1392/8/5 ۰۸:۳۹
چند سالي ميشود هنر به دلايل مختلف در حاشيههايي اسير شده است. حاشيههايي كه گاه از ادراكات ناشيانه و چه بسا اشتباه برخي ناشي ميشود. از همين رو برخي از هنرهاي ما قدري كم توان شدهاند. به همين خاطر اين عرصههاي فرهنگي- هنري نيازمند تلاش و مساعدتهاي بيشتري از سوي اهالي فرهنگ و متوليان آن هستند.
چند سالي ميشود هنر به دلايل مختلف در حاشيههايي اسير شده است. حاشيههايي كه گاه از ادراكات ناشيانه و چه بسا اشتباه برخي ناشي ميشود. از همين رو برخي از هنرهاي ما قدري كم توان شدهاند. به همين خاطر اين عرصههاي فرهنگي- هنري نيازمند تلاش و مساعدتهاي بيشتري از سوي اهالي فرهنگ و متوليان آن هستند. از ديگر هنرها كه بگذريم متأسفانه بايد گفت ادبيات يكي از اين شاخههاست كه آسيبهاي متعددي به روزگار فعلي آن وارد است. ادبيات فارسي در محافل آكادميك حال و روز چندان خوبي ندارد. اگر سري به دانشگاههاي متعددي كه كرسيهاي آموزش اين رشته را دارند، بزنيد، بهطور حتم متوجه اين گفته خواهيد شد. از جمله آسيبهايي كه به بخش آكادميك ما وارد است ميتوان به كم تواني آموزش در بخش داستان نويسي اشاره كرد. ضعفي كه بركم نوري داستاننويسي فارسي در دوران معاصر اثر بسياري گذاشته است. به عنوان نمونه اين اتفاق خوبي نيست كه دانشجويان فوق ليسانس ما حتي آشنايي كافي با بزرگان شعر و ادب معاصر فارسي چون نيما، اخوان، دانشور، شاملو و... نداشته باشند. شما تصور كنيد وقتي حال و روز فارغ التحصيلان ادبيات ما اين است افرادي كه به صورت آزاد مشغول فعاليت در اين بخش هستند چه شرايطي دارند! البته از حق كه نگذريم باز شايد بتوان گفت مطالعه آنها قدري بيشتر از دانشجويان است. همين كم و كاستي ها است كه مسئوليت بسيار سنگيني بر عهده يك يك علاقهمندان به فرهنگ و از همه مهمتر ادبيات اين سرزمين كهن ميگذارد. اگر متوليان و فعالان اين عرصه به مسئوليت خود پي ببرند آن وقت است كه ميتوان منتظر شد تا دوباره شاهد احياي روزهايي درخشان در ادبيات كشورمان باشيم. البته نبايد اينگونه گمان كنيد كه ادبيات داستاني ما ديگر شاهد حضور اديبان شاخصي همچون احمد محمود، بهرام صادقي، غلامحسين ساعدي و... نيست؛ بلكه مقصود اين است كه به سبب برخي بيتوجهيها امكان چند صدايي ادبيات در سالهاي اخير گرفته شده است. در اين شرايط ايجاد جريانات ادبي مستقل، با هويت و خلاق كار بسيار دشواري شده چرا كه نه تنها آموزش اين هنر اهليت ميخواهد بلكه حضور در كلاسهاي آن هم شايستگي خاصي را ميطلبد. به عبارتي اگر قرار باشد جريانات ادبي مستقل، ادامه دهنده ادبيات دهه 40 باشند؛ محتاج شناخت ادبيات هم در عرصههاي داخلي و هم در عرصههاي جهاني هستيم. به عنوان نمونه اگر بخواهيم يك قدم جلوتر از « عزاداران بَيل» نوشته ساعدي برويم و بيشتر از آن حرفي براي گفتن داشته باشيم بايد به شناخت بيشتري از موارد ياد شده دست پيدا كنيم. در غير اين صورت اسير مسيري تكراري خواهيم شد. از طرفي اگر داستان نويسي دهه 40 را درخشان بدانيم باز هم نبايد فراموش كنيم كه شرايط دوران فعلي با آن زمان تفاوت بسياري دارد. تجربههاي نويني از سوي نسلهاي جديد به ادبيات ما افزوده شده؛ تجربههايي كه برخي از آنها بسيار خاص هستند. به عقيده من در سرتاسر جهان از جمله ايران ادبيات روشنفكري ما و جهانيان از جهات انساني با پسرفتهاي بسياري روبهرو شده است. «كلبه عمو تم» از جمله آثار قابل توجه سالهاي قبل در جهت تقويت نگاههاي انساني است. * داستان نويس
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید