محمدعلی جمالزاده و اسرار مگو

1392/8/18 ۱۰:۵۴

محمدعلی جمالزاده و اسرار مگو

دبا – محبوبه صوفی: می گوید:« سال تولدم را خواسته‌اید، دوستان آن را از جملهٔ اسرار مگو می‌دانند ولی حقیقت این است که بر خودم مجهول است. ولی یقین دارم تاریخ وفاتم روشن‌تر از تاریخ تولدم خواهد بود و شاید نتیجهٔ آشنایی من با قلم و قرطاس همین باشد.» این جمله ای است که محمد علی جمالزاده پدر داستان نویسی ایران، نوشته است. بدین ترتیب اگرچه روز تولد او حتی برخودش مشخص نیست اما او در 17 آبانماه 1376 چشم از این جهان فروبست. پس از درگذشت او ۲۶ هزار برگ از نامه‌ها، دستنوشته‌ها و عکس‌های وی در خانه‌اش به سازمان اسناد ملی تحویل داده شد. اما در این سال ها هیچ برگی از نوشته های او منتشر نشد تا برگ دیگری از زندگی او را نمایان کند.

 

 

دبا – محبوبه صوفی: می گوید:« سال تولدم را خواسته‌اید، دوستان آن را از جملهٔ اسرار مگو می‌دانند ولی حقیقت این است که بر خودم مجهول است. ولی یقین دارم تاریخ وفاتم روشن‌تر از تاریخ تولدم خواهد بود و شاید نتیجهٔ آشنایی من با قلم و قرطاس همین باشد.» این جمله ای است که محمد علی جمالزاده پدر داستان نویسی ایران، نوشته است. بدین ترتیب اگرچه روز تولد او حتی برخودش مشخص نیست اما او در 17 آبانماه 1376 چشم از این جهان فروبست.  پس از درگذشت او ۲۶ هزار برگ از نامه‌ها، دستنوشته‌ها و عکس‌های وی در خانه‌اش به سازمان اسناد ملی تحویل داده شد. اما در این سال ها هیچ برگی از نوشته های او منتشر نشد تا برگ دیگری از زندگی او را نمایان کند.

***

در واقع با شروع نهضت مشروطه، ظهور صنعت چاپ،  رواج روزنامه نگاری، ایجاد مدارس جدید، افزایش درس خوانده ها و آشنایی با اوضاع سیاسی و اجتماعی و ادبی دنیا و ترویج هنر ترجمه تحولی در نثر فارسی به وجود آمد و نویسندگان از هر آنچه نثر را پرتکلف می کرد تاحد امکان پرهیز کردند. آنان از به کار بردن کلمه های عربی، آوردن مترادفات و به کار بردن عناصر شعری، دوری، زبان نگارش را به زبان گفتگو نزدیک کردند. از نظرمحتوا مسایل اجتماعی، سیاسی و گاهعلمی و ادبی را در اختیار مردم قرار دادند. پس از استقرار مشروطه و پایان حکومت قاجار،نثر فارسی قدم به مرحله ی تازه ای گذاشت. نویسندگان به نگارش مقالات تاریخی، ادبی، و اجتماعی پرداختند و نوشتن داستان و نمایش نامه به شیوه ی اروپایی رایج شد و بسیاری از آثار ادبی اروپایی به فارسی آمد.

ازجمله تحولات در نثر معاصر رواج داستان کوتاه بود. داستان کوتاه اثری تخیلی است که نویسنده ی آن با یک شخصیت اصلی و با صحنه سازی مشخصی به تحلیل عواطف قهرمان داستان می پردازد. پایه گذار داستان کوتاه در ایران محمد علی جمال زاده است. او باکتاب «یکی بود یکی نبود»اولین مجموعه داستانهای کوتاه در ایران را بنا نهاد.

دوران کودکی

جمال‌زاده در خانواده‌ای مذهبی سال1274 در اصفهان به دنیا آمد. او فرزند سید جمال‌الدین واعظ اصفهانی بود. واعظ اصفهانی در اصفهان زندگی می‌کرد، اما غالباً برای وعظ به شهرهای مختلف سفر می‌کرد. جمال‌زاده پس از ۱۰ سالگی پدر خود را در برخی از سفرها همراهی می‌کرد. وی به همراه خانواده در سال ۱۳۲۱ به تهران مهاجرت کرد.

جمال‌زاده حدود دوازده سال داشت که پدرش او را برای تحصیل به بیروت فرستاد. در دوران اقامت او در بیروت؛ اوضاع سیاسی ایران تغییر کرد، در آن زمان محمد علی شاه قاجار مجلس را به توپ بست و هر یک از آزادی‌خواهان با مشکلاتی مواجه شدند. پدر جمال‌زاده خود را به همدان رساند تا از آنجا به عتبات فرار کند، ولی در آن‌جا دستگیر شد و به بروجرد برده شد. امیر افخم، حاکم بروجرد دستور اعدام او را صادر کرد.

دوران جوانی

جمال زاده در بیروت با ابراهیم پور داود و مهدی ملک‌زاده فرزند ملک المتکلمین چندین سال هم دوره بود. در سال ۱۹۱۰ تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به اروپا برود. سپس از راه مصر عازم فرانسه شد. در آنجا ممتازالسلطنه سفیر ایران به وی پیشنهاد کرد که برای تحصیل به لوزان سوئیس برود. سید محمدعلی تا سال ۱۹۱۱ در لوزان بود، پس از آن به شهر دیژون در فرانسه رفت و دیپلم حقوق خود را از دانشگاه آن شهر گرفت.

فعالیت ها

همزمان با جنگ جهانی کمیته‌ای به نام کمیته ملیون به رهبری سید حسن تقی زاده برای مبارزه با روسیه و انگلیس در برلن تشکیل شد. این کمیته سید جمال الدین را به همکاری دعوت نمود. سید جمال الدین در سال ۱۹۱۵ به برلن رفت و تا سال ۱۹۳۰ در آن جا اقامت داشت. پس از اقامت کوتاهی در برلن برای ماموریت از طرف کمیته ملیون به بغداد و کرمانشاه رفت و مدت شانزده ماه در آنجا اقامت داشت. در بازگشت به برلن مجله کاوه (۲۴ ژانویه ۱۹۱۶ اولین شماره آن به چاپ رسید) وی را به همکاری دعوت کرد و تا تعطیلی مجله(۳۰ مارس ۱۹۲۲) به همکاری خود با تقی زاده ادامه داد.جمال زاده در کتاب خاطرات خود درباره آن دوران می گوید:«این روزنامه به قدر مقدور مسلک خود را در طرز روزنامه نگاری حفظ نمود.یعنی برای آزادی و استقلال ایران و تنقید دشمنان ایران کوشیدم...»(خاطرات سید محمد علی جمال زاده، ایرج افشار،تهران، شهاب ثاقب،1378، ص117)

پس از تعطیلی مجله کاوه، سرپرستی محصلین ایرانی در سفارت ایران را به عهده گرفت. او به مدت هشت سال این مسئولیت را به عهده داشت، تا اینکه در سال ۱۹۳۱ به دفتر بین المللی کار وابسته به جامعه ملل پیوست. پس از بازنشستگی در سال ۱۹۵۶ از برلن به ژنو رفت و تا پایان عمر در آنجا اقامت داشت.

جمالزاده بیشتر عمر خود را در خارج از ایران سپری کرد. اما می‌توان گفت که که تمام تحقیقاتش در باره ایران و زبان فارسی و گسترده کردن دانش ایرانیان بود. علیرغم اینکه در رشته حقوق تحصیل کرد ولی در باره حقوق مطلبی ننوشت.

سبک نگارش

محمدعلی جمالزاده را همراه با صادق هدایت و بزرگ علوی سه بنیانگذار اصلی ادبیات داستانی معاصر فارسی می‌دانند. داستان کوتاه «فارسی شکر است» را که در کتاب یکی بود یکی نبود او چاپ شده‌است، عموماً به عنوان نخستین داستان کوتاه فارسی به شیوهٔ غربی می‌شمارند. این داستان پس از هزار سال از نثرنویسی فارسی نقطه عطفی برای آن به شمار می‌رفت. به علاوه، مقدمهٔ جمالزاده بر کتاب یکی بود یکی نبود سند ادبی مهم و در واقع بیانیه نثر معاصر فارسی است. در این مقدمه جمالزاده مواکداً بیان می‌کند که کاربرد ادبیات مدرن نخست بازتاب فرهنگ عامه و سپس انعکاس مسائل و واقعیتهای اجتماعی است.

جمال زاده،هنگام خلق داستان «یکی بود یکی نبود» توانست زبان داستانی نوین فارسی را به نمایش گذارد. سادگی و بی آلایشی نثر او در وهله اول توجه عمومی را بسیار جلب کرد و رفته رفته ادیبان و نویسندگان را به پیروی از آن سبک واداشت.

او در درجه اول به مضامین اجتماعی و سیاسی مدنظر خود اهمیت می داد و سعی می کرد از تمامی ابزار و سازه ها در جهت تفهیم، نه ایجاد توهم و ابهام، مسائل یاد شده سود جوید. جمال زاده پس از مضمون به سبک داستان نویسی توجه داشت. پیش از چاپ کتاب «یکی بود یکی نبود» نثر فارسی بسیار سنگین ، فاضلانه و غیر قابل فهم برای عوام بود. جمال زاده که تحت تاثیر اندیشه های پدر بودبر آن شدتا خالق نثری سلیس و روان باشد.او بر آن بود تا از اصطلاحات و تعابیر عامیانه استفاده کند و داستان را برای عوام قابل درک سازد.

جمال زاده از همان ابتدا با خلق «یکی بود یکی نبود» خود را پایبند مکتب رئالیسم کرد و تا پایان کار به آن وفادار ماند. علاقه و تمایل او به شیوه داستان نویسی باعث نشد تا صرفا در پی خلق داستان باشد و داستان را هدفاصلی خود قرار دهد. بله او از داستان به عنوان ابزاری استفاده کرد تا دیدگاه ها و عقاید خود را مطرح سازد.

از عناصر شکل گیری سبک جمال زاده می توان به مواردی چون طنز، ساده نویسی، بیان عقاید و دیدگاه های رایج و به کارگیری اصطلاحات عامیانه اشاره داشت.

جمال زاده در ترسیم جامعه ایرانی پیوسته به بی نظمی، نابسامانی، دروغ، نیرنگ، منفعت طلبی، اغفال مردم، استبداد،رشوه خواری، تعصب کورکورانه، گناه، بی تفاوتی عوام، استفاده از مواد مخدر و...اشاره دارد؛چراکه او پیش از ترک ایران در دوره مشروطیت شاهد چنین مسائلی بود.

باید به این نکته اشاره داشت که مضامین مورد استفاده نویسنده در بدو امر بسیار تازه و نو می نمود اما به دلیل دوری از وطن رفته رفته مضامین یاد شده تکراری شد و آن حالت برندگی خود را از دست داد.

مضامین به کار گرفته شده بیشتر حول محور جامعه، اخلاق،دین، سیاست و گاه موقعیت زن می چرخد. به بیانی می توان مدعی بود که جمال زاده با طرح معضلات مردم در مضامین یاد شده در صدد است تا انسانها را به سوی رفع نواقص و تکامل هدایت کند.

آثار جمال زاده

    گنج شایان (چاپ برلین، ۱۳۳۵ ه. ق.)،  تاریخ روابط روس با ایران (چاپ برلین، چاپ تهران ۱۳۷۲)، پندنامهٔ سعدی یا گلستان نیکبختی (۱۳۱۷)،  قصه قصه‌ها (از روی قصص‌المعمای تنکابنی، ۱۳۲۱)،  بانگ نای (داستان‌های مثنوی معنوی، ۱۳۳۷)، فرهنگ لغات عوامانه (۱۳۴۱)، طریقهٔ نویسندگی و داستان‌سرایی (۱۳۴۵)، سرگذشت حاجی‌بابای اصفهانی (۱۳۴۸)، اندک آشنایی با حافظ (۱۳۶۶).

 

داستان‌ها

    یکی بود، یکی نبود ۱۳۰۰ ، عمو حسینعلی‌ (جلد اول شاهکار) ۱۳۲۰، سر و ته یه کرباس ۱۳۲۳ (۱۹۴۴)، دارالمجانین ۱۳۲۱ (۱۹۴۲)، زمین، ارباب، دهقان، صندوقچه اسرار ۱۳۴۲ (۱۹۶۳)، تلخ و شیرین ۱۳۳۴ (۱۹۵۵)،   شاهکار (دو‌جلدی) ۱۳۳۷، فارسی شکر است، راه‌آب‌نامه، قصه‌های کوتاه برای بچه‌های ریش‌دار ۱۳۵۲ (۱۹۷۳)، قصهٔ ما به سر رسید ۱۳۵۷ (۱۹۷۸)، قلتشن دیوان ۱۳۲۵ (۱۹۴۶)، صحرای محشر، هزار پیشه ۱۳۲۶ (۱۹۴۷)، معصومه شیرازی ۱۳۳۳ (۱۹۵۴)، هفت کشور،  قصه‌های کوتاه قنبرعلی ۱۳۳۸ (۱۹۵۹)، کهنه و نو، یاد و یاد بود، قیصرو ایلچی کالیگولا اطورروم، غیر از خدا هیچکس نبود ۱۳۴۰ (۱۹۶۱)، شورآباد ۱۳۴۱ (۱۹۶۲)، خاک و آدم، آسمان و ریسمان ۱۳۴۳ (۱۹۶۴)، مرکب محو ۱۳۴۴ (۱۹۶۵)

 

سیاسی واجتماعی

    آزادی وحیثیت انسانی (۱۳۳۸)، خاک وآدم (۱۳۴۰)،

    زمین، ارباب، دهقان (۱۳۴۱)،

    خلقیات ما ایرانیان (۱۳۴۵)،

    تصویر زن در فرهنگ ایران (۱۳۵۷)،

 

ترجمه

    قهوه خانه سورات یا جنگ هفتاد ودو ملت (برناردن دو سن پیر) (۱۳۴۰ق) ، ویلهلم تل(شیللر) (۱۳۳۴)،داستان بشر(هندریک وان لون) (۱۳۳۵)، دون کارلوس(مولیر) ،خسیس(مولیر) ،داستانهای برگزیده ، دشمن ملت(ایبسن) ، داستانهای هفت کشور(مجموعه) ، بلای ترکمن در ایران قاجاریه(بلوک ویل) ،    قنبرعلی جوانمرد شیراز(آرتور کنت دوگوپینو) ، سیر وسیاحت در ترکستان وایران(هانری موزر) ، جنگ ترکمن(آرتورکنت دوگبینو)

سایر

    کشکول جمالی، صندوقچه اسرار

درگذشت

محمدعلی جمالزاده در ادبیات داستانی ایران زمین همان نقش شایسته ای را در نثر دارد که نیما در شعر پارسی داشت. با این تفاوت چشمگیر که نیما اگروزن و قافیه را شکست این بدعت او بر زمینه ای استوار و دیرین سال بود، اماکاری که جمالزاده کرد نوآوری سبکی بودکه تا آن زمان سابقه نداشت.

جمال‌زاده در زمستان ۱۳۷۶ پس از آن که از آپارتمانش در خیابان «رو دو فلوریسان» ژنو به یک خانه سالمندان منتقل شد درگذشت. بنا بر نوشتهٔ ثبت شده در کنسولگری ایران در سال ۱۳۷۰، پس از درگذشت او ۲۶ هزار برگ از نامه‌ها، دستنوشته‌ها و عکس‌های او در خانه‌اش به سازمان اسناد ملی تحویل داده شده‌است. جمالزداه روز هفدهم آبان ۱۳۷۶ در شهر ژنو- کنار دریاچه لمان-در سن یکصدو دو سالگی درگذشت. [ برگزیده آثار سید محمد علی جمالزاده، به کوشش علی دهباشی، تهران: انتشارات شهاب و سخن، چاپ اول ۱۳۷۸، ص ۷۹۱ ]

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: