1392/8/18 ۱۳:۱۲
آیت الله محسن غرویان: قالالحسین (ع):«وَ علی الاِسلامِ السَّلامُ اِذ قَد بُلِیتِ الاُمهُ براعٍ مثلِ یَزید» ترجمه: آن هنگام که امت و جامعه اسلامی گرفتار حاکمانی چونان یزید بنمعاویه شود، بیشک باید با اسلام وداع گفت و امید تحقق و اجرای احکام و فرامین الهی را از دل بیرون کرد.
شرح و تفسیر
۱ در یک مقایسه و ارزیابی شاید بتوان جامعه و ابعاد مختلف آن را به پیکره و سیستم بدن انسان تشبیه کرد. هر یک از ابعاد اقتصادی، سیاسی، اخلاقی، نظامی و ... در پیکر اجتماع میتوانند نقش سیستمهای مختلف عصبی، گوارشی و تنفسی در ارگانیسم بدن انسان را داشته باشند. با مطالعه طرز کار و مکانیسم اندامهای مختلف بدن، خواهیم دید که «مغز» از اهمیت خاصی برخوردار است و نقش هدایت و کنترل سیستمهای دیگر را بهعهده دارد، به گونهای که اگر اختلافی در کار مغز پیدا شود، دیگر اندامها نیز کنترل و تعادل خود را از دست داده و به خوبی کار نمیکنند.
در پیکر اجتماع نیز که هر یک از نهادها و ارگانها به منزله اعضا و اندامهای یک پیکر بهشمار میروند نهاد حکومت و دولت، از اهمیت خاصی برخوردار بوده و نقش ویژهای دارد. حکومت همانند مغز، نقش هدایت و کنترل ابعاد و سیستمهای مختلف اجتماع را بهعهده دارد. اینجاست که کوچکترین نقص و ضعف در سیستم حکومتی، در تمامی جوانب و ابعاد دیگر جامعه تاثیر گذاشته و آنها را نیز دچار اختلال و نابسامانی خواهد کرد.
از این رو در فرهنگ اسلامی، مساله حکومت و زمامداری از اهمیت ویژهای برخوردار است بهحدی که حکومت و ولایت به منزله پایه و اساسی تلقی شده که دیگر نظامات دینی بر آن مبتنی است و بدون آن، تحقق و اجرای هیچ یک از احکام و فرامین اجتماعی اسلام ممکن نیست.* با توجه به آنچه گذشت، معنا و مفهوم کلام امام حسین(ع) روشن میشود که بهراستی اگر نظام رهبری و حکومت اسلامی دچار اختلاف و ضعف و انحراف شود، دیگر هیچیک از احکام و تعالیم آسمانی، آنچنان که باید و شاید در جامعه تحقق نخواهد یافت. پس در حکومت طاغوتهایی چونان یزید، باید اسلام را وداع گفت و انتظار آن را نیز از دل بیرون کرد.
۲ کسب قدرت و حکومت در یک جامعه ممکن است به دو گونه صورت گیرد:
الف: تحمیلی و زورمندانه.
ب: با رضایت مردم.
در صورت نخست، گروهی اندک اما قدرتمند که گاه دارای افکار و آرمانهایی خلاف خواست و میل اکثریت جامعه هستند، با زور و اسلحه، حکومت قبلی جامعه را ساقط کرده و خود امور حکومت و قدرت را به دست میگیرند که این نوع به قدرت رسیدن را باید درواقع «کودتا» نامید، نه انقلاب و حرکت مکتبی و اجتماعی! در مقابل، گاه حرکت و انقلابی در اکثریت جامعه پیدا شده و پس از مبارزات و درگیریهای سخت و متمادی با رژیم حاکم و جائر، با رضایت و اختیار خویش، گروهی را برای اداره و کنترل امور جامعه برمیگزینند؛ اینجاست که میتوان گفت در پرتو یک حرکت و انقلاب اجتماعی، حکومتی واقعی و مردمی بر سر کار آمده و قدرت را به دست گرفته است. در تاریخ اسلام، غالبا حاکمان ظالم و بیدادگر بدون توجه به خواست و اراده مسلمانان، قدرت را به دست گرفته، از منصب حکومت، بهعنوان ابزاری برای تامین امیال شخصی و غرایز نفسانی خویش استفاده کردهاند. در هیچیک از این ادوار سیاه تاریخی نمیتوان گفت که حقیقتا اراده و انتخاب مردم نقشی در تعیین حکومت و دولت داشته است. از مصادیق بارز و نمونههای آشکار چنین حاکمان غاصب و بیدادگر در طول تاریخ اسلام، یزیدبن معاویه است که سمبل ظلم، چپاول، عیاشی و و عشرتطلبی است. امام حسین(ع) در کلام خود، با بهکارگرفتن کلمه «بُلِیت» به دو نکته لطیف اشاره میفرمایند:از آنجا که این واژه، به معنای «گرفتارشدن» و «مبتلاگشتن به بلا» است، بنابراین حاکی از این است که حکومت و فرمانروایی کسی همچون یزید، از دیدگاه امام حسین(ع) جز یک بلا و مصیبت، نیست.
نکته دوم این است که حضرت با بهکارگیری فعل مجهول «بُلِیت» درواقع درصدد بیان و اعلام این مطلبند که چنین حکومتهایی، هرگز به خواست و تمایل مردم به قدرت نمیرسند، بلکه امت و جامعه اسلامی تحت فشار و اجبار، اضطرارا به چنین حکومتها و حاکمانی تن در میدهند و از ترس جان و مال و ... خویش موقتا خاموش میمانند. مثال: انتقال فردی از مکانی به مکان دیگر به دوگونه ممکن است بیان شود: گاه میگوییم فلانی از اینجا به آنجا رفت و گاهی میگوییم: فلانی از اینجا به آنجا برده شد. بهکارگیری دو فعل یکی بهصورت معلوم (رفت) و دیگری بهصورت مجهول (برده شد) درواقع بیانگر این است که انتقال نخستین، حرکتی اختیاری و آزادانه بهوسیله خود فرد است، اما انتقال دوم، به خواست و میل خود فرد نبوده، بلکه به اجبار و خواست دیگری بوده است. امام(ع) نیز با بهکاربردن فعل مجهول «بُلیت»، غیرقانونی و تحمیلیبودن حکومت یزید را اعلام کرده و پایمالشدن حقوق و خواست و اراده مردم را در آن حکومت گوشزد کردهاند.
۳ میدانیم از میان حق و باطل، حق همواره یک چهره بیش ندارد، اما باطل میتواند رنگها و چهرههای مختلف به خود بگیرد. حکومتهای باطل در طول تاریخ نیز به شکلها و شیوههای گوناگون رخ نمایاندهاند، اما با این وجود، میتوان شیوهها و عملکردهای خاصی را بهعنوان ویژگیهای عمومی آنها برشمرد: مقامپرستی، استکبار و خودبزرگبینی، ثروتطلبی، عیش و عشرت، تجملپرستی و خوشگذرانی و صفاتی دیگر از این دست در تمامی حکومتهای ضدمردمی تاریخ بشر مشاهده میشود، و هم از این روست که میتوان آثار شوم و مفاسد یک حکومت اینچنینی را به دیگر حکومتها و رژیمهای مشابه آن نیز تعمیم داد. حضرت امام حسین(علیهالسلام) نیز از راه تعمیم، ملاک و معیاری کلی برای همیشه تاریخ ارائه کرده و با آوردن کلمه «مثل» در کلام خود، به این نکته اشاره کردهاند که آنچه میگویم، اختصاص به حکومت یزید بن معاویه ندارد، بلکه هر حاکم و ظالم دیگری از این دست نیز، شیوهای غیر این نخواهد داشت و با وجود چنین حکومتهایی، اسلام و احکام آسمانی هر لحظه در خطر است.
پی نوشت:
* لَولَم یَجعَل لَهُم اِماماً قیماً حافِظاً مُستَودِعاً لَدَرَستِ المِلهُ (اگر برای امت و جامعه اسلامی زعیم و امامی وجود نداشته باشد که حافظ و نگاهبان اجرای احکام باشد، آن امت از همگسیخته خواهد شد)، الامام نظامالدین ... (نظام و قوام دین به حاکم و امام امت اسلامی است)، ر.ک: ولایت فقیه، حضرت امام خمینی (ره)
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید