عقلگرائی، اخلاق و تروریسم / کاظم موسوی بجنوردی

1392/8/21 ۰۹:۱۳

عقلگرائی، اخلاق و تروریسم / کاظم موسوی بجنوردی

شیعیان در بین مکاتب کلامی از اصحاب عقل هستند و اساس حُسْن و قُبْح یا خوبی و بدی را عقلانی می‌دانند. یعنی برای عقل این صلاحیت را قائل هستند که بتواند حکم به حسن و قبح چیزها کند یعنی بتواند بگوید چه چیزی خوب است و چه چیزی بد. پایه اخلاق نیز همین احکام صادره از عقل نسبت به خوبی و بدی چیزهاست.

 

شیعیان در بین مکاتب کلامی از اصحاب عقل هستند و اساس حُسْن و قُبْح یا خوبی و بدی را عقلانی می‌دانند. یعنی برای عقل این صلاحیت را قائل هستند که بتواند حکم به حسن و قبح چیزها کند یعنی بتواند بگوید چه چیزی خوب است و چه چیزی بد. پایه اخلاق نیز همین احکام صادره از عقل نسبت به خوبی و بدی چیزهاست. بدین لحاظ ما شیعیان پایه اخلاق را بر عقل بنا نهاده‌ایم و آنگاه که دین به عرصه اخلاق گام می‌نهد آن را قدسی و قویتر می‌سازد. مثلاً عقل حکم می‌کند که به پدر و مادر احترام بگذارید و حرمتشان را حفظ کنید. وقتی دین همین توصیه را می‌کند این حرمت بسی بیشتر و محکمتر می‌شود به همین دلیل است که در طول تاریخ، شیعیان همیشه منادی اخلاق و حرمت و کرامت انسانی و آزادگی بوده‌اند. سراسر فرهنگ کربلای حسینی در حول محور آزادگی و جوانمردی و ایثار و اصلاح می‌چرخد که فرهنگ شیعه را پی ریخته است. از همین عقلانیت است که آیده‌آلیسم شیعی با رئالیسم غربی تلاقی پیدا می‌کند. این وجه مشترک چنان سازنده است که در ما شیعیان همزیستی با مدرنیته را به وجود می‌آورد. در واقع تمسک شیعیان به عقل، هم باعث می‌شود فهم عقلانی از متون دینی داشته باشیم و هم فهم عقلانی از تحولات جدید در سراسر جهان. اگر به این مسأله از این زاویه نگاه کنیم تشیع مکتبی است که همه تحولات سازنده و مفید جهان را می‌پذیرد. با توجه به اصل حسن و قبح و اصل اجتهاد و نیز با توجه به شرایط زمان و مکان که در  استنباط احکام شرعی مؤثرند اتفاقی نیست که شیعیان تضادی با تحول و تجدد پیدا نمی‌کنند و به همین دلیل از بین شیعیان و البته از بین اکثریت قاطع برادران اهل تسنن تروریست پدید نمی‌آید و همه سلفیهای طرفدار خشونت با بینش خشک وهابیت است که دست به اعمال تروریستی می‌زنند و مسلماً وجه مشترکی با اکثریت قاطع مسلمانان ندارند. از اینرو به نظر می‌رسد اگر همایشهای بین‌المللی از همه ادیان مختلف جهت همزیستی دینی و صلح و دوستی بین انسانها از هر بینش و نحله‌ای برگزار شود و این کار به ابتکار ما ایرانیها و شیعیان باشد می‌توانیم به نام اسلام و تشیع نقش جهانی برجسته‌ای ایفا کنیم و بینش تشیع را در جهان گسترش دهیم و به آن حرمت فزاینده ببخشیم. حسین بن علی علیه السلام در میدان جنگ کربلا خطاب به دشمنان فریاد برمی‌دارد که اگر دین ندارید آزاده باشید یعنی خود را از حقارت نامردی و فرومایگی برهانید که این سخن گویاترین نقطه التقاء ایده‌آلیسم شیعی با انسان محوری رئالیستی غربی است که می‌تواند نقطه آغاز گفت‌وگو بین این دو تفکر باشد. وقتی ما شیعیان در چنین همایشهائی پیش قدم شویم و اسلام را از این زاویه معرفی کنیم شاید این ظلم فزاینده که به اسلام و اعتبار اسلامی از سوی سلفیهای انتحاری وارد شده و از منشأ نظری و مادی عربستان سعودی و وهابیت و سرمایه اندوختگان ضلع جنوبی خلیج فارس مایه گرفته کاسته شود. وظیفه ماست که دیدگاه شیعی ناب را نسبت به اسلام در گفتگو با مسیحیان و پیروان دیگر ادیان ارائه دهیم و بر اعتبار اسلامی که با هر بمب که از سوی سلفیهای تروریست منفجر می‌شود و بخشی ولو اندک از دیوار عظیم آن فرو می‌ریزد بیفزاییم. وظیفه ما مسلمانان و به ویژه شیعیان است که بی‌تفاوت نباشیم و گنج نظری و عقلانی خود را ارائه دهیم که مسلماً بر خلاف عدل است که ما مسلمانان را با دید خشک سلفیگری معرفی کنند و ما را با آنان که به حسن و قبح عقلی یعنی به اخلاق باور ندارند همسو و همرنگ بنگرند. چند سال پیش که مهمان آقای دکتر بلینگتون رئیس کتابخانه کنگره امریکا بودم و برای مدیران آن کتابخانه سخنرانی می‌کردم به هنگام پرسش و پاسخ یکی از مدیران کتابخانه کنگره پرسید که چرا برخی مسلمانان دست به خشونت می‌زنند. در پاسخ به او گفتم که ما در تاریخ کلام اسلامی هم اصحاب عقل داریم و هم اصحاب نقل. اصحاب نقل احتمالاً از احمد بن حنبل آغاز می‌شود و در مسیر خود از ابن تیمیه و ابن قیم می‌گذرد و به محمد بن عبدالوهاب پدر معنوی وهابیان و سلفیان امروز می‌رسد که همه سلفیهای بمب به دست از تعلیمات او مایه گرفته‌اند. اصحاب نقل بیش از هزار سال است که عقل را کنار گذاشته و آن را تعطیل کرده‌اند و در فهم متون دینی فقط به ظواهر آن تمسک جسته‌اند، حال آنکه ما شیعیان اصحاب عقل هستیم و در فهم متون دینی با تکیه بر عقل به ظاهر آن متون بسنده نمی‌کنیم و از این روست که مشکلی با مدرنیته نداریم. این اتفاقی نیست که از شیعیان، تروریست به وجود نیامده و نخواهد آمد. مدرنیته نگاهش به انسان اومانیستی است و به انسان مأموریت می‌دهد که با عقل و تشخیص خود زندگی کند و همه چیز را خود انتخاب کند، از رنگ پیراهن تا حکومت. اما سلفیهای انتحاری با چنین عقلانیتی سر سازش ندارند و آن را هرگز برنمی‌تابند، چرا که اینان با تمسک خشک به ظواهر متون دینی قادر به فهم دنیای جدید نبوده و آن را برنمی‌تابند و مهمتر اینکه در آن برای خود جائی نمی‌یابند و از اینرو ظاهراً برای جلب رضای خدا خود را منفجر می‌کنند و خلق الله را به خاک و خون می‌کشند که از این راه به بهشت به دامن حور العین پناه ببرند. ولی ما شیعیان اهل عقل هستیم و در ارزیابی اومانیسم یا همان انسان محوری سخنهای مفصل داریم و آن را با اعتقاد به خدا و منشأ واحد وجود بارور و توسعه می‌بخشیم و کرامت بیشتری برای انسان قائل هستیم و انسان را خلیفه خدا بر روی زمین می‌دانیم به ویژه اینکه در فهم متون دینی عقل و تفسیر و تأمل را نیز جایز می‌دانیم و همین عقلگرائی ماست که ما را به اخلاق مزّین می‌کند. در واقع همین عقلگرائی شیعی است که باعث می‌شود شیعیان تحولات سازنده و مفید جهان را بپذیرند. و این همان نقطه تلاقی ایده‌آلیسم شیعی و رئالیسم غربی است که می‌تواند سرآغاز مستحکمی برای فهم یکدیگر و برای همزیستی و مباحثات نظری باشد.

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: