1392/8/14 ۱۰:۰۳
سياست و اخلاق از روزگاران دور با يكديگر سردوستي و سازگاري نداشتند. شايد بتوان قصور اين ارتباط را به نگاه ماكياوليستي به سياست نسبت داد. نگاهي كه آنقدر مهر دشمني بين اخلاق و سياست را به محكمي زد كه سياستمداران را نرم نرم از جرگه اخلاق راند و آنان را به بياخلاقي متهم كرد. با وجود اين بسياري از انديشمندان معتقدند اخلاق و سياست در يك سوءتفاهم تاريخي و بدفهمي از كاركرد هم، با يكديگر برسرجنگ افتادند.دكتر هادي خانيكي استاد علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبايي را ميتوان در اين گروه جاي داد.
دبا - زهرا نوروزي: سياست و اخلاق از روزگاران دور با يكديگر سردوستي و سازگاري نداشتند. شايد بتوان قصور اين ارتباط را به نگاه ماكياوليستي به سياست نسبت داد. نگاهي كه آنقدر مهر دشمني بين اخلاق و سياست را به محكمي زد كه سياستمداران را نرم نرم از جرگه اخلاق راند و آنان را به بياخلاقي متهم كرد. با وجود اين بسياري از انديشمندان معتقدند اخلاق و سياست در يك سوءتفاهم تاريخي و بدفهمي از كاركرد هم، با يكديگر برسرجنگ افتادند.دكتر هادي خانيكي استاد علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبايي را ميتوان در اين گروه جاي داد. دكتر خانيكي معتقد است: «زماني كه انسانها براي سياست و اخلاق دو ساحت مجرد و مجزا تعريف كنند، اين تصور كه اخلاق و سياست با يكديگر جمع نميشوند خود را بيشتر نشان ميدهد. اگر اخلاق از سياست كنار گذاشته شود نه تنها بنيان اخلاق فرو ميريزد بلكه سياست و سياستمدار هم ضرر ميكند.» اين استاد علوم ارتباطات ميگويد: «سياستمداران نه تنها بايد با اخلاق دوستي نزديك داشته باشند بلكه بايد با عمل اخلاق مدارانه به رشد اخلاقي جامعه كمك كنند و اين وظيفه مهم آنهاست.»در اين راستا، دكتر خانيكي به نكته قابل تأملي اشاره ميكند و بر اين باور است كه اگر «سياستورزي اخلاقي» در جامعهاي حاكم نباشد از جمله آسيبهايي كه در سايه آن رشد ميكند شكلگيري «فرهنگ پنهان» در كنار «فرهنگ رسمي» است.در يك ساعتي كه دكتر خانيكي مهمان تحريريه روزنامه ايران بود، نقش سياستمداران درتوسعه اخلاقي جامعه و ارتباط اخلاق و سياست طي نشستي با او بررسيشد كه بخشهايي از اين گفتوگو را در ذيل ميخوانيد.
لزوم بررسي اخلاق و سياست در اين برهه از زمان چيست؟ آيا اساساً خواسته عمومي براي پيوند اخلاق و سياست وجود دارد؟
پاسخ شما در دو محور خلاصه ميشود. هر انسان توقع دارد كه مدار جامعهاش بر محور اخلاق حركت كند و از رذيلتهاي اخلاقي فاصله بگيرد. زماني مسأله اخلاق سياسي در جامعه به عنوان يك پرسش و دغدغه مطرح ميشود كه جامعه با بياخلاقي در سياست روبهرو ميشود. اما علاوه بر اين خواسته فردي كه در همه انسانها وجود دارد، زماني فرا ميرسد كه جامعه به سبب شكلگيري اين نياز به اين نتيجه ميرسد كه احتياج دارد تجليات مختلف اخلاق را در بين اجزاي مختلف حكومت و رابطه حكومت و شهروندان ديده و حس كند. بنابراين ميتوان گفت خواسته جمعي مشترك شكل ميگيرد كه خواهان آن است كه اخلاق در حوزه عمومي و حوزه خصوصي حضور داشته باشد و نقش خود را پررنگ و جدي ايفا كند.
سياست در دنياي اخلاق از بايدها و نبايدها دم ميزند و هدف سياست نيل به مقصود و رسيدن به قدرت است. برخي معتقدند كه اخلاق و عمل جمع اضدادند. با اين تعريف، «سياستورزي اخلاقي» در كجا بايد خودنمايي كند؟
اخلاق در حوزه عمومي بايد در نهادهاي اجتماعي از جمله نهاد قدرت و سياست خود را متبلور كند. رفتار اخلاقي بايد در نهاد دولت، رسانهها و نهاد آموزش جلوه بيروني داشته باشد. به عنوان مثال وقتي فرد در جايگاه يك مسئول مينشيند باید بيشتر به ارزشهاي اخلاقي پايبند شود نه اينكه پست سياسي او را به فردي بياخلاق تبديل كند. متاسفانه پيشينه منفي از مفهوم سياست هميشه وجود داشته است. بسياري تصور ميكنند سياستمدار دائماً درصدد خدعه و نيرنگ است، ديروز خود را فراموش ميكند و درصدد ساختن فرداي خود است، بيآنكه ديگري را ببيند. متأسفانه سياست در فرهنگ عامه ما مترادف با خدعه و نيرنگ شده است. سياستمدار درفرهنگ عامه ما نميخواهد مشكلي را حل وفصل كند بلكه ميخواهد فقط به هدفي دست پيدا كند و شري را خير جلوه دهد يا برعكس، حال آنكه عمل سياسي كه به قصد حل كردن مشكلات مردم و كاستن از مشكلات آنها انجام ميشود، نوعي عمل اخلاقي و خير عمومي است. اين پيشزمينه منفي و نادرست كه برعكس معناي سياست است تا به امروز ضررهاي زيادي آفريده است.
گناه شكلگيري اين پيشزمينه منفي به عهده كيست، آيا رفتار دولتمردان اين پيش زمينه منفي را در خرد جمعي ساخته و پرداخته است؟
قطعاً رفتار دولتمردان ما از گذشته تا به امروز در ساخت اين پيش زمينه منفي بيتأثير نبوده است. يكي از ويژگيهاي فرهنگ سياسي ما از گذشته تا به امروز سوءظن و بدبيني است. اين سوءظن شكافي را بين اخلاق و سياست ايجاد كرده گويي در يك طرف اخلاقي زيستن ممكن است و از سويي ديگر عملكرد سياسي به ثمر مينشيند.اين تصور جدايي بين اخلاق و سياست در بسياري از فرهنگهاي سياسي دامنگير شده است. زماني كه انسانها براي سياست و اخلاق دو ساحت مجرد و مجزا تعريف كنند، اين تصور كه اخلاق و سياست با يكديگر جمع نميشوند خود را بيشتر نشان ميدهد. سياست و اخلاق بايد لازم و ملزوم يكديگر در نظر گرفته شوند، موضوعي كه حتي در توصيه بزرگان ديني ما هم به وفور از آن ياد شده است. در توصيههاي حضرت اميرالمؤمنين(ع) به مالك اشتر اين نگاه اخلاقمدارانه به سياست به راحتي قابل برداشت است. اين نوع نگاه به اخلاق سياسي يك توصيه تزييني نيست. حضرت اميرالمؤمنين(ع) معتقدند اگر اخلاق از سياست كنار گذاشته شود نه تنها بنيان اخلاق فرو ميريزد بلكه سياست هم ضرر ميكند و سياستمدار در اداره جامعه خود موفق نميشود. بنابراين بايد دانست كه سياست و اخلاق در مفهوم خود به هم كمك و ياري ميرسانند و مزاحم و مانع يكديگر نيستند اگرچه ممكن است اين دو كاركردهاي متفاوتي داشته باشند.
چگونه سياستمداران و مردم ميتوانند در رعايت امور اخلاقي بر يكديگر تأثير گذارند؟
يكي از وجوه امر اخلاقي شفافيت و دادن حق انتخاب به مردم است. قطعاً در جامعهاي كه امور، شفاف و واضح است با ساحت اخلاق نزديكي بيشتري وجود دارد و دولتي كه حق انتخاب را به مردم ميدهد، به اخلاق سياسي متعهدتر است. اگرچه اخلاق در حوزه عمومي و اخلاق در حوزه خصوصي باهم متفاوت هستند. پايبندي به يك سري ارزشهاي پذيرفته شده اخلاقي، معناي اخلاق خصوصي است و اخلاق در حوزه عمومي به نقش اخلاق در مناسبات اجتماعي باز ميگردد. اين همان نكته ظريفي است كه اخلاق در حوزه عمومي و اخلاق در حوزه خصوصي را به يكديگر مرتبط ميكند و پاي سياستمداران را نيز به ميدان باز ميكند. وقتي ميگوييم جامعهاي بياخلاق شده است يعني شرايطي به وجود ميآيد كه مناسبات و روابط سياسي و اجتماعي راه را براي بياخلاقي باز ميكند و بحران اخلاقي ميآفريند. به عبارت ديگر دور شدن يك جامعه از جاده اخلاقيات بيش از آن كه محصول عملكرد افراد باشد، محصول اختلالها و نادرستيهاي مناسبات حكومتي است. پس ميبينيم كه رفتار اخلاقي مردم و سياستمداران به هم نزديك است. مفهوم فردي اخلاق، بايد در جامعه به يك «تعريف جمعي» برسد در غير اين صورت بسياري از افرادي كه حتي در حوزه فردي به اخلاق پايبند هستند در حوزه جمعي و در مواجهه با ديگران به اعمال غير اخلاقي دست ميزنند زيرا اخلاق به صورت عمومي جايگاه و ارزش خود را از دست داده است.
نتيجه اين بحرانهاي اخلاقي در برخي از سياسيون چيست؟ آيا اين نتايج به افراد هم تسري پيدا ميكند؟
قطعاً همين طور است. اين روابط نادرست، خود را در دوگانگي رفتار سياسيون نشان ميدهد. معناي اين كلام اين است كه افراد سياسي در سپهر علني اجتماع، خود را به گونهاي نشان ميدهند و در حوزه شخصي به گونه ديگري رفتار ميكنند. اين دوگانگي و نفاق به زندگي مردم يك كشور هم راه پيدا ميكند در نتيجه ميبينيم كه افراد در خانه به گونهاي ديگر به اخلاق پايبندند و در اجتماع به شيوه ديگر عمل ميكنند. در نتيجه فرهنگ پنهان و فرهنگ رسمي در اثر اين فرايند غلط زاده ميشود و مردم در دوگانگي و نفاق دست و پا ميزنند.سياستمدار اخلاقي» سامان دادن و جهتدهي امور اخلاقي شهروندان را پيگيري ميكند و تلاش ميكند با عملكرد اخلاقي خود، مردم را به سوي اخلاق بكشاند. دروغ نميگويد و با عملكرد حساب شده و اخلاقمدارانه معيارهاي اخلاق را عملاً كنترل كرده و كاري ميكند كه مردم هم دروغ نگويند و به امور اخلاقي احترام بگذارند. اين سياستمدار براي شكل دادن اخلاق درجامعه از خود شروع ميكند.
سازوكار اجتماعي كه در جهان امروز در خود نهاد حكومت بتواند سياستمدار را كنترل كند تا او به اخلاق پايبند بماند و مردم نيز در نتيجه رفتار صحيح او به اخلاق بگروند چيست؟
پايبند بودن سياستمدار به اخلاق دو بخش دارد. بخش نخست اين اخلاقي عمل كردن در حوزه اخلاق فردي تعريف ميشود و به تلاش سياستمدار به كند و كاو دروني خود بر ميگردد. اين كه وي خود را چگونه موظف كند كه به وعدهها و شعارهاي خود پايبند بماند، نوعي ارتباط وي با مسأله اخلاق است. بخش ديگر ارتباط سياستمدار با اخلاق آن است كه وي به وعدههاي خود پشت كند و پست سياسي را فرصتي تلقي كند تا زندگي خود را رشد و ترقي دهد. بايد بدانيم تلاشهاي فردي براي اخلاقي عمل كردن كافي نيست، وجه مهمتر آن، اين است كه «سياستورزي اخلاقي» بايد در نهادها تعريف شود و به رشد و باروري برسد. در اين شرايط، اخلاقي عمل كردن به يك باور و ارزش در حكومت تبديل ميشود و در نتيجه همه سياستمداران خود را به آن پايبند دانسته و موظف به اجراي آن ميشوند. نهاد حكومت در اين شرايط سازوكارهايي را براي سنجش اخلاقي در سياستمدار فراهم ميكند تا اين رويكرد اخلاقي عملي و عيني شود.
اخلاق سياسي در يك جامعه براي باورپذيري و نهادينه شدن، نياز دارد به تعريفي نهادي و سازماني برسد. در گذشته اندرزنامهها، سياستورزان را به امور اخلاقي تشويق ميكردند ولي حالا سياستمدار بايد خود را روشن و واضح در ارتباط با اخلاق تعريف كند و اخلاقي عمل كردن را نه يك حسن بلكه يك وظيفه خطير و اوليه به حساب آورد كه هم تدبيرش را سامان ميدهد و هم بر زندگي تك تك افراد جامعه تأثير ميگذارد. سياستمدار اخلاقمدار از پا گذاشتن به ميدان سياست نميهراسد اما وقتي وارد شد، اخلاقي عمل ميكند و اين موضوع را نيز به راحتي ميتوان در رفتار سياستمداران مختلف رصد كرد و تمايز آنها را با يكديگر مشخص كرد. رسانهها ابزار ديگري هستند كه اگر در جامعهاي قوي و در جايگاه خود ظاهر شدند ميتوانند به پر شدن شكافي كه به ظاهر بين اخلاق و سياست به وجود آمده كمك كنند.
در كشور ما سياستهاي رسانهاي روشن وجود ندارد و گاه رسانهها وابسته به اشخاص سياسي هستند و همين مسأله سبب ميشود كه گاه پاسخگويي در برابر وعدهها به تاخير بيفتند نظر شما در اينباره چيست؟
اگر سياستمدار بتواند به اين درك و باور برسد زماني كه مردم به او رأي ميدهند داراي خواستههايي هستند كه در وعدههاي سياسي او آنها را يافتهاند؛ نگاه خود را به رسانه تغيير ميدهد. در اين شرايط سياستمدار تلاش كرده تا فصل مشترك خواستههاي مردم را پيدا كند و براي تحقق آنها بكوشد. در اين نگاه به نقش رسانهها به شكل ميانجي نگريسته ميشود و حضور فعال آنها مزاحمت تلقي نميشود.نقش ارتباطي رسانهها در اين شرايط بين مردم و سياستمدار به خوبي تبيين ميشود. در اين شرايط رسانهها هم به پاسداري از خواست مردم ميپردازند و هم با توجه به نقش ارتباطي سالمي كه دارند كمبودها و ناتوانيهاي دولت را درك كرده و حتي گاهي در رفع آن كوشيده و به كمك دولت ميشتابند. در گذشته تصور ميشد كه دولت وظيفه انجام همه كارها را دارد حال آنكه امروزه معتقدند دولت قدرتمند از دل جامعه قدرتمند بيرون ميآيد. در اين نگاه، نقش رسانهها نيز كاملاً واضح و روشن است.
رسانهها در اين شرايط وظيفه بزرگنمايي يا كوچكنمايي ندارند بلكه فقط به تعامل دولت و مردم كمك ميكنند و واقع بيني اختيار ميكنند. در اين شرايط نرمال و متعادل، مردم و دولتمردان با ادبيات مشتركي با هم صحبت ميكنند و سياست چيزي نيست كه فقط عدهاي از مردم آن را درك كنند و بقيه از آن بياطلاع باشند. اين همان همدلي و همراهي مردم و سياسيون است كه درسايه سياست ورزي اخلاقي متولد شده و مردم جامعه را از نتايج خود بهرهمند ميكند.
منبع : ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید