1392/8/15 ۱۰:۵۵
۱۵ آبان سالروز استعفای دولت مهندس مهدی بازرگان در سال ۱۳۵۸ است. مهندس بازرگان دو روز پس از تسخیر سفارت آمریکا و اشغال آن و نیز گروگان گرفته شدن دیپلمات های آمریکایی، به همراه دولت موقت در اعتراض به وضع موجود در کشور استعفا کرد.این مهمترین اتفاق سال 1358 بود. امام خمینی تسخیر سفات آمریکا را انقلاب دوم نامید.
دبا – محبوبه صوفی : ۱۵ آبان سالروز استعفای دولت مهندس مهدی بازرگان در سال ۱۳۵۸ است. مهندس بازرگان دو روز پس از تسخیر سفارت آمریکا و اشغال آن و نیز گروگان گرفته شدن دیپلمات های آمریکایی، به همراه دولت موقت در اعتراض به وضع موجود در کشور استعفا کرد.این مهمترین اتفاق سال 1358 بود. امام خمینی تسخیر سفات آمریکا را انقلاب دوم نامید.
تشکیل دولت موقت توسط مهندس بازرگان به فرمان امام خمینی صورت گرفت.دولتی که با حکم امام خمینی(ره) در تاریخ 15/11/1357 به نخستوزیری مهندس (مهدی بازرگان) تشکیل شده بود، با پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن، با عنوان (دولت موقت انقلاب اسلامی) اداره ي کشور را به دست گرفت.حکم نخست وزیری مهندس بازرگان طی مراسمی که در 16 بهمن در آمفی تئاتر مدرسه علوی برگزار شد توسط آیت الله هاشمی رفسنجانی قرائت شد. در این حکم امام خطاب به بازرگان قید کردند که «بنا به پیشنهاد شورای انقلاب، بر حسب حق شرعی و حق قانونی ناشی از آرای اكثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران كه طی اجتماعات عظیم و تظاهرات وسیع و متعدد در سراسر ایران نسبت به رهبری جنبش ابراز شده است و به موجب اعتمادی كه به ایمان راسخ شما به مكتب مقدس اسلام و اطلاعی كه از سوابقتان در مبارزات اسلامی و ملی دارم، جنابعالی را بدون در نظر گرفتن روابط و حزبی بستگی به گروهی خاص، مامور تشكیل دولت موقت می نمایم»
خواست امام از بازرگان این بود که «ترتیب اداره امور مملكت و خصوصا انجام رفراندوم و رجوع به آرای عمومی ملت درباره تغییر نظام سیاسی كشور به جمهوری اسلامی و تشكیل مجلس موسسان از منتخبین مردم جهت تصویب قانون اساسی نظام جدید و انتخاب مجلس نمایندگان ملت بر طبق قانون اساسی جدید را بدهید.»
امام تاکید داشت که بازرگان «اعضای دولت موقت را هر چه زودتر با توجه به شرایطی كه مشخص نموده ام تعیین و معرفی نمائید.»
عدم تفاهم با شورای انقلاب
مهندس بازرگان که یکی از فعالان سیاسی - مذهبی ایران در دهههای 20، تا50، بود در 15 بهمن 1357 به توصیه ي شورای انقلاب و با حکم امام به عنوان اولین نخست وزیر انقلاب اسلامی به علت فقدان انگیزه ي لازم میان روحانیون برای تصدی قدرت اجرایی کشور، سابقه ي سیاسی، دینی و اجرایی بازرگان و انگیزه و تلاش شخص بازرگان برای تصدی قدرت اجرایی برگزیده شد. وظایفی همچون انجام رفراندم و رجوع به آرای عمومی ملت، تشکیل مجلس خبرگان و انتخابات مجلس نمایندگان ملت بر عهده داشت. برنامه های دولت موقت، اصلاح ساختار و تنظیم فعالیت دستگاه های دولتی و ترمیم و اصلاح ارتش بود. در نهایت عدم هماهنگي دولت موقت در همراهی با شرایط انقلابی جامعه، عدم تفاهم با رهبري انقلاب، اختلافات با شوراي انقلاب و تسخيرسفارت امريكا در تهران توسط دانشجويان مسلمان پيرو خط امام باعث سقوط دولت موقت شد.
راه ها ناهموار می شود
مسیر طبیعی انقلابها غالباً به شکلی است که ابتدا همه طیفهای مختلف به جهت مبارزه مشترک با نظام حاکم همکاری میکنند امّا پس از پیروزی انقلاب صفها متمایز میشود و دیدگاهها و سلیقههای متفاوت مطرح میگردد. این تفاوت نگرش در مرحله اجرا سبب ایجاد اختلاف در جامعه میشود. آقای بازرگان و دولتش را طیفی از میانهروها تشکیل داده بودند و رویکرد آنها طبعاً با شور انقلابی حاکم بر شرائط ماههای اول پس از پیروزی انقلاب قابل انطباق نبود. مثلا حسن نزيه در نهم خرداد ماه سال 1358ش دربارهي عدم امكان اجرايي قوانين اسلامي گفت: «... اين نه ممكن و نه مفيد و نه خوب است كه بخواهيم تمامي مسائل سياسي ـ اقتصادي و حقوقي كشور را براساس موازين و مقررات اسلامي مورد حلو فصل قرار دهيم... .» اين اظهارات انتقادهاي گستردهاي را برانگيخت. ساير اعضاي دولت موقت از جمله خود بازرگان، عزتالله سحابي و عباس اميرانتظام نيز از تداخل دين و سياست انتقاد كرده و آنرا بهعنوان راهبردي براي تشكيل حكومت مناسب نمی دیدند.
ماهنامه «نسیم بیداری» گفتوگویی با هاشم صباغیان، وزیر کشور دولت موقت انجام داده که در بخشهایی از آن آمده است: دولت موقت سه بار به طور جدی درخواست استعفا داد. هر بار برای این منظور خدمت آقای خمینی میرفتیم و ایشان میگفتند اگر قرار است برویم، همه با هم میرویم و مانع استعفا میشدند. این مساله بیشتر به خاطر شورای انقلاب بود. چون در آن زمان مجلس تشکیل نشده بود، شورای انقلاب نقش مجلس را داشت، یعنی همه چیز باید آنجا تصویب شود. وزیرانی هم که مهندس بازرگان معرفی میکردند، باید در شورای انقلاب تایید میشدند تا رهبر انقلاب برای آنها حکم صادر کند. نکته عجیب این بود که برخی چیزهایی که توسط شورای انقلاب تصویب میشد، حزب جمهوری اسلامی و روزنامه جمهوری اسلامی برخلاف آن عمل میکردند، مثلا شورای انقلاب چیزی را تصویب میکرد و دولت موقت میخواست آن را اجرا کند، بعد میدیدیم روزنامه جمهوری اسلامی علیههمان کار مطلب نوشته است. مهندس بازرگان میگفتند خود شما به عنوان شورای انقلاب این موضوع را تصویب کردید و نباید حزبتان برخلاف آن عمل کند. آنها در جواب میگفتند حزب مستقل است! این حرف قابل قبول نبود چون هم اکثریت اعضای شورای انقلاب و هم اکثریت حزب جمهوری اسلامی از یک طیف بودند و همین افراد در شورای انقلاب به یک موضوع رای میدادند و در حزب جمهوری آن را اجرا نمیکردند یا بر خلاف آن عمل میکردند.
همیشه یکی از حرفهای ما با آقای خمینی همین بود. ما میگفتیم حزب جمهوری اسلامی میخواهد اداره مملکت را به دست بگیرد و ما هم اصراری به حفظ نخستوزیری و وزارت نداریم. ما استعفا میدهیم تا اینها بیایند و کارها را در دست بگیرند. در نهایت هم راه حلی که پیدا شد این بود که چهار نفر از اعضای شورای انقلاب، که سه نفر از آنها عضو حزب جمهوری بودند، به عنوان معاونان وزرا با حق رای در جلسات دولت شرکت کنند. ما قبول کردیم در حالی که وزیر در جلسه حضور دارد، آقایان به عنوان معاونان وزیر در جلسه حق رای داشته باشند. اینها را مهندس بازرگان قبول کرد تا مشکلات حل بشود. به این ترتیب آقای خامنهای به عنوان معاون وزارت دفاع، آقای هاشمی و آقای مهدویکنی به عنوان معاونین وزارت کشور و آقای دکتر باهنر به عنوان معاون وزارت آموزش و پرورش در هیات دولت شرکت میکردند.
بهشتی : ترجیح میدادیم با وجود اختلافنظرها، همکاری داشته باشیم
در گفتگویی که روزنامه اطلاعات در آذر ماه 1358 با شهید بهشتی انجام داد،درباره اینکه چرا مهندس بازرگان از ریاست دولت موقت کنار رفت چنین می گوید: در این مدت، من با آقایان، البته روابط نزدیک داشتهام. علاوه بر اینکه آقای مهندس بازرگان از دوستان خیلی قدیم من هستند و آقای یزدی، همینطور، هر چند چون ایشان مدت زیادی در خارج بودهاند، ارتباط مستقیم زیاد نبوده ولی من هر دوی این برادرها را همچنان برادرهای دوست داشتنی و برخوردار از درجه بالائی از صداقت و صمیمت میدانم، ولی خط فکریشان را در مورد سیاست انقلابی ایران از اول هم خطی که با ما بخواند، نمییافتم و ما از همان اول حس میکردیم که نقطهنظرهامان مختلف است. منتها با توجه به اینکه اینها یاران و دوستان انقلاب بودهاند و خدماتی داشتهاند و سهمی داشتهاند، آقای بازرگان که سهم زیادی در سابقه فعالیت قبلیشان مخصوصاً داشتهاند، ما ترجیح میدادیم که با وجود این اختلافنظرها، همکاری داشته باشیم، تا وقتی که آقایان به این نتیجه رسیدند که نمیتوانند پابهپای این نقطهنظرها بیایند و استعفاء دادند. بنابراین، من آقایان را چهرههایی دوست داشتنی و برخوردار از صداقت و خوب میدانم، ولی نقطهنظرشان را در جهت این انقلاب هم از پیش نمییافتم و روزبهروز این نظر قویتر میشد، چه در جهت مسائل داخلی انقلاب و چه در مورد مسائل خارجی انقلاب. ما معتقد بودیم انقلاب ایران، یک انقلاب جهانی است، لااقل در جهان اسلام و در دنیای مستضعفین. شاید بازرگان خیلی اینطورها نمیاندیشیدند. باز آقای دکتر یزدی هم نقطهنظرهاشان با آقای بازرگان یکی نیست. ایشان هم با آقای بازرگان اختلافنظرهایی داشتند. ما معتقد بودیم که در داخل مملکت، باید خارج از این فرم بوروکراتیک عمل کرد. آقای مهندس بازرگان عجیب تکیه داشتند روی اینکه همه کارها را ببرند توی همین کانالهال بوروکراتیک و به همین دلیل، خیلی ضربه خوردیم و من تنها در مورد جهاد سازندگی باید بگویم که در طول همین دو هفته که بنده آنجا حضور پیدا کردم و سامان جدید به آن دادم، تحرک پیدا کرده، در حالی که آرام آرام داشت، به صورت یک چیز نیمه مرده درمیآمد. اینها نشان میدهد که اختلافنظرهایی داشتهایم. ما معتقدیم که این ملت، امروز به کارهای ضربتی و بنیادی احتیاج دارد. ما معتقدیم که همانطور که در خور انقلاب است، این گروههای کوچک بودند که انقلاب کردند، بپا خاستند و از مجموعه آنها، این سیل خروشان دیکتاتور برافکن و استبداد و استعمار برافکن بوجود آمد. همینطور هم باید الان، به مردم کمک کرد تا سازندگیهای کوچک بکنند و معطل آنکه حالا نقشههایی کلی و همآهنگ کنند، برای کارهای ضربتی بوجود بیاوریم نشویم. آقایان اینطور فکر نمیکردند و فکر میکردند که حالا ما در یک شرایطی قرار داریم که میتوانیم ملت را معطل کنیم، برای انجام این کارها. من الان گفتهام در هر گوشه مملکت، هر کار خوبی که هست، جهاد باید کمک کند که انجام بگیرد. فلان جاده را میخواهند آسفالت بکنند، حالا این آسفالت ممکن است سه سال بیشتر دوام نیاورد، بگذارید بکنند. هم کار بوجود میآید و هم سه سال گرد و غبار را مردم نمیخورند، حالا تا بعداً برای آسفالت زیربنایی و اساسی آن انشاءالله مجدداً کار خواهیم کرد. نباید معطل این حرفها بشویم. فلان روستا را میخواهند بسازند، در فلان جا میخواهند کشاورزی کنند، میخواهند در یک جائی یک دامداری کوچک ایجاد کنند، فلان خانه یا مدرسه را میخواهند بسازند، یا تعمیر کنند، بگذارید بکنند. حالا نباید صبر کنیم تا طرحش آماده شود و در یک مرکزی، مثلاً مراکز شهر یا استان تصویب شود، بعد اعتبارش تأمین شود. خلاصه اینها هیچ کدام متناسب با روند انقلاب نیست. این اختلافنظرها را داشتیم و از همین قبیل اختلافنظرها در مورد مسائل کردستان داشتیم که متأسفانه در اینجا باید بگویم خسارت، خیلی زیاد بوده است. ما که در فروردین ماه، از سفر کردستان برگشتیم، ایدههائی در مورد کردستان داشتیم که گفتیم اگر دولت عمل کرده بود، گمان میکنم که حالا اینجا نبودیم.
بازرگان: انقلابی عمل کردن، زدن و ریختن و کشتن و پاشیدن نیست
یکی از مهمترین انتقادات به دولت بازرگان این بود که این دولت مبتنی بر شرایط انقلابی عمل نمیکند. وی در پاسخ به این انتقادات گفت: «اگر مقصود از انقلابی عمل کردن، زدن و ریختن و کشتن و پاشیدن و پا روی همه اصول و قانون و مقررات گذاشتن باشد البته دولت و شخص بنده انقلابی نیستیم. اما اگر بنا باشد که نظم و اصول و سیستم و تغییر عمیق باشد ما انقلابی بودیم و هستیم. اما اینکه میگویند دولت قاطع نیست، فکر کنید کسی را چاقویی دستش میدهند اما تیغه چاقو را به کس دیگری میدهند دستش چاقویی است که اصلا تیغه ندارد.»
در دوره نخست وزیری مهدی بازرگان، حکومت ایران فاقد رییس جمهوری و پارلمان بود و شورای انقلاب بر امور اجرایی ، قانون گذاری و دادگا ه های ایران از جمله دادگاه های انقلاب نظارت می کرد. با وجود آن که اعدام بسیاری از مسئولان و افسران ارتش حکومت پهلوی در آغاز دولت بازرگان صورت گرفت، ولی دادگاه های انقلاب خارج از حاکمیت دولت بودند و یکی از مهم ترین چالش های دولت بازرگان در این زمان و در تمامی ۹ ماه فعالیت آن ، وجود کانون های قدرت مستقل از دولت در کشور بود. مهدی بازرگان روزی که استعفا داد این مشکل را چنین توضیح داد:
«در این مملکت می گویند با دو تا ماما سر بچه کج در می آید، ولی ما صد تا ماما داشتیم . شهرهای صد کلانتر داشتیم که روز به روز هم الحمد الله زاد و ولد می کردند . آرزوی ما وقتی که شب سر می گذاشتیم و می خوابیدیم این بود که یک کشور ، یک ملت و یک قانون و یک دولت و یک حکم داشته باشیم. ولی حالا ما در حالی دولت را ترک می کنیم که نه تنها این آرزو محقق نشده، که با تغییرات عمیقی که در قانون اساسی داده اند، نگران هستیم که بازهم کسی تکلیف خود را در مملکت نداند. ما با این نگرانی بزرگ کار خود را ترک می کنیم که بیم داریم حاکمیت ملت نباشد و حاکمیت طبقاتی وحتی طبقه روحانی حاکم شود.»(1)
یکی از مهم ترین اقدامات دولت بازرگان برگزاری رفراندوم و همه پرسی در فروردین ۱۳۵۸ بود که بر اساس آن، نظام سیاسی ایران، جمهوری اسلامی تعیین شد .درگیری های کردستان نیزکه یکی از طولانی ترین و خونین ترین درگیری ها پس از انقلاب بود در دوران دولت بازرگان شروع شد. دولت بازرگان همچنین در شرایطی استعفا کرد که یک روز پیش از استعفا نیز مهدی بازرگان از سوی سران حزب جمهوری اسلامی به دلیل ملاقات با زبیگنیو برژینسکی، مشاور امنیت ملی کارتر در الجزایر مورد بازخواست قرار گرفته بود.(2) بازرگان در پاسخ به این سوال که چرا چنین ملاقاتی را با آیت الله خمینی و شورای انقلاب هماهنگ نکرده، گفته بود:
«اون نخست وزیری که بخواهد برای ملاقات با وزرا اجازه بگیرد، برای لای جرز خوب است! مگر من هویدا هستم ویا امام (آیت الله خمینی)، محمد رضا شاه هستند که آب خوردن را ما اجازه بگیریم ؟ این چه حرف بی منطقی است؟ (3)
سرانجام در شرایطی که دولت بازرگان با اشغال سفارت آمریکا مخالف بود و از طرف دیگر اعتماد بین شورای انقلاب و دولت نیز از بین رفته بود و دولت از طرف جریان حزب جمهوری اسلامی متهم به سازشکاری شده بود، روز سه شنبه۱۵ آبان ۱۳۵۸ استعفا کرد وکنار رفت و جای خود را به دولت موقت تحت سرپرستی شورای انقلاب داد که تا چندین ماه نه نخست وزیر داشت و نه پارلمان و نه رییس جمهور.
متن استعفای مهندس بازرگان و پاسخ امام به استعفای نخست وزیر
روز 14 آبان 1358 يك روز پس از فتح لانه جاسوسي آمريكا به وسيله «دانشجويان مسلمان پيرو خط امام»، مهندس مهدي بازرگان از سمت نخستوزيري استعفا داد و عمر 9 ماهه «دولت موقت» به پايان رسيد. متن استعفاي بازرگان به اين شرح بود
بسمالله الرحمن الرحيم
حضور محترم حضرتآيتالله العظمي امام روحالله الموسوي الخميني دامتبركاته، باكمال احترام معروض ميدارد پيرو توضيحات مكرر گذشته و نظر به اينكه دخالتها، مزاحمتها، مخالفتها و اختلاف نظرها انجام وظايف محوله و ادامة مسئوليت را براي همكاران و اينجانب مدتي است غير ممكن ساخته ودر شرايط تاريخي حساس حاضر نجات مملكت و به ثمر رساندن انقلاب بدون وحدت كلمه و وحدت مديريت ميسر نميباشد بدين وسيله استعفاي خود را تقديم ميدارد تا به نحوي كه مقتضي ميداند كليه امور را در فرمان رهبري بگيرند يا داوطلباني را كه با آنهاهماهنگي وجود داشته باشد مأمور تشكيل دولت فرمايند.
با عرض سلام و دعاي توفيق
مهدي بازرگان
14/8/58
متن پاسخ امام به استعفای نخست وزیر
استعفاي آقاي بازرگان بلافاصله با موافقت امام خميني روبرو شد و از سوي ايشان مسئوليت اداره كشور به شوراي انقلاب محول گرديد. متن پاسخ امام به استعفاي نخستوزير چنين بود:
شوراي انقلاب جمهوري اسلامي
چون جناب آقاي مهندس مهدي بازرگان، با ذكر دلايلي براي معذور بودن از ادامة خدمت، در تاريخ 14/8/58 از مقام نخستوزيري استعفا نمودند، ضمن قدرداني از زحمات و خدمات طاقتفرساي ايشان در دورة انتقال، و با اعتماد به ديانت و امانت و حسن نيت مشاراليه، استعفا را قبول نمودم. شوراي انقلاب را مأمور نمودم براي رسيدگي و ادارة اموركشور در حال انتقال. و نيز شورا در اجراي امور زير بدون مجال، مأموريت دارد:
1. تهيه مقدمات همه پرسي قانون اساسي
2. تهيه مقدمات انتخابات مجلس شوراي ملي
3. تهيه مقدمات تعيين رئيس جمهوري
لازم به ذكر است است كه با اتكال به خداوند متعال و اعتماد به قدرت ملت عظيمالشأن، بايد امور محوله را، خصوصاً آنچه مربوط است به پاكسازي دستگاههاي اداري و رفاه حال طبقات مستضعف بيخانمان، به طور انقلابي و قاطع عمل نمايند.
15/8/58
روحالله الموسوي الخميني
ماخذ
1-متن سخنان مهدی بازرگان در حضور خبرنگاران در هنگام اعلام استعفای دولت موقت قابل جستجو در سایت گوگل تحت عنوانr emembrance of Late Mehdi Bazargan Part in
2- متن بیانیه حزب جمهوری اسلامی در انتقاد از مهدی بازرگان در روزنامه اطلاعات مورخ ۱۴ آبان ۱۳۵۸ چاپ شده است .
3- رجوع شود به متن سخنان مهدی بازرگان در حضور خبرنگاران در هنگام استعفای دولت موقت.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید