1392/8/2 ۰۵:۵۶
هفته نامه تایم : او قرار بود در بهشتِ جزيرهي بالي باشد و با سران دولتهاي آسيايي هم سخن شود و به چين نشان دهد كه امريكا درباره «قدرت برتر در پاسيفيك شدن» جدي است. در عوض، در 8 اكتبر باراك اوباما در اتاقِ جلسهي شلوغِ كاخ سفيد شرمسار و متاسف نشسته بود. مديريتِ تعطيلي دولت امريكا باراك را واداشته بود تا تور خود به اجلاس سران آسيا كه از مدتها پيش براي آن برنامهريزي شده بود را لغو كند؛
تایم: او قرار بود در بهشتِ جزيرهي بالي باشد و با سران دولتهاي آسيايي هم سخن شود و به چين نشان دهد كه امريكا درباره «قدرت برتر در پاسيفيك شدن» جدي است. در عوض، در 8 اكتبر باراك اوباما در اتاقِ جلسهي شلوغِ كاخ سفيد شرمسار و متاسف نشسته بود. مديريتِ تعطيلي دولت امريكا باراك را واداشته بود تا تور خود به اجلاس سران آسيا كه از مدتها پيش براي آن برنامهريزي شده بود را لغو كند؛ توري كه همچون نقطهي كانوني براي ابراز رهبري جديد امريكا در اين منطقه بود. اكنون او به گزارشگران مستقر در كنفرانس مطبوعاتي كاخ سفيد ميگويد كه برنامه او يك شكست براي كشور بود. تنها كسي كه در ميان سران نااميد دولتها در بالي از دلداري دادن آنها خوشحال مينمود «شي جين پينگ» رئيسجمهور چين بود كه در ميان رهبران آسيايي غولي بلا منازع بود. روزنامهي هنگ كنگي حزب كمونيست به نام «تا كانگ پائو» نوشت: «شي به درخشانترين ستارهي سياسي در اجلاس ديپلماتيك آسيا تبديل شده است. در عوض، امريكا شانس مهم براي عملكرد خود را از دست داده است... نفوذ امريكا بيشتر و بيشتر زير سوال رفته است».
شايد انتقادِ بيجهتي باشد. اما بيتحركي اوباما ترديدهايي در خصوص اين مساله برانگيخته كه آيا اساسا امريكا اراده و منابع لازم براي پاسخ به چالشِ چيني در حال ظهور و بالقوه تهاجمي را دارد يا خير. مقامهاي دولت اوباما حتا به سياست خود نام «توازن دوباره» با آسيا يا چنانكه خوديها آن را «چرخش» به آسيا ناميدهاند دادهاند؛ يعني حركت به سوي تغيير جهتي شكننده در سياست خارجي امريكا.
گفتن «چرخش» آسانتر از انجام آن است. مشكلاتي مثل مصر، سوريه، القاعده و ايران باعث شده اوباما در خاورميانه زمينگير شود آن هم در زماني كه تيم او اميدوار به هدايت مسيري براي عصر جديدي از «مشاركت پاسيفيكي» بودند. سفر برنامهريزي شدهي 6 روزهي اوباما به منطقه فرصتي بود براي متقاعد كردن شكاكان به يكي از ارزشمندترين كالاها: مواجهه با زمان. در پايان، دستياران اوباما به اين نتيجه رسيدند كه رئيسجمهور قادر به پيمودن 10 هزار مايل از واشنگتن براي شركت در رويدادهايي مثل اجلاس همكاريهاي اقتصادي آسيا – پاسيفيك (APEC) نيست در حالي كه حزب چاي دولت را در تنگنا و تعطيلي قرار داده بود. يكبار ديگر آسيا بايد منتظر بماند.
اصطكاك و قدرت نمايي در شرق
وقتي در سال 2008 اوباما نامزد رياست جمهوري شد سخن زيادي از چين به ميان نياورد. اما وقتي هم سخني گفت اغلب هشدارهايي ساده در مورد استقراض واشنگتن از پكن براي تامين مالي كسري بودجهي كشور را مطرح كرد. اما در اوائل دوره اول او بود كه مشاوران امنيت ملياش به اين باور رسيدند كه جنگهاي عراق و افغانستان و بحث تعقيب جهاني تروريستها باعث شده توجه دولت امريكا از شرق آسيا منحرف شود و اين در حالي است كه چين به سرعت اين خلأ را پر ميكند. پس از آنكه تا حد زيادي ركود جهاني پشت سر گذاشته شد و رشد سريع ادامه يافت، چين به انجام اقدامات اقتصادياي پرداخت كه مخالف با غرب بود و به گفته ايالاتمتحده به چين برتري غير عادلانهاي ميبخشيد مثل سرمايهگذاري به وسيله شركتهاي دولتي كه حقوق بشر و عوامل زيست محيطي را ناديده ميگرفتند. بدتر از آن، پكن به دنبال طرح ادعاهاي سرزميني جديتري در آبهاي پر رفت و آمدِ اطراف مرزهايش بود و همسايگان كوچكتر خود را به وحشت افكنده بود.
مشاوران اوباما نتيجه گرفتند كه برخورد با قدرت روز افزون چين به عنوان امري كه رخ داده و بايد براي آن كاري كرد اشتباهي خطرناك است. آسيا به عنوان سريعترين منطقهي در حال رشد در جهان نمايندهي آيندهي اقتصاد امريكاست. خاورميانه همچنان در بر دارندهي تهديدات امنيتي است اما نظم جهاني با رفتار چين و همسايگانش از جمله روسيه و هند تعيين شده و در مورد آن تصميمگيري خواهد شد. يك چينِ مسالمت جو و همكاري جو ميتواند منجر به رونق و رفاه جهاني شود. اما يك چينِ متخاصم و منزوي باعث برانگيختن «رقابتِ ابرقدرتي» با ايالاتمتحده خواهد شد كه پس از جنگ سرد تاكنون مشاهده نشده است. «تام دانيلون» كه در ماه ژوئن از سمت مشاور امنيت ملي اوباما كناره گرفت ميگويد: «ما به قدرت رسيديم و سعي كرديم نگاهي گسترده به جهان داشته باشيم و بپرسيم كه در كجاي آسيا سرمايهگذاري اندكي كردهايم. همان زماني كه ايالاتمتحده به شدت و به دلايل معقول در نيمه دههي 2000 بر عراق متمركز بود همان زماني بود كه آسيا در حال تجربهي يكي از بزرگترين رونقهاي اقتصادي خود در تاريخ بود».
با اين چشمانداز جديد يك سراسيمگي در اقدامات ديپلماتيك پيش آمد. به همين ترتيب، كلينتون در دوران وزارت خود در هر نشستِ مربوط به انجمن كشورهاي جنوب شرقي آسيا (ASEAN) شركت ميكرد و اوباما هم سه بار شركت كرد و سفر لغو شدهي او به اين منطقه چهارمينِ آن محسوب ميشد. (بر عكس، جورج بوش در هيچ كدام از اين اجلاسها شركت نكرد). در عين حال، امريكا روابط با سنگاپور و ژاپن را مورد تاكيد و تصريح دوباره قرار داد اما مقامهاي دولت بوش با تمركزي كه بر القاعده و عراق داشتند حتا تلفنهاي آنها را جواب نميدادند. اوباما و كلينتون روابط با برمه كه سالها در انزوا بود را از سر گرفته و براي كمك به برنامه هستهاي غير نظامي ويتنام هم به معامله رسيدند. تيم اوباما همچنين پيگيري خود براي معاملهي تجارتي «همكاريهاي فرا پاسيفيكي» را افزايش دادند؛ پيمان بالقوه بزرگي كه شامل 12 كشور از جمله 5 كشور آسيايي ميشد و بر اساس آن يك منطقهي تجارت آزادِ نفتا گونه شكل ميگرفت كه ايالاتمتحده اميدوار است بتواند چين را هم به سيستم تجاري غرب گراتر بكشاند. اوباما مشتاقِ تصويب فوري آن است اما برخي گروههاي اقتصادي نسبت به تعجيل براي معاملهاي ناقص هشدار دادهاند.
با اين حال، اين «چرخش» چيزي بيش از ازدست دادن و تجارت آزاد است. اين نوعي زورآزمايي هم هست. پنتاگون در حال استقرار ناوهاي هواپيمابر، ناوشكنها و زيردرياييهاي بيشتر در منطقه است و ميگويد كه 60 درصد از نيروهاي خود در آنسوي درياها را در آسيا مستقر خواهد كرد و اين رقم در حال حاضر 50 درصد است. مقامها گفتهاند كه اين نيروها از كاهش بودجه پنتاگون در آينده معاف خواهند بود و اين كاهش شامل آنها نميشود. نيروي هوايي به تازگي اعلام كرده كه قصد دارد جتهاي جنگنده بيشتري به سنگاپور، تايلند و هند منتقل كند و يكي از مقامهاي امريكايي اعلام كرده كه بمبافكنها در نهايت ميتوانند در استراليا مستقر شوند. مذاكرات با فيليپين در مورد حضور قابل توجه ايالاتمتحده در اين كشور در جريان است. قرار است يك نيروي جديد 2500 نفره متشكل از تفنگداران دريايي در ساحل شمالي استراليا مستقر شوند. در ماه آوريل «يو.اس.اس. فريدِم» عازم سنگاپور شد؛ اولين كشتي از چهار فروند كشتي جديدي كه به طور مداوم خارج از پايگاه دريايي «چانگي» در اين كشور به كار خود ادامه خواهد داد. اگرچه مقامهاي واشنگتن اهميت خود را دست كم ميگيرند اما اين تحركات نظامي پيام روشني به چين فرستاد: سرمقالهي روزنامه «گلوبال تايمز» روزنامه وابسته به حزب كمونيست چين در سال 2012 نوشت كه چرخش به سوي آسيا، پكن را هدف گرفته است.
آنچه براي پكن زنگ خطر است براي ساير دولتهاي آسيايي آسودگي و آرامش به ارمغان ميآورد. چينيها در نزديكي فيليپين و در آبهاي كم عمق گشت زده و ماهيگيران ويتنامي را كه به آبهاي سرزميني احتمالي چين ورود كرده بودند دستگير كردند. در ماه مارس، ويتنام اعلام كرد كه يك كشتي چيني كشتيهاي ماهيگيري ويتنامي را دنبال و به آنها شليك كرده است. چين ادعاهاي خود در مورد مجموعه جزيرههاي مورد مناقشه و خالي از سكنه در شرق درياي چين - كه ژاپن آن را سنكاكو و چين آن را ديائو مينامد و در آبهاي غني از گاز و نفت قرار گرفته – را شدت بخشيده است. ژاپن ميگويد يك كشتي چيني رادار كنترل آتش خود را روي يك كشتي و يك هليكوپترِ متعلق به «نيروهاي دفاع از خودِ ژاپن» در نزديكي اين جزاير در ماه ژانويه قفل كرد.
چين تنها كشوري نيست كه به دنبال نزاع است. ژاپن و ديگران نيز ادعاهاي دريايي تهاجمي داشتهاند. اما براي بسياري ديگر، نگرش جديد چين سال گذشته به شكلتر و تميزتري نمود يافت آنگاه كه پكن از گذرنامههاي جديدي رو نمايي كرد كه شامل مرزهاي جمهوري خلق چين بود كه مرزهاي اين كشور را در پيرامون سرزمينهاي مورد مناقشه از هند تا جنوب شرق آسيا ترسيم ميكرد. وزير امور خارجه هند مرزهاي جديد را «غير قابل قبول» ناميد و يك مقام ويتنامي هم اين حركت را اين گونه توصيف كرد: «گامي بسيار مهلك از سوي پكن در ميان هزاران اقدام بدخواهانهي ديگرِ اين كشور».
حضور امريكا، دوري از جنگ
مقامها و كارشناسان آمريكايي بر اين باورند كه حضور قويتر ايالاتمتحده ميتواند ثبات حياتي را از طريق توازن استراتژيك قدرتها فراهم كند. «گوردون چانگ»، مدير مركز دانشگاه استنفورد براي مطالعات شرق آسيا در ماه جولاي به «انجمن امنيتي آسپن» گفت: «ما در منطقهاي هستيم كه در آن هيچ كشور ديگري را دوست ندارد. برخي از آنها ميخواهند به سوي جنگ بروند. ما بايد آنجا باشيم تا از صلح محافظت كنيم».
مقامهاي عالي در پكن اين «چرخش» را امري اهريمنيتر ميپندارند: استراتژي مهار كه يادآور استراتژياي است كه ايالاتمتحده در طول جنگ سرد عليه شوروي بهكار گرفت كه مشخصهي آن تلاشهايي براي دور كردن كشورها از حوزه نفوذ شوروي بود. «چانگ وانكوان» وزير دفاع چين در سفري تابستاني به واشنگتن به همين ديدگاه اشاره كرد. چانگ گفت: «ما اميدواريم كه استراتژي ايجاد توازن بتواند صلح را به جاي تلاش براي تضعيف چين به منطقه اقيانوس آرام به ارمغان بياورد».
تيم اوباما خود در مورد اينكه آيا چين يك فرصت است - يك غول اقتصادي در حال ظهور و يك شريك تجاري پر سود – يا چالشي براي قدرت و منافع امريكا دچار اختلافنظر است. بهطور مثال، هيلاري كلينتون در دوره اولِ خود ديدگاهي محتاطانهتر نسبت به دانيلون (كه يك مقام امريكايي او را به شوخي «عاشق پاندا» مينامد) در مورد نيات چين اتخاذ كرد. ديدگاه خصوصي آنها هر چه باشد اما مقامهاي دولت اوباما مصمم بودند كه از برخورد با چين احتراز كنند و تلاش سختي كردهاند تا توضيح دهند كه اين «چرخش» فقط درباره همكاري است. اوباما پيش از نشست سال 2012 با «شي» كه آن زمان معاون رئيسجمهور چين بود گفته بود: «ما از ظهور مسالمتآميز چين استقبال ميكنيم. معتقديم كه يك چينِ شكوفا و موفق چيني است كه ثبات و رفاه را براي منطقه و جهان به ارمغان آورد». مقامهاي امريكايي استدلال ميكنند كه امنيت مورد حمايت امريكا رشد پساجنگ جهاني دوم در آسيا را امكانپذير ساخته است.
گفتن راحتتر از انجام دادن است
در نهايت، آنچه ممكن است چين را بيش از هر چيزي مطمئن سازد همانا ترديد در مورد اين است كه آيا پاي اوباما براي اجراي اين چرخش واقعا سفت است يا خير. با وجود آرزوي او براي عقبنشيني از گرفتاريهاي خاورميانه اما اين منطقه همچنان معادلي ژئوپلتيك از يك نوزاد تازه متولد شده و جيغ جيغو است. دستور كار سياست خارجي اوباما از سوي بهار عربي، مصر، سوريه، القاعده و در حال حاضر ايران تحليل رفته است. سخنراني 24 سپتامبرِ او در مجمع عمومي سازمان ملل تقريبا به طور انحصاري در مورد خاورميانه بود: اوباما در سخنراني بيش از 40 دقيقهاي خود سوريه، مصر، ايران و اسرائيل را 68 بار ذكر كرد. چين چطور؟ فقط يك بار. تنها اشارهي ديگر او به آسيا ذكر سلاحهاي هستهاي كره شمالي بود. يكي از دستياران سابق سياست خارجي سنا كه بهطور منظم از منطقه بازديد ميكند، ميگويد: «حتا پيش از تعطيلي دولت، خشم زيادي در آسيا وجود داشت كه به خاطر تمام اين گرفتاريها در خاورميانه، بحث چرخش به سوي آسيا در حال احتضار است».
اين چرخش همچنين ميتواند از خروج برخي از معماران اصلياش از جمله دانيلون و كلينتون هم متحمل سختي شود. سوزان رايس به عنوان جايگزين دانيلون فاقد اشتياق و علاقهي دانيلون در مورد اين «چرخش» است. جان كري كه بر سوريه و صلح اعراب و اسرائيل «زوم» كرد هفت بار به عنوان وزير خارجه به خاورميانه سفر كرد اما فقط دو بار به آسيا رفت. چاك هيگل، وزير دفاع هم سه بار از اين منطقه بازديد كرده است هرچند تور او در اواخر ماه اوت تحتُ الشُعاعِ حمله نظامي قريبالوقوع به سوريه بود كه او را مجبور كرد تا از طريق كنفرانس در كوالالامپور به جلسه اضطراري كاخ سفيد بپيوندد. بازگرداندن اعتبار اين «چرخش به سوي آسيا» نيازمند سفرهاي بسياري از سوي امثال كري و هيگل است. «كورت كمپل» كه به تازگي به عنوان معاون وزير خارجه آمريكا در امور آسياي شرقي و اقيانوس آرام منصوب شده ميگويد: «اين بسيار مهم است كه خودي نشان دهيم».
«شي» رئيسجمهور چين به اولين رهبر خارجي تبديل شد كه در پارلمان اندونزي - بزرگترين كشوري كه داراي اكثريت مسلمان در جهان است - سخنراني كرد و مجموعهاي از معاملات تجاري به ارزش بيش از 30 ميليارد دلار را اعلام كرد.او در مالزي از روابط تجاري بهتر با آن كشور و همكاري استراتژيك در جنوب درياي چين سخن گفت.وقتي «شي» به كشورش بازگشت دولت او به امريكا هشدار داد كه اقتصاد جهاني را با عدم پرداخت در بدهيهاي خود به خطر نيفكنَد. در زماني كه ايالاتمتحده اميدوار است كه قوانين اقتصادي اين مسير را به چين بياموزد اما پكن مسووليتهاي واشنگتن را به او گوشزد ميكند. اين يادآوري شرمآور ديگري براي اوباماست كه براي مديريت آسيا بايد منتظر بماند تا مشكلات خود را در داخل مديريت كند.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید