تهران در جنگ جهانی دوم اشغال شد

1394/6/28 ۱۰:۳۷

تهران در جنگ جهانی دوم اشغال شد

سجاد صداقت: «سرنگونی و سرانجام مرگ رضاشاه در تبعید که در آخرین سال‌های پادشاهی به مستبدی حریص و بی‌رحم و مرموز تبدیل شده بود، کسی را متاسف و متاثر نکرد.» این آخرین جملات یرواند آبراهامیان، تاریخ‌نگار معاصر در فصل مربوط به پهلوی اول در کتاب «ایران بین دو انقلاب» است. روزهای پایانی شهریور همواره می‌تواند یادآور یکی از مهم‌ترین اتفاقات تاریخ معاصر ایران باشد؛ اتفاقی که برای اولین‌بار در تاریخ معاصر ایران زمینه‌های اشغال کامل کشور را فراهم آورد.

 

 

پل پیروزی در چنگ متفقین

سجاد صداقت: «سرنگونی و سرانجام مرگ رضاشاه در تبعید که در آخرین سال‌های پادشاهی به مستبدی حریص و بی‌رحم و مرموز تبدیل شده بود، کسی را  متاسف و متاثر نکرد.» این آخرین جملات یرواند آبراهامیان،  تاریخ‌نگار معاصر در فصل مربوط به پهلوی اول در کتاب «ایران بین دو انقلاب» است. روزهای پایانی شهریور همواره می‌تواند یادآور یکی از مهم‌ترین اتفاقات تاریخ معاصر ایران باشد؛ اتفاقی که برای  اولین‌بار در تاریخ معاصر ایران زمینه‌های اشغال کامل کشور را فراهم آورد.  سوم شهریور 1320 قوای روس و انگلستان  وارد ایران شدند و تا 26 شهریور همان سال تهران را فتح کردند. اتفاقاتی که در ادامه این اشغال به وقوع پیوست، وضعیت کشور را وارد فضایی بحرانی کرد. اما  بدون‌شک بزرگ‌ترین تاثیر این اشغال استعفای اجباری و برکناری رضاشاه از سلطنت بود. ایران وارد روزهای تازه‌ای می‌شد که دیگر در آن اولین شاه پهلوی  جایی نداشت.

 

  جنگ جهانی دوم و اشغال ایران

جنگ جهانی دوم  اول سپتامبر ۱۹۳۹م (11 شهریور ۱۳۱۸ ش ) با حمله آلمان به لهستان آغاز شد. یک روز بعد در دوم سپتامبر (۱۲ شهریور) دولت ایران رسما بی‌طرفی خود را به طرف‌های درگیر اعلام کرد. حدود دو سال بعد با حمله آلمان به شوروی در دوم ژوئن ۱۹۴۱م(اول تیر ۱۳۲۰ ش ) شرایط جنگ دگرگون شد و زمینه نقض بی‌طرفی و اشغال ایران فراهم آمد. شوروی و انگلیس  پنجم تیر ۱۳۲۰ ش پیمان همکاری بستند و به‌عنوان نیروهای متفق در برابر آلمان قرار گرفتند. پایداری شوروی در برابر یورش نیروهای نازی برای سرنوشت جنگ اهمیتی حیاتی داشت. در صورت شکست و تسلیم شوروی، بقیه جهان و از جمله انگلیس نیز در برابر آلمان به زانو در‌می‌آمدند. برای گریز از چنین سرنوشتی، انگلیس - و سپس آمریکا پس از اینکه به جنگ وارد شد و به متفقین پیوست - همه نیروی خویش را برای کمک به شوروی بسیج کرد. از میان همه راه‌های ممکن،  ایران با توجه به موقعیت جغرافیایی و شرایط آب و هوایی و داشتن نفت ارزان و راه‌آهن  سراسری، بهترین و مطمئن‌ترین و ارزان‌ترین راه کمک‌رسانی به شوروی بود. از دیگر سوی، ایران در معرض تهدید ارتش آلمان قرار داشت و چنانکه دستگاه‌های تبلیغاتی متفقین با شدت و حدت هر چه تمام‌تر تبلیغ می‌کردند، بیم آن می‌رفت که با انجام یک کودتا رژیم موجود به یک رژیم هوادار آلمان  تبدیل شود. بنابراین یا ایران  باید در کنار متفقین به آلمان اعلام جنگ می‌داد یا پیش از اینکه به اشغال آلمان یا کودتاگران احتمالی هوادار آلمان  در‌می‌آمد از سوی نیروهای متفق اشغال می‌شد. دولت ایران رسما اعلام بی‌طرفی کرده بود و پس از حمله آلمان به شوروی نیز برای بار دوم اعلام بی‌طرفی خود را - این بار به شوروی و آلمان - تجدید و تکرار کرد. همچنین به درخواست‌های مکرر متفقین برای اخراج کارشناسان و کارمندان آلمانی مقیم ایران پاسخ نداد. سرانجام گزینه نقض بی‌طرفی و اشغال ایران در دستور کار شوروی و انگلیس قرار گرفت. ناگفته نماند  برای انگلیس علاوه‌بر کمک‌رسانی به شوروی حفظ منافع  نفتی‌اش در ایران نیز از دلایل اصلی اشغال ایران بود. بهانه اصلی  متفقین حضور کارشناسان علمی و فنی و دیپلمات‌های آلمانی در ایران بود که از نظر متفقین به کار جاسوسی اشتغال داشتند و به مثابه ستون پنجم آلمان در خاک ایران عمل می‌کردند ، بنابراین ادامه حضور آنان، چنانکه شوروی و انگلیسی عنوان می‌کردند، ناقض اصلی بی‌طرفی ایران بود. نیروهای متفق  ۲۶ شهریور پایتخت ایران را به اشغال خود درآوردند؛ ایران به پل پیروزی متفقین در جنگ جهانی دوم تبدیل شد.

 

  رضا شاه می‌رود

اشرف پهلوی فرزند رضاشاه در خاطرات خود از ترس‌‌های  پدرش می‌گوید: «پدرم به خاطر سن زیاد و ترس از روس‌ها؛ که با طرفدارانش به خشونت رفتار کرده بودند و اینکه وقتی دید ارتشی که آن همه برای ایجادش  خون‌دل خورده و تمام اتکایش به آن بود به این زودی و سادگی مضمحل شده و روس‌ها به طرف تهران حرکت کرده‌اند، روحیه خود را به‌شدت باخت.» حرف‌های اشرف دقیقا خلاف آن چیزی است که محمدرضا پهلوی در کتاب «پاسخ به تاریخ» درباره رضاشاه می‌نویسد: «متفقین به دولت ایران اطلاع دادند که قوای مسلح آنها در ۲۶ شهریور ۱۳۲۰ تهران را اشغال خواهند کرد. به محض دریافت این خبر، پدرم گفت: آیا تو فکر می‌کنی که من حاضرم از یک سرگرد انگلیسی دستور بگیرم؟، سپس در روز ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ پدرم استعفا داد. » هنگامی که سفرای انگلیس و شوروی در سحرگاه سوم شهریور به خانه علی منصور نخست‌وزیر ایران رفتند و خبر ورود ارتش دولت‌های متبوع خود را اعلام کردند وی قول داد که هر چه سریع‌تر  درمورد تحقق درخواست‌های آنان اقدام خواهد کرد و تقاضا کرد عملیات نظامی متوقف شود. روز پنجم شهریور علی منصور از مقام نخست‌وزیری کناره‌گیری کرد و محمدعلی فروغی به دلیل تجربه بیشتر و نزدیکی به انگلیسی‌ها مأمور تشکیل کابینه شد ؛ اما کار از کار گذشته بود. بهترین کار در این میان گویا کناره‌گیری رضاشاه از قدرت بود. دوران تازه‌ای برای ایران آغاز شده بود و دهه 20 با همه حوادثش در راه بود.

روزنامه فرهیختگان

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: