نگاه جديد به زندگي / محمد جعفر محمدزاده

1392/8/13 ۱۰:۳۶

نگاه جديد به زندگي /  محمد جعفر محمدزاده

کتاب «هستي و مستي» روايت استاد فلسفه، دكتر غلامحسين ابراهيمي ديناني از انديشه‌هاي بلند حکيم عمر خيام نيشابوري در هستي‌شناسي و حاصل تفرّج حکيمانة وي در گلشن جادويي رباعيات اوست. اين کتاب به همت درخور اغتنام آقاي کريم فيضي در قالب انديشه‌گستر گفتگو سامان گرفته و از سوي انتشارات مؤسسه اطلاعات از سال 1388 تا کنون چندين نوبت زيور طبع يافته و هر بار با استقبال علاقه‌مندان روبرو شده است.

 

کتاب «هستي و مستي» روايت استاد فلسفه، دكتر غلامحسين ابراهيمي ديناني از انديشه‌هاي بلند حکيم عمر خيام نيشابوري در هستي‌شناسي و حاصل تفرّج حکيمانة وي در گلشن جادويي رباعيات اوست. اين کتاب به همت درخور اغتنام آقاي کريم فيضي در قالب انديشه‌گستر گفتگو سامان گرفته و از سوي انتشارات مؤسسه اطلاعات از سال 1388 تا کنون چندين نوبت زيور طبع يافته و هر بار با استقبال علاقه‌مندان روبرو شده است.

دکتر ديناني در اين کتاب دربارة موضوعاتي چون هستي و مستي، عشق و عقل، پيدايي و ناپيدايي و زيبايي اخلاق از منظر خيام سخن گفته است.

صاحب اين سطور گرچه پيشتر تلخيص روشمندي از کتاب هستي و مستي را در قالب كتاب «گفتار حکيم» از سوي مؤسسه انتشارات اطلاعات منتشر نموده است؛ اما با توجه به اعتبار خيام نيشابوري و ديدگاههاي دکتر ديناني دربارة اين شاعر فيلسوف و دانشمند برجسته ايراني که آوازة نامش بيش از ساير نامداران اين سرزمين مرزهاي شرق و غرب را درنورديده، معرفي مجدد کتاب «هستي و مستي» را در اين مجال ضروري و درخور اعتنا دانست.

آشنايي عميق با مباني نظام فلسفي مشّاء و اشراق

اعتبار کتاب هستي و مستي بيش از هر چيز مربوط به آشنايي عميق مؤلف با مباني دو نظام فلسفي مشاء و اشراق و نظر محققانه‌اي است که وي از رهگذر شناخت به فلسفه مشائي و روية اشراق خيام ارائه نموده است.

آنچه مسلم است، خيام هرچند بيشتر به سبب تبحرش در رياضيات، نجوم و نيز سرودن شعر شهرت دارد، اما پيش از آنها فيلسوفي ژرف‌انديش و داراي فلسفه‌اي خاص است. از اين روست که برخي نويسندگان اهل حکمت او را تالي و جانشين ابن سينا، پهلوان حکمت يوناني و آموزگار بي بديل فلسفه دانسته‌اند.

خيام از شاگردان مکتب سينوي بوده و با فلسفة شيخ‌الرئيس ابوعلي سينا آشنايي کامل داشته است؛ چنان که رساله فلسفه او با نام «الکون و التکليف» حاوي نظريات عميق هستي‌شناسي است. بررسي برخي ديگر از آثار خيام به ويژه رباعيات او نيز نشان مي‌دهد که وي فيلسوفي فلک‌سير بوده و با حکماي بزرگ عصر خويش گفتگوها و مباحثات فراوان داشته است. پايه اصلي تفکر خيامي، انديشه در راز هستي و نيستي، چرايي زندگي و سرنوشت آدمي است.

خيام بر اين عقيده است که اگر زندگي انديشيده نشود، ارزش زيستن ندارد و انديشه در معني زندگي نيز جز با درک غايت و هدف آن ميسر نمي‌شود؛ زيرا اگر زندگي را ماهيتي در نظر آوريم که در جهان واقعي و نفس‌الامري تحقق دارد، ناگزير از قبول اين حقيقت خواهيم بود که زندگي نيز همچون ديگر ماهيّات بدون علت فاعلي و نهايي نمي‌توان صورت تحقق بپذيرد. پس بي درنگ خواهم پرسيد: غايت و هدف زندگي چيست؟

بي شک خيام با پرسش از معناي زندگي و غايت آن در قلمرو فلسفه گام مي‌نهد، چه پاسخ به پرسشهايي از اين دست جز از طريق فلسفه امکان‌پذير نخواهد بود.

از سوي ديگر پرسشهاي بنيادين خيام نه تنها به ماهيّت زندگي که در فرجام، به هستي آن باز مي‌گردد؛ زيرا دايرة عموميّت و عليّت سؤالات وي حتي در رباعيات، چندان گسترده است که اغلب هستي را به مثابه موضوعي واحد براي پرسش و تأمل بر مي‌گزيند و از خلال انديشه زندگي و مرگ و وجود و عدم به عوارض موجود راه مي‌گشايد.

خيام در رباعيات خود گنج‌خانه‌اي از معارف عقلي که هماهنگ با شأن فلسفي اوست، بارها و بارها پرسيده است که آغاز چيست؟ انجام کجاست؟ کيستم و چرا زندگي مي‌کنم؟ چرا کاينات به وجود آمده و چرا از ميان مي‌روند؟ پرسشهايي از اين دست که قرنهاست فکر بشر را به خود مشغول داشته است، نخستين و واپسين دغدغه خيام است.

در اين ميان آنچه بديهي و مسلم به نظر مي‌رسد هستي و حيات و سپس سرنوشت محتوم وي، مرگ است. ناگزير زندگي ، فرصتي كوتاه و ناپايدار و البته مغتنم و دوست‌داشتني است. تأکيد خيام بر اغتنام فرصت و تأسف وي بر نيست شدن زيباييهاي طبعيت نيز از رهگذر مرگ انديشي او حاصل مي‌شود. مشاهده دگرگونيهاي هميشگي و پايان ناپذير عالم براي خيام انگيزه‌اي در درک حضور دائمي مرگ است. دقت وي در جريان بي وقفه استحاله اجساد و پيگيري آنها ـ از قبيل گرَدي که امروز بر رخسار مي‌نشيند و خود غبار رخ نازنيني است که در خاک شده است ـ نمودار نگاه حکيمانه و ژرف‌بين اوست.

در يک کلام انعکاس مرگ در شعر خيام حاصل تأملات فلسفي او در وجود و عدم، واحد کثير و جبر و اختيار است. در اين رباعيات، حتي اگر از باده سخن مي‌رود، حاکي از تأمل در ناپايداري زندگي و نموداري از تمتع از حيات است نه باده نوشي.

انديشه مرگ و پرسش از آن

از سوي ديگر انديشه مرگ و پرسش از آن، روي ديگر سکه زندگي شناسي خيام است؛ چه، انسان غالباً تنها هنگامي با دغدغة معني و غايت زندگي مواجه مي‌شود که به مرگ انديشيده باشد. از اين رو آنچه خيام دربارة سرنوشت محتوم مرگ آدمي ابراز داشته، بيش از هر چيز، از تأملات وي در مسئله بغرنج زندگي و معني و غايت آن حکايت دارد. خيام براي دست يافتن به معني زندگي ناگزير از تعريف آن است.

آنچه کتاب هستي و مستي به ما مي‌بخشد، اين نکتة ارزشمند است که روايت خيام و انديشه‌هاي او به ويژه تعريف جديد او از زندگي از زبان يک استاد فلسفه که از سرچشمه‌هاي انديشة وي در هر دو حوزة فلسفه مشاء و اشراق و نيز آبشخورهاي حکمت خسرواني او آگاه است بي ترديد راهگشا و معرف افزا خواهد بود.

همين ويژگي است که گفتگوهاي کتاب هستي و مستي را از ديگر تحقيقات و نظراتي که پيرامون خيام ارائه شده است، امتياز مي‌بخشد.

شاخصه تفکر خيامي

در نظر دکتر ديناني دو مسئله بنيادين در انديشة خيام «زمان» و «مرگ» است که بروز جوانب هر يک را در منظومه فکري وي فراوان مي‌توان يافت. مسئله زمان که دير زماني ابن سينا فيلسوف سلف خيام را به خود مشغول داشته بود، در آثار خيام چندان نمود دارد که مي‌توان از آن به عنوان شاخصة تفکر خيامي ياد کرد.

دکتر ديناني در پاسخ به کساني که ناپايداري جهان در نظر خيام را ناشي از اباحي گري و تخدير دانسته‌اند، معتقد است که اين نگاه نتيجه عدم درک درست از انديشه خيام است.

او خيام را هستي‌شناسي همواره در سلوک معرفي مي‌کند که با پرسشها و ترديدهاي دائمي خود بتهاي برساخته از مشهورات را مي‌شکند و به وادي کرانه ناپيداي تحيّر قدم مي‌گذارد و از نظر اين فيلسوف معاصر هر چند خيام همچون شمس تبريزي از گذرگاه تحيرّ به منزلگاه امن نمي‌رسد، اما در جاي خود پرسشگري بي بديل است که صداي دعوتش به تفکر و تذکر در گوش عالم امکان همواره طنين خواهد داشت.

خيامي که دکتر ديناني در «هستي و مستي» معرفي مي‌کند، همانند ابن سينا و سهروردي و عطار و مولوي به فرهنگ ديرين ايران و انديشه‌هاي توحيدي ايران باستان که در حکمت خسرواني و پس از آن در عرفان اسلامي شکوفا شده است، پشتگرم است.

بر خلاف آنچه عده‌اي پنداشته‌اند، دکتر ديناني معتقد است که خيام از بي غايتي جهان سخن نمي‌گويد، بلکه فارغ از اندرزگويي‌هاي رايج، ما را به تأمل در اين پرسش بنيادين فرا مي‌خواند که: جهان را غايت چيست؟

اين استاد فلسفه معتقد است که خيام به تأسي از مکتب سينوي در آغاز به سبک فلسفه مشاء مي‌نويسد؛ اما در مشائيت محبوس نمي‌ماند و سرانجام در رباعيات خود رو به حکمت اشراق مي‌نهد.

«هستي و مستي» با رويکردي دقيق و استوار مي‌کوشد مسائل بنيادين مربوط به تفکر خيام را در دو بخش تبيين کند: در بخش اول با پرسشهايي که از استاد مي‌شود، انديشه‌هاي خيام به ويژه انديشه‌هاي کليدي اين حکيم خردمند واکاوي و شناسايي مي‌شود.

دکتر ديناني در جاي جاي اين گفتگو نظرگاه خود را در رموز پيرامون درک و دريافت شعر خيام بيان مي‌کند و بر آن است که براي پي بردن به انديشه خيام بايد همه آثار وي ـ اعم از نوشته‌هاي فلسفي و اشعار اوـ را به دقت خواند تا به نظري کارشناسي درباره خيام دست يافت. او در فصل اول کتاب آنچنان دقيق و عميق ظرافتهاي انديشة خيام را بازگو مي‌کند که با شناخت حاصل از اين گفتگو ابهامي در فهم اشعار خيام باقي نمي‌گذارد.

دکتر ديناني رمز توفيق «فيتز جرالد» انگليسي را در ترجمه اشعار خيام همين نکته با اهميّت مي‌داند که به انديشه‌هاي خيام پي برده و ترجمه آزادي که از رباعيات خيام صورت داده بود، برگردان بخشي از فلسفه و انديشه خيام بود و هم از اين رو توانست اثري ارزشمند به جامعه جهاني تقديم کند؛ چه، در ترجمه محض ظرفيّت انتقال انديشه وجود ندارد.

بخش دوم کتاب شامل سخن دربارة بيش از يکصد رباعي خيام مي‌شود که در چندين موضوع طبقه‌بندي شده و استاد ديناني ضمن آن که درباره هر کدام از رباعيات سخن مي‌گويد در خلال بحث، رباعيات سست و الحاقي و منسوب به خيام را گوشزد کرده است.

گنجينه معارف عقلي

دکتر ديناني در مقدمه‌اي كه بر «هستي و مستي» نوشته مي گويد: «آنچه در رباعيات خيام مطرح شده، گنجينه اي از معارف عقلي است که به زيباترين شکل به زيور سخن آراسته شده و در طول قرون در معرض افکار مردم قرار گرفته است. با کمال تأسف بايد گفت در طول اين مدت تفسيرهاي ناپخته و نسنجيده‌اي از اين رباعيات به منصه بروز و ظهور رسيده است که با شأن عقلاني خيام مناسبت ندارد.»

وي در پايان مقدمه انگيزه خود را از گفتگوي مفصلي که در باب خيام انجام داده چنين بيان مي‌کند: «راقم اين سطور کوشيده است تا به اندازه توان خود زنگار کج‌فهمي را از چهره سخنان خيام بزدايد و دين خود را به اين انديشمند بزرگ در حد مقدور ادا نمايد.»

بخش نخست کتاب «هستي و مستي» شامل موضوعاتي همچون رابطه ميان فلسفه و ادبيات، روش تحقيق در باب خيام، خيام و شمس تبريزي خيام و نيچه، خيام و فرهنگ ايراني و نگاهي انتقادي به خيام است و در بخش دوم نيز کريم فيضي در ابتداي هر گفتگو، نخست رباعيات خيام را که موضوعي واحد دارند، مي‌آورد و سپس درباره هر موضوع با استاد به گفتگو مي‌پردازد. برخي عناوين موضوعاتي که کريم فيضي براي بخش دوم برگزيده است، عبارتند از : جهان و انديشه، پيدايي و ناپيدايي، جهان و جهانيان، بهشت و جهنم، خردمند و زمانة عشق و عقل و ...

نگاه خيام به زندگي

وي درباره نوع نگاه خيام به زندگي مي‌گويد: «او واقعاً معناي زندگي را خوب فهميده، خوب هم زندگي کرده است. چيزي که مي‌توان گفت اين است که خيام در معناي زندگي مي‌انديشده و شعرهايي هم مي‌گفته است.»

دکتر ديناني در بخشي از گفتگوي خود به تشريح خيام فيلسوف و خيام اديب مي‌پردازد و مي‌گويد: ميان آنچه در رباعيات خيام آمده، با آنچه در کتابهاي فلسفي خيام وجود دارد، فاصله بسيار است؛ يعني در واقع خيام دو جلوه وبروز دارد؛ خيام فيلسوف که داراي نظام و سيستم فکري منظم است، به عالم بدبين نيست، سعي مي‌کند به جهان خوش بينانه نگاه کند، نظام عالم را مي‌پذيرد و هر چيزي را در جاي خودش نيکو مي‌دادند.

اما خيام دوم که در رباعيات ظاهر مي‌شود، فردي است با نگاهي ترديدآميز، برايش سؤال مطرح است و در هستي به گونه‌اي ديگر مي‌انديشد. اين خيام مي‌خواهد به يک جهان ديگر برسد، جهاني غير از عالمي که پيشتر به آن رسيده بود.

دکتر ديناني در بخشي از گفتگوي خود به اين شبهة قديمي که خيام را به الحاد و کفر نسبت داده‌اند، پاسخ مي‌گويد و اظهار مي‌دارد: «او يک متفکر دردمند است و نه تنها ملحد نيست، بلکه يک موحد تمام عيار است.»

وي اضافه مي‌کند عوام تفسيرهاي ملحدانه از خيام ندارند و اين تفسيرها از آن عده‌اي است که خودشان را براي عوام مقبول ساخته‌اند و خودشان ديدگاهي الحادي داشته‌اند و خواسته‌اند مؤيدي براي خودشان پيدا کنند تا بگويند خيام نيز مثل ما بوده است.

راز هستي

در نظر دکتر ديناني خيام با اعتباريات و قوانين اجتماعي برخوردي متعارف داشته است. او با راز هستي و زبان معما سخن مي‌گويد. معلوم است که چنين فردي اسير اعتباريات و رسوم زمان خود نمي‌شود، ولي در تاريخ زندگي او کار غير متعارفي گزارش نشده است و او به قوانين احترام مي‌گذاشته است.

در گفتگوي مفصل دکتر ديناني گاهي پيش مي‌آيد که به فراخور، از موضوعات و يا انديشمندان ديگري سخن به ميان مي‌آيد و استاد ديناني با بيان خود حقايقي را مطرح مي‌کند که تا کنون يا شنيده نشده و يا کمتر بدان پرداخته شده است.

در «هستي و مستي» در رد نظرية دو خيامي، تفاوت ابوالعلاء و خيام، تفاوت زکرياي رازي و خيام و شباهت و تفاوت اوبا نيچه نيز سخن مي‌رود و در اين باره اخير دكتر ديناني مي‌گويد:

«خيام و نيچه تفاوتهاي عظيمي با يکديگر دارند که گويا هيچ شباهتي به همديگر ندارند، در عين حال نهايت شباهت را با همديگر دارند و اين تناقضي است که بايد پذيرفت. بي شباهت هستند؛ چون نمي‌توانيم روي نظرات آن دو دست بگذاريم و بگوييم اين نظر خيام است، نيچه هم اين نظر را داده است. با اين حال يک قدر مشترک دارند که مي‌تواند آن دو را چنان به هم نزديک کند که خيام بشود نيچة اول و نيچه هم خيام دوم به شمار آيد!»

در همين مجال دکتر ديناني ادعاي «خدا مرده است» نيچه را اين گونه تفسير مي‌کند که: خداي موهومي که با آن مردم را سرگرم کرده‌اند و به گمراهي کشيده‌اند، اين خدا البته مرده است! در واقع نيچه موت خدايي را كه كليسا معرفي كرده، اعلام مي‌کند و مسلّم مي‌داند . سپس توضيح مي‌دهد که نه تنها نمي توان او را ملحد دانست، بلكه آثار نيچه بوي توحيد مي‌دهد.

معرفت ناب

دکتر ديناني پس از بحثهاي مفصلي که در باب ابعاد فکري و انديشه‌اي خيام مي‌کند، در نهايت بابي را در سخن خود تحت عنوان «معرفت ناب» خيام مي‌گشايد و مي‌گويد: معرفت ناب معرفت بي غل و غش است و معرفت خالي از شوائب اوهام و معرفت درنياميخته با تخيلات و وهميّات، معرفت ناب که به «مي ناب» تعبير شده است، واقعاً بهترين چيز در جهان هستي است. از اين روست که از ازل تا روزي که خيام اين سخن را مي‌گفته و به نظر من تا ابد، «مي ناب» از همه چيز اشرف است و هيچ چيز در عظمت و ارزش به پاي آن نمي‌رسد؛ از اين روست که خيام مي‌گويد:

تا زهره و مه در آسمان گشت پديد

بهتر ز مي‌ناب کسي هيـــچ نديد

من در عجبم ز مي‌فروشان کايشان

به زانکه فروشند چه خواهند خريد

در هر حال بايد اعتراف نمود که سخن دکتر ديناني، سخن جديد و نگاهي دوباره به حکيم عمر خيام نيشابوري است که با آنچه تا قبل گفته شده، تفاوت اساسي دارد. به نظر مي‌رسد بدون توجه به سخنان دکتر ديناني دربارة خيام و بدون اعتنا به خيامي که وي معرفي کرده است، سخن دربارة اين حکيم فيلسوف فرزانه و دانشمند برجسته نه تنها راه به جايي نخواهد برد، بلکه جوينده را به خطا رهنمون خواهد ساخت.

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: