1392/8/19 ۱۳:۴۷
افلاطون پس از بيان اقسام و انواع حكومت ها به ترتيب اهميت و اعتبار، نكته بسيار مهمي را مطرح مي كند و آن اينكه كارايي اين حكومت ها، مشروط به قانون مداري و دانايي محوري آنهاست. و اگر اين حكومت ها اين شرط مهم را ناديده بگيرند، در آن صورت اولويت آنها از نظر اعتبار، معكوس خواهد بود يعني بدترين نوع حكومت بهترين نوع آن شده و بهترين نوع آن هم به بدترين نوع حكومت تبديل خواهد شد. براساس این قاعدهی افلاطون، چون ما حکومت دینی را بهترین نوع حکومتها میدانیم، اگر این حکومت، شرایط لازم خود را نداشته باشد، به بدترین نوع حکومتها، تبدیل خواهد شد! چنان كه در خلافت امويان و عباسيان و ديگران مشاهده كرديم. پيامبر خاتم(ص) كه در اوج رنج و گرفتاري هم نقش تبسم از لب هايش جدا نمي شد، پس از فتح مكه از نگراني هايي كه نسبت به آينده اين نظام الهي داشت، با اينكه همه شرايط دلخوشي و شادماني فراهم بود، لب هايش با لبخند بيگانه شد.نگرانی او در خواب و بيداري براي ديگران چندان قابل لمس نبود زيرا شرايط موجود كلاً به سود اسلام ديده مي شد و جناح شرك و نفاق، شكست خورده و متلاشي شده بودند. اما اين نگراني ها وقتي به حقيقت پيوستند كه عملاً با فاصله كمي از درگذشت پيامبر دشمنان ديرين و كينه توز او (بني اميه) در جاي او نشستند و شمشير و نيزه حمايت از اسلام و قرآن به دست گرفته و همه مبارزان حقيقي ميدان هاي جهاد بدر و احد را در چنان تنگنايي قرار دادند كه يا بايد تن به ذلت دهند يا گردن به شمشير بسپارند.
در اينجا بايد پرسيد كه آن كدام عامل و عنصر محوري است كه با تغيير آن، بهترين نظام حكومتي - يعني نظام الهي - به بدترين نوع آن تبديل مي شو د؟ بي ترديد از ديدگاه شيعه، اين عامل محوري چيزي جز شخصيت حاكمان نيست، يعني اگر حاكميت در دست بندگان صالح خدا باشد، نظام، يك نظام الهي خواهد بود و اگر در دست افراد هواپرست باشد، نظام يك نظام طاغوتي خواهد بود كه خطرناك ترين و بدترين نوع حكومت است. زیرا در چنین حکومتی است که زور و زر و تزویر، دست به دست همدیگر داده و انسانها را به ذلت و بردگی میکشانند! در چنین حکومتی خدا و نبوت و دین هم در حد شمشیر و نیزه، ابزار دست سلطهجویان شده و حتی بیش از شمشیر و نیزه در سرکوب مردم، اثر میگذارند.
در عاشوراي حسيني نمونه اي از تهاجم بي امان حاكميت فرعون در رداي موسي است! روزي كه معاويه به قدرت رسيد، با ابزار قرار دادن «دين» آشنا شده بود. او عملاً تجربه كرده بود كه در جايي كه شمشير و نيزه به كار نمي آيد، قرآن كارايي دارد كه بر سر نيزه ها برود و او را پيروز گرداند. آري، دوران خطرناكي آغاز شده بود؛ دشمنان دين، حاميان ديرين خدا و محمد را به نام دشمنان خدا و محمد بي رحمانه مي كشتند.
دمشق قبله گاه مردم بود كه هر كه رو به سويش نكند، كشته مي شود! كار چنان پيش ر فته بود كه حتي يزيد هم به عنوان خليفه بر مسند نشسته بود. در چنين شرايطي، اميد همه دل ها كه به ياد خدا مي تپيد، كسي جز حسين بن علي(ع) نبود كه بايد به ميدان مي آمد و به انسان و انسانيت درس مقاومت مي داد و چنين هم شد. تنها از عهده حسين برمي آمد كه در برابر اين توطئه خطرناك و شيطاني كه با تمام قساوت و قدرت به ميدان آمده بود، با يارانش به ميدان آيد و خون پاكش را در برابر شمشير آن ناپاكان قرار دهد.
عاشورا به انسان و انسانيت، درس ايمان، دليري و پاكبازي مي دهد. دريغا كه ما عاشورا را به گونه اي ديگر مطرح كرده و آن را از حالت يك «جريان زنده» به صورت يك «حادثه غم انگيز» تاريخي تبديل كرده ايم.
در حالیکه عاشورای حسینی یک جریان همیشگی است که در آن صف حسینیها، از صف یزیدیان جدا میگردد و عملا حسینیان با گسترش سلطهی یزیدیان درگیر میشوند. اگر چنین نباشد خود این مراسم به ابزاری در دست غارتگران و رباخواران و سلطهجویان تبدیل خواهد شد و یک جریان سرنوشت ساز، نقش یک مراسم حزنآور و غفلتزا را بازی خواهد کرد! از این نکته غفل نکنیم که تا یک نظام تعریف شدهای از حاکمیت الهی را در نیابیم، عظمت و ارجمندی و استمرار و جاودانگی عاشورا را درک نخواهیم کرد. عاشورا دست ولايت خداست كه مي تواند انسانها را در برابر تهديد هميشگي شرك و ستم پناه بخشد، پس اگر اهل معرفت باشيم از دل و جان آرزو كنيم كه: «اي كاش ما هم، در صف حسينيان عاشورا باشيم!»
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید