1394/5/19 ۱۱:۰۸
آزاده صالحی: ارکستر سازهای ملی ایران طی روزهای گذشته یعنی بیستموهفتم تیرماه به اجرای کنسرتی در قالب هشت قطعه برای دوستداران موسیقی اصیل ایرانی پرداخت. این کنسرت در دو بخش اجرا شد و حسین علیشاپور و وحید تاج خوانندگی قطعات آن را برعهده داشتند. «نخست گلبانگ مضرابی» به آهنگسازی حسین دهلوی، «گریهکن» با ملودی عارف قزوینی، «خوشهچین» با ملودی روحالله خالقی، «پریچهر و پریزاد» با ملودی غلامحسین درویش، تصنیف «کاروان» با ملودی مرتضی محجوبی، «بسته دام» با ملودی علینقی وزیری و... برخی از قطعاتی بودند که در این شب اجرا شدند. بخش دوم این کنسرت نیز به تکنوازی حمید متبسم آهنگساز و نوازنده باسابقه و قطعه «چنگ رودکی» با تنظیم اسماعیل تهرانی اختصاص داشت. درباره برنامههای آتی ارکستر سازهای ملی ایران با اسماعیل تهرانی رهبر این ارکستر به گفتوگو نشستهایم.
*****
در سالهای اخیر از داشتن ارکسترهای مدون بیبهره بودیم و حالا در سال جدید شاهد راهاندازی ارکسترهای سمفونیک، ملی و اخیرا ارکستر سازهای ملی بودهایم، بهنظر شما پررنگشدن ارکسترها چقدر میتوانند در جهش موقعیت موسیقی ما تأثیر داشته باشند؟
به هر روی، راهاندازی ارکسترها میتواند در جذب نیروی انسانی جوان بهویژه فارغالتحصیلان دانشگاههای موسیقی نقش بسزایی داشته باشد. زیرا جوانان با حضور در این ارکسترهاست که میتوانند مجالی برای تجربه و فعالیت چه در عرصه نوازندگی و چه در عرصه خلق اثر پیدا کنند. بنابراین اگر از این زاویه نگاه کنیم قطعا میتوان حرکت ارکسترها در ایجاد انگیزه در هنرمندان جوان و همینطور هنرمندان پیشکسوت خوب را ارزیابی کرد. در پایتخت مملکت ما به تازگی سه تا و نصفی ارکستر راهاندازی شده است و امیدوارم حالا که مقدمات این مسأله فراهم شده، متولیان امر نسبت به این ارکسترها، حمایت و توجه ویژهای داشته باشند تا فعالیت این ارکسترها استمرار یابد.
در گفتوگویی از راهاندازی ارکستر سازهای ملی بهعنوان معجزهای با دستهای خالی یاد کرده بودید، با توجه به این مسأله فکر میکنید لازم است چه مشکلاتی در این ارکستر مرتفع شود تا بتواند به شرایط بهتری دست یابد؟
وقتی در آن گفتوگو به این جمله اشاره کردم منظورم این بود که ما از منظر رپرتوار و به قولی خوراک ارکستر دچار ضعف و کمبود هستیم. البته این هم امری طبیعی است،زیرا ارکستر سازهای ملی، ارکستری نوپاست و درحال حاضر فقط دو قطعه درباره این آنسامبل نوشته شده است. از این نظر بود که اشاره کردم ما با دست خالی و با داشتن رپرتوار محدود باید معجزه کنیم. درحالیکه در چارچوب موسیقی غرب، نسخههایی از صد و پنجاه سال پیش به آن طرف نوشته شده است، رپرتوارهای متعدد و صیقل خورده با بیش از دستکم ٣٠هزار بار اجرا وجود دارد و ما چنین چیزی را در ارکسترهایمان نداریم. بهویژه در آستانه اولین اجرای ارکستر ما فقط بیست روز فرصت داشتیم تا با وجود تمام این کمبودها و زمان کم، ارکستر را روی صحنه ببریم. از این نظر بود که گفتم باید با دست خالی معجزه کنیم.
خاطرم هست در گفتوگویی که با علی رهبری درباره ارکستر سمفونیک داشتم به این مسأله اشاره میکرد که هر ارکستری برای آنکه بتواند دوام و قوام و استمرار داشته باشد باید از برنامه مدون برخوردار باشد، برای ارکستر سازهای ملی چه برنامهای دارید؟
طبعا چون هنوز در ابتدای راه هستیم هدفم این است که اگر برنامههای بعدی این ارکستر از اقبال خوبی از سوی متولیان امر و مردم مواجه شود و متولیان از من بخواهند که همچنان رهبری این ارکستر را برعهده بگیرم، به تشکیل شورای فنی میپردازم و مشکلات ارکستر را در این شورا بررسی میکنم. علاوه بر این، قصد دارم بعد از پا گرفتن این ارکستر به انتشار فراخوان و همینطور برگزاری آزمونی برای جذب نوازندگان و اصولا اعضای ارکستر بپردازم. چون در اولین برنامه این ارکستر که با فشردگی زمانی مواجه بود، نتوانستیم آزمونی برگزار کنیم و در نهایت، فقط به انتشار فراخوان بسنده کردیم. همچنین قصد دارم چند نوازنده برجسته که کار آنها را میشناسم و به کار آنها اعتماد دارم برای این ارکستر، قطعاتی را سفارش دهم، زیرا در این زمینه باید قطعات مختلفی را در نظر گرفت تا رفتهرفته رپرتوار چشمگیری برای این ارکستر تشکیل شود. از اینها گذشته تصور میکنم وجود این ارکستر میتواند در تجربهاندوزی نسل جوان نقش داشته باشد. یعنی نوازندگان با ورود به این ارکستر صرفنظر از آن که مجالی برای همکاری و فراگیری تجارب مختلف مییابند، فرصتی پیدا میکنند تا ادبیات کار در ارکستر را هم بیاموزند بهویژه در زمینه موسیقی سنتی. حالا در زمینه موسیقی غرب یا جهانی، نوع رپرتوار و قطعات، آدمها را یک جورایی منظم بار میآورد ولی درباره موسیقی سنتی این نظم کمتر به چشم میخورد. خوشبختانه اولین برنامه ارکستر که روی صحنه رفت با بازخوردهای خوبی از سوی مسئولان، هنرمندان پیشکسوت و مردم مواجه شد و با وجود آنکه ارکستر درمجموع هشت تمرین مفید داشت از برآیند و خروجی کار بهعنوان کاری کارستان تلقی کردهاند که برای ما جای خوشحالی دارد و امیدواریم بتوانیم دیگر برنامههای ارکستر را نیز به این شکل پیش ببریم.
سوال بعدی من درباره نقصان برخی سازها در ارکسترهاست. برخی از هنرمندان مثل نادر مشایخی معتقدند که ما از لحاظ سازهای بادی یا برنجی، بهویژه آن دسته از سازهایی که روی لب قرار میگیرند دچار کمبود هستیم، خود شما فکر میکنید درحال حاضر جای چه سازهایی در ارکسترهای ما خالی است؟
تنها نقصی که درحال حاضر در این زمینه با آن روبهرو هستیم در زمینه سازهای کششی است. البته ما کمانچه را از این منظر میتوانیم به نسبت و به تعداد موردنظر داشته باشیم ولی به هرحال باید صدای بم با سازهایی از قبیل عود، بم تار، رباب و قیچکهای آلتو و باس در ارکستر تقویت شود.
درحالحاضر بحثی درباره محدودکردن فعالیت نوازندگان در یک ارکستر خاص مطرح شده است، بهویژه در جریان برپایی شب آهنگسازان که دستاندرکاران این برنامه اشاره میکردند متولیان ارکستر سمفونیک تهران اجازه ندادهاند تا نوازندگان این ارکستر برای اجرای یک شبه در ارکستر البرز حضور یابند، دیدگاه شما نسبت به این مسأله چگونه است؟
این حرف که نوازنده فقط باید در یک ارکستر بنوازد در ذات، حرف درستی است ولی به نظر من متولیان یا بانیان امر زمانی میتوانند این حرف را بزنند که نوازنده را به لحاظ مالی تأمین کنند. همانطور که در گذشته نیز اینطور بود و نوازندگان در یک ارکستر متمرکز بودند و روزی پنج ساعت تمرین میکردند و نسبت به امرار معاش خود دغدغهای هم نداشتند. ولی وقتی در حالحاضر که چنین امنیت خاطری از لحاظ مالی برای نوازنده وجود ندارد نباید توقع داشت که نوازنده فقط در یک ارکستر فعالیت داشته باشد. امیدوارم از این بابت، متولیان امر متوجه باشند و به این مسأله فکر کنند که تعداد نوازندگان ما در شرایط کنونی اندک است. بهویژه اخیرا که این سه ارکستر راهاندازی شده است کمبود نوازندگان بیشتر به چشم میآید.
با توجه به اینکه در زمینه آهنگسازی نیز فعالیت زیادی داشتهاید و در ردیف آهنگسازان پیشکسوت ما بهشمار میروید یک سوال هم در این زمینه داشتم و آن اینکه برخی معتقدند شیوه آهنگسازی ما باید به دورههای قبل برگردد، یعنی اول ملودی ساخته شود و بعد ترانه و شعر براساس آن ملودی گفته شود، شما چقدر با این مسأله موافقید؟
خب! در چارچوب تلفیق موسیقی و شعر راههای زیادی پیشنهاد میشود. ولی تصور میکنم درستترین راه این است که اول شعر گفته شود و بعد موسیقی روی آن قرار بگیرد. زیرا کمتر شاعری را داریم که در حالحاضر به موسیقی اشراف داشته باشد و بتواند کلام خود را با ملودی منطبق کند. درحالیکه آهنگساز بهتر میتواند ملودی خود را با کلام شاعر یا ترانهسرا وفق دهد. این کار یعنی اینکه اول ملودی ساخته شود و براساس آن کلام نوشته شود در مجموع، کار سختی است. در گذشته نیز تعداد شاعرانی که چنین قابلیتی را داشتند انگشتشمار بود که تورج نگهبان، هما میرافشار و... برخی از این شاعران بودند.
خروجی دانشگاههای موسیقی از منظر آهنگسازی را چطور میبینید؟
از آنجایی که مدت کمی است به ایران برگشتهام و از وقتی هم که آمدهام سرگرم به اتمام رساندن کتابم هستم دراین زمینه اطلاع دقیقی ندارم ولی در اولین برنامه ارکستر سازهای ملی، از سه هنرمند جوان که فوق لیسانس رشته آهنگسازی بودند بهره گرفتم و به قابلیت و پتانسیل و استعداد هنرمندان جوان پی بردهام. امیدوارم ارکسترها هم زمینهای را برای فعالیت بیشتر این جوانان فراهم کنند.
آیا بهجز حسین علیشاپور و وحید تاج قرار است در برنامههای بعدی ارکستر از خوانندگان دیگری هم دعوت به همکاری شود؟
صددرصد، اصلا درست هم این است که اعضای یک ارکستر به فواصل برنامههای مختلف دستخوش تغییر شوند تا ارکستر پویا و خلاق باشد و مردم هم صداهای تازهای را از ارکستر بشنوند. قطعا به مرور زمان با هنرمندان دیگری نیز آشنا میشوم و این همکاری میسر خواهد شد.
شما سالهاست که در ایران زندگی نمیکنید و در این سالها در حیطه موسیقی با کشورهای دیگری همکاری کردهاید. بهنظر شما مهمترین ضعف موسیقی ما در مقایسه با کشورهای دیگر در چه نکتهای است؟ آیا میتوان دلیل موفقیت و پیش بودن آنها از ما را در این نکته دانست که آنها موسیقی را به رسمیت میشناسند ولی درکشور ما هنوز تکلیف موسیقی روشن نیست و با اما و اگر و تناقض در عملکرد روبهرو است؟
به هرحال ما سالهاست که در زمینه موسیقی دچار نابسامانی هستیم و همانطور که اشاره کردید عملکردها نسبت به موسیقی با تناقض و اما و اگرها توام بوده است. درواقع موسیقی در برهههایی به رسمیت شناخته شده و گاه هم نادیده گرفته شده است. با این حال معتقدم، هنر در نهایت کار خود را میکند و راهش را میرود. فقط باید امیدوار باشیم که در آینده نه چندان دور موسیقی هم مسیر صحیحی را طی کند. ضمن اینکه دلیل موفقیت غربیها در زمینه موسیقی به تجربهاندوزی و پیشینه طولانی آنها برمیگردد. درواقع آنها از قبل از دوران باروک در حیطه موسیقی کار کردهاند در حالیکه در کشور ما این هنر ضعیف و مهجور بوده و آنطور که باید از حمایت و توجه برخوردار نشده است. البته تصور میکنم امروز متولیانی در حیطه موسیقی فعالیت میکنند که قصد دارند توجه و حمایت بیشتری نسبت به این حوزه داشته باشند که این مسأله خود باعث خوشحالی است.
تازهترین برنامهای که برای ارکستر سازهای ملی درنظر گرفتهاید چیست؟
به این سوال درحال حاضر نمیتوانم پاسخ روشنی بدهم. زیرا برنامه ارکستر برای خود من نیز مشخص نیست و قرار است طی جلسهای، چشمانداز ارکستر مشخص شود. اگر قرار باشد همچنان رهبر ارکستر باشم باید برنامههای تازهای برای آن تدوین کنم و ببینم این ارکستر که از حالت بذر به نهالی تبدیل شده است میتواند با شرایط و برنامهها به حیات خود ادامه دهد یا خیر. چون اصولا سختگیریهای خاص خود را در حین کار دارم و نظم در ارکستر برایم مهم است.
روزنامه شهروند
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید