1392/8/6 ۰۸:۳۷
فرزانه، با تاكيد بر نقش تبليغات در اقبال عمومي به كتاب، شيوه مرسوم تبليغ در ايران را «پچ پچي» عنوان كرد و گفت: اين شيوه موجب ترويج كتاب ضعيف و محفلي ميشود، به گفته اين مترجم، در اروپا كتابها را با نصب بيلبورد در سطح شهر و مراكز فرهنگي تبليغ كرده و رسانهها نيز گفتوگوهاي مفصلي با نويسندگان و مترجمان منتشر ميكنند.
مترجمي كه به گفته خودش برچسب «صد سال تنهايي» در ايران بر پيشانياش خورده، سال گذشته پس از نيم قرن تحمل غربت، به وطن بازگشت. رهاورد او از سالها اقامت در ايتاليا، ترجمه بيش از 80 رمان از نويسندگان ايتاليايي، اسپانيايي و فرانسوي است. با اين حال يك سال تنهايي نه تنها بر پيشاني اين مترجم كه بر سيماي زندگياش نقش بسته، او در دوران سالخوردگي با بيماري دست و پنجه نرم ميكند و كسي نيست كه عصاي دستش باشد. هر چند ميگويد كه آشنايي ندارد اما خوش است به اين «در وطن خويش غريب». بهمن فرزانه از نام آشناترين مترجماني است كه اغلب او را به ترجمه معروفش از صدسال تنهايي ميشناسند، اما او رمانهاي زيادي را ترجمه كرده كه «عذاب وجدان» آلبا دسس پدس و «عاشق مترسك» فيليس هيستينگز، «عشق در سالهاي وبا» از جمله آنهاست. فرزانه اين روزها را در آپارتمان نقلياش واقع در خيابان زرتشت سپري ميكند و به خاطر بيماري ناگزير است كه مرتب به پزشك مراجعه كند. همه داشتههاي استاد سه، چهار تابلوي نقاشي منتسب به كمال الملك و كتابخانه كوچكي است كه حكايت از زندگي ساده دارد؛ اما سخنان دلنشين او صفاي اين سادگي را دو چندان كرده است. سه روز پيش به اتفاق معاون فرهنگي مدرسه مبتكران به منزلش رفتيم، با وجود بيماري كه رمقي براي او باقي نگذاشته، با استقبال گرمش مواجه شديم. پير ترجمه در اين ديدار از مباحث مختلفي گفت، از ختم رمان به ماركز تا وضعيت ترجمه ادبي و سيستم ناكارآمد تبليغ كتاب. گوش فرزانه در پيرانه سري سنگين ميشنود اما هنوز حافظه خوبي براي روايت گذشته دارد. حرفهاي او در ابتدا بوي گلايه دارد، گلايه از بيمهري پزشك معالج تا مخارج سرسام آور درمان: «قبل از بازگشتم مبتلا به ديابت شدم اما بيماريام در ايران شدت يافته است، شايد (با خنده) هواي اينجا به من نساخت، حالا وضعيتم بدتر شده طوري كه نميتوانم راه بروم. پزشكي خواست مرا بستري كند اما بابت يك تست فشار خون و آزمايش ساده، يك ميليون و 350 هزار تومان مطالبه كرد. ديروز نزد پزشك ديگري در بيمارستان فارس رفتم با اينكه بستريام نكرد اما رضايتي از وضعيت بيماري نداشت». از او همچنين درباره علت بازنشستگي از ترجمه پرسيدم، علاوه بر آنكه كهولت سن و بيماري را از دلايل اين تصميمش خواند، افزود: «زندگي در ايتاليا برايم سخت شده بود، بعد از مدتها ترجمه احساس ميكردم كه بايد دوران تازهيي را تجربه كنم، فكر ميكنم به اندازه كافي ترجمه كردهام و ديگر رمان خوبي نوشته نشده كه بخواهم ترجمه كنم، مدتهاست كه تصميم گرفتهام اگر وضعيت جسميام اجازه دهد به مناطق خوش آب و هوا سفر كنم». فرزانه با يادآوري اينكه در گذشته نيز پس از ترجمه صد سال تنهايي قصد داشته ترجمه را رها كند چون فكر ميكرد هيچ رماني همسنگ اين اثر نخواهد بود، افزود: عدهيي اعتراض كردند و گفتند اين رمان را به جان مردم انداختي حالا ميخواهي سكوت كني، مدتي مطالعه كردم تا اينكه فهميدم رمان «از طرف او» آلبا دسس پدس ميتواند محبوبيت اثر ماركز را داشته باشد. اين نويسنده، همچنان مطالعه ميكند و داستان مينويسد، داستانهايي كه قرار است بهزودي در قالب مجموعه داستاني منتشر شود. فرزانه گفت: مترجمان ايراني را نميشناسم، اما برخي از مترجمان آثار خود را برايم ميآورند، با اين حال ترجمه بسياري از آنها سرسري و مغلوط است. به باور او، ناشران در مقايسه با گذشته زياد شدهاند، به همين دليل هر ناشري به افرادي كه تا حدودي زبان خارجي ميدانند، روي ميآورد و بدون تحقيق كافي كتابي را با عنوان جذاب منتشر ميكند، اين رويه نهتنها به ذايقه مخاطبان آسيب ميزند، بلكه خوانندگان را منزجر ميكند. اين نويسنده در ادامه توصيفش از رمان خوب، «عذاب وجدان» نوشته آلبا دسس پدس را يكي از زيباترين رمانهاي جهان خواند و يادآور شد: بعد از انتشار اين اثر دو زوج كاشاني به دفتر ققنوس آمدند و گفتند دو جلد از اين رمان را ببريم بخوانيم، ببينيم فروش ميرود يا نه، فردايش گفتند تو كه ما را كشتي تا صبح چشم روي هم نگذاشتيم اينقدر كه رمان خوبي است. علاوه بر اين نامههاي زيادي از شهرستانها نوشتند و از ترجمه اين رمان تشكر كردند. اين در حالي است كه اغلب نسبت به آمار كتابخواني در شهرستانها بدبين هستيم. فرزانه، با تاكيد بر نقش تبليغات در اقبال عمومي به كتاب، شيوه مرسوم تبليغ در ايران را «پچ پچي» عنوان كرد و گفت: اين شيوه موجب ترويج كتاب ضعيف و محفلي ميشود، به گفته اين مترجم، در اروپا كتابها را با نصب بيلبورد در سطح شهر و مراكز فرهنگي تبليغ كرده و رسانهها نيز گفتوگوهاي مفصلي با نويسندگان و مترجمان منتشر ميكنند. اين مترجم در ادامه از موضوعات ديگر هم سخن گفت، از مقايسه ماركز با يوسا و از اينكه آثار اين نويسنده غير قابل فهم است، از طبع رمان خواني ايرانيان، از عشق به ادبيات و اينكه اين علاقه از بچگي با «هزار و يك شب» و «پر» ميمنت دانا آغاز شده و از لطمه ويراستاران نابلد به آثار ادبي. حرفهاي فرزانه تمام نشدني است زيرا پس از نيم قرن ترجمه در سكوت، به ايران بازگشته تا اينبار گذشته را به ياد بياورد و براي هموطنانش روايت كند.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید