1394/7/7 ۱۰:۱۹
«لازم است بدانید که شما (چه دختر و چه پسر) هر رشته تحصیلی را که انتخاب میکنید و در هر مسیری از زندگی [که] وارد شوید، به دانش و بینش تاریخی نیازمند هستید... . ایران عزیز دارای گذشتهای خواندنی و نیز دارای میراث فرهنگی عظیمی است که آشنایی با آنها، روح و جان را نشاط میبخشد و انسان را به وجد میآورد.» اینها، جملات آغازین یکی از کتابهای تاریخ دوره اول دبیرستان است. لابد دانشآموزان مدرسه دخترانه شهید اندرزگو در منطقه 12 تهران نیز این جملات را خواندهاند یا میخوانند.
بناهای تاریخی آموزش و پرورش در چه وضعی هستند؟
حمید رضا حسینی: «لازم است بدانید که شما (چه دختر و چه پسر) هر رشته تحصیلی را که انتخاب میکنید و در هر مسیری از زندگی [که] وارد شوید، به دانش و بینش تاریخی نیازمند هستید... . ایران عزیز دارای گذشتهای خواندنی و نیز دارای میراث فرهنگی عظیمی است که آشنایی با آنها، روح و جان را نشاط میبخشد و انسان را به وجد میآورد.» اینها، جملات آغازین یکی از کتابهای تاریخ دوره اول دبیرستان است. لابد دانشآموزان مدرسه دخترانه شهید اندرزگو در منطقه 12 تهران نیز این جملات را خواندهاند یا میخوانند. دست برقضا ساختمان مدرسه آنها بخشی از همین «میراث فرهنگی عظیم» است اما هرچه به در و دیوار مینگرند، به جای آنکه روح و جانشان نشاط پیدا کند، غم کهنگی و فرسودگی به عمق جانشان رخنه میکند. واقعاً این ساختمان زهوار در رفته صد و اندی ساله، این گچبریهای ریخته و این در و پنجرههای شکسته چه نشانی از عظمت دارد؟ در تهران و خیلی دیگر از شهرهای ایران، فراوان هستند شاگردانی که در این احساس با بچههای مدرسه اندرزگو شریکاند. در کتابهای تاریخ و تعلیمات اجتماعی از عظمت تاریخ و میراث فرهنگی کشورشان میخوانند اما آنچه در عمل میبینند، مخروبه بودن و از ریخت افتادن مدرسهای است که صفت «تاریخی» را یدک میکشد.
مدارس قدیم ایران در شکل تاریخی خود در کمال زیبایی و آراستگی ساخته شدهاند؛ چندان که مدارسی مانند نظامیه خرگرد، چهارباغ اصفهان، خان شیراز، و سپهسالار تهران از شاهکارهای معماری ایران به شمار میآیند. اینها مدرسههایی هستند که اگر همچنان فعال باشند به عنوان حوزههای علوم دینی شناخته میشوند و عموماً به پیروی از سبکهای مختلف معماری بومی ساخته شدهاند. اما در دوران قاجار و پهلوی که آموزش نوین به سبک و سیاق اروپایی در ایران رواج یافت، مدارس دیگری برپا شدند که هرچند شکوه مدارس قدیم را نداشتند، اما خالی از زیبایی و ظرافت نبودند و گاه نیز امضای معماران نامداری چون «نیکلای مارکف» یا «وارطان هوانسیان» در پایشان دیده میشد. افزون بر این، گسترش سریع مدارس جدید و کمبود فضای آموزشی که از دوره مشروطه به بعد رخ داد، موجب شد که بسیاری از خانههای بزرگ و قدیمی به عنوان فضاهای آموزشی مورد استفاده قرار گیرند؛ خیلی از اینخانهها از نظر معماری حائز اهمیت بودند. رفته رفته شماری از شاگردان مدارس جدید به چهرههای نامدار علم و فرهنگ و هنر و سیاست بدل شدند. سوابق تحصیلی و پروندههایی که از اینان در مدرسهها برجای مانده بود، به نوبه خود بر اهمیت مدارس میافزود و جدا از اینکه ساختمانشان دارای ارزشهای معماری باشد یا نباشد، آنها را واجد صفت «تاریخی» میساخت. بدین سان، اکنون بخش قابل توجهی از میراث فرهنگی کشور در اختیار وزارت آموزش و پرورش است؛ وزارتخانهای که عملکردش در قبال نگاهداری این میراث عظیم خالی از حرف و حدیث نبوده و نیست.
دارالفنون؛ مشت نمونه خروار
دارالفنون که به عنوان نخستین مدرسه نوین ایران شناخته میشود و از یادگارهای میرزا تقیخان امیرکبیر، صدراعظم اصلاحطلب ناصرالدین شاه قاجار است، نمونه بارزی از پیچیدگیها و مشکلات رسیدگی به بناهای تاریخی در وزارت آموزش و پرورش است. ساختمان قاجاری این مدرسه در سال 1308 خورشیدی توسط نیکلای مارکف، معماری گرجی تبار معاصر با حفظ بخشهای کوچکی از مدرسه قدیمی، بازسازی شد. دارالفنون تا زمان انقلاب به عنوان دبیرستان، و از آن پس تا اوایل دهه 1370 به عنوان مرکز آموزش تربیت معلم و خوابگاه فعال بود و آنگاه تعطیل شد. دارالفنون از سال 1378 در دست مرمت قرار گرفت تا به موزه آموزش و پرورش بدل شود اما این طرح طی 15 سال به کندی پیش رفت تا اینکه در شهریورماه سال 1393 وزیر آموزش و پرورش «نمایشگاه دائمی سیر تاریخی آموزش و پرورش ایران» را در مدرسه دارالفنون افتتاح کرد. اما طرح مرمت آن هنوز به پایان نرسیده است. کمبود بودجه، جدیت نداشتن وزارتخانه در برخی مقاطع زمانی و اختلاف با سازمان میراث فرهنگی بر سر چگونگی مرمت، از مهمترین عللی هستند که مرمت دارالفنون را به طرحای طولانی و پیچیده تبدیل کردهاند. در شرایطی که مرمت و بهرهبرداری از دارالفنون به عنوان مادر مدارس نوین ایران پس از حدود دو دهه به فرجام قطعی نمیرسد، خود پیداست که سایر بناهای تاریخی آموزش و پرورش در چه وضعی قرار دارند.
اولویت با مقاومسازی است
فرسودگی مهمترین ویژگی مدارس تاریخی است. ساختمان بسیاری از این مدارس بیش از 100 سال قدمت دارند و به علت سالها استفاده دانشآموزان (با جمعیت و جست و خیز زیاد) دچار فرسودگی مضاعف شدهاند. این معضلی بزرگ برای آموزش و پرورش است که پیش از هر چیز به مقاومسازی و ایمنسازی مدارس در برابر زلزله و دیگر حوادث طبیعی یا انسانی میاندیشد. مرتضی رئیسی، رئیس سازمان نوسازی و تجهیز مدارس کشور در اینباره میگوید: «عمده مشغولیت سازمان ما موضوع مقاومسازی و کاهش و حذف مدارس تخریبی است و بیش از 90 درصد اعتبارات عمرانی آموزش و پرورش صرف ایمنی مدارس میشود.» به گفته او برخی مدارس تاریخی مانند دارالفنون، البرز و مدرسه نمازی شیراز که شناسنامه آموزش و پرورش محسوب میشوند، با همین اعتبارات مقاومسازی شدهاند.
طبیعی است که مقاومسازی تنها یکی از مراحل مرمت بناهای تاریخی است و این بناها به رسیدگیهای دیگری نیز نیازمندند. با این حال، مرتضی رئیسی میگوید: «به نظرم تلاش جدی برای این موضوع که خیلی هم مهم است، صورت نگرفته و جا دارد که دولت اعتبارات ویژهای را برای حفظ و مرمت آن بخش از میراث فرهنگی که در اختیار آموزش و پرورش است، در نظر بگیرد.» آیا این وزارتخانه چنین اعتباراتی را از دولت یا مجلس درخواست کرده است؟
پاسخ رئیسی منفی است. نه تنها چنین اعتباراتی درخواست نشده، بلکه سازمان نوسازی حتی آمار دقیقی از بناهای تاریخی متعلق به آموزش و پرورش ندارد. هرچند که رئیسی اظهار میدارد: «ادارات کل آموزش و پرورش، این آمار را به تفکیک استانها و شهرستانها در اختیار دارند.» بدینترتیب، گام اول که ترتیب فهرست جامعی از مدارس تاریخی کشور و برآورد امکانات و اعتبارات لازم برای مرمت و نگاهداری آنهاست، هنوز برداشته نشده است.
در برخی موارد نیز آموزش و پرورش به جای حفظ مدارس تاریخی، درصدد تخریب و نوسازی کامل آنها برمیآید. عمارت موسوم به کوشک فخرالدوله در محدوده آموزش و پرورش منطقه 12 تهران یکی از این نمونههاست که با وجود ثبت در فهرست آثار ملی، تصمیم به تخریب آن گرفته شد اما با مخالفت سازمان میراث فرهنگی و انتقاد شدید رسانهها به مرحله اجرا نرسید. نهایتاً اداره میراث فرهنگی استان تهران در سال 1387 با اعتبارات خود سقفها و دیوارههای این مدرسه را مرمت کرد تا عجالتاً از تخریب کامل نجات یابد.
مدرسهها قصه میشوند
عوارض کمتوجهی در شمارش مدارس تاریخی و برآورد اعتبارات لازم برای حفاظت و مرمت آنها، در بسیاری از مدارس کشور نمود پیدا کرده و چنین میکند که این مدارس به حال خود رها شدهاند. مدرسه دخترانه اندرزگو در چهار راه آبسردار و در محدوده آموزش و پرورش منطقه 12 تهران، نمونه بارزی از این رها شدگی است. فرسودگی و ایمن نبودن از سر و روی این مدرسه زیبا که زمانی خانه «مجدالملک سینکی» از رجال نامدار دوره قاجار بوده، هویداست و هیچ نشانی از تلاش برای مرمت مدرسه یا حتی حفظ زیبایی ظاهری آن دیده نمیشود. در عوض، مداخلات غیراصولی اولیای مدرسه و رنگ پاشی و نقاشی روی دیوارها، وجهه تاریخی و ارزشهای معماری آن را به چالش کشیده است. نمونه دیگر، مدرسه شهید حلبیان در اصفهان است که به عنوان لوکیشن مجموعه تلویزیونی «قصههای مجید» از شهرت زیادی برخوردار شد. این مدرسه 114 ساله به جای مرمت و بهسازی توسط آموزش و پرورش به حال خود رها شد و با توجه به قرار گرفتن در یک منطقه تجاری تا آستانه تخریب پیش رفت اما در اواخر سال گذشته توسط سازمان میراث فرهنگی در فهرست آثار ملی ثبت شد. البته این نوع ثبتهای اضطراری به علت رهاشدگی بنا، فقدان طرحهای مرمتی و تعیین نشدن حریم، نقطه قابل اتکایی برای جلوگیری از تخریب بنا نیستند.
در روزهای اخیر نیز یک سایت فعال در حوزه میراث فرهنگی گزارش داد که مدارس صد ساله نور و صداقت تهران نفسهای آخر را میکشند و به شکل گستردهای تخریب شدهاند. مدرسه دهخدا در خیابان باغ سپهسالار(صف) و مدرسه تقواپیشگان در خیابان برادران مظفر تهران از دیگر مدارس تاریخی رو به تزایدی هستند که خبر تخریب یا اقدام به تخریب آنها در سالیان گذشته منتشر شده است. رئیس سازمان نوسازی و تجهیز مدارس کشور درباره چنین مواردی میگوید: «این نوع مدارس در اختیار ادارات کل و مناطق آموزش و پرورش هستند و تنها در صورتی که آنها از ما بخواهند برای رسیدگی به آنها وارد عمل میشویم.» در عین حال، برخی مدارس تاریخی کشور به صورت استیجاری در اختیار وزارت آموزش و پرورش هستند و این امر رسیدگی به آنها را دشوارتر میسازد.
بذل و بخشش مدارس
آموزش و پرورش را شاید بتوان دست و دلبازترین سازمان دولتی در واگذاری اموال خود دانست. در سالیان اخیر دستکم سه مورد از واگذاری مدارس تاریخی به نهادهای دیگر توسط آموزش و پرورش گزارش شده که دو مورد از آنها به تخریب کامل بنا انجامیده است. نخستین بنای تخریبی، دبیرستان علمیه در محدوده میدان بهارستان است که به مجلس شورای اسلامی واگذار و در طرح توسعه مجلس به طور کامل خراب شد. این مدرسه که حدود 120 سال پیش بنیان نهاده شد، محل تحصیل تعداد زیادی از چهرههای نامدار تاریخ معاصر ایران و جایگاه اسناد و مدارک تحصیلی آنها بود. از سرنوشت این اسناد اطلاع دقیقی در دست نیست.
مورد دوم، مدرسه دانش (اثنی عشری) است که در اواخر دوره قاجار، توسط «پرنس ارفعالدوله دانش» ساخته و به آموزش و پرورش هدیه شد. این مدرسه که چهار نسل از اهالی محله تاریخی آبمنگل تهران در آن درس خواندهاند، در دهه 1330 خورشیدی توسط استاد «محمدکریم پیرنیا» معمار و مرمتگر برجسته بناهای تاریخی به شکل زیبایی تجدید ساختمان شد. اما سازمان نوسازی و تجهیز مدارس بدون آنکه فرسودگی لاینحلی در سازه آن مشاهده شود، در سال 1378 مدرسه را تخریب کرد و از نو ساخت. علت این خرابی، واگذاری بخش بزرگی از زمین مدرسه به بیمارستان مجاور مدرسه بود که برای توسعه خود با مشکل کمبود جا روبهرو شده بود.
میراث فرهنگی کجای کار است؟
مدارس تاریخی به صفت ارزشهای تاریخی و معماری خود و اینکه برخیشان در فهرست آثار ملی ثبت شدهاند، تحت نظارت سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور قرار دارند. رئیس سازمان نوسازی و تجهیز مدارس کشور میگوید سازمان متبوع او مشکل خاصی با سازمان میراث فرهنگی ندارد و از هزینههایی یاد میکند که از ردیف بودجه سازمان میراث فرهنگی، صرف مرمت مدارس تاریخی شده است.
با این حال، «ناصر پازوکی» مدیرکل اسبق میراث فرهنگی استان تهران و دفتر ثبت آثار ملی کشور موضوع را از جنبه دیگری بررسی میکند. او ایراد کار را در این میبیند که وزارت آموزش و پرورش مسئول امنیت جانی دانشآموزان است و باید با سرعتی هرچه بیشتر، به مقاومسازی مدارس اقدام کند اما سازمان میراث فرهنگی به دلیل کمبود بودجه و ضعفهای ساختاری، پاسخگوی نیازهای گسترده آموزش و پرورش نیست. بنابراین وزارتخانه مزبور میتواند برای مدتی معطل اظهار نظر و تأیید طرحهای خود توسط سازمان میراث فرهنگی بماند اما اگر کار به درازا بکشد، ضرورتهای مهمتری وجود دارد که بر آن اساس اقدام میشود. پازوکی پا را از این نیز فراتر میگذارد و طولانی شدن مرمت مدرسه دارالفنون را تا حد زیادی تقصیر سازمانی میداند که خود از مدیران ارشد آن بوده است.
نکته جالب اینکه سازمان میراث فرهنگی همچون وزارت آموزش و پرورش، فهرست کاملی از مدارس تاریخی کشور ندارد و بسیاری از آنها را در فهرست آثار ملی ثبت نکرده است. آنها هم که ثبت شدهاند اغلب فاقد ضوابط عرصه و حریم هستند.
فرجام کلام اینکه نه وزارت آموزش و پرورش و نه سازمان میراث فرهنگی، هیچکدام برنامه مشخص و مدونی برای رسیدگی به وضعیت مدارس تاریخی کشور ندارند. رئیس سازمان نوسازی و تجهیز مدارس کشور این نقص را میپذیرد و به تأکید میگوید: «حتماً باید اعتبار مناسبی برای حفظ مدارس تاریخی در اختیار آموزش و پرورش استانها و مناطق قرار داده شود؛ زیرا کمبود منابع مالی گریبانگیر این وزارتخانه است.» روشن نیست که این اعتبارات کی برآورد، کی تصویب و کی تخصیص داده میشود؟ اما روشن است که تا آن زمان مدارس تاریخی دیگری از فهرست در حال تخریبها به فهرست تخریب شدهها منتقل خواهند شد. این سرنوشت بخشی از میراث فرهنگی عظیمی است که به دانشآموزان گفته میشود: «آشنایی با آنها، روح و جان را نشاط میبخشد و انسان را به وجد میآورد.»
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید