1392/9/12 ۱۰:۲۱
«موضوعي»كه شايد بتوان بر آن برچسب «مسأله» هم زد، سكون و خموشي حاكم بر فضاي تبادلنظر و آرا در جامعه علمي و آكادميك كشور است. مظلوميت نقد در مسائل كارشناسي و جريان نداشتن تضارب آرا در محافل علمي از جمله آسيبهايي است كه ميتواند چرخه توليد علم را كند سازد و اين مسألهاي است كه ذهن بسياري از اهالي فكر و فرهنگ را به خود مشغول كردهاست.
«موضوعي»كه شايد بتوان بر آن برچسب «مسأله» هم زد، سكون و خموشي حاكم بر فضاي تبادلنظر و آرا در جامعه علمي و آكادميك كشور است. مظلوميت نقد در مسائل كارشناسي و جريان نداشتن تضارب آرا در محافل علمي از جمله آسيبهايي است كه ميتواند چرخه توليد علم را كند سازد و اين مسألهاي است كه ذهن بسياري از اهالي فكر و فرهنگ را به خود مشغول كردهاست. از اين رو برآن شديم تا در نشستي با يكي از اهالي انديشه، نظر وي را درباره <آزادي انديشه و نقش آن در توسعه علمي كشور> جويا شويم. آيتالله سيد محمد موسوي بجنوردي كه تحصيلات حوزوي خود را در ايران و نجف سپري كردهاست، مدت 30 سال از محضر استادان تراز اول فقه، اصول و فلسفه ازجمله امام خميني(ره)، آيتالله خويي و آيتاللهحكيم بهرهمند شدهاست. وي در جريان تبعيد امام(ره) به نجف، همواره در كنار ايشان بود و پس از پيروزي انقلاب، در كنار فعاليتهاي اجتماعي و اجرايي كار تدريس و تحقيق را آغاز كرد، و در حال حاضر نيز رياست گروه الهيات، حقوق و علوم سياسي دانشگاه خوارزمي را به عهده دارد. در نشستي كه با وي داشتيم در مقام آسيب شناسي فضاي فكري كشور، بيش از هر چيز بر لزوم آزادي انديشه و نقش آن در توسعه علمي كشور تأكيد كرد. او معتقد است بايد پاي سياست را از عرصه فكر بيرون كشيد. آنچه پيش رو داريد گفتو گوي روزنامه ايران با ايشان است.
آقای بجنوردي، كمرنگ شدن فضاي تبادل نظر و گفتو گو در محافل آكادميك، از جمله مسائلي است كه نخبگان دانشگاهي را نگران ميكند، آيا اساساً اين مسأله را به عنوان آسيب فضاي فكري كشور تلقي ميكنيد؟ اسلام براي «آزادي انديشه» احترام بسيار قائل است، در فضاي آزاد افراد ميتوانند بدون پروا نظر و عقيده خود را بيان كنند. تضارب آرا همواره زمينهساز رشد جامعه بودهاست، بنابراين نخبگان علمي جامعه با تشكيل جلسات علمي و همايشها ضمن ابراز عقايدشان ميتوانند موتور حركت جامعه به سوي پيشرفت را قدرت ببخشند. گفتوگو كانال و مجرايي است كه به واسطه آن حقايق و علوم را به هم عرضه ميكنيم و به دنبال كسب اين علوم ميتوانيم بهترينها را گزينش كنيم. در غير اين صورت جامعه نخبگان به انزوا كشيده خواهد شد كه انگيزهاي براي آبادي جامعهشان ندارند و بيتفاوت به آنچه كه در پيرامونشان رخ ميدهد، ركود فكري جامعهشان را به نظاره مينشينند. از منظر شما متوليان آزادي انديشه در جامعه چه نهادهايي هستند و در شكلگيري فضاي باز فكري چه اندازه به نقش نهادها اعتقاد داريد؟ قطعاً نهادهاي بسياري دخيلند ازجمله وزارت علوم، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، حتي شوراي عالي انقلاب فرهنگي. اما در اين بين، وزارت اطلاعات هم از جمله نهادهايي است كه عملكردش در ايجاد فضاي آزاد براي تضارب آرا و شكلگيري بستري براي تبادل فكري بين نخبگان كشور و حتي زمينهسازي براي ارتباطات بينالمللي اهالي انديشه تأثير مستقيمي دارد. با توجه به متوليان كنوني اين وزارتخانه، به فضاي پيش رو بسيار خوشبين هستم. دكتر علوي، وزير اطلاعات كه از دانشجويان خود من هم بوده، انساني انديشمند و آزاديخواه است و به هيچ روي خواهان و متمايل به برقراري جوي اختناقآميز نيست. بنابراين من به وي بسيار اميدوار هستم. جامعه ايران پتانسيل بالايي در زمينه فكري دارد و نبايد فكر را در كشور با عقايد جزمي محدود كرد، چراكه اساساً انديشه حصار را برنميتابد. اعتبار متفكران ايراني تا بدانجاست كه گروهي بزرگترين هديه را براي ايران اسلام و بزرگترين خدمت به اسلام را از سوي ايرانيان دانستهاند. دليل اين ادعا را هم بزرگاني ميدانم كه در جهان اسلام مطرح هستند و حرف براي گفتن دارند. از ابوعلي سينا گرفته تا فارابي، ملاصدرا و تمام فلاسفه جهان اسلام، ايراني هستند لذا ايراني وقتي انديشهاش آزاد باشد، در سطح جهاني مطرح ميشود. بحثي كه فراتر از نقش نهادهاي حكومتي مطرح ميشود، اين است كه در برهههايي شاهد ظهور جريانهايي در جامعه بودهايم كه مخالف تبادل افكار هستند يا اساساً نسبت به چنين تبادل فكري با دنياي خارج و با ديگر نخبگان بدبين هستند. شما سهم اين جريانها و نحلهها در جغرافياي فكري كشور را چه ميزان ارزيابي ميكنيد؟ بهطور كلي، ما در سطح جامعه با دو سري جريان فكري، تحت عنوان «عقلگرايياعتدالي» و «سنتگراييافراطي» مواجهيم كه هر يك تلقي متفاوتي از اسلام دارند. آزادي يعني حق برابر در اظهار عقيده، بنابراين، آنها هم ميتوانند عقايد خود را بيان كنند، چراكه بهترين راه براي رسيدن به يك جامعه آزاد و كامل، آزادي در بيان انديشه است. من هيچ گاه اعتقاد به انحصارگرايي نداشته و ندارم. مادامي كه جو كشور، جو آزاد فكري باشد و اختناق حاكم نباشد، جريانهاي غير معتدل خود به خود موجوديتشان را از دست خواهند داد چرا كه وجدان آگاه جامعه عقلگرا بوده و خود در اين زمينه به قضاوت خواهد نشست. وقتي جامعه عرصه را براي جريانهاي فكري مختلف باز ميگذارد تا هر يك به بيان بنيانهاي فكريشان بپردازند، آگاهي جمعي با افزايش معرفت كه طي اين تضارب آرا بهدست ميآورد، صحت آرا را به قضاوت مينشيند. قطعاً جامعه پرورشيافته در اين مكتب، عقلانيت را خواهد پذيرفت. درست ميفرماييد، اما آيا صرف ايجاد فضاي باز سياسي ميتواند جامعه را از تهديد جريانهاي معارض گفتو گو برهاند؟ اين سؤال را از اين جهت ميپرسم كه خيلي از همفكران شما در حوزه روشن فكري ديني، نگران خطر پديدههايي نظير تحجر يا اخباريگري در جامعه هستند و معتقدند نشانههايي از اين خطرات در محيط فرهنگي هم ديده ميشود، آيا شما هم در اين زمينه احساس نگراني ميكنيد؟ من كماكان بر اعتقاد خود تكيه دارم و در اين زمينه احساس نگراني چنداني نميكنم، چراكه قضيه يك طرفه نيست و در مقابل اين جبهه، خيل روشنفكران و انديشمندان بسياري وجود دارندكه دغدغه فكر دارند و ميدانم بيكار نخواهند نشست. از طرفي هم باور دارم كه جامعه عقلاني و علمي، انديشه درست را خواهند پذيرفت. سخن از وضعيتي است كه مخالفان آزادي انديشه بخشي از قدرت را در اختيار گيرد، آنگاه همين طيف خاص در رابطه با چگونگي جريان تبادل افكار و قبض و بسط فضاي سياسي تصميم ميگيرد، در اين حالت براي حفظ اعتدال و توازن فكري جامعه چه بايد كرد؟ بله، شما درست ميگوييد. همواره قدرت بر فكر مديريت كرده و نميتوان وجود آن را انكار كرد. اما ما هماكنون در رابطه با وضع موجود حرف ميزنيم، مقام معظم رهبري همواره بر ايجاد كرسيهاي آزاد انديشي تأكيد دارند و معتقدند بايد با هر گونه افراطيگري و تحجر در جامعه مقابلهشود. در كنار رهبري، دولت جديد هم با توجه به سوابق امر، خواهان اين فضاي باز فكري و عقيدتي است. وقتي رهبري، رئيس جمهور و ساير اركان دولتي و حكومتي، بر اين امر تأكيد دارند، قطعاً جريان تبادل و گفتو گو به سمت توازن و تعادل حركت خواهد كرد؛ چراكه هدف اصلي عزت اسلام در ايران است. و اين عزت محقق نميشود الي از طريق حاكميت حق و حقيقت كه آن هم در بحث آزاد و تبادل به دست ميآيد. شما معتقديد مادامي كه فضاي انديشه را باز بگذاريم، خود به خود توازن ميان جريانهاي فكري به وجود ميآيد، اما برخي رسانهها كه شايد فراگيري بسياري دارند وقتي در اختيار جريان فكري خاصي قرار ميگيرند نميتوان از سهم آنها در جهتدهي فكري جامعه غافل شد، راهكار پيشنهادي شما دراين زمينه چيست؟ حق با شماست. وقتي رسانه در دست طيف خاصي باشد، جهتگيري متناسب با آن جريان را بازتاب خواهد داد. اين قضيه در كشور ما مصداق دارد. با اين حال اين بدين معني نيست كه چون طيف مخالف جريان فكري ما، رسانه قويتري براي اشاعه عقايدش دارد، ما مغلوب شويم، بلكه ميتوان از طريق ديگر رسانهها از جمله مطبوعات و بالا بردن سطح آنها در اين مسير گام نهاد. امروزه ما در عصر ارتباطات و رسانهها زندگي ميكنيم، بنابراين نبايد خود را به يك رسانه وابسته بدانيم اين در حالياست كه آن رسانه هم حق دارد جهتگيري خاص خود را داشته باشد. بنابراين ما اگر حرفي براي گفتن داريم كه ميخواهيم وراي مرزها هم شنيده شود، بايد ديگر رسانهها را بهكار گيريم. شركت در همايشها هم از ديگر زمينههايي است كه تبادل انديشه بين نخبگان كشورها را فراهم ميكند و ميتواند تأثير ويژهاي از بازتاب چهره فكري ما در جهان داشته باشد. من به شخصه بسيار از اين عرصهها براي بيان ديدگاههايم بهرهميگيرم. علاوه براين از طريق سايتها و روزنامهها حتي كتاب ميتوانيم به بازتاب فكرمان بپردازيم و با ترجمه آنها به ديگر زبانها جامعه جهاني را در جريان رويكرد فكري خود قرار دهيم. بنابراين مجبور نيستيم كه خود را منحصر به يك رسانه كنيم كه اگر آنها افكار جرياني را تحريم كردند ما فكر كنيم دنيا به روي ما بسته شدهاست. همانطور كه گفتم انديشه حصار را برنميتابد.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید