گفت‌وگو با محسن بهشتي‌سرشت،صاحبنظر تاریخ مشروطه

1392/9/2 ۱۳:۳۶

گفت‌وگو با محسن بهشتي‌سرشت،صاحبنظر تاریخ مشروطه

محسن بهشتي‌سرشت، استاد و پژوهشگر تاريخ اعتقاد دارد انقلاب مشروطه خيزشي مردمي براي استقرار قانون در ايران بود و به عبارتي ديگر بزرگترين گفتمان مشروطه‌خواهي را قانون‌خواهي تشكيل مي‌داد كه البته امروز نيز مسأله قانونگذاري همچنان خواسته‌ای مهم در عرصه سياسي، اجتماعي ايران است.

توران منصوری /  محسن بهشتي‌سرشت، استاد و پژوهشگر تاريخ اعتقاد دارد انقلاب مشروطه خيزشي مردمي براي استقرار قانون در ايران بود و به عبارتي ديگر بزرگترين گفتمان مشروطه‌خواهي را قانون‌خواهي تشكيل مي‌داد كه البته امروز نيز مسأله قانونگذاري همچنان خواسته‌ای مهم در عرصه سياسي، اجتماعي ايران است. متن پيش رو بخش اول گفت‌وگو با اين پژوهشگر تاریخ است كه به بررسي نقش دولت انگلستان در اين قيام ملي می‌پردازد.

روند استعمار بخصوص نفوذ تزاريسم روسيه و استعمار انگليس چه تأثیری بر ايجاد مشروطه گذاشت؟
ريشه‌هاي پاسخ به اين سؤال را بايد از ابتداي تشكيل حكومت قاجار و بخصوص جنگ‌هاي ايران و روس بررسي كنيم. دولت روسيه امپراتوري قدرتمندي بود كه هزاران كيلومتر در شمال ايران، با ما هم مرز بود و از اين رو ابتداي شكل‌گيري حكومت قاجار، روس‌ها به عناوين مختلف در ايران نفوذ داشتند و از همان ابتدا دو جنگ را بر ايران تحميل كردند كه نابرابر بود زيرا در يك طرف اين جنگ‌ها امپراتور بزرگ روس قرار داشت و در طرف ديگر ايران ضعيفي كه ابتداي قرن 19م مي‌خواست هويت و تماميت ارضي خود را حفظ كند ولي دو جنگي كه در ايران رخ داد منتهي به دو قرارداد گلستان و تركمانچاي شد كه در بندي از قرارداد تركمانچاي روس‌ها متعهد شدند از پادشاهان قاجار و فرزندان عباس ميرزا تا پايان حمايت كنند لذا تا پايان حكومت قاجار ملاحظه مي‌كنيم كه روس‌ها خود را متعهد مي‌كنند كه در هر حادثه‌اي از پادشاهان و حكومت قاجار حمايت كنند. طبيعي است كه روسيه از اين طريق تسلط و نفوذ خود را در ايران فراهم كرد اما انگليسي‌ها نفوذشان بيشتر بر آب‌هاي گرم اقيانوس هند و سرزمين هندوستان بود و ايران در ابتدا براي انگليس به عنوان دروازه نفوذ به هند اهميت داشت و منافعي كه انگليس در ايران داشت از دو جهت بود: يكي اين‌كه در آب‌هاي خليج‌فارس تسلط داشته باشد و نيز اجازه ندهد رقيبش مثل روسيه از طريق ايران وارد هند شود. اما تقريباً يك ربع آخر قرن 19 و پايان حكومت قاجار، انگليسي‌ها به معادن نفت ايران دسترسي پيدا كردند و از اين زمان خود ايران براي انگليسي‌ها موضوعيت پيدا كرد از اين رو اين دو قدرت به صورت بارزي در بازي‌هاي سياسي ايران نقش مهمي ايفا كردند.

 
ساختار نظام بين‌المللي در اين دوران چگونه بود؟
برای پاسخ به اين سؤال بايد برگرديم به آغاز حكومت قاجار كه نظام بين‌الملل در اين دوره يك نظام صنعتي بود. در واقع تمام قرن 19م دوران شكوفايي اقتصادي و صنعتي غرب بود لذا دنبال مواد اوليه و كارگر ارزان بودند. از اين رو پديده استعمار شكل گرفت. در نتيجه قسمت‌هاي زيادي از شمال آفريقا، خاورميانه و آسيا زير سيطره غرب قرار گرفت و از كشورهاي غربي انگليس، ايتاليا، فرانسه و تا مدتي پرتغال در همين زمينه فعال بودند. ايران نيز در اين دوره در معرض سه قدرت روس، انگليس و فرانسه دوره ناپلئون بود و براي اين‌كه از سيطره دو قدرت روس و انگليس دور بماند به فرانسه ناپلئون رو كرد اما فرانسه نيز جز كاوش‌هاي باستان‌شناسي در ايران حضور ديگري نداشت و تنها روس و انگليس به دليل منافعي كه چه به لحاظ منطقه‌اي و چه بين‌المللي در اين منطقه داشتند ايران برايشان يك منطقه استراتژيكي محسوب مي‌شد و از اين رو مي‌خواستند به هر طريقي كه شده موقعيت خود را در ايران حفظ كنند.


اين‌كه گفته مي‌شود انگليس به دليل داشتن نظام ليبرال از آزاديخواهان مشروطه حمايت مي‌كرد به نظر شما چقدر صحت دارد؟
انگليس در ايران رقيب جدي روس‌ها بود و در عالم رقابت هر كشوري تلاش دارد كه منافع خود را حفظ كند و از اين رو كشورهايي كه منافع دارند تلاش دارند كه از هر موج و حركتي حمايت كنند و به عبارتي بر اين موج‌ها سوار شوند، ولي اينكه گفته مي‌شود مشروطه را انگليس‌ها ايجاد يا حمايت مي‌كردند درست نيست، ‌در واقع مشروطه،‌صداي زمانه بود و نه تنها در ايران،‌بلكه در اروپا،‌آسيا،‌ژاپن و‌عثماني نيز اتفاق افتاد و اين خواست مردم ايران بود كه ديگر استبداد را نمي‌خواستند و خواهان حكومت قانون شدند و هر كس اين نگاه را درك مي‌كرد دنبال تقويت آن رفت. بالطبع انگليس نيز از اين حركت حمايت كرد چون جريان و موج تشكيل شده ضد استبداد و حكومت قاجار بود. حكومت قاجار نيز طبق قرارداد تركمانچاي تحت سيطره روسيه بود و طبيعي است انگليس مي‌خواست از اين شرايط به سود خود بهره يا به اصطلاح از آب گل‌آلود ماهي بگيرد. از اين رو انقلابيون بايد دقت كنند كه گرفتار توطئه و سلطه‌جديد نشوند بنابراين در انقلاب مشروطه اين مردم ايران بودند كه استبداد نمي‌خواستند بلكه خواهان قانون،‌ضابطه و عدالت بودند. عدالتخانه يعني مجلس، پارلمان و قانون و اساساً بهترين تعريف از عدالت،‌قانون است و معتقد بودند اگر بخواهند عدالت را در جامعه پياده كنند در واقع بايد قانون را پياده كنند و همه تحت حمايت قانون باشند، جامعه‌اي كه ديگر در آن تبعيض و پارتي‌بازي نباشد و شايسته‌سالاري جاي خود را پيدا كند و اين در سايه حكومت و حاكميت قانون صورت مي‌گيرد. منتها خود مفاهيم‌سازي و ادبيات‌سازي يك هنر است كه به تدريج شكل مي‌گيرد لذا ابتدا مردم به دنبال عدالتخانه بودند و بعد اين موج هر قدر بيشتر جلو مي‌رفت واژه پارلمان جاي عدالتخانه را گرفت و معنايش شد جايي كه نمايندگان مردم بايد قانونگذاري كنند.

مطرح است كه واژه‌مشروطه ابتدا از سفارت انگليس بيرون آمده است نظر شما در اين باره چيست؟
طي مهاجرت كبري، شماري از مشروطه‌خواهان به قم رفتند و تعدادي نيز در تهران ماندند كه بيشتر تجار بودند كه پناهگاهي هم نداشتند و جهت اين‌كه كجا بروند با خود علما مشورت كردند. ابتدا از سفارت عثماني درخواست كردند كه قبول نكردند و در مرحله بعد از مرحوم بهبهاني براي سفارت انگليس پرسيدند كه ايشان پذيرفتند و در يكي از گزارش‌های اين دوره آمده است كه خانم سفير انگلستان از افراد متحصني كه از مقابل در سفارت عبور مي‌كردند سؤال مي‌كند خواسته شماها چيست و آن‌ها در پاسخ درخواست عدالتخانه را مطرح مي‌كنند و خانم سفير نيز در پاسخ گفت پس در واقع شما مشروطه مي‌خواهيد مردم نيز جواب دادند بله ما مشروطه مي‌خواهيم و اين يك خاطره‌اي است كه نقل مي‌شود ولي به اين سادگي نيست كه خانم سفير مطلبي را مطرح كند و مردم نيز بگويند ما نيز همان را مي‌خواهيم، بلكه مردم آرمان و هدفشان ایجاد نظام پارلماني بود ولي هنوز واژه مشروطه براي آن‌ها مفهوم‌سازي نشده بود.


مرجع اين خاطره چه كسي بوده است؟
مهدي ملك‌زاده پسر ملك‌المتكلمين و گويا در تاريخ بيداري نيز آمده است.


پس در واقع مي‌توانيم بگوييم كه حمايت اوليه انگليس به دليل مخالفتش با روسيه بوده است؟
بله هم مخالفت با روس‌ها و هم گرفتن امتيازات جديد از حكومت جديد،‌يعني در واقع پيدا كردن جاي پا در رقابت با روسيه كه مي‌خواست سهم بيشتري داشته باشد و چون حكومت قاجار وابسته به روسيه بود و جريان جديد مخالف روسيه بود انگليس مي‌خواست سوار موج جديد شود. در واقع همه اين تلاش‌ها در هر انقلابي وجود دارد و اين انقلاب است كه بايد هوشمندي داشته باشد و منافع خود را حفظ كند.


از روزنامه‌هاي مهم انگليس كه اولين دوره در اين زمينه فعاليت داشت مي‌توانيد نام ببريد؟
روزنامه تايمز در اين دوره بسيار فعال بود و در واقع اين روزنامه از زمان كريم‌خان زند در ايران چاپ مي‌شد و يك بخش داشت كه در آن در ارتباط با مباحث ايران مطلب منتشر مي‌كرد و از كريم‌خان زند تا پايان حكومت قاجار مطالب و گزارشهای مربوط به ايران را منعكس مي‌كرد و روشنفكران با خواندن اين گزارش‌ها،‌خوراك فكري خود را به دست مي‌آوردند همچنين مطالب روزنامه باعث مي‌شد جهان متوجه شود در داخل ايران چه مي‌گذرد.


پس انگليس با انتشار روزنامه، اهداف خاصي را دنبال مي‌كرد؟
اهداف كه بالاخره، مسلماً داشت ولي به اندازه‌اي كه بخواهد در ايجاد مشروطه تأثير بگذارد قبول ندارم و همان‌طور كه قبلاً نيز اشاره داشتيم مي‌خواست روي موج ايجاد شده سوار شود. زمينه‌هاي پيدايش انقلاب از سال‌ها قبل از جنگ‌هاي ايران و روس در جامعه ايران ايجاد شده بود. در پي جنگ‌هاي ايران و روس و انتزاع بخش‌هايي از ايران از جمله هرات، بخش‌هايي از سيستان و بلوچستان، ناكارآمدي دولت قاجار براي مردم روشن شد. در مرحله بعد نخبگاني از جمله اميركبير، عباس ميرزا، ميرزا حسين‌خان سپهسالار، سيدجمال، ميرزاي شيرازي و آخوند خراساني مطرح شدند كه در حركت‌هاي اجتماعي و سياسي قبل از مشروطيت بسيار مطرح و تأثيرگذار بودند. نكته ديگر بحث مشروطه‌خواهي ژاپني‌ها و استقرار مشروطه و پيروزي‌اش بر روسيه است. روسيه امپراتوري‌اي بود كه از يك طرفش آفتاب طلوع مي‌كرد از طرف ديگر آن آفتاب غروب مي‌كرد و اين امپراتوري به اين بزرگي از ژاپن مجمع‌الجزاير شكست مي‌خورد كه مردم پيروزي ژاپن را پاي نظام مشروطه تلقي مي‌كردند.
نكته بعدي بحث شب‌نامه‌ها و روزنامه‌هايي است كه در خارج چاپ مي‌شد بخصوص روزنامه حبل‌المتين كه اين روزنامه براي علماي نجف مي‌رفت و اسباب آگاهي آنان را از اخبار فراهم مي‌كرد، علما نيز در جريان خواندن اين روزنامه‌ها در ارتباط با حوادث فتوا مي‌دادند، اعلاميه صادر مي‌كردند، شبنامه پخش مي‌كردند و همه اين عوامل، زمينه‌ساز مشروطه در ايران شد كه در اين عوامل جايي از انگليس نمي‌بينم و روزنامه تايمز هم كه در اين زمان در ايران چاپ مي‌شد به زبان انگليسي بود و تنها تعدادي از نخبگان انگليسي مي‌دانستند.
پس عوامل اصلي پيروزي مشروطه، مردم، علما و نخبگان بودند اما انگليس در اين جريان تلاش داشت روي موج ايجاد شده سوار شود و نفوذ روسيه را به عقب براند از اين رو اصالت انقلاب مشروطه را نبايد فراموش كرد، مشروطه انقلاب بزرگي است كه مردم ايران خودشان خلق كردند، منتها در هر انقلابي پاره‌اي عوامل، چه خارجي و چه داخلي مؤثر واقع مي‌شوند اما ظهور انقلاب، مكانيكي نيست كه يك‌‌دستي از خارج يا دستي ديگر در داخل آن را ايجاد كند بلكه ظهور انقلاب معلول عوامل و شرايط مختلفي است كه در يك پروسه تاريخي جمع مي‌شود و در يك نقطه‌كه نقطه جوشش است ظهور مي‌كند ولي عواملش را بايد در اين پروسه تاريخي بررسي كرد.

پس اين‌كه عده‌اي انقلاب مشروطه را هديه‌اي از انگليس مي‌دانند شما مخالفيد؟
بله كاملاً مخالف هستم، اين بي‌احترامي به مردم ايران است، بي‌احترامي به روشنفكران، علما و نخبگاني است كه در اين راه دردها و رنج‌ها كشيدند، به زندان‌ها رفتند، شكنجه‌ها ديدند، بايد گزارش بازجويي ميرزا رضا كرماني را ديد چگونه او را شكنجه مي‌كردند تا از او اعتراف بگيرند، مجتهديني مثل مجتهد كرماني كه وسط شهر به فلك بستند، مجتهدين ديگر مثل طباطبايي و بهبهاني كه حكومت قاجار و محمدعلي شاه با آن‌ها برخورد و آن‌ها را تبعيد و به آن‌ها بي‌احترامي كرد و در جريان باغشاه آن‌ها را با سر و پاي برهنه به باغشاه كشيد و جلوي چشم آن‌ها، عده‌اي را اعدام كرد اين جريانات را نمي‌شود ناديده گرفت. روشنفكراني مثل مستشارالدوله و ميرزا ملكم‌خان كتاب نوشتند؛ مستشارالدوله رساله «يك كلمه» را نوشت كه به صورت مخفي مي‌نوشتند از اين رو به صورت دستنويس بين مردم پخش مي‌شد و بعد از مشروطه بود كه چاپ شدند و همين رساله يك كلمه جواب كساني را مي‌دهد كه مي‌گويند مردم مشروطه را از خانم سفير انگليس گرفتند زيرا مستشارالدوله در رساله يك كلمه آورده: «راه نجات مملكت يك كلمه است و آن قانون و حكومت قانون است و يا ميرزا ملكم‌خان كه اسم روزنامه‌اش قانون بود.
در واقع مهمترين گفتمان روشنفكري در آن دوره، گفتمان قانون و قانونگذاري بود و البته امروز نيز مهمترين گفتمان است و اين از يك جهت تأسف‌انگيز است زيرا كه صدسال از مشروطيت مي‌گذرد ولي هنوز گفتمان ما قانون است و اين نشان از مشكلات فرهنگي و سياسي است كه ما داريم و بايد حل شوند. پس بايد گفت در آن دوره مردم با پوست و استخوان خود بي‌قانوني را حس مي‌كردند و از اين رو از اين گفتمان استقبال كردند. نقش روشنفكران نيز در اين قسمت بسيار اهميت دارد روشنفكراني كه بحث قانون و قانون‌خواهي را مطرح كردند و علما نيز از اين گفتمان استقبال كردند و نهضت مشروطه را به پيش بردند.


ادامه دارد

منبع ایران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: