تاریخچه قابل استنادی برای ساز عود نداریم/ تدوین یک کتاب پژوهشی

1394/6/25 ۱۱:۱۶

تاریخچه قابل استنادی برای ساز عود نداریم/ تدوین یک کتاب پژوهشی

یک پژوهشگر، نوازنده و مدرس دانشگاه از تدارک برای تدوین یک رساله پژوهشی در زمینه سازشناسی از جمله ساز عود با استفاده از پژوهش های کاربردی حوزه هنرهای تجسمی خبر داد.

 

 

یک پژوهشگر، نوازنده و مدرس دانشگاه از تدارک برای تدوین یک رساله پژوهشی در زمینه سازشناسی از جمله ساز عود با استفاده از پژوهش های کاربردی حوزه هنرهای تجسمی خبر داد.

مریم دولتی‌فرد مدرس دانشگاه و پژوهشگر موسیقی با توضیح جزییات تازه ترین کتاب خود در حوزه سازشناسی بیان کرد: هم اکنون در تدارک انتشار کتابی در زمینه سازشناسی هستم که ساختار ساز عود را در رسالات موسیقی، نمونه های تصویری و نمونه های امروزی مقایسه می‌کند.

این پژوهشگر موسیقی با اشاره به اینکه علاوه بر پژوهش های کاربردی فرهنگی هنری، نوازنده عود نیز است، بیان کرد:‌ با وجود آن که تعداد نوازندگان عود نسبت به دهه گذشته رو به افزایش است اما اغلب این هنرمندان کمتر مرجع و تاریخچه قابل استنادی در دسترس دارند تا برای شناسایی یا معرفی ساز خود به آن رجوع کنند، حتی هنرمندانی که این باب را گشوده اند گاه با طرح دعاوی غیرمحققانه از اهداف علمی فاصله گرفته اند.

وی ادامه داد: ساز عود از دوره ساسانی تا صفوی یعنی هزار سال در نظام نظری – تاریخی موسیقی ایران از جایگاه ویژه ای برخوردار بود، چنانچه موسیقیدانان و دانشمندانی نظیر فارابی، ابن سینا، عبدالقادر مراغی و صفی الدین ارموی در تبیین عملی و نظری موسیقی و نگارش آواها و نغمه ها از عود به عنوان ساز مرجع استفاده می کردند. در بعضی از رسالات قدیم هم می خوانیم: «عود اکمل آلات بعد از حلوق انسانی» است. این قول اشاره دارد بر اینکه ساز عود بعد از حنجره و آواز بیشترین امکانات صوتی را داراست. حضور شاخص عود در ادبیات که نمونه آن خمسه نظامی است و همچنین بعضی از روایات اساطیری بر اهمیت این ساز در گذشته صحه گداشته‌اند. به طور کل پژوهش های آکادمیک و روش مندی که به طور اختصاصی این ساز را موضوع کار خود قرار دهند، بسیار کم هستند بنابراین تصمیم گرفتم که این خلاء پژوهشی را تا حدی پر کنم.

این نوازنده عود درباره منابع پژوهشی که از آنها برای پروژه خود استفاده کرده است، گفت: دو منبع ارزشمندی که به عنوان مستندات تاریخی، میراث موسیقایی ایران را از دیرباز به امروز پیوند می دهند، یکی رسالات قدیم موسیقی هستند و دیگری منابع غنی تصویری- تاریخی. من از هر دوی این منابع در مطالعاتم بهره برده ام. منابع تصویری دوره ساسانی شامل کتیبه ها و فلزکاری ها نظیر ظروف و سکه هستند و منابع تصویری دوره پس از اسلام عمدتا شامل دیوارنگاره ها، نگاره های نسخ خطی نظیر شاهنامه، خمسه نظامی، بوستان سعدی، جامی، مرقع گلشن و تعدادی دیگر هستند. در مباحث مربوط به بررسی فنی سازشناسی و موسیقی نیز به رسالات موسیقیدانان بزرگ قرن هفتم تا نهم هجری قمری نظیر صفی الدین ارموی، عبدالقادر مراغی و رساله «کنزالتحف» منسوب به حسن کاشانی رجوع کرده ام. البته در زمینه منابع پژوهشی با محدودیت هایی هم مواجه بوده ام که عملا موجب می شد، زمان طولانی تری به جمع آوری منابع تصویری معتبر اختصاص داده شود. به عنوان مثال در دوره ساسانی، نوازندگان در مقایسه با  مراسم اعطای نشان و  شکار، بازنمایی کمتری دارند و اگر موضوع تصویر را به ساز خاصی منحصر کنیم با محدودیت بیشتری در نمونه ها روبرو هستیم.

دولتی فرد افزود: نقاشی های نسخ خطی که پس از غارت شهرها و کتابخانه‌سوزی ها به دست ما رسیده گاه در اثر رطوبت تخریب شده اند و برخی از آنها برای مطالعات سازشناختی دقت کافی ندارند. از طرفی پراکندگی نگاره های نسخ خطی در کتابخانه ها و موزه های مختلف داخلی و خارجی، بخشی از دشواری تحقیق است. در مطالعاتی که روند تکوین ساز را بر اساس نظم تاریخی در دوره های مختلف دنبال می کنیم، تصاویر بر اساس تاریخ و محل کتابت یا مصورسازی مرتب می شوند و آثار فاقد مشخصاتِ شناسایی در کار خلل ایجاد می کنند. در واقع عواملی که بر شمردم، فضاهای خالی در مسیر تاریخ هنر را وسعت بخشیده اند و نیاز به تحقیق در این زمینه را تشدید می کنند.

این پژوهشگر با اشاره به گنجاندن اصطلاحات تخصصی حوزه موسیقی در این رساله پژوهشی تصریح کرد: پیش از آن که امکان عکاسی از سازها به وجود بیاید، آثار هنری تنها منابع تصویریِ از بازنمایی موسیقی بودند که امروز اطلاعات مهمی را درباره تاریخ موسیقی در اختیارمان قرار می دهند. به عنوان مثال در طول تاریخ هنر ایران، نگارگران برای خلق کتاب های مصور خطی از ادبیات الهام گرفتند و آن را موضوع تصویرسازی قرار دادند و شاهنامه از نخستین کتاب هایی بود که مصور شد. سپس سایر دیوان های اشعار نظیر خمسه نظامی، بوستان سعدی، دیوان حافظ، جامی مزین به نقاشی و آرایه های تصویری شدند. من در مطالعه آیکونوگرافی ساز عود، نقاشی های برگرفته از ادبیات و مرتبط با موسیقی، با تصویرِ نوازنده عود از دوره ایلخانی (آغاز پیدایش کتب مصور خطی) تا دوره صفوی را بررسی کردم. این پژوهش با روش بینامتنیت به مطالعه ارتباط متن ادبی (پیش متن) و نقاشی (بیش متن) پرداخته است تا نقش سبک های ادبی مختلف را در پیدایش نقاشی با موضوع نوازنده عود، نشان دهد.

وی در بخش پایانی صحبت‌های خود گفت: تحلیل فیگوراتیو مربوط به بررسی نقش نوازنده در ساختار اجتماعی طبقاتی تصویر است. موتیف نوازنده در تعامل با قطب مرکزی تصویر، با توجه به زبان و نظام نشانه‌شناسانه تصویر، معنا یافته و الگوی خاصی را به وجود می آورد. این نظام ها و الگوهای بصری در دوره های مختلف تاریخی از ساسانی به صفوی تغییر می کنند. بنابراین، الگوهای ارتباطی میان نوازنده و قطب مرکزی می توانند تفسیر جدیدی از ساختار طبقاتی و گفتمان قدرت را در جامعه تبیین کنند. بر این اساس تحلیل فیگوراتیو و آیکونوگرافی در عین اینکه در مورد تاریخ هنرهای تجسمی کاربرد فوق العاده ای دارند به ما در زمینه جامعه شناسی و فلسفه هنر نیز اطلاعات گرانبهایی عرضه می کنند. 

مهر

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: