عيد قربان عيد بندگي

1392/7/23 ۱۱:۰۹

عيد قربان عيد بندگي

تاريخ تكرار مي شود و خدا نيز به مردمان اين عصر و زمانه وعده نداده است كه از آنان چنين آزمون هايي نمي گيرد. هر يك از ما ممكن است روزي مجبور شويم كه سر اين امتحان بنشينيم و به ناچار بايد يا خدا را برگزينيم يا علايق و دلبستگي هاي مادي خود راقرآن كريم براساس اصل مهم {وما خلقْنا السّماواتِ والْارْض وما بيْنهُما لاعِبِين (دخان/38 )} «و آسمان ها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است به بازي نيافريده‏ايم» پديده هاي عالم هستي را با نگاه تربيتي و در جهت اهداف خود مورد توجه و اشاره قرار داده

 

 

    تاريخ تكرار مي شود و خدا نيز به مردمان اين عصر و زمانه وعده نداده است كه از آنان چنين آزمون هايي نمي گيرد. هر يك از ما ممكن است روزي مجبور شويم كه سر اين امتحان بنشينيم و به ناچار بايد يا خدا را برگزينيم يا علايق و دلبستگي هاي مادي خود راقرآن كريم براساس اصل مهم {وما خلقْنا السّماواتِ والْارْض وما بيْنهُما لاعِبِين (دخان/38 )} «و آسمان ها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است به بازي نيافريده‏ايم» پديده هاي عالم هستي را با نگاه تربيتي و در جهت اهداف خود مورد توجه و اشاره قرار داده و با هنرمندي، از ظرفيت موجودات و مخلوقات كوچك و بزرگ با عنايت به غايت خود بهره گرفته است و اگر مي بينيم كه خداوند به پيامبرگرامي شان امر مي كند كه برخي روزها را به مردم يادآوري كند بر همين اساس قابل تحليل است. خداوند به رسول رحمت حضرت محمد(ص) دستور مي دهد كه ايام الله را به مردم ياد آور شود {وذكِّرْهُمْ بِايّامِ الله (ابراهيم / 5)} و با توجه به فضاي آيه مي توان هر روزي كه فصل تازه‏يي در زندگي انسان ها گشوده و ظهور پيامبري براي هدايت جامعه بشري در آن به وقوع پيوسته تا درس زندگي به انسان ها آموخته شود يا هر روز كه حق و حق طلبي بر پا شده و ظلم و بدعتي خاموش گشته، همه آنها از ايام الله است. قرآن كريم خود، روزهاي بسياري را به ياد مردم آورده است كه حاوي اين ويژگي هاست اما در اين ميان عيد سعيد قربان به خاطر پاره يي از خصوصيات كه به آن اشاره خواهيم كرد از جايگاه ممتاز و ويژه يي برخوردار است كه بنا به امر قرآن كريم اين روز بزرگ را يادآوري مي كنيم.

    بنا بر روايت قرآن كريم، ابراهيم خليل (ع) در خواب و روياي صادقه يي كه مي بيند مامور مي شود كه فرزندش اسماعيل (ع) را ذبح كند. وي اين موضوع را با ايشان در ميان مي گذارد و او نيز در كمال خضوع و خشوع پاسخ مي دهد: {قال يا ابتِ افْعلْ ما تُومرُ ستجِدُنِي إِن شاء الله مِن الصّابِرِين (صافات/102)} «پدرم! ماموريتت را انجام بده و اگر خداي خواهد مرا از شكيبايان خواهي يافت». اين پاسخ، ابراهيم (ع) را براي انجام وظيفه اش دلگرم تر كرد و در روز موعود هردو به سوي قربانگاه رفتند. ابراهيم (ع) صورت فرزند را بر خاك نهاد و كارد را روي گلوي مبارك حضرت اسماعيل (ع) به حركت در آورد در حالي كه روحش در هيجان فرو رفته بود و تنها عشق خدا بود كه او را در مسيرش بي ترديد پيش مي‏برد. ابراهيم(ع) در حيرت فرو رفت بار ديگر كارد را به حركت درآورد ولي باز كارگر نيفتاد و ذبح انجام نشد: در اين هنگام ندايي ابراهيم (ع) را خطاب مي كند: {وناديْناهُ انْ يا إِبْراهِيمُ (104) قدْ صدّقْت الرُّويا إِنّا كذلِك نجْزِي الْمُحْسِنِين (105صافات)}

    «اي ابراهيم! آنچه را در خواب ماموريت يافتي انجام دادي ما اين گونه نيكوكاران را جزا و پاداش مي‏دهيم.»

    قرآن پس از نقل اين رويداد از آن به بلاء مبين تعبير مي كند {إِنّ هذا لهُو الْبلاء الْمُبِينُ (106)} و اين به آن معناست كه اين آزمايش بسيار دشوار بوده است.

    اين حادثه از جنبه هاي مختلف مورد بررسي قرار گرفته است اما آنچه بيش از هر چيزي در اين جريان خودنمايي مي كند و به آن ارزش بخشيده است وجه عبوديت و تبعيت محض است از اوامر الهي و به همين دليل است كه خداوند براي اين روز حساب ويژه يي باز كرده و همگان را به درك پيام اين روز تشويق كرده است با اين حال به نظر مي رسد كه مخاطب اصلي پيام اين روز سردمداران و بزرگان و متنفذان جامعه و به طور كلي هر شخصيت با نفوذ و مطرح در اجتماع باشد.

    اين برداشت از اين جهت به ذهن خطور مي كند كه مامور اجراي اين حكم نه يك فرد معمولي بلكه شخصيتي به نام ابراهيم خليل (ع) است كه در پرونده خود اقداماتي مانند محاجه با كافران و شكستن بت ها دارد و به طور كلي از سابقه مبارزاتي قوي برخوردار است و علاوه بر اين، خداوند در مقطعي آتش را برايش گلستان كرد. حال چنين فردي با چنين سابقه روشن و درخشاني در آزموني قرار مي گيرد كه به مراتب از آزمون هاي قبلي دشوارتر، سخت تر و پيچيده تر است.

    اين دشواري به اين جهت است كه انسان ميان دو خواسته متضاد قرار مي گيرد و براي رسيدن به يكي بايد از ديگري بگذرد يا بايد از دلبستگي ها و علايق خويش كه همان عشق پدري است دست بردارد تا بتواند امر خدا را امتثال كند يا بايد خدا يعني ولي نعمت خود را ناديده بگيرد و نافرماني از اوامر الهي كند و اينجاست كه ارزش واقعي افراد روشن مي شود و دقيقا در همين نقطه بسياري از بزرگان در طول تاريخ لغزيدند و به زمين خوردند و با توجه به همين نكته، برخي رفتارها را مي توان تحليل كرد و البته كم نبودند افرادي كه به ابراهيم (ع) اقتدا كردند و به خاطر خدا رشته تعلقات خود را بريدند و پاي روي نفس خويش گذاشتند و در مقابل ظلم و ستم و زياده خواهي سر خم نكردند.

    اين آزمون يعني آزمون انتخاب ميان علايق فردي و تبعيت از اوامر الهي در دو جاي قرآن كريم مورد توجه قرار گرفته است. نخستين بار در سوره مباركه توبه به اين نكته توجه شده است آنجا كه خداوند مي فرمايد: {قُلْ إِن كان آباوكُمْ وابْنآوكُمْ وإِخْوانُكُمْ وازْواجُكُمْ وعشِيرتُكُمْ وامْوالٌ اقْترفْتُمُوها وتِجارةٌ تخْشوْن كسادها ومساكِنُ ترْضوْنها احبّ إِليْكُم مِّن الله ورسُولِهِ وجِهادٍ فِي سبِيلِهِ فتربّصُواْ حتّي ياْتِي الله بِامْرِهِ واللّهُ لايهْدِي الْقوْم الْفاسِقِين} «بگو: «اگر پدران و پسران و برادران و زنان و خاندان شما و اموالي كه گرد آورده‏ايد و تجارتي كه از كسادش بيمناكيد و سراهايي را كه خوش مي‏داريد، نزد شما از خدا و پيامبرش و جهاد در راه وي دوست‏داشتني‏تر است، پس منتظر باشيد تا خدا فرمانش را [به اجرا آورد] و خداوند گروه فاسقان را راهنمايي نمي‏كند.» (توبه/24) و مورد بعدي آيه پاياني سوره مباركه مجادله است كه خداوند در آنجا چنين مي فرمايد: {لاتجِدُ قوْمًا يُومِنُون بِاللّهِ والْيوْمِ الْآخِرِ يُوادُّون منْ حادّ الله ورسُولهُ ولوْ كانُوا آباءهُمْ اوْ ابْناءهُمْ اوْ إِخْوانهُمْ اوْ عشِيرتهُمْ اُوْلئِك كتب فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمان وايّدهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ ويُدْخِلُهُمْ جنّاتٍ تجْرِي مِن تحْتِها الْانْهارُ خالِدِين فِيها رضِي الله عنْهُمْ ورضُوا عنْهُ اُوْلئِك حِزْبُ الله الاإِنّ حِزْب الله هُمُ الْمُفْلِحُون} «هرگز مردمي را كه ايمان به خدا و روز قيامت آورده‏اند چنين نخواهي يافت كه دوستي با دشمنان خدا و رسول او كنند هر چند آن دشمنان پدران يا فرزندان يا برادران يا خويشان آنها باشند. اين مردم پايدارند كه خدا بر دل هاشان (نور) ايمان نگاشته و به روح (قدسي) خود آنها را مويد و منصور گردانيده و آنها را به بهشتي داخل كند كه نهرها زير درختانش جاري است و جاودان در آنجا متنعمند، خدا از آنها خشنود و آنها هم از خدا خشنودند، اينان به حقيقت حزب خدا هستند، الا(اي اهل ايمان) بدانيد كه حزب خدا رستگاران عالمند.» (مجادله/22)

    تكيه آيه دوم بر پاداش هايي هست كه براي افراد سربلند در اين آزمون در نظر گرفته شده است. بر اساس آيه، اين افراد از پنج مزيت برخوردارند: 1- خدا خط ايمان را بر صفحه قلوب شان نوشته است: 2- خدا با روحي از ناحيه خودش آنان را تقويت فرموده است: 3- خداوند آنها را در باغ هايي از بهشت داخل مي‏كند كه نهرها از زير درختان و قصرهايش جاري است و جاودانه در آن مي‏مانند: 4- خداوند از آنها خشنود است و آنها نيز از خدا خشنودند: 5- آنها حزب الله‏اند و حزب الله پيروز است.

    اما لحن آيه سوره توبه بسيار تند است. برخي مفسران معتقدند كه منظور از عبارت «پس منتظر باشيد تا خدا فرمانش را به اجرا درآورد» تهديدي است از ناحيه خداوند به كساني كه منافع مادي خويش را بر رضاي خدا مقدم مي‏شمرند و چون اين تهديد به صورت سر بسته بيان شده اثر آن بيشتر و وحشت انگيزتر است و درست به اين مي ماند كه انسان به كسي كه زيردست او است، مي‏گويد اگر از انجام وظيفه‏ات خودداري كردي من هم كار خود را خواهم كرد. (تفسير نمونه، ج7 ص 334)

    پيامي كه به ويژه اين آيه دارد، اين است كه هركسي چنين روحيه يي نداشته باشد و حاضر نباشد در وقت امتحان، جانب خدا را بگيرد مسلما در جبهه مقابل خدا ايستاده است و اين به معناي اين است كه دربرخي مواقع اين حقيقت خود را كاملانشان مي دهد كه هر كس از حريم عبوديت و اطاعت خدا خارج شود، پا به محدوده شيطان نهاده و از ياران شيطان شده است و اين اتفاقي بود كه در حادثه عاشورا رخ داد.

    تقارن حركت امام حسين (ع) از مكه به سمت كربلابا ايام عيد سعيد قربان، حاوي اين نكته است كه هركسي مي خواهد جزو اصحاب حسين (ع) باشد بايد بتواند علايق خود را به مسلخ ببرد و قرباني رمز فداكاري و از خودگذشتگي و دادن جان در راه محبوب و حد نهايي تسليم در برابر معبود است. براين اساس بود كه امام حسين عليه السلام هم وقتي مي خواستند از مكه حركت كنند تنها كساني را شايسته همراهي خود دانستند و دعوت كردند كه آماده بودند از همه چيز خود و از همه دلبستگي ها و علايق خود به خاطر خدا و در راه رضاي او بگذرند. افرادي كه در سال 61 هجري حاضر نشدند دست از علايق خود بردارند و به سپاه امام حسين (ع) بپيوندند شايد هيچگاه تصور نمي كردند كه روزي از آنان به نيكي ياد نمي شود اما اكنون اين اتفاق افتاده است. امروز وقتي نام عبيد الله بن حر جعفر را مي شنويم برايش تاسف مي خوريم و او را نكوهش مي كنيم كه چرا دعوت امام را قبول نكرد و حاضر نشد از علايق خود بگذرد. البته او مي دانست كه مشكلش چيست و به همين خاطر به امام حسين (ع) گفت: «تو را به خدا سوگند مي‏دهم كه مرا به اين كار وادار مساز چرا كه هنوز آماده مرگ نشده‏ام!» (الاخبار الطوال، ص 251) و حتي بيشتر براي ضحاك بن عبدالله مشرقي تاسف مي خوريم كه هرچند از صبح عاشورا تا عصر در ركاب امام حسين (ع) جنگيده بود اما عصر عاشورا صرفا و به خاطر اينكه چند صباحي بيشتر زنده بماند از سپاه امام حسين (ع) خارج شد. (الكامل، ج4 ص 73)

    تاريخ تكرار مي شود و خدا نيز به مردمان اين عصر و زمانه وعده نداده است كه از آنان چنين آزمون هايي نمي گيرد. هر يك از ما ممكن است روزي مجبور شويم كه سر اين امتحان بنشينيم و به ناچار بايد يا خدا را برگزينيم يا علايق و دلبستگي هاي مادي خود را. ممكن است چون اهل كوفه ساده انديشانه و كوته بينانه منافع عاجل خود را در نظر بگيريم و در اين صورت نه تنها به آن منافع نمي رسيم بلكه روزگاري سخت تر و بدتر در پيش خواهيم داشت و مستحق همان وعيد الهي مي شويم و ممكن است چون اصحاب امام حسين (ع) كه به ابراهيم (ع) و اسماعيل (ع) اقتدا كردند، حاضر شويم كه به خاطر خدا از همه چيز بگذريم و آنگاه است كه وعده شيرين خدا درباره مان محقق مي شود و ما نيز چون ابراهيم(ع) مخاطب اين نواي دلنشين مي شويم: {إِنّا كذلِك نجْزِي الْمُحْسِنين (مرسلات44)} «ما نيكوكاران را چنين پاداش مي‏دهيم» و در اين صورت است كه اين روز نيز حقيقتا براي ما عيد خواهد بود.

   

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: