرصت‌هاي بعدي باشند تا‌‌‌‌ از طريق كنش‌هاي روزمره يعني از طريق زندگي روزمره در جامعه ، تغيير ايجاد كنند. مثلا با وبگردي، پيوستن به شبكه‌هاي اجتماعي، زندگي كافه‌يي، گرايش شديد به هنر كه اينها خيلي نشانگر جامعه ما نيستند. خب به اين وسيله جوانان بر جامعه تاثير مي‌گذارند كه البته همه اين فعاليت‌ها كاملا مسالمت‌آميز است. چرا اين نسل مثل نسل‌هاي قبلي درگير جنبش‌هاي جمعگرايانه و خيلي پرشتاب نيست دليلش اين است كه اين نسل مختصات خودش را دارد و خشونت‌گريز است، دنبال خودشكوفايي است و خيلي جمعگرا به معناي نسل‌هاي گذشته نيست بنابراين كنش‌هاي ويژه‌يي نيز دارد، طالب تغييرات است منتها اين تغييرات را با اشكال خيلي جديدتر پيگيري مي‌كند مثلا از طريق نه گفتن به آرمان‌هاي نسل‌هاي پيشين، گاهي اوقات با گرايش به جنبه‌هاي كاملا فردگرايانه، از واقعيت در آمدن و سمت مجاز رفتن و وقتي هم فرصتي پيدا كند حركت‌هايي به ظاهر جمعي و في‌النفسه فردي را شكل مي‌دهد.

جامعه‌شناسان مساله‌يي مطرح مي‌كنند كه اساسا آيا واقعا ما مي‌توانيم يك تغيير بنيادي بين نسل‌ها ببينيم؟ الزاما تغييرات بنيادي نيست بلكه تغييرات بيشتر در سبك و صورت تغييرات است. ممكن است در بطن تغييرات يكسان باشند و فقط شكل تغييرات عوض شود.

البته بخشي از اين نسل دنبال آرمان‌هاي نسل‌هاي پيشين نيست اما دنبال مدينه فاضله ديگري به نام خودشكوفايي است. در عين حال ابزارهايي هم‌كه اين نسل دارد با گذشته متفاوت است ، يعني اين نسل هم در دامن همان نسل گذشته رشد يافته و به‌طور ضمني جنبه‌هاي پيشين را دارد ولي محيط تغيير يافته و نيازي هم به استفاده از روش‌هاي پيشين نيست.

با‌توجه به اينكه شما در دانشگاهي تدريس مي‌كنيد كه زادگاه جنبش دانشجويي در ايران است و فعاليت‌هاي نسل دوم، سوم و نسل چهارمي‌ها را در دانشگاه ديده‌ايد، آيا نسل چهارم به جنبش‌هاي دانشجويي گذشته يا اجتماعات دانشجويي كه از گذشته وجود داشتند پايبند است يا گروه‌هاي جديد با تركيبات جديد و شكل و سيستم جديد به وجود آورده‌اند؟

در دانشكده‌يي كه من درس مي‌دهم خيلي از مختصاتي كه مورد تاكييد من بود، مورد تاكييد اين نسل نيست. دانشجو‌ها مي‌خواهند بر اساس آخرين افكار و ايده‌هاي پست مدرن رفتار كنند. جامعه ما فاصله زيادي با يك جامعه توسعه يافته دارد. نسل جديد مي‌خواهد در آخرين وضعيت دنياي پست مدرن باشد و فاصله‌يي با دنياي پست مدرن نداشته باشد. فكر مي‌كنم چرا چنين است؟ هنوز در جامعه ما اقتضائات پيشين وجود دارد به هر حال ما يك نظام سياسي كاملا متفاوت با دنياي پست مدرن داريم چون اين مختصات هنوز متفاوت است جامعه هم بايد فاصله داشته باشد با جامعه‌يي كاملا توسعه يافته ولي جالب اين است كه اين نسل اصلا علاقه‌يي ندارد كه با فعل و انفعلات زمان حال جامعه سر وكار داشته باشد. جوان مي‌خواهد از واقعيتي كه در اين جامعه وبراي رسيدن به تمناهايش كه دست يافتني نيست و با او فاصله دارد، ببرد. مي‌خواهد با ارزش‌هايي زيست كند كه ارزش‌هاي جامعه خودش نيست، اين رفتار نوعي واكنش و عكس‌العمل و رفتار سياسي غيرمستقيم نسبت به شرايط موجود است.

اين حالت بيگانگي جوان را از جامعه نشان نمي‌دهد؟

بله، اين بيگانگي از وضعيت موجود است. فاصله گرفتن از وضعيت موجود و زيستن در دنيايي شخصي.  اين يك عكس‌العمل قابل توجيه است به جامعه‌يي كه نمي‌گذارد جوان آن‌طور كه مي‌خواهد باشد و جوان هم در واكنش، از واقعيت موجود فاصله مي‌گيرد. اين به عبارتي واكنش سياسي است نسبت به جهان اطراف جوان كه بنابراين اين واكنش‌ها نوعي جنبش است و اساسا با جنبش‌هاي پيشين كه در آن فرد تندروي مي‌كرد تفاوت زيادي دارد.
البته اقتضائات رفتارهاي دور از تندروي و خشونت هم مهيا شده است. امروزه فرد در دنياي مجازي كاملا از واقعيت‌هاي موجود فاصله مي‌گيرد. در گذشته اين‌طور نبود كه شما به‌راحتي به دنيايي از اطلاعات دست پيدا كنيد. شما مي‌توانيد در فضاي مجازي با افرادي زندگي كنيد كه متعلق به جامعه ديگري هستند.
از نظر من اينها همه واكنش به وضعيت موجود است. البته اگر فضا براي جوان مناسب باشد به جامعه خود برمي‌گردد بنابراين بحث اين است كه اين نسل وقتي شرايط را مناسب نمي‌بيند بيگانه مي‌شود و وقتي‌كه شرايط كمي مناسب مي‌شود دوباره به سمت جامعه برمي‌گردد.

با توجه به صحبت‌هاي شما نسل چهارم پايداري ندارند و زماني‌كه به قول معروف «هوا پس مي‌شه» به نحوي جا خالي مي‌دهند و از صحنه خارج مي‌شوند؟

نه اين نسل فرصت شناس است دنبال اين نيست كه به هر قيمتي با ابزارهاي خشونت‌آميز به خواسته‌هايش برسد. جوان‌ها روزي نمي‌توانستند نيازهايشان را در دنيايي ديگر پيدا كنند اما امروزه در دنياي مجازي از اين جامعه دور‌‌‌ مي‌شوند البته عده‌يي هم به شكل حقيقي مهاجرت مي‌كنند ولي شخصي كه نمي‌خواهد مهاجرت كند در همين جامعه ولي در دنياي ديگري در فضاي مجازي زندگي مي‌كند و به هيچ‌وجه هم با هنجارهاي موجود ستيز نمي‌كند.

پس اين جوان‌ها مشي محافظه‌كاري دارند؟

من برچسب محافظه‌كاري نمي‌چسبانم بلكه مي‌گويم جوان دارد درست عمل مي‌كند و پاسخ‌هايي دقيقا متناسب مي‌دهد. اين همان هوشمندي است كه جامعه ايران در رفتارهاي سياسي از خود نشان مي‌دهد و اين زيبايي است كه جامعه ايران در واكنش به دنيا خلق مي‌كند. شما ديديد كه گزارش‌هاي آقاي ظريف در دنياي مجازي با چه واكنش‌هاي جالبي روبه‌رو مي‌شد. كامنت‌ها‌يي كه در اين مطلب نوشته مي‌شد چه مخالف چه موافق نشان مي‌داد كه جوان امروز خشونت‌گريز است و به‌دنبال فرصتي است براي محقق ساختن اهدافش. شايد من و هم نسلانم دوست داشته باشيم كه جوان‌ها مثل ما به هيچ‌وجه عقب‌ننشينند و مقاومت كنند و بر مواضع خود بايستند اما اين نسل حاضر به اين عمل نيست و اصلا بر اين عقيده است كه مقاومت سرسختانه جامعه را به سمت خشونت مي‌كشاند و خشونت نتيجه‌يي هم ندارد. جامعه ما طي 100 سال گذشته براي تحقق فرآيندي دموكراتيك در يك دور باطل بوده است به علت باز توليد خشونت. اما در سال‌هاي اخير ديديم كه اين ويژگي خشونت‌گريزي نسل جوان پاسخ مثبتي دريافت كرد.

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: