مردان مصدق در پیشگاه تاریخ

1394/5/28 ۱۰:۲۹

مردان مصدق در پیشگاه تاریخ

«پدر ملت»؛ لقبی آشنا برای بسیاری از فرمانروایان خاورمیانه است. لقبی که آنها را از واکاوی عمومی معاف داشته تا بتوانند راه ستمگری پیشه کنند. آنها میگویند «ما را به خاطر شلاق زدن به مردم سرزنش نکنید، زیرا شخص باید گهگاه با خشونت رفتار کند تا بتواند مهربان باشد.» اما محمد مصدق هرگز نخواست در حکومت خشن باشد و متهم شد به تساهل و تسامح. مردی که بر سر اصول خود یکدنده بود و مصالحه نمیکرد. شاید اگر به آزادی کمتر باور داشت غرب او را بیشتر دوست میداشت. او از خواستهاش برای کسب استقلال اقتصادی ایران از بریتانیا عقب ننشست و برای خوشامد واشنگتن کمونیستها را در بند نکرد.

 

  لیلا ابراهیمیان: «پدر ملت»؛ لقبی آشنا برای بسیاری از فرمانروایان خاورمیانه است. لقبی که آنها را از واکاوی عمومی معاف داشته تا بتوانند راه ستمگری پیشه کنند. آنها میگویند «ما را به خاطر شلاق زدن به مردم سرزنش نکنید، زیرا شخص باید گهگاه با خشونت رفتار کند تا بتواند مهربان باشد.» اما محمد مصدق هرگز نخواست در حکومت خشن باشد و متهم شد به تساهل و تسامح. مردی که بر سر اصول خود یکدنده بود و مصالحه نمیکرد. شاید اگر به آزادی کمتر باور داشت غرب او را بیشتر دوست میداشت. او از خواستهاش برای کسب استقلال اقتصادی ایران از بریتانیا عقب ننشست و برای خوشامد واشنگتن کمونیستها را در بند نکرد. «صنعت نفت باید ملی شود» مصدق این را گفت و به آن عمل کرد. در سال 1330 بهعنوان مرد سال، عکسش روی مجله تایم کشیده شد. اما در مرداد سوزان دو سال بعد، شاه، انگلستان، امریکا و حزب توده باهم از او انتقام گرفتند. درباریان کودتا را «شورش مردم علیه مصدق و قیام ملی به هواخواهی شاه» نام گذاشتند اما تاریخ کودتا را به خاطر سپرد نه قیام برای شاهدوستی را.  حلقه یاران 20 نفری دولت مصدق به راه و خود او وفادارتر روزگار سپری کردند.

 

 آخرین فریاد فاطمی؛ «زنده باد مصدق»

دکتر سیدحسین فاطمی، 37 ساله بود که او را با تنی بیمار، روی برانکارد به میدان تیر بردند و به جوخه اعدامش سپردند. مردی از حاشیه شهر کویری، خودساخته و عاشق ایران زمین. روز 19 آبان 1333 آخرین باری بود که از آرمان خود میگفت و چشم از دنیا برمیگرفت در حضور آزموده و تیمور بختیار. اما اولین بار به دست یک جوان، برسرقبر محمد مسعود، روزنامهنگار زخمی شد و جان سالم بهدر برد. دیگر بار شعبان جعفری در جلوی شهربانی و با حضور پلیس او را نواخت و اینبار منتظر اعدام بود. اتهام فاطمی فراوان بود؛ از سرمقالههای روزنامه «باختر امروز» تا سخنرانیاش در روز 25 مرداد 1332 در میدان بهارستان؛ از تلگرافهایش به سفرای ایران در رم و بغداد در مقام وزیر امور خارجه تا پرداختن به «ماده ممنوعه» طلای سیاه که بلای جان ملت شده بود. فاطمی، نخستین تحصیلکرده ایرانی در رشته روزنامهنگاری از اروپا، سردبیر روزنامه«باختر امروز» ارگان جبهه ملی ایران بود. وی مشهور به ضد کمونیست بود و تمایل شدیدی به بحث درباره نفت و ارائه ارقام و شواهد بیپایان در این زمینه داشت و اغلب از مصدق به دلیل اجتناب از ارائه جزئیات و بیان سخنان کلی انتقاد میکرد. تنها چهره رهبری جبهه ملی بود که هفت ماه بعد از کودتا و زندگی مخفی اعدام شد. شاه وی را «خائن جوان» نامیده بود. سلطنتطلبان بعدها این ادعای غیر محتمل را عنوان کردند که شاه فاطمی را مورد عفو قرار داده بود، اما افسران افراطی، او را پیش از دریافت حکم عفو شاهنشاهی اعدام کرده بودند. گفته میشود که فریاد آخر او «زنده باد مصدق» بود. فاطمی به «سید جمهوریخواه» معروف بود؛ اگرچه دکتر مصدق و بیشتر یارانش مشروطهخواه بودند.

 

 حسیبی و دغدغه نفت و ایران

«او در واقع نه در هستی مست شد و نه در نیستی پست»این بخشی از گفته کتاب «قلم و سیاست» است درباره مهندس کاظم حسیبی، مشاور اصلی دکتر مصدق در مسائل فنی. حسیبی در پلیتکنیک فرانسه مهندسی عمران و سپس در انگلیس و چکسلواکی در مهندسی نفت تحصیل کرده بود و از پایهگذاران کانون مهندسین بود. سفارت انگلیس حسیبی را«ضد انگلیسی، متعصب»، «یکی از بدترینها» که «نگاهی احمقانه در چشمانش» داشت، توصیف میکرد. حسیبی از اعضای هیأت مؤسس حزب ایران و جبهه ملی بود که از سال ۱۳۲۳ یعنی آغاز فعالیت حزب ایران در آن فعالیت خود را شروع کرد. او در دوره ۱۶ و ۱۷ مجلس شورای ملی عضو مجلس بود و در دوره هفدهم نایب رئیس مجلس. حسیبی بعد از کودتای ۲۸مرداد و ۱۹ ماه زندگی مخفیانه در تهران و قم و سرانجام توسط مأموران شهربانی دستگیر شد. در دادگاه به یک سال حبس و سپس محرومیت از فعالیتهای اجتماعی محکوم شد. پس از کودتا مهندس حسیبی به فعالیتهای سیاسی خود در قالب نهضت مقاومت ملی و حزب ایران ادامه داده و در سال ۱۳۳۹ در تأسیس جبهه ملی دوم نقش بسزایی داشت. وی از سوی شرکتکنندگان در کنگره ۱۳۴۱ جبهه ملی به عضویت شورای مرکزی انتخاب شد. حسیبی از سوی دولت موقت مأموریت یافت برای مذاکره و تسویه حساب با کنسرسیوم نفت در لندن با آن شرکت مذاکراتی در خصوص مطالبات ایران و نحوه وصول آن انجام دهد. مهندس حسیبی در سال 1369 در تهران درگذشت. او در تمام دوران خدمت لحظهای از منافع و مصالح ایران بخصوص در امر نفت غفلت نکرد.

 

 از قضاوت تا وزارت

کریم سنجابی دیگر استاد حقوق تحصیلکرده فرانسه بود. او به ایل کرد شیعه کرمانشاهی «سنجابی» تعلق داشت و خانوادهاش به رهبران ملی که از پذیرش اشغال روس و انگلیس سرباز زده بودند، پناه داده بود. او تحصیلکرده دانشگاه فرانسه است که پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۱۳ به سمت دانشیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی دانشگاه تهران منصوب شد. او پس از ۵ سال که به درجه استاد تمام رسید، به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و سپس در فاصله سالهای ۱۳۲۳ تا ۱۳۲۵ (ش) رئیس دانشکده حقوق شد. سنجابی وزیر آموزش دولت محمد مصدق، قاضی اختصاصی ایران در دیوان بینالمللی دادگستری در پرونده نفت ایران و انگلیس در خرداد 1331 بود. دکتر سنجابی از بنیانگذاران حزب میهن بود و بعدها به حزب ایران پیوست و در سال ۱۳۲۵ حزب ایران با حزب توده ائتلاف کرد. در تحصن دربار بر سر انتخابات مجلس شانزدهم با مصدق همراه بوده و از آن پس به عضویت جبهه ملی ایران درآمد. او پس از کودتای 28 مرداد 19 روز در فرار و اختفا بود. یک روز بازداشت شد و سپس به دانشگاه بازگشت. تا سال 1338 فعالیت سیاسی نداشت و در زمان تشکیل جبهه ملی دوم به عضویت شورای مرکزی این جبهه درآمد. پس از سخنرانی در میتینگ جبهه ملی در اردیبهشت 1340 در جلالیه تهران و پس از حمله نیروهای کماندوی ارتش به دانشگاه تهران دوباره بازداشت شد. در دی 1341 به عضویت شورای مرکزی جبهه ملی دوم درآمد. در فاصله سالهای 41 و 42 به 11 ماه حبس محکوم شد.

در سال 1341 تقاضای بازنشستگی از دانشگاه کرد و در همان سال عازم امریکا شد. اما در اوایل سال 1350 به ایران بازگشت و در جلسات و محافل خصوصی سران جبهه ملی شرکت کرد. سنجابی بین سالهای 1350 تا 1355 فعالیتهای دانشگاهی خود را دوباره شروع میکند. بازگشت او به عرصه سیاست در سال ۵۵ است و بعداً نامه سرگشاده معروف به «نامه سهامضایی» را در ۲۲ خرداد ۵۶ به همراه داریوش فروهر و شاپور بختیار به شاه نوشته و او را از ادامه سیاستهایش بر حذر داشتند. دکتر سنجابی در دولت موقت 55 روز وزارت امور خارجه را برعهده داشت. او خرداد ۱۳۶۰ به امریکا عزیمت کرد و در سال 1375 در ایالات متحده چشم از جهان فرو بست.

 

 اللهیار در دام آزادیخواهان

دکتر محمود افشار یزدی میگوید: «اندرین کشور، که هر کس لاف یاری میزند/یار بسیار است اما هر کس اللهیار نیست». اللهیار صالح،  فرزند مبصرالملک، مشاور اصلی مصدق در زمینه روابط با امریکا بود و در کابینههای مختلف حضور داشت. اولین سمت رسمی او مترجم سفارت امریکا در تهران(1297) است و 9 سال طول میکشد تا به دعوت علیاکبر داور به وزارت دادگستری وارد میشود. او در سال ۱۳۱۶ تا زمان برکناری در سال ۱۳۱۸ در اثر دلخوری از شخص رضاخان معاونت وزارت دارایی را برعهده داشت.

در سال 1319، صالح، ریاست هیأت اقتصادی ایران برای برقراری روابط بازرگانی با امریکا را بهعهده میگیرد. اللهیار صالح در سال ۱۳۲۱ در کابینه قوام وزارت دارایی را برعهده داشته و در کابینه ساعد مراغهای و کابینه کوتاه مدت ابراهیم حکیمی در سالهای ۱۳۲۳ و ۱۳۲۴ وزیر دادگستری بود. او در پاییز ۱۳۲۴ به حزب ایران وارد میشود و در سال ۱۳۲۵ به سمت وزیر دادگستری در کابینه ائتلافی قوام منصوب میشود. در سال ۱۳۳۰ در کابینه دکتر مصدق وزیر کشور است و برگزاری بینقص انتخابات دوره هفدهم مجلس را برعهده دارد. وی در مجلس شانزدهم نماینده شهر کاشان بود. در سال 1331 به عنوان سفیر ایران در امریکا انتخاب شد و تا کودتای 28 مرداد در این سمت باقی ماند و باوجود مخالفت سرلشکر زاهدی از این سمت استعفا داد. در 1339 به عضویت جبهه ملی دوم درآمد. در بهمن 1340 به همراه سران نهضت آزادی بازداشت شد و در همان سال ریاست هیأت اجرایی جبهه ملی دوم را تا 1343 برعهده گرفت. صالح در روزهای پایانی دولت پهلوی پیشنهاد نخستوزیری از سوی محمدرضاشاه را رد میکند. اللهیار صالح در ۱۲ فروردین ۱۳۶۰ از دنیا رفت. 

 

 قلم و سیاست همرهند

 دکتر غلامحسین صدیقی، در میان نسلی از دانشگاهیان ایران بلندآوازه بود. استاد ممتاز دانشگاه تهران و بنیانگذار جامعهشناسی در ایران. میگویند پر میدانست و کم مینوشت؛ چون کمالطلب بود. کار استادی خویش را سخت به جد میگرفت همان طور که کار وزارت را در کابینه دکتر مصدق. با دوستان فروتن بود و با دشمنان بیپروا. یکهتاز عرصه علم بود و سیاست. اگرچه گاه به گله میگفت: «علم نگذاشت به سیاست برسیم و سیاست نگذاشت علم بیاموزیم». او به مصدق باور داشت و تا آخر عمر عکسی از دکتر مصدق بر بالای اتاق پذیراییاش بود؛ عکسی که مصدق در سالهای پایان عمر از احمدآباد برای او فرستاده بود با دستخط خود. سندی معتبر برای نشان دادن وفاداری دارنده عکس به اصل آزادیخواهی و استقلالطلبی. صدیقی میگفت: «با تمام افتخاراتی که طی تمام زندگی نصیب من شده افتخاری را بالاتر و برتر از افتخاری که در خلال ۲۰ماه گذشته از همکاری با دکتر مصدق نصیب من شده است، نمیدانم.» غلامحسین صدیقی در دولت اول مصدق وزارت پست و تلگراف و تلفن را برعهده داشت و در دومین کابینه مصدق وزارت کشور را تا زمان کودتا برعهده داشت.

 او پس از کودتا بازداشت شد و پس از دوماهونیم از زندان آزاد شد. در سال 1339 در تحصن مجلس در اعتراض به انتخابات دوره بیستم مجلس حضور داشت. در میتینگ جبهه ملی در اردیبهشت 1340 سخنرانی کرد. او درحادثه خونین دانشگاه در بهمن 40 بهمدت 225 روز در بازداشت بود.

 

آنچه مصدق در محکمه نظامی گفت

«در طول تاریخ مشروطیت ایران، این اولین بار است که یک نخست وزیر قانونی مملکت را به حبس و بند می کشند و روی کرسی اتهام می نشانند. به من گناهان زیادی نسبت داده اند، ولی من یک گناه بیشتر ندارم و آن این است که تسلیم تمایلات خارجیان نشده و دست آنان را از منابع ثروت ملی کوتاه کرده ام؛ و در تمام مدت زمامداری خود از لحاظ سیاست داخلی و خارجی فقط یک هدف داشتهام و آن این بود که ملت ایران بر مقدرات خود مسلط شود و هیچ عاملی جز اراده ملت در تعیین سرنوشت مملکت دخالت نکند...مسلک من مسلک سیدالشهداست، یعنی آنجایی که حق در کار باشد با هر قوه ای مخالفت میکنم؛ از همه چیز میگذرم. نه زن دارم، نه پسر دارم، نه دختر دارم؛ هیچ چیز ندارم مگر وطنم را در جلو چشمم دارم...»

 

شرح عکس" کابینه دکتر مصدق نشسته از راست: دکتر اخوی: وزیر اقتصاد، دکتر عالمی: وزیر کار، لطفی: وزیر دادگستری، مهندس سیف الله معظمی: وزیر پست و تلگراف و تلفن، مهندس زنگنه: مدیر عامل سازمان برنامه، دکتر آذر: وزیر فرهنگ. ایستاده از راست: دکتر ملک اسماعیلی: معاون نخست وزیر، مهندس حق شناس: وزیر راه، دکتر غلامحسین صدیقی: وزیر کشور و نایب رئیس نخست وزیر، دکتر محمد مصدق، نخست وزیر، مهندس طالقانی: وزیر مشاور، دکتر حسین فاطمی: وزیر امور خارجه، دکتر فرمانفرمائیان: وزیر بهداری، سرلشکر مهنا: معاون وزارت دفاع

روزنامه ایران

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: