1392/9/4 ۱۴:۰۹
توران منصوري/ بخش اول مصاحبه با دكتر بهشتيسرشت استاد دانشگاه و پژوهشگر تاريخ، درباره انقلاب مشروطه، ريشههاي آن و نتايجش از نظر خوانندگان محترم گذشت. در اين شماره، بخش دوم و آخر گفت وگو بااین پژوهشگر تاریخ منتشر ميشود كه در آن به بررسي نقش روسيه و انگلستان و رقابت آنان در ايران می پردازد.
با توجه به اينكه مشروطهخواهان خواستار قطع دست روس و انگليس بودند چرا در جريان تحصن به سفارت انگليس پناه بردند؟
واقع مطلب، اينجا بحث قبح انگليس و روسيه مطرح است كه قبح روسها، از همان جنگهاي ايران و روسيه در ايران مطرح شد زيرا هم سرزمينهاي زيادي از ايران گرفت و هم خيلي جبارانه در ايران ظاهر شد كه انگليسيها اين كار را انجام ندادند. در كتاب «نامههايي از تبريز» از ادوارد براون، انتشارات فراوان و عكسهايي از تبريز آمده است كه روسها انقلابيون را دستگير و اعدام ميكنند.
اگر شكل اين اعدامها را ببينيد متوجه ميشويد به طرز فجيعي اين اقدام را انجام دادهاند مثلاً در قضيه اولتيماتوم كه پس از مشروطه اتفاق افتاد روسها وارد تبريز شدند و در روز عاشورا وسط شهر، كربلايي علي مسيو و پسرانش و ثقئالاسلام تبريزي به همراه چند نفر ديگر را به دارآویختند در واقع در چندين مرحله روسها در شمال ايران دستور سخت نظامي دادند از جمله اولتيماتوم، جنگ جهاني اول، ثورئ العشرين، در نتيجه از همان اول روسها در ايران جايگاه اجتماعي نداشتند ولي انگليس از همان ابتدا به اصطلاح با پنبه سر ميبريد و از امثال اين كارها كه روسيه انجام ميداد، نميكرد، لذا در پناه بردن به سفارت انگليس اين نكته خيلي مهم بود و حتي اينجا هم احتياط كردند و ابتدا از سفارت عثماني كمك خواستند كه هم يك كشور مسلمان بود و هم استعماري نبود منتها عثماني قبول نكرد و اين نكته را بايد دقت كرد كه حوادث تاريخي را بايد با شرايط تاريخي آن روز بررسي كرد و اگر بخواهيم با نگاه امروز، ايران را تحليل كنيم اشتباه است زيرا در نگاه امروز بحث دموكراسي، قانونگرايي و شايستهسالاري مطرح است اما ديروز استبداد به اصطلاح كولاك ميكرد، شاه ظلالله بود كه مخالفت با ظلالله مخالفت با خدا قلمداد ميشد و مهمتر اينكه در قضيه تحصن سفارت انگليس دو نفر بازاري نقش داشتند:
یکی حاج محمدتقي بنكدار و دیگری حاج محمدحسن بنكدار و حكومت، اين دو نفر را شناسايي و علاوه بر دستگيري يك نفر از آنان همسرش را نيز دستگير كردند البته حضور زن در زندان در فرهنگ آن روز بسيار زشت و زننده بود.
از اين رو حكومتي كه به اين نحو برخورد ميكرد در مقابل يك تعداد معترض تنها در تهران ماندند و در ابتدا نيز با آیت الله سيد عبدالله بهبهاني از رهبران انقلاب مشورت كردند. در نتيجه اين مسأله را بايد با توجه به ناامني جامعه در دوره قاجار و نيز شرايط انگليس در مقايسه با روسيه بررسي كرد.
اهداف انگليس از پناه دادن به مشروطه خواهان چه بود؟
علاوه بر مواردي كه قبلاً ذكر شده است در درجه اول بايد گفت انگليس سياستمداران بسيار باهوشي دارد و به پير استعمار معروف است و در اين شرايط نيز در سفارت را باز كرد و اين در واقع يك نوع امتياز گرفتن است؛ براي آنكه بعداً بتواند امتيازات بيشتري بگيرد و بگويد كه ما كنار شما بوديم در غير اين صورت قادر به پيروزي نبوديد و همان سياست جاي پا در نظام جديد مطرح بود.
با توجه به استقبالي كه انگليس از مشروطه خواهان داشت چرا در نهايت با آن به مخالفت برخاست و وقتي محمدعلي شاه مجلس را به توپ بست از اين اقدام حمايت كرد؟
مخالفت با مشروطه خواهي كه نكرد ولي وقتي مجلس تشكيل و انقلاب پيروز شد، مجلس سياستي را در پيش گرفت كه به سياست موازنه منفي معروف بود يعني ما نميخواهيم زير سلطه هيچ كشور قدرتمندي باشيم كه اين سياست را در واقع اميركبير پايهگذاري كرد و وقتي مدرسه دارالفنون را تأسيس كرد اين سياست را دنبال و از معلمان اتريشی در اين مدرسه استفاده كرد و از اين اقدام دو هدف را ترغيب ميكرد: يكي اين كه مايل نبود دانشجويان ايراني به خارج بروند چون ميدانست اگر آنجا بروند چنان تحت جاذبههاي غرب قرار ميگيرند كه در مدح غرب حيرت نامه مينويسند و ديگر اين كه معتقد بود چون انگليس و روس و آلمان داراي تمايلات استعماري بودند باعث ميشود كه دانشجويان نيز تربيت استعماري ببينند و هواخواه روس و انگليس شوند و از اتريش كه يك كشور بي طمعي بود استفاده كرد و اين درواقع همان سياست موازنه منفي بود. لذا وقتي مشروطهخواهان پيروز شدند دنبال اين سياست بودند و در گام اول جهت اجرا كردن اين سياست گفتند ديگر نميخواهيم وابسته به بانك استقراضي و شاهنشاهي باشيم و خواستار تأسيس بانك ملي هستيم و در اين ارتباط زنان زيادي، طلا و جواهرات خود را به عنوان پشتوانه مالي به بانك دادند و از اين زمان نيز توطئه روس و انگليس نيز شكل گرفت و انگليسیها حس كردند آن چيزي كه فكر ميكردند از اين نظام جديد به دست ميآورند، تحقق نخواهد يافت. گام بعدي كه در راستاي اين سياست برداشتند منجر به اولتيماتوم شد و نظام جديد درصدد بود يك مستشار مالي استخدام كند كه نظام مالي اداري را سر و سامان دهد و برای اين كار از مورگان شوستر امريكايي استفاده كردند كه در آن زمان امريكا قبح امروزي را نداشت و هدف دولت جديد نيز اين بود كه اين مستشار جديد از كشورهاي استعماري روس و انگليس نباشد. وي پس از استخدام مورگان شوستر، روس را به اصطلاح به خاطر يك دستمال ،يك قيصريه را به آتش كشيدند و به بهانه اين كه مورگان از ما نيست، لشكر وارد ايران كردند و اولتيماتوم دادند كه هرچه زودتر مورگان را اخراج و از ما عذرخواهي كن و خسارت حمله به باغشاه كه توسط مورگان و نيروهايش انجام گرفته بود را بپرداز و از اين به بعد نيز يا از انگليس يا از روس ميتوانيد مستشار استخدام كنيد و در اين جا بود كه مردم ايران احساس كردند همه حمايتهاي ظاهري انگليس دروغ و فريبي بيش نبوده است.
رجال سياسي از جمله مدرس چه ديدگاهي در مورد نقش انگليس داشتند؟
مدرس در واقع اولين كسي بود كه به وضوح و از طريق مجلس سياست موازنه عدمي را به كار گرفت موازنه عدمي يعني عدم رابطه با روس و انگليس يا هر كشوري كه ميخواهد سلطه برقرار كند و معتقد بود كه اگر بخواهيم با آنها نيز رابطه داشته باشيم بايد در چارچوب سياست عدمي باشد يعني آنها بر ما تسلط نيابند. از جمله در جنگ جهاني اول، مدرس اقرار ميكند ما در جنگ از آلمانها پول گرفتيم و عليه متفقين خرج كرديم و اوج سياست موازنه منفي مدرس در قرارداد 1919 است. اين قرارداد يك چيزي شبيه و بلكه بدتر از قرارداد رويتر است كه در جريان اين قرارداد انگليس در غياب روسيه تزاري كه در انقلاب اكتبر شكست خورده و از ايران دست كشيده بود خود را يكهتاز ميدان ميداند و با عجله مقدمات قرارداد 1919 را فراهم ميكند و از جمله رهبران جنبش ضدقرارداد مدرس است و از دلايل مخالفت خود اينگونه بيان ميكند كه انگليس در بند اول اين قرارداد نوشته: دولت فخيمه انگليس، استقلال ايران را حفظ و رعايت خواهد كرد. ولي در ادامه كه بندهاي ديگر را ميخوانيم، ميبينيم كه همه جا صحبت از نفوذ شده است. از جمله گفته ارتش را بازسازي ميكنيم و از درجات سروان به بالا بايد فرماندهان انگليس به كار گرفته شوند يعني درواقع ارتش در دست انگليس باشد و اين در مورد ساير منابع ايران از جمله معادن، آب و جنگل هم آمده است. از اين رو مدرس تظاهرات وسيعي انجام داده و با اين تلاشها موفق به لغو قرارداد ميشود و به دنبال لغو اين قرارداد، انگليس پروژه كودتاي سوم اسفند را کلید می زند.
قديميترين و مهمترين منابعي كه در مورد مشروطيت و حضور انگليس در اين دوره نوشته شده است كدامند؟
مجموعه اسناد وزارت امور خارجه انگليس كه تحت عنوان «كتاب آبي» چاپ شده است. مجموعه كتاب نارنجي مربوط به اسناد وزارت امور خارجه روس است. تاريخ بيداري ايرانيان از منابع مهم اين دوره است كه نويسنده گزارش های روزانه را منعكس كرده است.
از ديگر كتابهاي مشروطه در اين زمينه تاريخ 18 ساله آذربايجان است. به علاوه اسنادي كه توسط ايرج افشار منتشر شده است درواقع اسناد ناب مشروطيت هستند. چندین رساله در دفاع و رد مشروطه توسط علما نوشته شدهاند كه آقاي دكتر زرگرنژاد در 2 جلد مجموعه اين رسالهها را چاپ كرده است و از مهمترين اين رسالهها تنبيه الامه و تنزيهالمله نائيني است كه از مدافعان مشروطه است. همچنين شيخ فضلالله نوري رسالهاي تحت عنوان تذكرئالغافل و ارشاد الجاهل در رد مشروطه نوشته است.
تحليل اين منابع از نقش انگليس در مشروطه چيست؟
در آن دوره مثل اكنون كه حدود صدسال از مشروطه ميگذرد نويسندگان وارد تحليل نشده بودند. ناظمالاسلام كرماني در اين زمينه چيزي نميگويد. در آن زمان اسناد كتاب آبي و نارنجي هنوز چاپ نشده بود و اواخر دوره پهلوي اين كتابها چاپ شد و تحليلها در اين زمينه بيشتر مربوط به محققين اخير و معاصر است و در آن زمان بيشتر
گزارش ها را چاپ و منعكس ميكردند. مثلاً در زمينه تحصن در سفارت انگليس در آن دوره تحليلي ارائه نشده است ولي مرحوم شيخ فضلالله نوري براساس خاطراتي كه از ايشان نقل ميكنند يا براساس سخنرانيهايي كه ايشان در تحصن عبدالعظيم دارند اشاراتي دارند به نيروهاي خارجي كه براي مثال اجنبي ميخواهد نفوذ كند و سرنوشت انقلاب را تغيير دهد ولي آخوند خراساني تا آخرين لحظات حياتشان در دفاع از مشروطيت و نه عملکرد بعضی از آنها فعاليت ميكردند و تقويت مشروطه را قبول داشتند. در حالي كه يك سال قبل از اين شيخ فضلالله نوري را اعدام كرده بودند و ايشان از كليت نظام مشروطه دفاع ميكردند و معتقد بودند درون اين نظام هم ممكن است پارهاي جفاها و ظلمها باشد و اگر مشروطه برقرار نميشد بار ديگر استبداد ناصرالدينشاهي برميگشت، كه اين حكومت خيلي بدتر است و اين خيلي اهميت دارد كه بين بد و بدتر كدام را انتخاب كنيم و مسلماً بايد بد را انتخاب كرد. از اينرو مرحوم آيتالله آخوند خراساني معتقد بود بايد از كليت انقلاب مشروطه حمايت كرد و سپس به اصلاح درون آن پرداخت نه اينكه بخواهيم از درون آن را از هم بپاشيم كه باعث ميشود بار ديگر حكومت استبدادي محمدعلي شاه برگردد. در نتيجه بايد درون را اصلاح كرد و هر جا انحرافي بود جلوي آن ايستاد و اين دليل نميشود كه مزاياي پارلمان و حكومت مردمي را ناديده بگيريم.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید