«تبِ سلفیِ ایرانیان» در گفت‌وگو با دکتر بهمن نامور مطلق

1394/6/11 ۰۹:۲۹

«تبِ سلفیِ ایرانیان» در گفت‌وگو با دکتر بهمن نامور مطلق

«خیلی وقت است که صدا جایگزین سکوت شده‌است»، واقعیت این است که به دنبال رسانه‌ای شدن دنیای امروز، افراد سهم خود را از رسانه‌های اجتماعی طلب می‌کنند. تا پیش از این، همواره رسانه مجرایی برای اقناع و اعمال قدرت محسوب می‌شد و از آنجا که تنها منبع برای اطلاع‌رسانی بود،‌ مخاطبان آن ناگزیر و منفعل از پذیرش پیام‌های آن بودند. در این مرحله همواره این «متن» بود که به افراد امکان عرضه‌شدن می‌داد.

گرایش انسان «به تولد دوباره» او را به سمت «خودنگاری» سوق می‌دهد

  مهسا رمضانی: «خیلی وقت است که صدا جایگزین سکوت شده‌است»، واقعیت این است که به دنبال رسانه‌ای شدن دنیای امروز، افراد سهم خود را از رسانه‌های اجتماعی طلب می‌کنند. تا پیش از این، همواره رسانه مجرایی برای اقناع و اعمال قدرت محسوب می‌شد و از آنجا که تنها منبع برای اطلاع‌رسانی بود،‌ مخاطبان آن ناگزیر و منفعل از پذیرش پیام‌های آن بودند. در این مرحله همواره این «متن» بود که به افراد امکان عرضه‌شدن می‌داد. اما بتدریج با تعبیه شدن دوربین‌ در موبایل‌ها این امکان فراهم شد تا افراد به واسطه «تصویر» نیز به ابراز خود بپردازند.«خودگرفت» یا عکس از خود، این روزها تحت عنوان «سلفی»، تجربه روزمره افراد را در حجم گسترده‌ای به اشتراک می‌گذارد و فرصت و فضایی برای ابراز و عرضه شدن به آنها می‌دهد. در این میان، شبکه اجتماعی «اینستاگرام» بیش از سایر رسانه‌های موبایلی، نمایندگی این سبک از «ابرازِ خود» را بر دوش می‌کشد. سؤالی که اغلب، ذهن‌ها را به خود مشغول می‌کند این است که چرا انسان امروز می‌کوشد لحظات خود تصویری را در فضای رسانه‌ای با این حجم منتشر کند؟ برخی علت این امر را به «خود‌شیفتگی» انسان مدرن تعبیر می‌کنند اینکه انسان قرن بیست‌ویکم برخلاف گذشته می‌خواهد خود را به مرکز توجه بکشاند. اما چرا با «عکس»؟تا پیش از این، همواره «متن» ابزاری بود که این امکان را برای کاربران فراهم می‌‌کرد اما گویی امروز از «متن» به سمت «عکس» در حال حرکت هستیم و نکته جالب‌تر اینکه عکس را نیز به شکلی «خودگرفت» یا به تعبیری «سلفی» می‌گیریم، سؤالی که پیش می‌آید این است که ما از این شیوه عکاسی به دنبال چه چیزی هستیم؟این‌ قبیل سؤالات ما را بر آن داشت تا به سراغ دکتر بهمن نامور مطلق، عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی و از اعضای حلقه نشانه‌شناسی ایران برویم و نظر او را در این زمینه‌ جویا شویم. آنچه در ادامه می‌آید ماحصل این گپ‌وگفت است که می‌خوانید:

 

جناب دکتر نامور مطلق، چرا امروز افراد در رسانه‌های اجتماعی برای بازنمایی یا به تعبیری «ابرازِ خود» از عکس بهره می‌گیرند؟

«عکس» به خاطر ویژگی نشانه‌شناختی‌ای که دارد، بیش از کلام با «مرجع» همانندی دارد. این در حالی است که نظام‌های کلامی یا نمادین، نظام‌هایی اعتباری هستند؛ یعنی می‌توانند به شکل دیگری بازنمایی شوند. مثلاً من اسمی دارم که اعتباری است یعنی می‌توانست چیز دیگری باشد، اما نظام عکاسانه از نظر نظام نشانه‌شناسی یک نظام شمایلی یا «آیکونیک» است. نظام آیکونیک بر اساس تشابه و همانندی، با مرجع خود مرتبط می‌شود و به طبیعی بودن نزدیک‌تر است. از این رو، افراد بویژه جوانان از طریق نظام‌های تصویری بهتر می‌توانند خود را بازنمایی کنند تا نظام کلامی.

 از طرف دیگر، این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که نظام تصویری در غرب نظامی کهنسال است و آنها از گذشته‌های دور، اسطوره‌ها و خدایان باستانی‌شان را به تصویر می‌کشیدند تا آنجا که افرادی همچون میکل‌آنژ به تصویرسازی از حضرت مسیح نیز پرداخته‌‌اند.

این در حالی است که ما هیچگاه چنین سنتی نداشتیم و تغییر جهت دادن به سمت تصویر‌گرایی خود، گواهی از دگرگونی فرهنگی در ‌شکل بیانی و نظام نشانه‌ای است چرا که مشاهده می‌شود برخلاف گذشته، خود را با نظام تصویری و نه کلامی بازنمایی می‌کنیم.

قضیه به همین جا خاتمه نمی‌یابد، واقعیت این است که نظام بازنمایی تصویری به تدریج بر ما نیز مسلط شده است و انواع هنرهای مرتبط از اهمیت بی‌سابقه‌ای برخوردار شده‌اند. تا آنجا که امروز اغلب توجهات به سوی سینما و نقاشی جلب شده است. این در حالی است که در گذشته حکایت کلامی و نقالی برای ما در اولویت بود.

 از این رو، این موارد همگی گواهی بر تغییر و تحول در نظام نشانه‌ای جامعه است.

 

 چرا اغلب «قشر جوان» از عکس‌های سلفی استفاده می‌کنند؟ دلیل محبوبیت «بازنمایی تصویری» در میان این قشر چیست؟

اغلب دیده می‌شود که نوجوانان و جوانان مخاطب این سبک از رسانه‌ها هستند. واقعیت این است که قشر نوجوان و جوان ارتباط ویژه‌ای با تصویر دارند و هنوز به آن حد از ارتباط عمیق بیانی که در متن کلامی هویدا و متجلی است، نرسیده‌اند. متن و کلام کامل‌ترین و پیچیده‌ترین و در نتیجه آخرین مرحله نظام‌های نشانه‌ای هستند. بنابراین، نوجوانان راحت‌تر می‌توانند خود را از طریق نظام‌های ساده‌تر، سریع‌تر و غیرضمنی بازنمایی‌کنند.

 

اگر تاریخ ادبیات را هم تورق کنیم آنچه برجسته می‌شود این است که ما همیشه از زاویه سوم‌شخص حرف زده‌ایم. گویی هیچگاه «من» سوژه اصلی ما نبوده‌است، به اعتقاد شما سلفی چقدر امکان از حاشیه به متن آمدن سوژه را فراهم کرده‌است؟

گاه سلفی به عنوان امری طبیعی در مرحله سنی‌ای که سوژه در حال شکل‌گیری است و نیاز به دیده شدن دارد به عنوان «روشی برای ابراز خود» نمود می‌یابد. سلفی گرفتن در این مرحله چنانچه به افراط کشیده ‌نشود، امری طبیعی است و فرد می‌‌کوشد با سلفی‌ گرفتن تفاوت خود با دیگران را به نمایش بگذارد و این امر از کودکی تا زمانی که سوژه شکل کامل خود را پیدا کند، ادامه‌ می‌یابد. از این رو گاه سلفی‌گرفتن نشان از رشد و پویایی سوژه‌شدگی و هویت‌یابی است.

اما اگر این امر از حالت طبیعی خود فراتر رود، می‌تواند به بیماری فردی و اجتماعی بدل ‌شود. نخست بیماری «خودشیفتگی» نزد سوژه‌ است که با اسطوره نارسیس گره می‌خورد. این اسطوره اساساً به دنبال دیده ‌شدن نیست و مخاطب سلفی، خودِ فرد است که به نوعی گواه از میل «خود» به خود است. در واقع یک نوع خودشیفتگی تصویری است. همان‌طور که نارسیس جلوی برکه قرار می‌گیرد و خود را می‌بیند و شیفته خود می‌شود، و نهایتاً خود را در آن برکه می‌اندازد و غرق می‌شود و جای آن گل نرگس می‌روید. برخی از سلفی‌گیرها نیز چنان مجذوب خویش می‌شوند که در خویش غرق می‌‌شوند.

 این یک نوع بیماری است که فرد عکس بگیرد برای اینکه «خود را ببیند» و قصد نداشته باشد آن را به دیگری نشان دهد.

 مورد دوم این است که گاهی سلفی نشانه بیماریِ «خود را به دیگری نشان دادن» است. در این زمینه می‌توان به «اسطوره‌ آپولون» اشاره کرد. او همواره خود را آراسته می‌کرد، در شهر و میان جمعیت راه می‌رفت تا توجه مردم شهر را به خود جلب‌ کند و اگر مردم او را نمی‌دیدند، دچار افسردگی می‌شد. گاه صورت افراطی سلفی می‌تواند شکلی از اسطوره «آپولون» ‌شود که بیماری «دیده‌شدن» را به دنبال دارد. بخش زیادی از هنرمندان و ورزشکاران سلفی زیاد می‌گیرند،‌ اینها در واقع نماد همان آپولون هستند، از آنجا که اغلب توسط مردم دیده ‌شده‌اند اگر مدتی دیده نشوند احساس کمبود می‌کنند و می‌کوشند تا با سلفی‌گرفتن خود را مجدداً در معرض توجه قرار‌ دهند. در واقع با دیده‌شدن توسط مردم، خود را تغذیه می‌کنند.

سوم اینکه؛ گاه سلفی‌گرفتن نشان از احساس حقارت در افراد است و به آن «عقده بنیامینیست» گفته می‌شود. «بنیامین» فرزند کوچک یهودا بود که چندان مورد توجه نبود. از این رو همواره با عقده کوچک‌بینی مواجهه بود و او را اسطوره «خود کوچک‌پنداری» تلقی می‌کنند.

این انگیزه از سلفی‌گرفتن مربوط به کسانی است که احساس می‌کنند کسی به آنها توجه نمی‌کند. از این رو همواره می‌کوشند تا بدین وسیله توجه دیگران را به خود جلب کنند.

بنابراین یکی از دلایل سلفی از نوع افراطی آن می‌تواند «عقده کم دیده‌شدن» باشد. شرایط اجتماعی ما به گونه‌ای است که جوانان و نوجوانان ما احساس تنهایی و دیده‌نشدن می‌کنند. پدر و مادر فرصت توجه به فرزند خود را ندارند. از این رو، فرزندان احساس حقارت و تنهایی می‌کنند.

سلفی گرفتن یکی از پدیده‌هایی است که در نتیجه شهرنشینی‌های مدرن و پست‌مدرن شکل گرفته ‌است؛ در میان جمع احساس تنهایی کردن. در واقع سلفی در اینجا می‌تواند پاسخی به این تنهایی باشد. برخی رسانه‌ها همچون اینستاگرام یا تلگرام این فرصت را فراهم می‌کنند تا اکنون که افراد در جهان حقیقی دیده نمی‌شوند در جهان مجازی خود را ابراز‌ کرده و ارضا کنند.

فارغ از سه گونه بیماری که پیشتر به آن اشاره شد، سلفی گرفتن گاه می‌تواند فرصتی برای  «مستندسازی از خود» باشد. بر این اساس، افراد سلفی می‌گیرند تا از آن به عنوان کمک‌حافظه بهره گرفته و برای خود خاطره ایجاد کنند. در این شیوه، سلفی نوعی «خاطره‌سازی از خود» و «خودنگاری» است.

 

آنچه سلفی را از عکس‌های دیگر متمایز می‌کند، «خودگرفت» بودن آن است. تحلیل نشانه‌شناختی اینکه ما خودمان از خودمان عکس می‌گیریم، چیست؟

در بررسی این امر باید به این نکته توجه داشت که ما یک نوع تولد طبیعی، مادی و حقیقی داریم. اما انسان‌ها گاه به جایی می‌رسند که تولد‌های دیگری را نیز تجربه می‌‌کنند. «خودنگاری»، «خودکِشی» و .... که اخیراً علاقه‌مندان بسیاری به خود پیدا کرده‌ است، به دنبال این نیاز شکل‌ گرفته‌اند.

چنانچه اخیراً نیز در ادبیات ژانرهایی تحت عنوان سرنوشت‌نامه خویشاوندی یا خودتخیل‌نگاری را شاهد هستیم. واقعیت این است که این خودنگاری یا خودکِشی به نوعی «تجسم بخشیدن به همان تولد دوم» است.

از این رهگذر فرد می‌کوشد این‌بار خود، خود را بیافریند و خود، آبستن خود باشد. بنابراین این خود زایمانی، خودکِشی، خودنگاری و ... در راستای نیاز «تولد دوباره» طبقه‌بندی می‌شوند. در این شیوه فرد می‌خواهد خود را آن‌طور که هست به تصویر بکشد و داشتن چنین دغدغه‌هایی نشان از یک نوع تولد دوباره است. این‌بار تولد سوژگی و هویت است که فرد در این مرحله، خود به این بازآفرینی دست می‌زند.

در گذشته افراد باید آیین تشرف را به جا می‌آوردند تا بالغ شوند. از این رو، برای سپری کردن این دوره در جنگل یا کویر خلوت می‌کردند. امروزه سلفی تا حدی به این امر جامه عمل پوشانده ‌است.

اما واقعیت این است که در این آفرینش شاهد زایشی کاذب، صوری و سطحی هستیم و گاهی این نوع «خود آفرینی دوباره» موجب می‌شود تا فرد هیچگاه به آن خودباوری و بلوغ واقعی و اصلی نرسد؛ چراکه این خود‌های سطحی او را ارضا می‌‌کنند.

می‌خواهم بگویم سلفی گاهی نشانه‌های خوبی است اگر همراه با یکسری آیین‌های تشرف باشد و گاهی نشانه خوبی نیست اگر تنها عکس‌‌ سلفی هدف قرار گیرد. در این حالت، فرد احساس تولد و سوژگی می‌کند در حالی که هنوز سوژه نشده و تولد دوم پیدا نکرده ‌است.

 

در رسانه‌های اجتماعی همچون اینستاگرام گویی بده بستانی از عکس‌ها در جریان است و ما در این دنیای مجازی شده، «دیگرانی» را دنبال می‌کنیم و «دیگرانی» ما را دنبال می‌کنند، تحلیل شما از این فضا چیست؟

ما برای اینکه دیده ‌شویم نیاز به «دیگری» داریم. فارغ از بحث نارسیسیسم که تنها بر «دیدنِ خود» اکتفا می‌کرد، در بقیه موارد افراد اغلب نیاز دارند در معرض دید دیگران قرار گیرند تا دیده ‌شوند و دیگران را ببینند برای اینکه خود را با آنها مقایسه کنند. چرا که صرفاً دیده شدن افراد را ارضا نمی‌کند بلکه در فرآیند مقایسه با دیگری است که خود را می‌شناسانند و اصلاح می‌کنند؛ مثلاً یاد می‌گیرند در عکس‌های بعدی ژست‌های تازه‌‌تری بگیرند.

اینجا می‌توان به یک رابطه «بینامتنیت» نیز اشاره‌کرد. من عکسی گرفته‌ام و دیگری هم عکس دیگری و شاید زیباتر از عکس من. از این رو، من می‌روم و از آن عکس استفاده می‌کنم تا عکس تازه‌ای بیافرینم و اینجا است که تولید و مصرف عکس در یک رابطه بینامتنی عکسی شکل می‌گیرد که دائماً همدیگر را تغذیه می‌کنند تا اینکه نهایتا به شبکه بزرگی از عکس‌ها می‌رسیم که می‌توان از آن با عنوان «بیش عکسی» یا «بیش متنیت عکسی» یاد‌ کرد.

بنابراین، من برای اینکه بتوانم خود را خوب نشان دهم باید ببینم دیگران چگونه خود را نشان می‌دهند. همین باعث می‌شود من دیگران را ببینم و دیگران نیز من را ببینند.

 

شما در ابتدای بحث‌تان اشاره کردید که گویی به عصری ورود کرده‌ایم که در آن می‌کوشیم «قرارداد‌ها» را در قالب «متون» کنار بزنیم و به آنها عینیت ببخشیم و گسترش سلفی را هم در همین راستا قلمداد کردید. حال چرا ما ایرانیان در این عرصه چنین شتابان عمل می‌کنیم و در سلفی گرفتن این‌قدر پیشتاز هستیم؟ تحلیل نشانه‌شناختی شما از این «تبِ سلفی ایرانیان» چیست؟

یادآوری می‌کنم بخشی از این موضوع طبیعی است و بخشی از آن نشان از بیماری دارد. نکته مهمی وجود دارد و آن نقش «اجتماع» است. نخست آنکه ما توجه کافی به جوان‌هایمان نداریم و همین بی‌توجهی (منظور توجه شایسته است) موجب می‌شود او در جست‌وجوی نگاه‌های «دیگری» برآید.

از طرف دیگر، مدت‌ها در جامعه ما نگاهی زاهدانه نسبت به «بدن» و «چهره» حاکم بوده ‌است. به تعبیری، تحقیری که در گذشته نسبت به بدن داشتیم باعث‌ شده است تا یکباره عقده‌ای به نام  «عقده بدن، تصویر و چهره» در جامعه ما انباشته شود و نسل امروز ما یکباره با این نیاز مواجه شوند که می‌خواهند خود را نشان دهند. در نتیجه گسترش و رواج اینترنت و ماهواره، نسل امروز یکباره با «دیگری» در آن طرف مرز مواجه شد که بشدت به خود می‌رسید چون توجه به بدن در آن فرهنگ نهادینه شده‌ بود. اینکه باید زیبا بماند و آرایش‌های مخصوص خود را داشته‌ باشد.گویی نسل امروز در پاسخ به تحقیر‌های بدنی دیروز می‌خواهد تمام گذشته را جبران کند. به خاطر همین است که سلفی، جراحی بینی، توجه به اندام و مصرف داروهای هورمونی ما ایرانیان به یکباره از تمام دنیا جلو می‌زند. از این رو باید مراقب باشیم که اعتدال را همواره رعایت کنیم یعنی به بدن و به روان، به روح و به جسم، به دیگری و به خود توجهی متعادل کنیم در غیر این صورت گاهی در افراط و گاهی نیز در تفریط به سر خواهیم برد.

روزنامه ایران

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: