1392/9/5 ۱۰:۵۴
دبا : ترجمههای کتاب «ایرانیها چه فکری در سر دارند» میشل فوکو، «جزء و کل» کارل هایزنبرگ، «خاکستر ناتمام» مجموعه اشعار رنه شار، «ترمودینامیک تعادل»، «مردمشناسی و هنر» استشراق، «نظریه کوانتم»، «نسبیت خاص و عام». همه این آثار را حسین معصومیهمدانی عضو شورای عالی علمی مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی در حوزههای مختلف به فارسی ترجمه کرده و تمجید و تحسین متخصصان هر حوزه را برای هرکدام به همراه داشته است. اینها بهجز تالیفات، تحقیقات، کلاسهای درس و سخنرانیهای پرشمار اوست. او اینروزها 65ساله میشود.
دبا : ترجمههای کتاب «ایرانیها چه فکری در سر دارند» میشل فوکو، «جزء و کل» کارل هایزنبرگ، «خاکستر ناتمام» مجموعه اشعار رنه شار، «ترمودینامیک تعادل»، «مردمشناسی و هنر» استشراق، «نظریه کوانتم»، «نسبیت خاص و عام». همه این آثار را حسین معصومیهمدانی عضو شورای عالی علمی مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی در حوزههای مختلف به فارسی ترجمه کرده و تمجید و تحسین متخصصان هر حوزه را برای هرکدام به همراه داشته است. اینها بهجز تالیفات، تحقیقات، کلاسهای درس و سخنرانیهای پرشمار اوست. او اینروزها 65ساله میشود. شنبه دوم آذر مراسم جشن تولد 65سالگی او در سالن اجتماعات شهر کتاب مرکزی برگزار شد. بیش از 200نفر از دوستان او با سلایق مختلف جمع شده بودند تا به او شادباش بگویند. از یوسف اباذری جامعهشناس و نجف دریابندری مترجم ادبی گرفته که هردو با تاخیر و از نیمه مراسم رسیدند تا محققداماد حقوقدان و نصرالله پورجوادی استاد فلسفه و مدیر و موسس نشر دانشگاهی. معصومیهمدانی نامی آشنا در حوزه فلسفه ایران است. او که از مطالعه مهندسی سراغ فلسفه رفته تمرکز خود را بر فلسفه و تاریخ فیزیک و ریاضی گذارده و در عین حال در ادبیات و طنز در شعر فارسی هم دستی دارد. بسیاری از دانشجویان قدیمیتر دانشگاه صنعتیشریف کلاسهای شلوغ ادبیات او را به یاد دارند. در روزگاری که اکثر اساتید و بهخصوص اساتید فلسفه چهرهای عبوس و خشک را بهیاد میآورند، او طی سالیان تحقیق و تدریس با طنز منحصربهفرد و ویژگیهای اخلاقی خود که بیتالغزل سخنان همگی سخنرانان در مورد او بود، به استادی محبوب بین همکاران و دانشجویانش بدل شده است. در ابتدای مراسم بزرگداشت او، محمدخانی معاون فرهنگی شهر کتاب به شرح مختصری از فعالیتهای معصومی پرداخت. وی به تالیفات و تحقیقات و کلاسها و راهنمایی پایاننامهها و سخنرانیهای داخل و خارج از کشور او و مدخلهایی که در دایرهالمعارفها نوشته اشاره کرد. مباحثی همچون ریاضیات در اسلام، طنز در شعر فارسی، تدریس در تاریخ و فلسفه علم و نجوم و ادبیات در پژوهشکده تاریخ علم، موسسه فلسفه و حکمت، دانشگاه شریف و دانشگاه تهران. دانشنامه زبان و ادبیات فارسی از جالینوس تا خواجهنصیرطوسی، از سعدی تا سپهری، راهنمایی و نظارت بر بسیاری از ترجمهها و تالیفات اهل قلم. بسیاری از نشریات فرهنگی و علمی با نقدهای او در دهههای 60 ،70 و 80 جان گرفتهاند. نشریاتی همچون مجله معارف و نامه فرهنگستان؛ مقالاتی در مورد ابنهیثم، افلاطون و دیگران. محمدخانی که این مراسم با ابتکار و پشتکار او برگزار شده بود و چندمین مراسم از این نوع بود، از سختی انتخاب بین طیف وسیع دوستان معصومی برای ایراد سخنرانی گفت. پس از او هوشنگ رهنما شعری را که برای معصومی سروده بود، خواند.
نابرابری انسانها در عقل و وجدان
محمدعلی موحد همکار معصومی در در دایرهالمعارف بزرگ اسلامی و هنر صحبتهای خود را با اشاره به بیانیه حقوق بشر و درگیرنشدن مفاد آن با مساله نابرابری عقل و وجدان موجود در انسانها آغاز کرد: همه انسانها از موهبت عقل و وجدان برخوردارند. اینجا دیگر از برابری انسانها که در صدر ماده از آن سخن میرفت، خبری نیست. نکتهای که اعلامیه حقوقبشر متعرض آن نمیشود و نمیخواهد خود را با آن درگیر کند، این است که برخورداری انسانها از موهبت عقل و وجدان یکسان و برابر نیست. آری همه انسانها از موهبت عقل و وجدان برخوردار هستند، اما سهم برخیها از آنها اندک و سهم برخی دیگر فراوان است. انسانها از نظر فیزیکی نیز با یکدیگر متفاوت هستند، هیچ دو نفر از آدمی نیست که به لحاظ مشخصات فیزیکی کاملا و تماما با هم برابر باشند و از عجایب است که این مخلوق که هم از حیث جسم و صورت و هم از حیث عقل و وجدان متفرد و نابرابر است، اینهمه دم از مساوات میزند و تمتع یکسان و برابر از حقوق و مواهب اجتماعی را در سرلوحه آرمانهای خود قرار داده است. یعنی میخواهد مساواتی را که خداوند در مقام فرد از او دریغ داشته است، در مقام اجتماع و در روابط میان افراد نابرابر حاکم کند. موحد در ادامه به ریشههای این اختلاف در گروههای ابتدایی تاریخ اسلام همچون عشائره و معتزله پرداخت. همه اینها را گفت تا به «خوشفهمی حسادتبرانگیز» معصومی برسد. او معصومی را کلا مبرا از بخل و حسد دانست.
پس از آن فتح الله مجتبایی همکار معصومی در دایرهالمعارف بزرگ اسلامی پشت میکروفن رفت. او بهطنز، معصومی را نهتنها متخصص علوم انسانی که متخصص علوم غیرانسانی هم دانست و در پایان سخنانش گفت آرزوی دوره نوجوانیاش این بوده که مرحوم قزوینی را از نزدیک ببیند و برای این مهم دوبار در زمانهای دور به تهران سفر کرده و نتوانسته او را ببیند و از این جلسه ابراز خوشحالی کرد که چنین فرصتی را برای جوانترها مهیا کرده است.
مهندس فیلسوف آخوندزاده
شهین اعوانی معاون پژوهشی موسسه حکمت و فلسفه که معصومی در آنجا مدیرگروه فلسفه علم است، از قول برادر خود دکتر غلامرضا اعوانی او را با دوئم و جورج سارتن مقایسه کرد. دوئم فیلسوف تحلیلی قرن 19 است و سارتن استاد فلسفه علم دانشگاه هاروارد. او ابراز امیدواری کرد تا این امکان برای معصومی فراهم شود رشته فلسفه علم را در ایران گسترش دهد. هماکنون اولین گروه از دانشجویان دکترای فلسفه علم از موسسه حکمت و فلسفه فارغالتحصیل شده و دوره دوم نیز در حال تحصیل هستند. او از تجربه خواندن کتاب «جزء و کل» هایزنبرگ گفت و چون کتاب را با روزنامه جلد کرده بوده به علت روانبودن ترجمه اواسط کتاب شک میکند که این کتاب تالیف است یا ترجمه. او گفت حضور معصومی در جلسات انجمن حکمت باعث استرس او از تبدیلشدن به سوژه طنز معصومی و در عین حال احساس قوت قلب میشود از اینکه جلسه پربار و سودمندی خواهد بود. گزارشهای دقیق معصومی که بعد از فرصتهای مطالعاتی و سمینارها مینویسد و از دقت و جامعنگری و سودمندی زیادی برخوردار است، موضوع دیگری بود که اعوانی به آن اشاره کرد. او همه این خصوصیات را نتیجه همزمانی آخوندزادهبودن و مهندسیخواندن در شریف و دکترای فلسفهگرفتن از پاریس دانست.
گریز از مرید و مرادبازی
بعد از آن ضیا موحد صحبت کرد: «وقتی میخواهی از همدانی تعریف کنی باید مراقب باشی کار دستت ندهد. چون او از مرید و مرادبازی، چندان که امروز در جامعه ما باب شده، گریزان است.» او گلایهای هم از معصومی کرد: تنبلی در ارایه کارهایش. او گفت معصومی به طور معمول با آغاز و انجام بسیاری از کارها مخالفت میکند، اما پس از انجام آن کار، اولین کسی که استقبال میکند و شادباش و تبریک میگوید، هم اوست. او از مقالات و پژوهشهایش تقریبا آماده چاپ او گفت که اقدامی درباره آنها انجام نشده است در حالیکه در این مدت، کتابهای بسیاری از دیگران را ویرایش کرده است، از جمله منطق موجهات خود او. آثار و مقالات دکتر معصومی در سطح بینالمللی و بینظیر هستند، اما همچنان چاپ و عرضه نشدهاند.
رابطه با پدر
سپس نصرالله پورجوادی همکار سابق معصومی در مورد او صحبت کرد. او که کمکاری معصومی را قبول نداشت از تیزبینی و دقت او گفت. از خصوصیت اخلاقی و کنجکاوی علمی معصومی گفت که هنوز هم مثل زمان دانشجویی به سمینارها و سخنرانیهای دیگران میرود و با علاقه به مباحث آنها گوش میکند. او به ذکر خاطرهای جالب از دوران آشنایی خود با معصومی پرداخت. پورجوادی استاد دانشگاه شریف یا همان آریامهر سابق بوده و دکتر حداد همکار او مسوول انتخاب دو دانشجو برای بورس به خارج از کشور در رشته فلسفه علم. یکی از این دو دانشجو کسی نیست جز معصومی: «روزی همدانی به اتاق مشترک من و حداد آمد و مقاله بسیار خوبی تحویل حداد داد. بعد از آن تصمیم گرفتیم او یکی از آن دو دانشجو باشد.» معصومی برای بورس انتخاب، اما درست در لحظه آخر منصرف میشود. حداد ناراحت میشود و معصومی دلیل آن را مخالفت پدر با سفر به آمریکا عنوان میکند. این خاطره از آنجا برای پورجوادی مهم بود که برای خودش نیز پیش آمده بود اما او رفته و پدرش بعد از یکسال فوت کرده بود: «معصومی برای من کسی بود که کاری را کرد که من نکردم.»
همدانی و فیزیک
محمدرضا خواجهپور از همکاران معصومی و از اساتید فیزیک در مورد ترجمه کتابهای معصومی در حوزه فیزیک صحبت کرد. از نظر او، شاید این جنبه از شخصیت علمی معصومیهمدانی مغفول مانده است؛ چرا که هرگاه از او صحبت میشود، رویکردهای علمیاش به طور کلی یا رویکردهای ادبی و فلسفیاش موضوع بحث قرار میگیرد. بدون شک تاثیر او بر آن حوزهها هویداست: وقتی برای اولین بار یکی از مقالات فیزیکی او را خواندم، دریافتم که فیزیک و علم هم مترجمان خود را یافته است؛ چرا که آنچه تا به آن هنگام خوانده بودم، نثری به روانی و روشنی آنچه معصومی بهکار برده بود، نداشتند. آن مقاله نشان از آگاهی مترجم به کار خود داشت. پس از آشنایی با دکتر معصومی دانستم که نگاه دقیقش به مسایل، خوی ثانویه اوست و چیزی نیست که بتواند از آن بپرهیزد. در توجه به مجموعه کارهای او فیزیک جایگاهی مشخص و بزرگ دارد. به اعتقاد من این جایگاه مشخص از دو چیز برمیآید؛ اول: بهخوبی آنچه را که باید از فیزیک آموخته است. دوم: هر کاری را که صورت میدهد، گزیده است. خواجهپور ضمن اشاره به برخی آثار معصومیهمدانی در حوزه فیزیک بر حساسیت و رویکرد صحیح او در گزینش آثار تاکید کرد و افزود: غالب این آثار با فهم عمیق مترجم از مطلب برگردان شدهاند و این نکته کوچکی نیست. معصومیهمدانی بهعنوان یک محقق، شکل تاثیرگذاری این آثار را بهخوبی میداند. او با ترجمه این آثار به فیزیک جدید متصل شده است؛ در غالب آثار او این اتصال دیده میشود و جای بسی خرسندی است که از چنین فردی قدردانی کنیم.
فلسفه با چاشنی طنز
محمدجواد فریدزاده سخنران بعدی بود. او از آرزوی خود گفت:ایکاش میشد با زبان طنز از فلسفه سخن گفت؛ زبانی که از فلسفه فاصله میگیرد و میتواند به پس ظاهر خشک فلسفه نفوذ کند و آن را در خدمت آدم دربیاورد. فریدزاده نسبت طنز و فلسفه را در آثار معصومی امری کاملا جدی دانست: «طنز یک مقوله کاملا جدی است.» او همچنین تجربه دوستی را فرصتی برای تعمیق در معنای دوستی دانست. اگر فیلسوف کسی است که دوستدار حکمت است، فلسفه بدون محبت امکانناپذیر است. پس از آن محمدخانی شعر طنزی را که خرمشاهی برای معصومی سروده بود خواند که با استقبال شرکتکنندگان مواجه شد. سخنران بعدی یوسف اباذری در مورد مفهوم «صحبت و فردگرایی» بحث کرد و معصومی را مصداق این دو دانست. حسین شیخرضایی همکار معصومی در انجمن حکمت و فلسفه که متعلق به دو نسل بعد از اوست نیز در سخنانی از ویژگیهای معصومی گفت.
میهمان ناخوانده
مصطفی محققداماد با این سخنان پشت تریبون آمد: «کسی مرا به مراسم دعوت نکرده. کسی هم به من زنگ نزده، خبر مراسم را در روزنامهها خواندم و راس ساعت چهار کار خود را تعطیل کردم. ابتدا اشتباهی به سرای اهل قلم رفتم و به در بسته خوردم، گرفتار ترافیک شدم و چندبار به معصومی زنگ زدم تا در نیمه دوم مراسم حضور داشته باشم.» او سپس به ویژگیهای معصومی و ذکر خاطراتی از او پرداخت. او به نقل یک شوخی از معصومی پرداخت که گفته بود: «همیشه تلاش شده علوم انسانی را اسلامی کنیم. خواسته من این است که علوم اسلامی را انسانی کنیم.» محققداماد در آخر هم از معصومیهمدانی تقاضا کرد سیگار و چپق و پیپ و هرگونه دخانیات را ترک کند! مراسم جشن تولد معصومیهمدانی کیک و کادو هم داشت. نقش کیک او طرح روی جلد کتاب «خاکستر ناتمام» بود و چندین سازمان و انتشارات و عدهای از دانشجویان معصومی هدایای خود را به او دادند. کتاب نفیسی هم که به امضای 50نفر از اهل فرهنگ و فلسفه رسیده بود، توسط نجف دریابندری به او اهدا شد. اباذری هم هدیهای ویژه برای معصومی داشت: یک فندک، در پاسخ به تقاضای محققداماد!
اشرافیت فکری
پایانبخش مراسم سخنان کوتاه همدانی با بغضی در گلو بود. او گفت از ابتدا به برگزاری چنین مراسمی اعتراض داشته و فقط به اصرار دوستان قبول کرده است: من، در مقابل لطف زبانی، حاکی از علاقه، محبت و حسن ظن، به واقع درمیمانم و نمیتوانم بهخوبی تشکر کنم و نمیدانم این عیب از کجا در من پیدا شده است. به هر روی، به زبان، فقط میگویم که متشکرم؛ بیش از این باید بگویم که به واقع نمیتوانم. سن من اقتضا نمیکند همه آنچه را اینجا گفته شد، جدی بگیرم و گمان کنم صفاتی که نسبت داده شد، در من هست. به هر روی اگر کسی این صفات را داشته باشد، این تمجید متوجه او میشود. همه آنچه گفته شد، از سرشت پاک و حسن ظن دوستان ناشی میشود، نه از من. اگر مستحق این لطف شدهام، چیزی جز بخت در آن موثر نبوده است. من در زندگی از شرایط و امکاناتی برخوردار بودهام که شاید بسیاری از همسالانم از آنها برخوردار نبودهاند؛ امکاناتی برای تحصیل و دورانی که در آن زیستهام. آن دوران بهرغم همه پستیها و بلندیهایش، آموزنده بوده و شاید طبیعت من با آن سازگارتر. این خود نیز از سر بخت و خواست خدا بوده است. معصومیهمدانی به آنچه درباره اصالت و خانوادهاش گفته شد، اشاره و تاکید کرد: باید بگویم تمام خانواده من عالمان دین نبودهاند. در میان آنها جز پدرم و برخی اجداد مادری، کسی اهل علم نبوده است. غالبا کشاورز یا تاجر بودهاند. بنابراین به هیچ نوع اشرافیتی تعلق ندارم، حتی به اشرافیت روحانی. تنها آرزو دارم که به نوعی دیگر از اشرافیت متعلق باشم؛ اشرافیت فکری. اگر کوششی کردهام، تنها برای حفظ این نوع اشرافیت بوده است. در عصر حاضر هر نوع اشرافیتی محکوم به فناست و باید به تاریخ بپیوندد. به اعتقاد من باید تنها اشرافیت فکری بماند. مراسم با خوردن کیک و چای و صحبتهای حضار با هم پایان یافت. در این مراسم افراد دیگری همچون هوشنگ مرادیکرمانی، ژاله آموزگار، اسماعیل سعادت، علی صلحجو، موسی اسوار، ایرج پارسینژاد، محمد دهقانی، محمود یوسفثانی، بابک عباسی، امیراحسان کرباسیزاده، شهرام پازوکی، بهمن پازوکی، مجتبی عبداللهنژاد، هومن پناهنده، هومن عباسپور و... حضور داشتند.
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
فرم فکرکردن
حسین شیخرضایی
مزیت سابقه طولانی شاگردی در محضر یک استاد این است که بیش از مفاهیمی که به دانشجو منتقل میشود سنت فکری و نوعی بصیرت و نگاه به جهان است که دانشجو آن را میآموزد: فرم و چارچوب فکرکردن و نه محتوای آن. نوع نگاه خاص دکتر معصومی همدانی، نحوه رویاروشدن با مسایل را شکل و سامان میدهد؛ بیشتر چارچوب کار را مشخص میکند تا محتوای بحث. این رویکرد را میتوان با استناد به چند ویژگی اخلاقی ایشان بررسی کرد: اول: او بهشدت بدبین است؛ نوعی بدبینی، که شاید بتوان بدبینی ایرانی خواند، به شکلی پیچیده و دلپذیر در او وجود دارد. این حتما خوب یا بد نیست، اما تاثیری مهم بر جای میگذارد؛ اینکه او به راحتی با هر چیز اقناع نمیشود. این نوع بدبینی میتواند نکته مثبتی باشد. دوم: دکتر معصومی عمیقا فردی سنتی است؛ استفاده از این واژه میتواند بار منفی داشته باشد؛ اما این ویژگی او ریشه در ماهیت کار و رشتهاش دارد؛ به این معنا که تا آموزشی متکی به ریشههایی نباشد، به پیشرفت منتهی نمیشود. این، نوعی ضدیت با فاشیسم و ناسیونالیسم فرهنگی زبان را در پی دارد و به حتم میتواند مثبت باشد. معصومی سنت را در چارچوب سنت گذشته میبیند و بر طبل جدایی ما از دیگری نمیکوبد. تنوعطلبی در خواندن، دیگر ویژگی معصومیهمدانی است. او چارچوبی فکری برای آموزش دارد و از نوعی مدل سواد علمی با عناصر بسیار زیاد، دفاع میکند. معصومیهمدانی همواره از تخصصگرایی پرهیز میکند. دیگر اینکه او توانی فوقالعاده برای فاصله گرفتن از موضوع دارد؛ این توانی است که بسیاری از ما از آن محروم هستیم. آخرین نکته اینکه، معصومی، محل تلاقی خطوطی بسیار جالب توجه است، که در کمتر کسی یکجا جمع میشود. پرهیز از ابراز احکام کلی، طنز در کلام، قدرت فهم بالا، فروتنی و پرهیز از خودستایی از دیگر ویژگیهای او هستند.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید