خاموشی مصلح / سجاد صداقت

1394/6/9 ۱۱:۳۳

خاموشی مصلح /  سجاد صداقت

«من معتقدم رسالتى که بر دوش دارم، همان دعوت حقیقى به اسلام است. این رسالت به گونه‏اى فعالانه به همان میزان که در توسعه جوامع و تحول زندگى مردم نقش دارد، در اصلاح رابطه انسان با خدا و زندگى پس از مرگ انسان دخیل است. من عملا این اصل را بر خود و کلیه فعالیت‌هایم، چه در مجلس بحث و گفت‌وگو و چه دیگر کارهاى اجتماعى‌‏ام، منطبق کرده‏‌ام. همواره سعى کرده‏‌ام تاکید کنم که دین، پیش از آنکه توشه آخرت باشد، والاترین وسیله براى زندگى است.»

 

چرا امام موسی صدر در 9 شهریور 1357 ربوده شد؟

«من معتقدم رسالتى که بر دوش دارم، همان دعوت حقیقى به اسلام است. این رسالت به گونه‏اى فعالانه به همان میزان که در توسعه جوامع و تحول زندگى مردم نقش دارد، در اصلاح رابطه انسان با خدا و زندگى پس از مرگ انسان دخیل است. من عملا این اصل را بر خود و کلیه فعالیت‌هایم، چه در مجلس بحث و گفت‌وگو و چه دیگر کارهاى اجتماعى‌‏ام، منطبق کرده‏‌ام. همواره سعى کرده‏‌ام تاکید کنم که دین، پیش از آنکه توشه آخرت باشد، والاترین وسیله براى زندگى است.» زمانی که نهم شهریور 1357، معمر قذافی و مقامات وقت حکومت لیبی مدعی شدند امام موسی صدر و همراهانش با یک هواپیمای خطوط هوایی ایتالیا (آل ایتالیا) طرابلس را به قصد شهر رم ترک کردند، شاید کسی باور نمی‌کرد که 36 سال بعد هنوز سرنوشت مردی که جملات ابتدایی این مقاله از او نقل شده است، همچنان نامعلوم باشد. امام موسی صدر از آن روز تاکنون دچار سرنوشتی نامعلوم بوده است؛ سرنوشتی که در طول سال‌های اخیر به‌شدت توفان شایعات گوناگون را به خود دیده ولی هیچ‌گاه به ساحل آرامش نرسیده است. اما امروز و دقیقا 36 سال پس از ربوده شدن امام موسی صدر و در میان همه گمانه‌هایی که درباره سرنوشت او بیان شده است، شاید پرسیدن این سوال اساسی‌تر به نظر برسد که چرا امام موسی صدر باید ربوده می‌شد؟

 

  از قم تا بیروت

تاریخ تولد امام موسی صدر را 14 خرداد 1307 ثبت کرده‌اند. او در محله چهارمردان شهر قم و در یکی از منتقدترین خانواده‌های شیعی به دنیا آمد. از مهم‌ترین اتفاقات زندگی‌اش باید ورود به حوزه علمیه قم در خرداد 1322 و وارد شدن به به دانشگاه تهران -به‌عنوان اولین دانشجوی روحانی- در رشته «حقوق در اقتصاد» را نام برد. او پس از فارغ‌التحصیلی برای ادامه تحصیلات حوزوی به نجف رفت. در اواخر سال 1338 امام موسی صدر به دنبال فوت رهبر متوفی شیعیان لبنان، آیت‌الله سیدعبدالحسین شرف‌الدین، به‌عنوان جانشین او به لبنان هجرت کرد. شاید مهم‌ترین نکته‌ای که درباره صدر بتوان گفت همان دلیلی است که خود به‌عنوان انگیزه هجرت به لبنان آن را مطرح می‌کند: «من احساس می‌کردم که باید روزی کار ناتمام سیدجمال‌الدین اسدآبادی را به سرانجام برسانم با این تفاوت که خطای او را تکرار نکنم. سیدجمال‌الدین تصور می‌کرد می‌تواند اصلاح جامعه را از مسئولان آغاز کند؛ در حالی که من معتقدم باید کار را از توده مردم آغاز و با ارتقای سطح فکری و اجتماعی آنان؛ مصالح جامعه را بر مسئولان تحمیل کرد.»

 

  سال‌های حضور در لبنان

برای پاسخ به سوالی که در ابتدای این مقاله مطرح شد، شاید بهترین جواب نظر به فعالیت‌ها و کارهایی باشد که امام موسی صدر در این کشور انجام داد. او که در 31 سالگی به‌عنوان رهبر شیعیان لبنان مشغول فعالیت بود در طول سال‌های حضور خود در این کشور در ابعاد گوناگون به اقدامات مهمی دست زد. امام موسی صدر با بیان این مساله که «در وضعیت امروز علما باید به سوی مردم بروند» در جنوب لبنان از مردم دعوت می‌کرد که شب پنجشنبه و جمعه دور هم جمع شوند و هر کس اطلاعاتی درباره اسلام دارد، بیان کند و در وهله اول با این طرح شیعیان جنوب که در فقر فرهنگی و مادی به سر می‌بردند، جذب کرد. او توانست کشمکش و کشتاری را که به نام خون‌خواهی، میان قبایل لبنان وجود داشت به صلح و صفا تبدیل کند. امام موسی صدر در ابعاد گوناگونی به فعالیت برای مردم لبنان به‌خصوص شیعیان این کشور دست زد. باشگاه فرهنگی - تفریحی «هیئه الشباب المسلم»، حوزه علمیه بعلبک، «دارالافتاء فقه جعفری»، «نهضت عام‌المنفعه» برای سامان بخشیدن به وضع ناپسند معیشت و زندگی شیعیان لبنان، «جمعیت البر و الاحسان» برای کمک به فقرا و دارالعجزه محل نگهداری معلولان و افراد بی‌سرپرست و «هیات یاری جنوب» برای مسلح کردن جنوب لبنان در برابر تجاوزات اسرائیل از جمله کارهایی بود که او در این کشور انجام داد. اما آنچه امام موسی صدر را به فردی مهم تبدیل کرد نوع ارتباط او با همه اقوام، مذاهب و گروه‌ها در لبنان بود. مشکل تاریخی وجود گروه‌ها، مذاهب و قومیت‌های متفاوت در لبنان از سوی امام موسی صدر به یک مزیت تبدیل شد و او با شرکت در نمازجمعه اهل سنت، دعوت از اهل سنت برای شرکت در نمازجمعه شیعیان و حتی ایراد خطبه، شرکت در جشن‌های مسیحیان و سخنرانی در آنجا از خود چهره‌ای ساخت که می‌تواند بین همه گروه‌ها جای گیرد. از سویی تشکیل مجلس اعلای شیعیان و جنبش امل شرایط را به جایی رساند که امام موسی صدر را بیش از پیش محبوب کرد. به همین دلیل بود که او سال 1357 سفرهای گوناگونی به کشورهای عربی داشت. رهبری محبوب که با اسرائیل مخالف بود، هر روز در جهان عرب بزرگ‌تر می‌شد و در عین حال در راستای عظمت بخشیدن به مذهب شیعه از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کرد؛ پازلی که هر یک از عوامل آن به تنهایی می‌توانست برای حذف یک رهبر بزرگ کافی باشد.

 

 ربوده شدن

سوم شهریور سال ۱۳۵۷ امام موسی صدر در آخرین مرحله از سفر دوره‌ای خود به کشورهای عربی، با شیخ محمد یعقوب و عباس بدرالدین (خبرنگار) بنا بر دعوت رسمی معمر قذافی، برای شرکت در مراسم سالگرد انقلاب نظامی لیبی وارد طرابلس شد؛ سفری که هیچ‌گاه خروجی به همراه نداشت و سرنوشت اعجاب‌انگیز و مرموزی را برای امام موسی صدر رقم زد. سرنوشتی که شاید تنها فردی چون قذافی می‌توانست آن را رقم بزند. کاردینال کونیک، اسقف اعظم اتریش و نماینده واتیکان در مراسمی پس از سخنرانی امام موسی صدر درباره او گفت: «عالیجناب، من درباره شما حرف‌های زیادی شنیده بودم، ولی اکنون با اطمینان کامل می‌کویم: تاریخ لبنان را باید به دو دوره پیش از موسی صدر و دوره موسی صدر تقسیم کرد.» مصلحی که 36 سال است خاموش شده؛ اما اندیشه‌هایش در میان ما به جا مانده است.

فرهیختگان

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: