کافکا و ادبیات مسیانیک/نادر شهریوری

1392/7/29 ۰۸:۵۳

کافکا و ادبیات مسیانیک/نادر شهریوری

 1 «در آستانه در اتاقی ایستاده‌ام تا وارد شوم. در مرحله اول باید هوایی را که با نیروی 20 پوند در هر اینچ مربع بر بدنم گذاشته‌ام تحمل کنم که با سرعت 20 مایلی در دقیقه دور خورشید می‌گردد .... آویزانم و با بادهوایی که هیچ کس نمی‌داند چند مایل در دقیقه از میان هر شکاف بدنم می‌وزد، این تخته استحکام مادی ندارد راه رفتن روی آن مثل راه رفتن روی دسته‌ای مگس است ... به همین ترتیب شاید امیدوار باشم که یک نور باعث شود سرپا بمانم .... این رخداد نمی‌تواند نقض قوانین طبیعت باشد، بلکه یک همزمانی نادر است ... عبور یک شتر از سوراخ بسیار بسیار آسان‌تر از عبور یک فیزیکدان از در است.»1
متن بالا مشقات عبور یک فیزیکدان از در است. به نظر بنیامین در سراسر ادبیات هیچ متن ادبی وجود ندارد که به این گستردگی مهر کافکا را در خود داشته باشد، در عبور فیزیکدان از در یک بی‌یقینی وحشتناک وجود دارد از آن نوع بی‌یقینی که کافکا آن را «بی‌یقینی وحشتناک درونی‌ام» نام می‌دهد این بی‌یقینی به لحاظ فلسفه کافکایی از سرگشتگی آدمی و عدم تعیین وی حکایت می‌کند.
2  «پاسی از شب گذشته بود که کا ... از راه رسید. دهکده در برف انبوه فرو لمیده بود بر فراز قصر تپه هیچ چیز دیده نمی‌شد. مه و ظلمت آن را احاطه کرده بود. حتی کورسوی ضعیفی که از وجود قصر بزرگ در آنجا حکایت کند به چشم نمی‌خورد. کا مدت زیادی روی پل چوبی که جاده اصلی را به دهکده می‌پیوست ایستاد و به خلأ موهوم بالا سرش نگریست.»2
قصر جایی آرمانی و دست‌نیافتنی است هنگامی که کا قدم به دهکده می‌گذارد مشاهده می‌کند که قصر در نقابی از مه غلیظ پنهان است و ظلمات آن را احاطه کرده است و دهکده خود در انبوهی از برف فرو لمیده است، به نظر سیاوش جمادی کلمات دو پهلویی که رمان قصر با آن آغاز می‌شود به سختی قابل ترجمه‌اند و بر معنایی معین دلالت ندارد «Finsterins علاوه بر معنای ظلمت بر ابهام، گرفتگی، کسوف، تهدید و ماتم نیز دلالت می‌کند خلأ (Leery) موهوم یا schein bare خوانده شده، این صفت برای امید موهوم، سعادت موهوم، تقدس ریایی، دلیل قلابی و طلای قلب نیز به‌کار می‌رود.»3
نه‌تنها کلمات دو پهلو و معلق‌اند بلکه کا به عنوان مساح (نقشه‌بردار) که به قصر دعوت شده نیز معلق است زیرا به‌رغم ‌پذیرش کا توسط قصر به عنوان مساح، او قادر به رفتن به درون قصر نیست. خواننده به‌تدریج درمی‌یابد که دهکده با تمام اهالی آن نیز در تعلیقی مدام به‌سر می‌برند هنگامی که کا از «په‌پی» یکی از کارمندان بار در دهکده می‌پرسد تا بهار چه‌مدت مانده است پاسخ په‌پی به‌گونه‌ای است که گویا از چیزی عجیب‌وموهوم صحبت می‌شود «... زمستان ما طولانیست، یک زمستان بسیار طولانی و یکنواخت. ولی در این‌باره ما آن پایین شکایتی نداریم. ما در برابر زمستان آمادگی داریم. به هر حال یک وقتی هم بهار می‌آید و تابستان.»4
3  «مساله کافکا» موضوع بحث و نامه‌نگاری میان بنیامین و شولم شد به نظر شولم دنیای کافکا دنیای وحی است، وحی‌ای که نمی‌تواند تحقق یابد. به بیانی دیگر به نظر شولم شریعت یهودی دیگر برای دنیای مدرن معنایی ندارد اما بنیامین در آثار کافکا امیدهای کوچکی می‌دید که نشان از باور او به نوعی مسیانیزم بود «... تو مبنا را بر «عدم کشف شهود» و روند دادرسی موعود از منظر داستان قدسی آفرینش گذاشته‌ای. من مبنا را بر امیدی کوچک و واهی نهاده‌ام، بر مخلوقاتی که از یک طرف این امید را القا می‌کنند و از طرف دیگر بازتاب این توهم هستند.»5
از طرف دیگر به نظر بنیامین کافکا «حقیقت را قربانی کرد تا بتواند به فرادهش و عنصر آگادایی دست بیابد. در اصل، آثار کافکا همه تمثیلی‌اند.»6
به نظر بنیامین قربانی‌کردن حقیقت به منظور رسیدن به عنصر آگادايی نیز کار مهم کافکاست به بیانی ساده‌تر کافکا در حقیقت فرمی می‌یافت که در طی زمان به علت بی‌تحرکی محتوای خود را از دست داده بود و بنابراین دیگر محتوایی نداشت که انتقال یابد. به نظر بنیامین اهمیت کافکا در آن بود که او حقیقت را فدای عنصر آگادیک یا همان انتقال‌پذیری کرده بود. با یک تعبیر می‌توان تفاوت حقیقت با عنصر آگادايی را با تفاوت میان نماد و تمثیل شبیه دید «نماد حاکی از حضور، نزدیکی، وصل، کامیابی، غنا، یکدستی و وحدت است حال آنکه تمثیل مبین، فاصله، فراق، فراموشی، تفاوت، تفرقه و تکرار است.»
4  نامه‌هایی به میلنا شرح گم‌گشتگی‌ها و دلباختگی کافکا به میلناست، این گم‌گشتگی گاه به تعویقی مرتبط می‌شد که کافکا خود مبادرت به «تعویق انداختن» می‌کند اساسا نامه‌نگاری آن هم نامه‌نگاری طولانی نوعی به تعلیق درآوردن گزندگی واقعیت و ایجاد انتظار است «خودداری کافکا از مواجهه با خانواده‌اش در بستر مرگ در عین عطش او برای این آخرین دیدار و زنجیره اشارات، ‌تماس‌ها، به تعویق انداختن‌ها (referrals and deferrals) و عزیمت نکردن‌ها که ویژگی رابطه عشقی عمیق او با میلناست نشان از فرورفتن و غوطه‌ورشدن او در اعماق بالقوگی دارد ... در عین حال نشانه درونی ساختن جابجایی و شکافی‌اند که امر محلی و آشنا را از امر بیگانه و دیرآشنا جدا می‌کند»7 انتقال‌پذیری، فاصله، غیبت و فراق مبین وجوه تمثیلی‌اند که در آثار کافکا فراوان دیده می‌شود.
کافکا در گفت‌وگو با گوستاو یانوش می‌گوید: «لغت شهوتران همیشه در من تصور بیابان را ایجاد می‌کند، تصور گم‌گشتگی راه و راهی که به عشق می‌انجامد، همواره از میان نکبت می‌گذرد.»8  به‌رغم بی‌یقینی کافکا در عبور از بیابان، کافکا همچون فیزیکدان می‌کوشد تا از «در تنگ عبور کند» چون اگر هم بنا باشد راهی به عشق ختم شود این راه همانا گذشتی از «درتنگ» و انتظار برای رخداد است.
5  «از جست‌وجو بگذر، از جست‌وجو بگذر» هنگامی که همه‌چیز به تمثیل ارتباط پیدا می‌کند دیگر نباید عمر را در جست‌وجو سپری کرد، در جست‌وجو از کافکا دور می‌شویم، هر تمثیلی مبین فاصله، فراق و نرسیدن است، درست‌ همان‌گونه که کا اصلا به قصر نمی‌رسد در کافکا مساله، اساسا نرسیدن است، در اینجا تشریح مفهوم ریاضی حد به روشن‌شدن موضوع کمک می‌کند، عدد به سمت نقطه‌ای میل می‌کند، لحظه‌به‌لحظه به آن نزدیک و نزدیک تر می‌شود اما هیچ‌گاه به آن نقطه نمی‌رسد با این حال در حل مساله فرض را بر این می‌گذاریم که عدد در هر حال به آن نقطه خواهد رسید «تمثیل کافکایی، ‌تمثیل مابعد تفاوت و غیاب است، آن هم به شیوه ظهور مسیح که در هر حال خواهد آمد اما یک‌روز بعد از ورودش، در واپسین واپسین روز که دیگر به تمثیل نیازی نیست.»9 در لحظه نهایی- در آخرزمان- که دیگر به تمثیل نیازی نخواهد بود همانا لحظه‌ای است که مسیح کافکا ظهور کرده است.
6  «نسرین: بابا هیچ‌وقت قبول نکرد، هیچ‌وقت نتونستیم باهاش سرقبر بریم.
شیرین: یعنی مطمئنه که یوسف زنده است.
نسرین: هیچی بما نمی‌گه، فقط یک‌بار به شوخی گفت اسم یوسف رو اشتباه گذاشته باید می‌گذاشت یونس.
شیرین: یعنی چه؟
نسرین: یونس، یونس پیامبر، همچون پیامبری که به فرمان خدا، زنده تو شکم ماهی مونده بود.»10
بوی پیراهن یوسف از ابراهیم حاتمی‌کیا با نمای مربوط به جاری‌شدن خطبه عقد آغاز می‌شود و صدیقه که امیدی به معجزه ندارد به انتظار نامزد خود یوسف نمی‌ماند و به عقد دیگری درمی‌آید، زیرا نه‌تنها او بلکه همه بر این باورند که یوسف زنده نیست و بازگشتی در کار نخواهد بود، در این میانه تنها پدر یوسف است که باور دارد یوسف زنده است و روزی باز خواهد گشت.
دایی غفور- پدر یوسف- که راننده تاکسی است، اگرچه زندگی خود را دارد اما امید به بازگشت فرزند را به‌رغم گوشه‌وکنایه‌هایی که دیگران به او می‌زنند در دل نگه می‌دارد و با دیگران که او را بابت این انتظار غیرمعقولانه، دیوانه خطاب می‌کنند مدارا می‌کند و به انتظار آمدن یوسف خود منتظر می‌ماند. او این باور مسیانیک را به شیرین، دختر جوان ثروتمندی که برای استقبال از برادر اسیر خود از خارج به ایران آمده نیز می‌آموزد و در لحظات ناامیدی، شیوه امیدواری نهفته در امر مسیانیک را به دختر جوان یادآوری و تلقین می‌کند. کنش مسیانیک می‌کوشد تا خاطره و گذشته را زیر درخشش تابناک امید و انتظار حفظ کند، تا روز موعود فرا برسد روزی که یوسف به خانه خود باز می‌گردد.
پی‌نوشت‌ها:
ادبیات مسیانیک چنان‌که از اسم آن برمی‌آید متاثر از نگاهی مسیحایی به تاریخ است، تاریخ مسیحایی با دو مشخصه اصلی تعیین می‌شود اول آنکه تاریخ رستگاری است، چیزی باید نجات داده شود و دوم آنکه یک تاریخ غایت‌گرایانه است که در آن همه‌چیز در آخر-روز موعود- قضاوت و کامل می‌شود آنچه این ادبیات را مملوس‌تر و حتی رئالیستی‌تر می‌کند آن است که تحقق رستگاری نه در جهان دیگر، بلکه در همین جهان است که رخ می‌دهد، رستگاری به‌مثابه رخدادی مهم که تحقق آن هیچ‌قابل محاسبه نیست، این غیرقابل‌پیش‌بینی بودن در ادبیات و سینما به ناگزیر با خود آیرونی را به همراه می‌آورد، این آیرونی در بعضی نوشته‌های کافکا و بعضی فیلم‌های حاتمی‌کیا مشهود است و همین‌طور در آن امید واهی اما مصممی که دایی غفور به آمدن یوسف دارد.
*منظور از فرادهش  Tradierbar keit انتقال‌پذیری سنت است.
** جمله‌ای مشهور از عهد جدید
1) کافکا- بنیامین ترجمه صراف
2و4) «قصر» از کافکا
3)یاد ایوب در جهان کافکا، سیاوش جمادی، ص 96
5 و 6) کافکا به روایت بنیامین، بیت سرکیس، ص 108 و ص 120
7) سیاست کافکا، بارانه عمادیان، ص 83
8)گفت‌وگوی کافکا با گوستاو یانوش،‌ جمادی
9) دعوت به غرق‌شدن در ادبیات، ‌دومان ملکی
10) بوی پیراهن یوسف، ‌حاتمی‌کیا، ص 37
نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: