1394/6/23 ۱۰:۴۳
عاطفه قدرتی: در سرزمینهای کهنسال، کمتر پدیدهای آنی و گذرا است. واژهای که اینک «فرهنگ» خوانده میشود، دستاورد تجربیات و دگرگونیهایی است که در روزگاران زندگی تاریخی مردم پدید آمده است. سلوک و منش مردم ایران در برخورد با یکدیگر ریشههای عمیقی در دل و جان این خاک دارد.
روایتهای متناقض از یک ویژگی منحصربهفرد ایرانی در تاریخ
سنت تعارف در حافظه تاریخ ایران، پیشینهای دراز دارد؛ عادتی که سوار بر قطار تاریخ، مسیری پر پیچ و خم را از سر گذرانده است. ویژگی تعارف در تطور زبان فارسی، معناهایی متفاوت دارد و تنها به کلام منحصر نمیشود. پیشکش و هدیه، از معناهای تعارف بهشمار میآید. معمولا افراد زیردست به حاکمان و افراد صاحب نفوذ یا به دوستان، همسایگان، اقوام و میهمانان خود، هدایایی تقدیم میکردند که در متنهای تاریخی از آنها بهعنوان تعارف نام برده شده است. این هدایا از موادغذایی، سبزیجات، روغن و گوسفند گرفته تا ظرف و پارچه که بهعنوان تعارف و پیشکشی تقدیم میشده است. كلاويخو، جهانگرد اسپانیایی که در عهد تیموری به ایران سفر کرده است، روایت میکند که دادن هديه و تعارف بهویژه از سوی ماموران، جزو ضروریات بوده است. بدینترتیب، هر سفيرى كه هدايایی گرانبهاتر همراه خود داشت، احترام و موفقيتی بيشتر نیز به دست میآورد.
معنایی دیگر نیز از اصطلاح تعارف در سفرنامهها آمده است که رشوه و حقالسکوت تعبیر میشود. در بسیاری از زمانها، افراد برای اینکه کارشان پیش برود، به کارگزاران حکومتی، تعارفاتی میدادند؛ چنانچه قهرمان ميرزا سالور «عينالسلطنه» در کتاب «روزنامه خاطرات» در عصر قاجار یادآور شده است که براى يك مطلب و عرض١٠تومانى، صد تومان پيشكش و تعارف مىخواهند.
شما ميهمان منايد
با وجود این برداشتها و معناها، تعارفی که میان مردم بسیار متداول بود، از ادب و صفای درونشان سرچشمه میگرفت، تا آنجا که سیاحان، مهماننوازی و گشادهرویی را ویژگی بارز مردم این سرزمین میدانستند. «ژان شاردن» جهانگرد فرانسوی عصر صفوی، در بخشی از سفرنامه خود، این اندازه خوشخلقی و ادب مردم ایران دوره صفویه را میستاید و آنان را بيش از اندازه گشادهرو و نوازشگر توصیف میکند. او همچنین ميهماننوازى ایرانیان را امری مقدس میداند؛ از آنرو که در زمان ورود يك غريبه به شهر يا روستا او را با گفتن «منيم گوناخ» (شما ميهمان منايد) پيشباز میكنند. اين تعارفات در نظر او، خشك و خالى نیست که نپذیرفتن دعوت در نظر آنها را گونهای توهين قلمداد میکند. در آن روزگار نیز میان مردم معمول بوده است که هنگام ورود به مکانی و خروج از آنجا براى مقدم بودن دیگری، به هم تعارف مىکردند. همچنین افزونبر پذیرایی متداول با غذا و نوشیدنی، میزبان با آوردن تکهای گوشت در میان برنج، بیشترین احترام را به میهمان خود میگذاشت. این غذا به روایت جهانگردان گرچه اشتهاآور نبود، اما این مفهوم را میرساند که میزبان هر آنچه در خانه دارد، برای پذیرایی به پیشکش میآورد. فوروکاوا، جهانگرد ژاپنی که در روزگار قاجار به ایران آمده است، روایت میکند که افراد در آن زمانه با دیدن یکدیگر دست راست به سينه مىگذارند و سر را به نشانه اداى توقير و احترام كمى خم مىكنند. به توصیف او، آنها لطف و عنایت خود را با رد و بدل کردن جملاتى مانند قربان شما، قدم بالاى چشم، چاكر جنابعالى، اختيار مخلص دست سركار است، نمایان میسازند. این برخوردها متناسب با جایگاه افراد، متفاوت بوده است. هنگامی که اشخاص برجسته، با فردی همتراز خود روبهرو میشدند، سلام میدادند و دست یکديگر را میفشردند، سپس همان دست را تا بالاى سر بلند میكردند که نشانه بیشترین علاقه و احترام بوده است. همچنین در برابر اشخاص بلندمرتبه و صاحب نفوذ، افزونبر فشردن دستشان، دست خود را تا بالاى سر بلند میکردند، سپس روى سينه گذاشته و سرى هم فرود میآوردند.
اختيار با جنابعالى است
مردمان روزگار گذشته، نهتنها با خوشامدگويی گرم، مهمانانشان را پذیرا میشدند، که با فروتنی پيش از آنها نمینشستند. این صاحبخانه مهماننواز ایرانی، با فراخواندن میهمان نزد خود، عنايت و احترامی ویژه را در حق او روا میدارد، اما جاى خود را به كسى تعارف نمیكند زيرا در نظر مخاطب، توهين و بیاحترامى تلقى مىشود. هنگامی که میزبان بخواهد نسبت به يكى از حاضران بیشترین احترام را بگذارد، از جاى خود برمیخيزد و در كنار میهمان مینشيند. سپس با تعارف شربتی خنک، یا چای و قهوه از آنها پذیرایی میکند. همچنین روایت شده است که برخی مردم به سنتی کهن، هنگام ورود بزرگان و بلندپايگان به آبادى، يا زمان عزیمت آنها، گوسفندى را پيشپايشان سرمیبرند و خون قربانى را پیرامون خانه و اتاق میريزند.
سپس گوشت گوسفند را برای تهیه غذا به مطبخ میبرند. هانرى رنه دالمانى، جهانگرد فرانسوی در سفرنامه خود که ایران دوره قاجار را توصیف میکند، روایت کرده است که میهمان تا هنگام نماز مغرب در خانه میزبان ایرانی میماند. او پیش از عزیمت، به اقتضای ادب از صاحبخانه اجازه مرخصى میخواهد. ميزبان هم در پاسخ او به احترام میگوید «اختيار با جنابعالى است واقعا منزل ما را مشرف فرموديد. راستى وقتيكه خبر تشريففرمایى جنابعالى را شنيدم تمام درد و رنج و اندوه خود را فراموش كردم. زيارت جنابعالى موجب سعادت بنده شد». میزبان سپس دوباره تعارفات معمول را بر زبان میآورد. او همچنین از کاستیهای پذیراییاش عذر میخواهد و همواره شرمندگیاش را بیان میکند. میزبان سرانجام با تعارفی اغراقآمیز نشان میدهد که همه آنچه در سالهای زندگى به دست آورده، میخواهد به میهمان ارزانى دارد. میهمان همين كه كفش خود را میپوشد، دوباره زمانی به تعارف و خداحافظى اختصاص مییابد تا اینکه از خانه بيرون روند. این تعارفات در لحظه خداحافظى، از سر گرفته میشود. میزبان و میهمان درواقع زمانی زیاد را تا در خانه به تعارف و تعریف میگذرانند.
انتقاد مستشرقان از تعارفات ایرانیان
سیاحان اما گاهی مهربانی و تعارف میزبان ایرانی هنگام ملاقات میهمان را مورد انتقاد قرار دادهاند. ژوبر، جهانگرد فرانسوی که در زمان قاجار به ایران آمده است، در رویارویی با این اندازه اصرار و پافشاری از مردم، شگفتزده شده، توصیف میکند که هيچچيز به اندازه تعارفات ايرانيان، متنوع و شیوه احوالپرسیشان عجيبوغريب نيست. برخی سیاحان هم تعارفات مردم ایران را لفاظی و غیرواقعی قلمداد کردهاند. موریتس وان کوتسه بوئه، جهانگرد آلمانی و نگارنده کتاب «مسافرت به ایران»، تعارفات متداول ایرانی را صرفا از روی ادب میداند. او معتقد است چهبسا اگر صاحبخانه بگوید «خانهام به شما تعلق دارد» اين را نبايد حقيقى فرض كرد زیرا تنها برای اظهار لطف و مهربانی در برابر میهمان است.
گرچه علاقه «شاردن» به ویژگی مهماننوازی و گشادهرویی ایرانیان در جایجای سفرنامهاش به چشم میآید، او اما سخنان مهرآفرين و خوشامدگويیهاى بیش از اندازه رجال و درباريان ايران را برای تملق و جلب منافع مادى میداند. به اعتقاد او، هیچ مهربانی و لطفی در پس کلمات آنها وجود ندارد. همچنین ژوانس فووریه نگارنده کتاب «سهسال در دربار ایران» که روزگاری را در دربار ناصرالدین شاه قاجار گذراند، مدح و ثناهاى بیش از اندازه و تعارفات شاعرانه و احساساتى ایرانیان را از واقعیت دور دانسته، مینویسد «مکرر از اين وعدههايى كه هيچوقت صورت عمل به خود نگرفته است، ديده بودم».
برگرفته روحیه همدلانه ایرانیان در تاریخ
همانگونه که برخی جهانگردان در سفرنامه و نوشتههای خود توصیف کردهاند، تعارفات ایرانیان گاه از واقعیت دور و به بیان عامیانه خشک و خالیاند، اما میتوان آن را جزیی از اخلاق اجتماعی همدلانه ایرانیان و جامعه ایرانی دانست. این آداب و رسوم درواقع مورد پذیرش اجتماع و دستاورد نسلهای پیدرپی تاریخ ایران بهشمار میآید و جلوهای از همدلی و همنوعدوستی آنان را بیان میکند. از این زاویه میتوان دریافت که چرا تعارفات ایرانیان در زندگی روزمره، بیش از آنکه به قلمرو چاپلوسی و تملق پهلو بزند، در گستره اخلاق اجتماعی این مردم شرقی در زمینه دگردوستی در روزگار گذشته جای میگیرد.
روزنامه شهروند
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید