1392/8/13 ۰۹:۳۳
اينكه «زبان» در ساخت هويتي ما چه سهمي دارد، بحثي ذوابعاد است كه تحليلگران حوزه زبانشناسي، نشانهشناسي، انسانشناسي و حتي جامعهشناسي را درگير كرده است. به اين اعتبار، در سومین هماندیشی «زبانشناسی و مطالعات بینارشتهای؛ مطالعات اجتماعی و فرهنگی زبان» كه در محل دانشگاه الزهرا برگزار شد، با حضور كارشناسان چند حوزه «نسبت زبان و هويت» در ميزگردي به بحث گذاشته شد.
اينكه «زبان» در ساخت هويتي ما چه سهمي دارد، بحثي ذوابعاد است كه تحليلگران حوزه زبانشناسي، نشانهشناسي، انسانشناسي و حتي جامعهشناسي را درگير كرده است. به اين اعتبار، در سومین هماندیشی «زبانشناسی و مطالعات بینارشتهای؛ مطالعات اجتماعی و فرهنگی زبان» كه در محل دانشگاه الزهرا برگزار شد، با حضور كارشناسان چند حوزه «نسبت زبان و هويت» در ميزگردي به بحث گذاشته شد. آنچه در پي ميآيد، گزارش روزنامه ایران از اين ميزگرد با حضور مسرت امیرابراهیمی، دكتر فرزان سجودي، دكتر ناصر فكوهي و دكتر امیلیا نرسسیانس است . مديريت اين ميزگرد را دكتر يحيي مدرسي برعهده داشت.
نقش زبان در ساخت هويت دکتر یحیی مدرسی، استاد زبان شناسي در آغاز میزگرد، به نسبت «زبان و هويت» از ديدگاه زبان شناسان پرداخت و با بیان این که بحث نسبتسنجي هویت و زبان مسأله کم و بیش تازهای است، اظهار كرد: در یکی دو دهه اخیر در کتابهای درسی جامعهشناسی زبان، انسانشناسی زبان و زبانشناسی اجتماعی بحث «زبان و هويت» به فصلي ثابت بدل شده است. زبانشناسان به این دلیل به این سمت رفتند که هویت و زبان دو مفهوم جدانشدنی هستند و پایه و اساس هویت، «زبان» است. به قول جان جوزف، زبان و هویت از هم جداشدنی نیستند و حتی برخی معتقدند نخستین نشانه هویت، یعنی اسمهای فردی، زبانی است. زبانشناسان از سه زاویه به هويت پرداختهاند؛ رويكردهاي سنتگرا، ساختگرا و پساساختگرا. به اين ترتیب که از قدیمیترین به جدیدترین نگاه میآییم یعنی از نگاه سنتی به نگاه نو، هویت از یک شکل ثابت به شکلي سیال بدل میشود. بنابراین در میان عناصری که هویت را شکل میدهد که زبان به عنوان یکی از آنهاست و به ادعای زبانشناسان نقش اصلی را بازی میکند، این سؤال مطرح شود که آیا اصلیترین عنصر هویت، «زبان» است؟ مدرسی این پرسش را با دکتر فکوهی مطرح ميكند که آیا این سخن که زبان فراگیرترین، اصلیترین و مهمترین عنصر هویتی است، سخنی به جا است؟
هويت در جوامع متكثر زباني دکتر ناصر فکوهی، استاد انسانشناسي دانشگاه علوم اجتماعي دانشگاه تهران، در مقام پاسخ به این پرسش گفت: بايد ديد در سیستمهای مدرن متکثر فرهنگی که کشور ما یکی از این سیستمها است، چه سیاست زبانی باید وجود داشته باشد. ایران در 100 سال اخیر وارد مکتب سیاسیاي شده که به آن «دولت ملی» میگوییم. دولت ملی یک ساخت جدید است که عمر آن به انقلاب فرانسه بازمیگردد. وی یادآور شد: ایران باستان یک ایران متکثر به لحاظ زبانی، فرهنگی و سبک زندگی بوده است. این تکثر را میتوان در کتیبههای هخامنشی دید که با چندین زبان نوشته شده است. در سیستمهای زبانشناسی باستانی ایران، زبان دربار، با زبانهای دیگر همزمان و موازی حرکت میکرد و تلاشی برای همگونی سیستمهای مرکزی نسبت به سیستمهای حاشیهای در حوزه زبان صورت نمیگرفت، در نتیجه زبانها حفظ شدند، این را در طول زمان و در خود ایران امروز نیز میتوان دید. این استاد دانشگاه تأکید کرد: این تكثر نیاز جامعه ایرانی بوده است و این مسأله باید درک شود که هویت ملی و هویت فردی ما یک هویت چندگانه است و اصلیترین نکته در این هویتهای چندلایه و چندگانه مسأله زبانی است. فارسی ما یک فارسی ساخته شده علمی است که شاید در طول 30، 40 یا 100 سال پیش شکل گرفته باشد. این فارسی با لهجه فارسی در شرق، شمال یا جنوب ایران متفاوت است. زبانها و گویشهای فراوانی در ایران وجود دارد که ما نمیتوانیم براساس مدل فرانسوی تشکیل دولت ملی و به نفع یک زبان مرکزی نسبت به اینها رویکرد حذفی داشته باشیم. وی در ادامه بیان کرد: در اين سيستمهاي مدرن متكثر فرهنگي میتوانیم نسبت به زبان، رویکرد دربرگیرندهای داشته باشیم یعنی سیاست چندگانه زبانی را درپیش گیریم که به افراد اجازه دهد هویتهای گوناگونی داشته باشند. نیاز به هویت، نیازی است که جوامع مدرن دائماً آن را افزایش میدهند. آزادی زبانی یکی از اصلیترین ابزارها برای پاسخگویی به این نیاز است که باید به رسمیت شناخته شود. بهکارگیری رویکردهای آمرانه صرفاً باعث واکنشهای هویتی و چرخههای باطل هویتی میشود. فکوهی اظهار داشت: باید نسبت به این قضیه الگوی جدید و ابتکاری داشت، متأسفانه در حال حاضر رویکرد همگونسازی در زبان، فرمها، اشکال تفکر و.. مطرح است که هیچ چشماندازی ندارد و تأثیرش زیر صفر است یعنی باعث میشود آن خواسته، به شکلی معکوس تقویت شود.
هويت در دنياي مجازي پس از پایان صحبتهای فکوهی، مدرسی بیان کرد: به این ترتیب ما با دو رویکرد «وحدتگرا» و «کثرتگرا» در سطح جهان روبهرو هستیم. این از مسائلی است که در جامعه ما و بسیاری از جوامع مشابه وجود دارد. بعد دیگری از هویت، «هویت مجازی» است که در برابر «هویت واقعی» قرار میگیرد. مسأله اين است كه در دنیای مجازی با چه نوع هویتی روبهرو هستیم؟ دکتر مسرت امیرابراهیمی در مقام يك جامعه شناس به اين سؤال چنين پاسخ گفت: ما با دو نوع حضور در دنیای مجازی روبهرو هستیم؛ حضور منفعل و حضور فعال. منفعل کسی است که جستوجو میکند بدون اینکه هویتی از خود بروز دهد. اما حضور فعال جایی است که شخص سعی میکند در ارتباط با دیگران قرار گیرد. اینجاست که مجبور میشود هویتی برای خود ایجاد کند. اگر در دنیای فیزیکی با گفتار و حالات بدن هویتسازی میکنیم، در دنیای مجازی این مسأله با تولید محتوا شکل میگیرد. امیرابراهیمی اضافه كرد: اولین گام در هویتسازی انتخاب نام است. در دنیای مجازی خودمان انتخاب میکنیم که با چه نام و هویتی وارد شویم. قدم دوم ظاهري است كه درست کنیم تا ما را با آن بشناسند. این استاد دانشگاه تأکید کرد: هیچکدام از اینها ما را به پروسه واقعی هویتسازی مجازی نرسانده چون میتوان پروفایلی را درست کرد و هیچ کاری نکرد. فرد زمانی وارد پروسه هویتسازی میشود که شروع به تولید محتوا کند. محتوایی که در آن ثبات و استمرار داشته باشد. در واقع اینجاست که وارد هویت و زبان میشویم. گیدنز هویت هر شخص را در رفتار او و واکنش دیگران میبیند و ادامه و ثبات آن را بسیار مهم میداند تا آنجا که دیگر مهم نیست نام واقعی یا مستعار باشد. وی اظهـــار داشـــت: در مستعارنویسی نامی را انتخاب میکنیم کما اینکه میبینیم افرادی هستند که چندین سال است با نام کاملاً مستعار فعالیت دارند اما از چنان ثبات و استمراری برخوردار بودهاند که همه، آنها را به عنوان هویت واقعی پذیرفتهاند.
هویت جنسیتی مدرسی در بخش دیگری از این میزگرد بحث «هویت جنسیتی» را مطرح ساخت و گفت: بسیاری از کسانی که در زمینه زبان و هويت کار میکنند، بر این باورند ویژگیهایی وجود دارد که «هویت جنسیتی» را در زبان آشکار میکند. وی در این زمینه نظر دکتر امیلیا نرسسیانس، استاد انسانشناسي دانشگاه تهران را جویا شد که وي با طرح موضوع تفاوت «جنس و جنسیت» در پاسخ گفت: جنسیت مقولهای اجتماعی فرهنگی است و از نظر انسانشناسی بسیار مهم است. جنسیت در بافتهای فرهنگی متفاوت، از طریق رفتارهای روزمره از جمله «رفتارهای زبانی» نشان داده میشود. وقتی درباره قشربندی جنسیتی صحبت کنیم، هدف ما اختصاص موقعیتهای اجتماعی به دو جنس و قراردادن آنها در هرم سلسله مراتبی جامعه است. قشربندی جنسیتی توزیع نابرابر منابع جامعه بین دو جنس به واسطه قدرت، آزادیهای شخصی، اجتماعی، دسترسی به فرهنگ و... است. نرسسیانس با اشاره به منزلت بالای مرد در جامعه گفت: صاحبان منزلت و قدرت به منظور دستیابی به اهداف خاص خود دست به انتشار و خلق افکار قالبی میزنند، چراکه اعمال قدرت تنها از طریق انتشار و خلق افکار قالبی میسر است. درواقع در پس همه اینها سیستم پدرسالاری نهفته است یعنی یک نظام خانوادگی، اجتماعی، عقیدتی که در آن مردان مستقیم يا به کمک زبان دیگران را وادار به راضی بودن میکنند. نقشهای جنسیتی در نظام پدرسالاری بر افراد جامعه تحمیل میشود. این داستان عملاً میتواند بر ابعاد هویتی فرد تأثیر گذارد. این استاد دانشگاه با اشاره به فرهنگپذیری افراد گفت: دختران نقش جنسیتی خود را در محیط خانه و با افراد منتخب یاد میگیرند و جایی برای تمرین زبانی ندارند و چیزهایی را یاد میگیرند که از آنها خواسته شده مثل اين كه همانا محبت و انسجام داشته باشند و از این اصول تخطی نکنند. از سوی دیگر پسران بیرون از خانه بازیهای رقابتجویانه را تجربه ميكنند. پسربچهها مانند دختران فیلتر نمیشوند و هرکسی میتواند درگیر بازی آنها شود. استراتژیهای زبانی را به کار میبرند و وارد امر چانهزنی میشوند که همه اینها در میان زنها غایب است و اينچنين هويت جنسيتي با رفتارهاي زباني شكل ميگيرد.
ساخت هويت از طريق گفتمانها دکتر مدرسی آخرین پرسش این میزگرد را با رويكرد نشانهشناسي مطرح كرد كه دکتر فرزان سجودی، استاد زبانشناسي و تحليلگر حوزه نشانهشناسي در پاسخ نسبت زبان و هويت گفت: میخواهم این مسأله را که هویت از طریق زبان شکل میگیرد یا زبان در تولید هویت نقشی تعیینکننده دارد، اندکی تغییر دهم و بگویم هویت از طریق «نظامهای نشانهای» از جمله زبان شکل میگیرد. اگر بحث نشانههای زبانی را وارد شکلگیری هویت کنیم، بخش عمدهای از حوزههایی که صرفاً با اتکا به زبان بیپاسخ میمانند، حل خواهند شد. گاهی از چیزی تحت عنوان «زبان کاربردی» صحبت میشود، همه اینها در رابطهای دوسویه در برساختن هویت ما نقش دارند. وی خاطرنشان کرد: از منظر پساساختگرايي و با مبانی نظری «نشانهشناسی فرهنگی»، ما یک الگوی کانونی شده یا کلاسیک داریم که از دلنوشتههای لوتمان استخراج شدهاست. در الگوی کلاسیک یک «قلمرو داخلی» وجود دارد که در مقابل «قلمرو بيروني» قرار ميگيرد كه با نظم، معنا، متن، فرهنگ و هویت همراه است. یعنی وقتی من در قلمرو دروني هستم از مجموعه عواملی که در درون هستند از جمله وجه تاریخی متونی که با آنها سروکار دارم و شبکه بینامتنی، هویت پیدا میکنم. این استاد دانشگاه اظهار داشت: در واقع، نه فقط زبان و نظامهای نشانهای بلکه «گفتمانها» هستند که از عوامل اصلی تولید هویت به شمار ميروند. سجودي در توضيح بحثش كه چرا گفتمانها چنين نقشي را بهعهده دارند، گفت: در بحث «نشانهشناسي فرهنگي» با نشانههاي مرکزي و حاشیهاي مواجه هستيم. «حاشیه» مرز تماس با بیرون و شاید مرز ترجمه و دیدن دیگری است، اما «مرکز» آرام، رسوبشده و قطعیت یافته است. مرکز جایی است که از طریق متونی که تولید میکند میخواهد هویت کلیشهای را که کارکرد ایدئولوژیک برای آن دارد و از مرز موجودش حمایت و حفاظت میکند به ما القا کند، اما این مرکز از قبل شکستخورده است، به دلیل اين كه وجودش وابسته به حاشیه است. این هویت هم مثل آن مرکز ضمن این که ساخته میشود به واسطه حضور آن حاشیه و مرزهای تماشای دیگری در معرض تهدید، واسازی و دگرگونی است. سجودي افزود: در نگاه پساساختگرایانه، هویت هرگز امری قطعی نیست، هویت پیوسته به دلیل ساختار «مرکز- حاشیه» در حال ساخته شدن و واساخته شدن است، چرا که مرکز ایستا بوده، میخواهد هویت قطعی کلیشهای ببخشد، وقتی فرد آنجا هویت مییابد، احساس آرامش دارد و در عین حال در خدمت یک نظم سرکوبگر ایدئولوژیک نیز قرار گرفته است چرا که دگرهای آن هویت وجوه سرکوبشده آن هستند اما خود مرکز پیوسته در معرض حاشیه، دگرگونی، ترجمه و دیدن دیگری است. پس هویت پیوسته به واسطه ترجمه بینافرهنگی در حال شکلگیری و واساخته شدن است. حتی وقتی درون این قاب هویتساز قرار میگیریم به ما دروغ میگوید که دارای یک نظم فاقد آشوب است. در این درون هم به واسطه جنسیت، قوم و حتی شهری يا روستایی و این نوع تمایزات، پیوسته دیگرهایی تولید میکند. سجودی خاطرنشان کرد: گفتمانها توسط گفتمانهای دیگر تهدید میشوند و این از ذات آنهاست چون پیوسته خود را به وسیله دیگری تعریف میکنند و هویتشان پیوسته در معرض واسازی، تهدید و دگرگونی است. او با اشاره به صحبتهای دکتر فکوهی بیان کرد: ضمن تأیید ضرورت آزادی زبانی به معنای ضرورت تجربه هویتهای متکثر، باید بگویم این تکثر نه تنها خطرناک نیست بلکه زمینه گفتوگو، غنابخشی دوسویه، تماشای دیگری و بهرهبرداری از این تجربه تاریخی فرهنگی را فراهم میکند و افزون بر این باید بر ضرورت «آزادی گفتمان» تأکید کرد چرا که گفتمانهای سرکوب شده متعاقب خود، هویتهای سرکوبشده زیرزمینی و در نتیجه دوگانگی هویتی به وجود میآورند. ما در کنار آزادی زبانی برای پویایی و بالندگی اجتماعی، نیازمند آزادی گفتمانی هستیم.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید