1392/8/8 ۰۸:۴۰
سانسكريت يا زبان قديمي هند با پارسي باستان، خويشاوندي نزديك دارد. همين خويشاوندي و قرابت بود كه باعث شد زبان فارسي بخصوص بعد از سلطنت غزنويان در هند اشاعه و گسترش يابد و شاعران پارسيگوي متعددي در اين خطه به منصه ظهور برسند.
سانسكريت يا زبان قديمي هند با پارسي باستان، خويشاوندي نزديك دارد. همين خويشاوندي و قرابت بود كه باعث شد زبان فارسي بخصوص بعد از سلطنت غزنويان در هند اشاعه و گسترش يابد و شاعران پارسيگوي متعددي در اين خطه به منصه ظهور برسند. شايد شهرهترين آنان امير خسرو دهلوي باشد (اميرخسرو فرزند سيفالدين محمود) سيفالدين در بلواي خونبار مغول و از بيم جان از تركستان به هندوستان فرار كرد و در شهر «پيتالي» ساكن شد. اميرخسرو به سال 651 هـ. ق در آن شهر به دنيا آمد، درس خواند و به تحصيل علوم رايج زمان خود پرداخت. از نوجواني شعر می سرود و آثار فراواني از خود به جا گذاشت كه: تحفهالصغير، وسطالحياه و غزهالكمال از آن جملهاند. اميرخسرو به نظامي گنجهاي علاقه و ارادت خاص داشت و در داستانپردازي شيوه او را مورد استقبال و تتبع قرار داد و به سبك استاد گنجه «خمسه»اي مشتمل بر داستانهاي شيوا و جذاب پديد آورد كه عبارتند از: 1- مطلعالانوار در مقابل مخزنالاسرار 2- شيرين و خسرو در مقابل خسرو و شيرين 3- مجنون و ليلي در مقابل ليلي و مجنون 4- آيينه سكندري در مقابل اسكندرنامه 5- هشت بهشت در مقابل هفت پيكر كه در شرح احوال و ماجراهاي حيات بهرام گور است. قرانالسعدين و تُه سپهر و مفتاحالفتوح نيز از ديگر آثار اميرخسرو دهلوي است كه متضمن حكايات و قصص و سرگذشتهاي متعدد و مختلف ديگر است با زباني شيرين و پركشش و حفظ ساختار نيرومند قصهپردازي و بافتار نرم و لطيف و مهيج مرابطات عاشقانه و عاطفي. او در قصهپردازي منظوم نهتنها داستانهاي گذشتگان را در نظر داشته، بلكه قصههاي معاصران را نيز مورد توجه قرار داده است. چنان كه منظومه خضرخان و دولراني را در قالب قصهاي زيبا و تأثيرگذار در شرح احوال و ماجراهاي زندگي خضرخان پسر علاءالدين محمد كه معاصر و ممدوح شاعر بوده نگاشته است. وفات اميرخسرو دهلوي به سال 705 هـ . ق اتفاق افتاد و در دهلي مدفون شد كه مزارش زيارتگاه مردم و معتقدين به اوست. از او گنجينه گرانبهايي تحت عناوين مختلف از داستانها و قصص و روايات و ماجراها و سرگذشتها به جا مانده. بيشك جزو ارزشهاي چشمگير ميراث ادبي و فرهنگي و داستانپردازي ايران هستند. بيمناسبت نميداند در اين جا يكي از افاضات استاد اديب و پژوهشگر ارجمند معاصر دكتر عبدالحسين زرينكوب درباره اين گونه از داستانها كه نظامي و مقلدانش يا پيروانش سرودهاند از كتاب شعر بيدروغ، شعر بينقاب (چاپ دوم، 1355، صفحات 149 و 150) نقل شود. «تخيل آفريننده عامه، كاري را كه حماسه ديني نتوانسته انجام دهد در منظومه بزمي تا حدي جبران كرده است. چنان كه ادب فارسي نمايشگاه پرمايهاي شده است از اين منظومههاي بزمي ، واقعي و خيالي... منظومه بزمي موضوعش عشق است و زندگي عشقهاي نامراد و همچنين عشقهاي كامياب اما در آكنده به موانع و رقابتها، عمده اين داستانها مأخوذ است از قصههاي قديم، داستانهاي عاميانه يا قصههايي از اقوام ديگر. ويس و رامين فخرگرگاني كه گويند يادگاري است از عهد اشكانيان و از بسياري جهات يادآور داستانهاي اروپايي تريستان و ايزوت. ویس و رامین در آيين اسلام عشقي ممنوع است اما با آداب و رسوم زمان خود غيرممنوع.»
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید